X

بازی‌های جدی

بازی‌های جدی -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
جايگاه بازي‌هاي مجازي در غرب
جايگاه بازي‌هاي مجازي در غرب و تفاوت ما و غرب در نسبت با بازي مجازي
اشــــاره چرا در دنيايي که امکان توليد گونه‌هاي متکثري از بازي فراهم است و بازي‌هاي متنوعي نيز ابداع شد، بازي مجازي صورت مثالي بازي را دارد و به‌عنوان بازي عصر مدرن رسميت يافته است؟ آيا تکنولوژي و علم مدرن از خلق صور ديگري از بازي براي سرگرمي انسان ناتوان است؟ چرا از ميان هزاران امکان و احتمال، بازي مجازي بازي عصر مدرن شده است؟

1- دنياي مدرن به‌خصوص تا قرن بيستم دائرمدار يک تخيل و تمنّا بود. تمناي ساختن بهشت زميني براساس خرد خودبنياد سوژه (انسان). يعني «اومان» آمده بود جاي خدا نشسته بود و حالا بايد مثل او وجود خلق مي‌کرد و صورت مي‌داد و بهشت داشت و جهنم، و آنان را که بندگان خوب نفس و طاغوت بودند را به بهشت خود مي‌برد و شهروندان حرف گوش‌نکن را به جهنم جنگ و ترور و ناامني و تحريم مي‌کشاند و البته به جهنم استعمار. غرب قرن هجدهم مي‌خواست بهشت بسازد. اين يعني اتوپيا، اتوپيايي واقعي و عيني و محسوس و ملموس با همه‌ي مشخصات بهشت موعود.

2- غرب البته نتوانست اين کار را بکند و تا 1950 نشان داد که در ساخت جهنم‌هاي جهاني بيش‌تر مهارت دارد تا بهشت‌هاي زميني. غربِ اروپايي از بين رفت و تمدن غرب قرن هجدهمي تمام شد (من اسمش را غرب يوناني‌ـ ‌اروپايي مي‌گذارم) و سوژه مرد. ولي آمريکا به داد رسيد و غرب را تا آن‌سوي اقيانوس‌ها برد و غرب جديد و مدرنيته‌ي آمريکايي را سروسامان داد و شروع کرد بهشت و جهنم ساختن و در ظاهر روز به روز در اين امر موفق‌تر مي‌شود. البته ما مي‌دانيم که پراگماتيسم آمريکايي بهشتي نساخته و بالمآل اين بهشت ظاهر  زيباي يک جهنم انساني پول‌پرست و شهوت‌مدار در آمريکا است.

3-  انسان معاصر زود دريافت که عالم ماده و جهان عيني تاب ساختن بهشت را ندارد. حتي به قيمت تبديل همه‌ي جهان به يک جهنم بحراني و پر از جنگ و ناامني و فقر و ترس از نابودي و آخرالزمان. اين شد آغاز انتقال اتوپيا از دنياي واقعي به دنياي مجاز. دنيايي که ديگر قيودات دنياي واقعي را ندارد و در آن سوژه‌ي تازه متولدشده‌ي آمريکايي که فرديت و قدرت و ثروت مي‌خواهد، ميل به تکاثر و شهوتِ داشتن و فرمان‌روايي و خشونت و سکس را به‌صورت نامحدود تجربه مي‌کند. هرچه مي‌خواهد مي‌سازد و خراب مي‌کند و مي‌کشد و خود را درگير بازي‌هاي پيچيده مي‌کند و البته آنان که تجربه‌ي اين نوع زندگي را دارند مي‌دانند که آرام‌آرام مرز واقعيت و تخيل و توهم فرو مي‌ريزد و شما در يک دنياي واقعي - ذهني - توهمي زندگي مي‌کنيد، حسرت مي‌خوريد، خوشحال مي‌شويد، هيجان‌زده مي‌شويد، ارضا مي‌شويد، حتي شديدتر و بيش‌تر از دنياي واقعي. بازي‌هاي رايانه‌اي، جهاني است که مدرنيته براي تحقق مجازي اتوپيائي که نمي‌تواند در عالم خارج بسازد ساخته است تا اميال و تمنيات سوژه‌ي دوباره متولد‌شده‌ ـ ‌اين‌بار نه عاقل که عامل‌ـ را ارضا کند. فيلم هم کم و بيش همين ماهيت را دارد، تخيل است، توهم است. تخيلی که ناشي از ناکامي در غلبه‌ بر عالم واقع است. حقيقت سخت‌ياب است، ولي مجاز آسان و در دسترس و قابل تکرار و اگر در مرحله‌اي باختي مي‌تواني ناتواني و شکست خود را پاک کني و دوباره و صدباره آن مرحله را بازي کني.

انسان معاصر زود دریافت که عالم ماده در جهان عینی تاب ساختن بهشت را ندارد. حتی به قیمت تبدیل همه‌ی جهان به یک جهنم بحرانی و پر از جنگ و ناامنی و فقر و ترس از نابودی و آخرالزمان. این شد آغاز انتقال اتوپیا از دنیای واقعی به دنیای مجازی

4- نکته‌اي که مي‌خواهم بگويم اين نکات نبود. سخنم آن است که در غرب مدرن تفاوت بين مجاز و واقعيت و بازي و فيلم و واقعيت از بين رفته است. شهرهاي آمريکايي گويا ادامه‌ي هاليوود‌ هستند و نه برعکس. اقتصاد غرب (آمريکا) اکنون اقتصادي اعتباري و مجازي است. زماني پول مابه‌ازاي واقعي (پشتوانه‌ي طلا) داشت و «محدوديت» داشت. اما با شبيه‌شدن اقتصاد به بازي، بازي مجازي اقتصاد آغاز شد و حالا سرمايه‌دارها مي‌توانند با کمک اعتبار تا بي‌نهايت خلق پول و اعتبار کنند و تا بي‌نهايت ثروت‌مند شوند و در مقابل صادرات اعتبار و چک و دلار، کالاهاي واقعي وارد کنند و مصرف کنند. فيلم، بازي و اقتصاد انسان مدرن را در خلسه مي‌برد، خلسه‌اي ناب و مجازي، اما فرقش آن است که فيلم و بازي براي عموم مردمان خسته از واقع است و اقتصاد براي سرمايه‌داران و خواص. در فرهنگ و هنر و سياست و... هم داستان از همين قرار است. در غرب تفاوت بين بازي‌مجاز با جدي‌واقعيت‌ از بين رفته است. انگار همه شخصيت‌هاي کارتوني هستيم يا عناصر بازي و بازي مي‌کنيم با همه چيز، حتي خدا.

5- ‌در سنت ما که تکليف بازي (لهو و لعب) روشن است. در ايران اما، بازي هم بازي است. برعکس غرب که بازي لااقل جدي است. بازي براي ما محمل تهاجم غرب و وقت‌ تلف‌کردن ميليون‌ها ساعت از جوانان و نوجوانان بي‌هدف و بی‌غايت، شده است. بازي در غرب کارکرد تمدني و جدي دارد ولي در ايران، ما ايراني‌ها نمي‌دانيم چرا بايد بازي رايانه‌اي را انجام دهيم و به کدام درد ما مي‌خورد. ما بازي‌ها را براي سرگرمي انجام مي‌دهيم و چون نسبت ما با عالم سوبژکتيويستي نيست، (البته دارد شبيه آن مي‌شود) بازي و عمق و اهميت آن را در نمي‌يابيم و آن را تبديل کرده‌ايم به بازي و سرگرمي و به تبع، سؤال ما هم از بازي جدي نيست و پولي هم خرجش نمي‌کنيم و اگر هم بکنيم بازي‌هاي بي‌مزه و تصنعي مي‌سازيم. البته شايد چاره‌اي نباشد، اما اين بازي‌ها زبان و مسئله‌ي ما نيست و ما خيلي نبايد روي آن حساب کنيم، بلکه بايد تا جايي که مي‌توانيم از ضررهاي آن بکاهيم. اينکه آرزو کنيم اين دست بازي‌ها از ميان ما حذف شود، آرزويي محال و صعب است و اينکه آرزو کنيم روزي ما به بازي‌هاي عملي و سرزنده‌ي سنتي باز گرديم نيز نيازمند تغييرات بنيادين تمدني و شهرنشيني است و کاري بسيار مشکل است. من نمي‌توانم توصيه‌هاي کلي کنم اما مي‌توانم حداقل بگويم و بخواهم که قشر مذهبي و انقلابي ما، خود و خانواده‌ي خود را از بازي‌زدگي منع کنند و نگذارند اين بازي‌ها در خانه‌ها رواج يابد. اين فعلاً تنها کار است. از دستگاه‌هاي رسمي و اداري کاري ساخته نيست. ما به مقاومت مردمي نياز داريم. مقاومتی جدی بر علیه بازی!

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی