خویشاوندی به وقت امروز

  • پرینت
خویشاوندی به وقت امروز -
امتياز: 4.8 از 5 - رای دهندگان: 10 نفر
 
خویشاوندی به وقت امروز
آیا خانواده هسته‌ای جایگزین خانواده گسترده شده است؟

تحولات و تغییرات اجتماعی صد سال گذشته ایران، آیینه‌ای تمام‌نما از سعی و تلاش جامعه ایران در بازتعریف و نوسازی خود در جدال با تحمیلات دنیای مدرن است. کشوری که تا پیش از این با تکیه بر سرمایه‌های فرهنگی و بومی خود قادر به پاسخ‌گویی به نیازهای اجتماعی مردمانش بوده است،

اکنون در رویارویی با هجمه‌های فرهنگی غرب پای به میدان جدیدی می‌گذارد که لازمه‌ی پیروزی در آن حفظ تحرک و پویایی در ابعاد ، سطوح و نهادهای مختلف اجتماعی است. از سوی دیگر، گزاف نیست اگر مدعی شویم که مهم‌ترین نهاد و عنصر سازنده‌ی جوامع مسلمان، علی‌الخصوص جامعه‌ی ایران، نهاد خانواده است. نهاد خانواده علاوه بر شأن و قدسیتی که دین مبین اسلام برای آن قائل شده است، از منظر جامعه شناسی شأن و مرتبه‌ای پررنگ در بقای جامعه داراست. خانواده در حفظ ثبات فرهنگی جامعه و جلوگیری از گسیختگی سازه‌های هنجاری آن دارای نقش بسزایی است و با فهم این نکته، تلاش در پویایی و تحرک نهاد خانواده را می‌توان مترداف حفظ ساختار فرهنگی جامعه و بقای ارزش های ایران اسلامی دانست. در این مجال برآنیم که ابتدا فهم صحیحی از نقش و منزلت خانواده در جامعه‌ی شهری ایران به‌دست آورده و با پرداختن به سبک زندگی خانواده‌ی ایرانی تأثیر و تأثر آن را بر روابط خویشاوندی مورد بررسی قرار دهیم.

در هر جامعه‌ای درک جایگاه اجتماعی خانواده بدون در نظر گرفتن سابقه و تجربه‌ی نسل‌های گذشته عملا ممکن نیست؛ لذا شایسته است میراث فرهنگی که اعضای جامعه آن را در تفکرات و تأملات روزانه‌شان مرور می‌کنند، در ارائه‌ی تصویر جامعه‌شناختی خانواده ایرانی بگنجانیم. میراثی که در طی سالیان متمادی از تجربه‌ی کودکان و فرزندان نسل‌های پیشین در ارتباط با والدین‌شان سینه به سینه به ما منتقل شده است. از حرمت و احترامی که نسبت به والدین در ایران گذاشته می‌شود و نظیر آن ابدا در جوامع کنونی غربی نیست تا دور هم جمع شدن و گعده گرفتن‌های فامیلی که ولو سالی یک بار توسط هر خانواده‌ی ایرانی تجربه می‌شود؛ از محبت و ایثار بی‌دریغی که زن و شوهر در قبال یک‌دیگر در خانواده‌ی ایرانی می‌کنند  تا بذل و بخششی که در قبال فرزند خود بدون داشتن چشم‌داشت قابل توجهی روا می‌دارند، همه و همه در تعریف منزلت خانواده‌ی ایرانی به‌عنوان یک نهاد بارز اجتماعی در جامعه‌ی ایران، متمایز و قابل تشخیص از سایر جوامع مؤثر است.

در بررسی خانواده و جایگاه آن در شهر، جامعه‌شناسان مکتب کارکردگرایی[i]بر این باورند که با افزایش رشد میزان شهرنشینی و با تغییر محل سکونت و هم‌چنین نوع اشتغال، غلبه کارکرد خانواده از اقتصادی- معیشتی و فرم آن ازخویشاوندی و گسترده[ii]به کارکرد عاطفی- جنسی و فرم هسته‌ای[iii] تغییر پیدا کرده است و در راستای این تغییر کارکرد و شکل، معادلات حاکم بر سبک زندگی افراد نیز دچار تحول شده است.[iv]براساس این تحلیل افراد ساکن در شهر، کسانی هستند که با انگیزه‌ی استقلال اقدام به تشکیل خانواده می‌کنند. خانواده‌های هسته‌ای با توجه به از دست دادن کارکرد اقتصادی خود، محدود به پدر، مادر و یک یا دو فرزند می‌شوند که با به سن بلوغ رسیدن فرزندان نیز تعداد اعضا مجددا به زن و شوهر کاهش پیدا می‌کند. فرزندان با اتکاء بر خود، خانواده‌های هسته‌ای دیگر را  پدید می‌آورند و این چرخه معرّف شکل جدید خانواده در دنیای مدرن است. از نظرپارسونز[v]، در خانواده‌ای که اساس آن بر روابط زن و شوهری و نه خویشاوندی است - یعنی خانواده هسته ای - استقرار شخصیت اجتماعی بزرگسالان و فرایند اجتماع پذیری فرزندان به نحو تکامل‌یافته‌تری نسبت به شکل پیشین خانواده در جریان است.

حال صرف نظر از ایرادات نظری که بر نظریه‌ی کارکردگرایی می‌توان وارد کرد، آیا نظریه‌ی کارکردگرایی را در رابطه با نهاد خانواده در جامعه‌ی ایران می‌توان گویا دانست؟ آیا ما در ایران امروز با خانواده‌های هسته‌ای و اقتضائات یاد شده آن روبه‌رو هستیم؟ در جواب باید گفت که بخش‌هایی از این نظریه در رابطه جامعه‌ی ایران و نهاد خانواده گویاست.

خانواده‌ی ایرانی در شهر، تعداد اعضایش به نسبت قبل کم‌تر شده است؛ محل سکونتش از خانه‌های حیاط‌دار پُر‌حجره به آپارتمان‌های کوچک تغییر پیدا کرده است؛ نوع اشتغال اعضایش از نسل‌ها پیش تاکنون بسیار متفاوت شده است، لیکن با وجود تمام این اوصاف به‌صورت کامل هسته‌ای نشده است. اغلب خانواده‌ها در ایران هرچند از لحاظ مکانی پراکنده و از لحاظ اندازه همان‌گونه که گفته شد، کوچک‌تر شده‌اند، اما به هیچ عنوان مجزا و مستقل از یک‌دیگر به حیات اجتماعی خود ادامه نداده‌اند. در طول تاریخ ایران، خانواده‌ها همواره در رابطه با اقوام و خویشاوندان به بازسازی هویتی و ارزشی مبادرت کرده‌اند. اهمیت این رابطه در ارزش‌ها و عناصر هویتی چنان قوی بوده است که بعضا تا چند دهه‌ی اخیر نیز در مناطقی ما با جنگ‌های طایفه‌ای و قبیله‌ای روبه‌رو بوده‌ایم. در پرجمعیت‌ترین و گران‌ترین مناطق شهری کشور نیز اغلب خانواده‌های تازه‌تأسیس و جوان برای انتخاب محل مسکن ترجیح می‌دهند گرانی یا آلودگی محیط را به جان بخرند تا حداقل مجاور محل زندگی خانواده‌ی پدری یکی از زوجین باشند. لذا اطلاق صریح تعبیر خانواده‌ی هسته‌ای بر آن‌چه که ما در ایران شاهد آن هستیم، چندان صحیح جلوه نمی‌کند. هرچند که انتخاب زوجین در زندگی شهری بیش‌تر براساس تمایلات و خواسته‌های مرد و زن است و هم‌چنین خانواده از یک کارگاه اقتصادی به یک شبکه تقسیم نقش پیچیده‌تر رسیده است، اما برخلاف سرنوشتی که کارکردگرایان برای فرزندان هنگام تشکیل خانواده متصور بودند، خانواده‌های جدید ایرانی استقلال آن‌چنانی از خانواده‌های پدری خود ندارند. امروزه در ایران تا سنوات زیادی عملا رابطه‌ی جدی عاطفی و اقتصادی بین خانواده‌های والدین و فرزندان در جریان‌ است. در شهرها عموما مشاهده شده است که اکثر زوج‌های جوان (علاوه بر تحمیل مخارجی چون جهیزیه، عروسی و مسکن) تا مدت‌های طولانی از کمک‌های مالی خانواده‌های خود بهره‌مند می‌شوند و به نوعی وابستگی نسبی به خانواده‌های خود دارند. علاوه بر وابستگی و عدم استقلال مالی، سازه‌های هنجاری و ارزشی در رابطه با خانواده چنان مستحکم است که با وجود رشد و فراگیری همه‌جانبه شهرنشینی و تحمیل اقتضائات مدرنیسم، فرستادن بزرگ‌ترهای خانواده به خانه‌های سال‌مندان در میان متجدد‌ترین خانواده‌ها نیز امری غیرمتعارف و ناپسند محسوب می‌شود.

با وجود این ریشه‌های عمیق ارزشی و هنجاری که نسبت به خانواده در جامعه‌ی ایران برقرار است و هم‌چنین اوصاف برحقی که ناشی از اقتضائات زندگی شهری است، می‌توان خانواده‌ی شهرنشین ایرانی را خانواده‌ای نیمه گسترده دانست. خانواده‌ای که در کشاکش سنت، ارزش‌ها و باورهای از پیش داشته‌اش با اقتضائات عصر جدید در حال بازتعریف و بازیابی لحظه به لحظه و مداوم است. اما سرنوشت این میدان نبرد در گرو سبک زندگی و الگوهای رفتاری حاکم در جامعه است.

هر میزان که سبک زندگی و کنش‌های اجتماعی اعضای جامعه ایران متناسب‌تر با الزامات حیات اجتماعی نهاد خانواده باشد، استحکام قوام و پایداری این نهاد مقدس و متعلقاتش بیش‌تر خواهد شد و هر میزان‌ که شرایط و الزامات سبک زندگی مناسب با خانواده‌ی ایرانی را در نظر نگیریم و صرفا نظاره‌گر وقوع تحولات اجتماعی باشیم، سرنوشت این نهاد به دست کسانی که توانایی برنامه‌ریزی و جهت‌دهی به اذهان و سبک زندگی را دارند، خواهد افتاد و البته تبعاتش گریبان‌گیر ما خواهد بود. در ادامه به بررسی سه مؤلفه در سبک زندگی که تأثیر‌گذاری بیش‌تری بر خانواده و روابط خویشاوندی دارند، خواهیم پرداخت.

1.        اشتغال و کار

از نگاه علم جامعه‌شناسی شغل و محل تأمین درآمد اعضای جامعه در ارتباط مستقیم با شکل و اندازه‌ی نهاد خانواده است. همان‌طور که گفته شد این موضوع چنان نظر جامعه‌شناسان را متوجه خود ساخته است که حتی برخی نیاز معیشتی انسان‌ها را یکی از علل پیدایش نهاد خانواده تعریف کرده‌اند. با این حال تأمین معاش و شغل افراد از موارد جدی تأثیرگذار بر سبک زندگی و به تبع آن موضوع مورد بحث ما روابط خویشاوندی است. جا دارد پیش از شمارش موارد تأثیرگذار اشتغال بر روابط خویشاوندی یادآور شویم که خانواده نقش خود را به‌عنوان یک واحد اقتصادی تولیدی آن‌گونه که در زندگی کشاورزی و خانواده‌های گسترده در نظر گرفته می‌شد، از دست داده است و رفع نیاز اقتصادی در جایگاه یک کارکرد برای خانواده‌های جدید تعریف می‌شود.

1-1 جنسیت اعضای شاغل در خانواده

براساس سنت و سابقه‌ی زندگی اجتماعی در ایران، کار و اشتغال نیاکان ما عموما در محل زندگی خانواده‌هایشان بوده است. کارهای سنگین توسط مردان و کارهای ظریف و نیازمند دقت بیش‌تر توسط زنان انجام می‌شدند؛ لیکن به مرور زمان و با پیچیده‌تر شدن شبکه‌ی تقسیم کار و رشد شهرنشینی محل اشتغال از محل زندگی خانواده‌ها فاصله گرفت. بدین‌ترتیب کارهای خارج از خانه و عموم تأمین معاش بر عهده‌ی مردان قرار گرفت و مدیریت و نظم خانه و خانواده به زنان واگذار شد. با گذشت نسل‌ها و شکل‌گیری سبک جدید زندگی نیاکان ما، محور اصلی روابط خانوادگی و خویشاوندی زنان شدند. براساس این سنت و داشتن نقش کلیدی‌تر زنان در حفظ روابط خانوادگی در زندگی اجتماعی ایرانیان، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که هر میزان در خانواده‌های ایرانی میزان اشتغال بانوان (به‌معنای مشغله‌ی تأمین معاش خانواده و نه اشتغال جهت سرگرمی) بالاتر رود و بالعکس نقش مردان در پی‌گیری روابط خویشاوندی نسبت به قبل پررنگ نشود، ما شاهد افول روابط خویشاوندی در جامعه‌ی ایران خواهیم بود.

1-2 محل اشتغال

مورد دیگری که در این موضوع حائز اهمیت است محل و مکان امرار معاش است. برای مثال فرزندی که والدینش معلم و محل سکونت‌شان مجاور محل تدریس است، تجربه و درک متفاوتی از روابط خویشاوندی نسبت به فرزند یک خانواده‌ی کارگری دارد که پدرش نیمی از سال را در شهرهای مجاور به کارگری می‌پردازد. به بیانی دیگر به هر میزان که مشاغل اعضای خانواده مستلزم فاصله گرفتن کم‌تر اعضای خانواده از یک‌دیگر باشد، روابط خویشاوندی بین خانواده‌ها و اعضای آن‌ها مستحکم‌تر خواهد بود.

1-3 میزان ساعات کاری

شاید این تعبیر را به طنز شنیده باشید که "من با کارم ازدواج کرده‌ام!". در زندگی جوامع مدرن و با رشد نگرش مادی‌گرایانه، ثروت و دارایی بیش‌تر مترادف کامیابی در زندگی گرفته می‌شود. در امتداد این نگرش، تمایل به انجام ساعات کاری بیش‌تر برای مال‌اندوزی افزون‌تر و یا برای عقب نماندن از تأمین مخارج بالای زندگی شهری، امری رایج در جوامع دست‌خوش تغییری چون ایران به حساب می‌آید. صرف نظر از این‌که چه هدف و عواملی موجب رشد ساعات کاری در بین اعضای شاغل خانواده است، رشد ساعات اضافه‌کاری به بقای روابط خویشاوندی آسیب می‌زند.

2.        تفریح و گذران اوقات فراغت

دیگر مورد اساسی در تحکیم روابط خویشاوندی، تفریح و گذران اوقات فراغت است. البته خود مسئله تفریح و کمّ و کیف آن به‌عنوان یک مورد مجزا همواره در بررسی‌ها و مطالعات معطوف به سبک زندگی حائز اهمیت بوده است، لیکن قصد نگارنده از برشمردن مسئله‌ی تفریح در نظر گرفتن آن به‌عنوان موردی است که در صورت همراهی با شرایط زندگی خانوادگی می‌تواند نقش بسزایی در تحکیم روابط خویشاوندی داشته باشد. به بیان دیگر تفریحات جمعی از جمله مواردی است که همبستگی اجتماعی بین افراد را بالا می‌برد و اگر این عامل ارتقاء‌دهنده‌ی همبستگی اجتماعی در روابط خویشاوندی آن‌گونه که شایسته است، ایفای نقش کند، روابط خویشاوندی به‌صورت قابل توجهی در جامعه‌ی ایران استمرار می‌یابد.

3.        ازدواج

آخرین موردی که در این مجال سعی داریم در ارتباط با روابط خویشاوندی مورد بررسی قرار دهیم، ازدواج و شکل‌گیری خانواده‌های جدید است. در نگاه اول ممکن است تصور شود پدیده‌ی ازدواج در راستای نوسازی و تداوم روابط خویشاوندی قرار می‌گیرد و احصاء آن به‌عنوان موردی مجزا موضوعیتی ندارد؛ لیکن این‌گونه نیست. ازدواج‌ زوج‌های جوان یا همان فرزندان خانواده‌های پدری ممکن است در مواردی به مستحکم‌تر شدن روابط خویشاوندی منجر شود، لیکن در موارد دیگر، بالعکس می‌تواند به سستی این روابط بیانجامد. در این میان عامل اثرگذار دایره‌ی همسرگزینی افراد است. طبیعتا ازدواج هایی که از لحاظ فرهنگی تناسب بیش‌تری با خانواده‌های پدری دارند، موجب بازیابی و استحکام روابط خویشاوندی خواهند شد و می‌توانند روابط و معادلات پویاتری را در بین خویشاوندان ایجاد نمایند. اما ازدواج هایی که صرفا برآمده از میل و خواسته‌ی شخصی افراد باشند و بدون در نظرگرفتن اقتضائات فرهنگی خانواده‌های پدری باشند، لزوما نتایج مثبتی در روابط خویشاوندی نخواهند داشت و ممکن است به همبستگی موجود در مناسبات خانوادگی صدمه وارد سازد. خانواده‌هایی که هنگام تشکیل‌شان شباهت‌های فرهنگی و طبقاتی زوجین در نظر گرفته نشود و یا صرفا برآمده از اراده‌ی شخصی دو نفر باشد، به‌دلیل کم‌تر داشتن حمایت معنوی خانواده‌های پدری، استعداد بیش‌تری برای هسته‌ای شدن یا فروپاشی دارند. لذا ابعاد نگرشی و رفتاری، اختصارا سبک زندگی که افراد را متمایل به ازدواج‌های خودمحور (ازدواجی که شخص تنها خواسته‌ها و تمایلات خود را در انتخاب همسر لحاظ کند ) و یا هر ازدواجی که چتر حمایت معنوی خانواده را کم‌تر به دنبال خواهد داشت به تضعیف روابط خویشاوندی و رشد شکل هسته‌ای خانواده در جامعه کمک می‌کند.

در پایان برای جمع‌بندی مطالب ذکر شده در رابطه با تأثیر سبک زندگی بر روابط خویشاوندی ایرانیان می‌توان این‌چنین گفت که به هر میزان سبک زندگی ما متأثر از مؤلفه‌های سبک زندگی فردگرا و ملهم از اغیار باشد، روابط خویشاوندی و به تبع آن پیوند‌های خانوادگی رو به افول خواهند گذاشت و با تضعیف این مناسبات تداوم حیات فرهنگی و ساخت‌های ارزشی جامعه‌ی ایران دچار مشکل خواهد شد.

 


[i]Functionalism

[ii]Extended family

[iii]Nuclear family

[iv].جورج پیتر مورداک چهار کارکرد جنسی ، تولیدمثل ، اقتصادی و آموزشی برای خانواده های هسته ای در نظر می گیرد.

Murdock, G. P. (1949), Social Structure.

[v]Talcott Parsons

 

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

پایان خانواده!

نفی اساس خانواده در ذات نظام سرمایه‌داری است

خانواده چگونه تغییر کرد؟

می‌توان هم مثل او تصویر کرد

فقط یک روز...

خانواده برفکی

خانواده، ودیعه‌ی امت واحده

خانواده به‌مثابه‌ی بنگاه اقتصادی