شماره نوزدهم، بهمن و اسفند 1393 خبر مجله سوره در پرداختن به ماهیت فساد در ایران، با این پرسشها آغاز شده است که چرا تاکنون در مبارزه با فساد راه به جایی نبردهایم؟ چرا بسیاری از کارها و تلاشهایی که از سر دلسوزی و دغدغه و نه از سر سیاسیکاری و منفعتطلبی در مبارزه با مفاسد صورت میگیرد، یا خنثی و بینتیجه است یا نتیجه معکوس میدهد؟ آیا پس از مدتها عدم توفیق در آزمودن روشهای پیشگیری از فساد یا ریشهکن کردن مفاسد، وقت آن نرسیده که در احتمال فاسد بودن خودِ این راهکارها و روشها تأمل کنیم؟ ما از آنجا که هنوز توان تفکیک خوبی و بدی را داریم بهمحض مشاهده بدیها، عزم مبارزه میکنیم بیآنکه حقیقتاً بدانیم قرار است با چه چیزی بجنگیم. به راستی تاکنون تا چه اندازه در ماهیت وقوع این مفاسد اندیشیدهایم؟ |
|
|
![]() |
||
|
|
|
![]() |
||
|
![]() |
|
![]() |
||
|
![]() |
|
![]() |
||
|
![]() |
|
![]() |
||
|
![]() |
|
![]() |
||
|
![]() |
|
مجله خبری | اقالیم قلم | |
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.