راه‌هایی برای نشناختن

  • پرینت
راه‌هایی برای نشناختن -
امتياز: 4.5 از 5 - رای دهندگان: 21 نفر
 
مطالعه علمی دفاع مقدس و دوری از حقیقت آن
مطالعه علمی دفاع مقدس و دوری از حقیقت آن

یکی از اساتید مشهور جامعه‌شناسی می‌گفت: «ما در ایران جامعه‌شناسی می‌خوانیم تا نتوانیم جامعه‌ی ایران را بشناسیم» اکنون درباره‌ی درستی یا نادرستی این سخن قضاوتی نمی‌کنیم، اما می‌توانیم به این حقیقت اقرار کنیم که گاه ما درباره‌ی موضوعی به آموختن می‌پردازیم، اما چیزهایی می‌آموزیم که نه‌تنها ما را با آن موضوع آشنا نمی‌کند؛ بلکه خود عاملی  برای هرچه دورتر شدن ما از آن موضوع است؛ به‌گونه‌ای که حتی راه صاحب جهل مرکب برای آشنا شدن با موضوع از ما بسیار کوتاه‌تر است. شاید بتوان این جهل را فراتر از جهل مرکب، جهل معکوس نام نهاد.

درباره‌ی دفاع مقدس سخن فراوان گفته شده و می‌شود و افراد مختلفی با انگیزه‌های مقدس به انجام پژوهش‌ها و تحقیقات علمی درباره‌ی آن می‌پردازند و پایان‌نامه‌هایی مرتبط با دفاع مقدس در رشته‌های مختلف مثل اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی و... دفاع شده و یا در حال تدوین است. البته این تحقیقات به‌عنوان گام‌هایی نخستین برای طرح موضوع و نیز از زاویه‌ی انگیزه‌ی صاحبان آن و نیز در مقایسه با پژوهش‌هایی که هیچ ارتباطی با جامعه‌ی ما ندارند، بسیار قابل ستایش و تقدیر‌اند. اما سخن اکنون درباره‌ی نوع مواجهه با دفاع مقدس است.

تاکنون کسی این پرسش را مطرح نساخته است که راه نزدیک شدن به دفاع مقدس و آشنایی با آن چیست و آیا از هر راهی می‌توان با دفاع مقدس آشنا شد؟ آیا شیوه‌های متداول عرفی و عقلایی برای شناخت امور و وقایع می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؟ آیا مطالعه دوران دفاع مقدس با روش‌های علمی ما را با آن دوران آشنا می‌سازد؟ در میان روش‌های مختلفی که در علوم مختلف کاربرد دارد، کدام روش‌ها را می‌توان در مورد دفاع مقدس به‌کار برد؟ آیا طرح هر موضوعی که در عرف عقلایی جامعه موضوعی موجه و معقول باشد، درباره‌ی دفاع مقدس مفید است؟ آیا طرح هر موضوعی که از نظر علوم متداول در دانشگاه‌ها موضوعات صحیحی باشند، می‌تواند در شناخت دفاع مقدس به ما کمک کند؟ به‌عنوان مثال آیا مرور رفتارها و مناسبات در دوران دفاع مقدس با رویکرد مطالعات فرهنگی ذیل عنوان «سبک زندگی در دوران دفاع مقدس» موجب شناخت بهتر ما از دفاع مقدس خواهد شد؟ آیا  بررسی «مدل‌سازی سناریوهای جنگی و ارزیابی آن‌ها: مطالعه‌ی موردی برای عملیات والفجر ۸»، «مبانی مدیریت نیروی انسانی در دفاع مقدس»، «چارچوب طراحی و تدوین الگوی نظام توسعه مدیریت با تأکید بر رویکرد توسعه مدیریت بسیجی»، «عوامل سازمانی مؤثر بر خلاقیت رزمندگان در دفاع مقدس»، « رابطه بین نگرش رزمنده در مورد جنگ و میزان واکنش افسردگی» و «دفاع مقدس و توسعه‌ی گردشگری در استان خوزستان» در راستای شناخت دفاع مقدس و بهره‌مندی از معارف آن است؟

این پرسش‌ها در صورتی قابل طرح است که ما پرداختن به هر موضوعی در ارتباط با دفاع مقدس را با هر روشی، در راستای شناخت دفاع مقدس ندانیم و بدانیم که در شناخت یک موضوع، روش‌ها و دستگاه مفهومی مورد استفاده برای شناخت، برآمده از نوع مواجهه و نسبتی است که با موضوع برقرار شده است؛ و صد البته که همه‌ی نسبت‌ها با موضوع و همه‌ی رویکردها و مواجهه‌ها با موضوع ضرورتاً صحیح نیست و در نتیجه دستگاه‌های مفهومی و روش‌های شناخت در موارد نه‌چندان اندکی نه‌تنها موجب آشنایی بیش‌تر با موضوع نمی‌شود؛ بلکه تبدیل به عینکی می‌شود که فاصله‌ی ما را از فهم موضوع بیش‌تر و بیش‌تر می‌کند تا جایی که شاید اساساً امکان شناخت را برای همیشه منتفی سازد. این واقعیت به‌خصوص در مورد موضوعاتی شایع‌تر است که جنس آن موضوعات، با آن‌چه در علوم مورد شناسایی قرار می‌گیرد، متفاوت باشد. به‌عنوان مثال آیا طرح مسائل سنگ‌شناسی و زمین‌شناسی در مورد خانه‌ی کعبه ما را با حقیقت حج آشنا می‌سازد؟ آیا فیلم‌برداری از داخل یک قبر می‌تواند ما را با وقایع شب اول قبر آشنا سازد؟ و یا طرح موضوع از این زوایا از اساس مبتنی بر نسبتی نادرست با این موضوعات است و موجب دور شدن از حقیقت موضوع می‌شود؟ نمونه‌ی بارز و تحقق‌یافته‌ی این نوع مواجهه را می‌توان در نگرش به قرآن دید؛ آن‌گاه که قرآن را از ساحت حقیقت به متن علمی تحویل می‌کنند و با آن به‌مثابه‌ی یک متن علمی مواجه می‌شوند.

اکنون با فاصله گرفتن از دوران دفاع مقدس نیز باید به این پرسش به صورت جدی پرداخت که چه نوع مواجهه‌ای با دفاع مقدس، بیش از آن‌که ما را با آن آشنا سازد، ما را از آن دور می‌کند؟ آیا تعریف مناسبات دوران دفاع مقدس ذیل مفاهیم علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی، علوم سیاسی، مدیریت، اقتصاد، ارتباطات و ... و مطالعه‌ی آن با روش‌های متداول در علوم اجتماعی و نیز مطالعات تاریخی، به‌معنای برقراری نسبتی بنیاناً نادرست با دفاع مقدس و مواجهه‌ای غیراصیل با آن و طرح موضوعات معوج درباره‌ی دوران دفاع مقدس نیست؟

شرح این‌که چرا و چگونه دستگاه مفهومی علوم کنونی و روش‌های پژوهشی آن ما را از حقیقت دفاع مقدس دور می‌سازد، بسیار مفصل‌ است و در این‌جا صرفاً با چند اشاره و مثال تلاش می‌کنیم مراد خود را روشن سازیم.

مفاهیم در انتقال حقایق یکسان نیستند و هر مفهومی قابلیت‌ها و محدودیت‌هایی دارد. «نیروی انسانی»، «منبع انسانی»، «رزمنده» و «مجاهد» اگرچه مصداق واحدی دارند، اما هریک سطوحی از حقیقت آن مصداق را می‌تواند با خود حمل کند. زیارت و گردشگری نیز هردو عناوینی هستند که برای کاروان‌های راهیان نور به کار برده شده‌اند، اما هریک متعلق به عالمی خاص است و دلالت‌ها و حکایت‌های مخصوص به خود را دارد. در روش‌ها نیز زیارت رفتن جنسی از معرفت را منتقل می‌سازد و پایان نامه‌نوشتن جنسی دیگر از اطلاع‌افزایی را اقتضا می‌کند.

شما آن‌گاه که در مورد دفاع مقدس تحقیق و پژوهش می‌کنید و یا درباره‌ی یک شهید پایان‌نامه می‌نویسید، از آن حیث که پژوهش می‌کنید به‌گونه‌ای پژوهش می‌کنید که پژوهش شما علمی باشد. اگر شما به‌جای استفاده از روش علمی از روی اعتقادات و تعلقات دینی خود و یا از روی محبت به شهدا مطلبی را بیان نمایید، پژوهش علمی را رها ساخته‌اید و به حوزه‌ی دین‌داری خود وارد شده‌اید. یعنی شما باید نسبتی کاملاً علمی با موضوع پژوهش خود برقرار سازید. در واقع شما از آن حیث که درباره‌ی دفاع مقدس یا شهدا یا زیارت شهدا پژوهش می‌کنید، با یک کافر تفاوتی ندارید و نباید داشته باشید. اگر در این میان تفاوتی به‌واسطه‌ی مسلمانی و اعتقادتان به شهدا ایجاد شود، در واقع شما از پژوهش خارج شده‌اید و قواعد روش علمی را رعایت نکرده‌اید؛ بلکه متأثر از اعتقادات خود اطلاعاتی را در تحقیق اضافه نموده‌اید؛ یعنی اقتضاء پژوهش به نحو رایج آن است که شما در مقامی بریده از موضوع پژوهش قرار بگیرید. به‌عبارت دیگر برای آن‌که شما درباره‌ی دفاع مقدس یا یک شهید پایان‌نامه بنویسید، باید نخست آن را تبدیل به موضوع تحقیق سازید. تبدیل کردن یک شهید به موضوع تحقیق به معنای درک «او» به عنوان «آن» و در پرانتز نهادن سایر سطوح روابط است. یعنی شما باید اعتقادات خود را در پرانتز بگذارید و بدون لحاظ اعتقاد داشتن یا نداشتن پژوهش خود را پیش ببرید. ممکن است تمام آن‌چه گفته شد را بدون اشکال بدانیم؛ اما باید توجه کنیم که برقرار ساختن چنین نسبتی با موضوع صرفاً از طریق تقلیل دادن آن موضوع به ابعاد مشترک میان همگان ممکن است. به تعبیر ساده‌تر، از ابعاد موضوع، تنها آن‌چه که بی‌اعتقادترین افراد قبول دارند، باقی می‌ماند و در یک جمله شما تنها و تنها درباره‌ی امور ابژکتیو مادی می‌توانید سخن بگویید. به‌عبارت دیگر شما باید حقایق قدسی را در ظرف مفاهیمی بگنجانید که در منطق علمی ـ‌که از اساس حقیقت قدسی برای آن تعریف نشده است‌ـ بگنجد و در نتیجه باید از آن حیث که پژوهشگر هستید، آن را امری غیرقدسی ببینید. در نتیجه اگر تحقیقی در مورد دفاع مقدس واقعاً علمی باشد، صرفاً می‌تواند به «دفاع» (فارغ از تقدس یا عدم تقدس آن) بپردازد و نه به «دفاع مقدس».

یکی از لوازم جزئی اما بسیار پراثر و نتیجه‌بخش سخن فوق همان اصلی است که همه در روش تحقیق خوانده‌ایم و جزء عمومی‌ترین و ابتدایی‌ترین اصول نگارش علمی است: «در تحقیق باید از کلمات، عبارات و جملاتی که خالی از بار عاطفی است استفاده کرد.»

ضرورت طرح بحث فوق درباره‌ی دفاع مقدس شدیداً به این وابسته است که ما دفاع مقدس را یک واقعه و حادثه‌ی تاریخی می‌دانیم و یا برای آن حقیقتی قائلیم و می‌توانیم از حقیقت دفاع مقدس سخن بگوییم. اگر دفاع مقدس صرفاً یک اتفاق و یک جنگ با خصوصیاتی ویژه در تاریخ باشد، شناخت آن پیچیدگی، عمق و دشواری ویژه‌ای ندارد و می‌توانیم با راه‌های معمولی که سایر امور و پدیده‌ها را مورد شناسایی، مطالعه و بررسی قرار می‌دهیم، به شناسایی و پژوهش درباره‌ی دفاع مقدس بپردازیم. هم‌چنین هر محققی می‌تواند به این شناخت مشغول شود. اما اگر دوران دفاع مقدس صرفاً یک اتفاق تاریخی نیست، هم‌چنان‌که انقلاب اسلامی یک واقعه‌ی سیاسی نیست، هم‌چنان‌که کعبه یک سنگ نیست؛ هم‌چنان‌که قرآن صرفاً یک کتاب نیست و شهادت یک اتفاق پزشکی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی نیست، آن‌گاه باید در جست‌وجوی راهی برای تقرب به حقیقت دفاع مقدس بود؛ آن‌چنان که ما قرآن را مطالعه نمی‌کنیم؛ بلکه آن را قرائت می‌کنیم و بسته به نحوه‌ی حضور ما در این قرائت و نسبتی که با حقیقت آن برقرار می‌سازیم، از آن بهره می‌بریم  و با آن آشنا می‌شویم تا آن‌جا که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَیزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا» (اسرا آیه 82)

اگر قرآن یک کتاب بود دستور به هم‌نشینی با قرآن چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ اگر امام معصوم صرفاً یک شخص بود، راه شناخت او نیز مطالعه‌ی بیوگرافی و شرح وقایع و اقدامات دوران زندگی وی بود، اما روضه، گریه و زیارت راهی است که برای معرفت امام بر ما گشوده‌اند و مطالعه‌ درباره‌ی حضرات معصومین ذیل این نسبت معنا می‌یابد و اگر نه، مفاهیم جامعه‌ی کبیره را در جدولی لیست می‌کردند و ائمه را با آن مورد پژوهش قرار می‌دادند.

سرّ نسبت‌ها و مواضع کاملاً متضادی را که افراد ظاهرا هم‌سان درباره‌ی انقلاب اسلامی دارند نیز، می‌توان در همین درک و دریافت جست‌وجو کرد. چگونه است افرادی که ظاهراً تفاوت‌هایشان اندکی است، نسبت‌هایشان با انقلاب اسلامی به یک‌باره این همه فاصله می‌یابد!؟ پاسخ را باید در درک عقلی‌ـ‌تحلیلی در مقابل دریافت ایمانی‌ـ‌عقلانی از انقلاب اسلامی دانست؛ آری این‌گونه است که برخی از کسانی که در مرکز وقایع انقلاب و در حلقه‌ی نزدیکان امام راحل بوده‌اند با حقیقت انقلاب اسلامی بیگانه‌اند و یک نوجوان که انقلاب را از مجاری ایمانی و از کلام رهبر فعلی انقلاب دریافت کرده است، درکی از حقیقت آن یافته است، هرچند اطلاعات بسیار مختصری از انقلاب دارد.

 

درباره‌ی دفاع مقدس باید دید چه راهی ما را به حقیقت این دوران نزدیک می‌سازد. یقیناً زیارت شهدا و زیارت اماکن متبرکه‌ای که محل جهاد و ریخته‌شدن خون شهیدان بوده است، در آشنایی با حقیقت دفاع مقدس قالبی اصیل است. روایت‌‌ها و بیان خاطرات و روضه‌هایی که برآمده از درک حقیقت دفاع مقدس است و مصادیق فراوان دارد نیز قالبی تأیید شده است. اما نباید باز هم هرگونه روایت و بیان خاطره‌ای را و یا هرگونه شنیدن یا مطالعه‌ی کتب مرتبط را موجب آشنایی دانست. علاوه بر این‌ها و برای بهره‌ی تفصیلی و علمی از حقایق دفاع مقدس، مثل نوع روابط انسانی، اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی و... باید در جست‌وجوی روش‌ها و مفاهیمی بود که بتواند علاوه بر ظاهر امور، حقیقت امور را نیز در خود بگنجاند و اگر جز این باشد حقیقت دفاع مقدس به یک واقعه‌ی تاریخی صرف تقلیل خواهد یافت و اصل و اساس حقیقتی که در دفاع مقدس جاری بوده است، در این نوع روایت علمی از دفاع مقدس، به‌کلی حذف خواهد شد و آن‌گاه ما با جسدی بی‌روح از دفاع مقدس مواجه خواهیم بود. و صدالبته که اکنون این روش‌های علمی و دستگاه‌های مفهومی را در اختیار نداریم. باشد و شاید که جست‌وجو برای یافتن روش‌ها و مفاهیمی که ظرفیت انتقال حقایق دفاع مقدس را داشته باشد، خود راهی برای گذر از علوم انسانی مدرن و آغاز تحول در علوم انسانی بگشاید. ان شاء الله

-

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

-

مطالب مرتبط:

خاطرات یک شبه انقلابی

زندگی با لباس خاکی

سفره‌ای از بهشت

وقتی شهید قدیس می‌شود!

زندگی در جنگ و دیگر هیچ!

ایام جنگ؛ ایام زندگی