تقدیر تکنولوژیک ایران آینده

  • پرینت
تقدیر تکنولوژیک ایران آینده -
امتياز: 4.9 از 5 - رای دهندگان: 9 نفر
 
ict تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
سیطره‌ی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بر آینده‌ی ایران و جهان
اشــــاره نو‌به‌نو شدن هر روزه‌ی ابزار و تکنولوژی و بالاخص جلودارشدن، فراگیرشدن و همه‌گیر شدن نوع ICT آن، این تصور را برای همگان تصویر نموده است که آینده هر چه هست، برساخته‌ی تکنولوژی است و جز آن نیست. عجیب‌تر آن‌که چنین تصویری بالاخص در اذهان تکنولوژیست‌ها، واقعی می‌نماید و گویی روند طبیعی و حوالت تاریخ ما در پی تاریخِ جهانِ مغربی است. آیا چنین ترسیمی آینده‌ی ایران است؟ باید دانست که اگر چنین ترسیمی در ذهن ما پذیرفته آید، دیگر تا تحقق آن چند گامی بیش‌تر نمانده است و اگر این نیز دل‌نگرانی ما را فراهم نمی‌آورد، لااقل به عواقب چنین آینده‌ای بیندیشیم؟ بیندیشیم که چنین آینده‌ای سزای ایران است؟ آیا انسان انقلاب اسلامی باید در پی چنین آینده‌ای باشد؟ آیا دیجیتال نیتیو، نسل دل‌خواه آینده‌ی ماست؟ این‌که این آینده‌ی محتوم ما باشد، نمی‌تواند از عقل سلیمی که محصول سنت تاریخی و انقلاب ما باشد، برخیزد؛ چرا که ما هنوز به آینده‌های حتی محتمل دیگر نیندیشیده‌ایم. هرچند که این اندیشه نیازمند گریز از کورسوها و منافذ تاریخ فراگیر غربی و کاری تلاش‌بر و توسل‌جوست. دكتر علی اكبر جلالی، فوق دكترای برق در رشته كنترل و متخصص فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، استاد دانشگاه علم وصنعت و مدرس پاره‌وقت دانشگاه ویرجینیای غربی است. دكتر جلالی جزو محققان آینده‌نگر بوده و نظریه‌ی موج چهارم عصر مجازی را برای اولین‌بار در دنیا مطرح كرده‌ و تاكنون چندین پروژه (ICT) را در سطح ملی در زمینه‌های مختلف توسعه‌ی فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام داده‌ است. با او به گفتگو می‌نشینیم تا درباره‌ی آینده‌ی ایران گفت‌وگو کنیم.

لطفا در ابتدا اندکی از خود و نظریه‌ی موج چهارم بگویید.

بنده بعد از آقای تافلر که نظریه‌ی موج سوم را مطرح کردند، نظریه‌ی موج چهارم را مطرح کردم؛ عصر مجازی(Virtual Age) که آینده‌ی جدیدی را برای بشر براساس توسعه‌ی فن‌آوری ترسیم می‌کند. تافلر در نظریه‌ی موج سوم، جهان را در دنیای دو بعدی اینترنت می‌بیند. بنده اعتقاد دارم که این دنیای دو‌بعدی در آینده‌ی جدید سه‌بعدی می‌شود؛

بدین‌گونه که انسان به صورت مجاز در آنِ واحد می‌تواند چند جا دیده شود با همان رفتار. طوری که افراد فکر کنند که این انسان حضور فیزیکی دارد و تا زمانی که آن را لمس نکنند، متوجه نشوند که آن انسان وجود ندارد. البته بنده این ایده را برای نوع انسان مطرح نکردم، بلکه این نظریه مثلاً برای فروش محصولات یک بازرگان بود که بدین‌طریق محصولات خود را به نمایش بگذرد و تحقق آن به پیشرفت روند تکنولوژی بستگی دارد.

آیا مطالعات فلسفی هم داشته‌اید؟

خیر، اما کتابی می‌خواستم راجع به انسان بنویسم بدین‌صورت که با سیستمی نرم‌افزاری مشخصه‌های یک انسان را که یک انسان چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، به صورت مجازی به همه‌ی جهان عرضه کنیم تا همه بر روی آن نظر بدهند؛ سپس فراوانی آن‌ها را جمع کنیم و این نظرات دائم نقد شود تا انسانی مقبول همه پذیرفته ‌شود. از این نظر یک نگاه فلسفی دارم. ولی مطالعات جدی ندارم؛ چون فکر می‌کنم فلسفه‌ی قدیم(اسلامی) دنیای جدید را نمی‌شناسد. البته این زمان‌نشناسی در همه‌ی حوزه‌های جامعه هست.

بنده در حوزه‌ی آی‌تی فرهنگ‌سازی می‌کنم. فکر می‌کنم اگر یک روز جامعه را جلو ببرم، 75 میلیون روز جامعه را جلو برده‌ام. می‌خواهم ذهن جامعه را جلو ببرم. الان هم مشغول فضاسازی هستم. مدارس هوشمند، شهرهای الکترونیکی، بانک‌های الکترونیکی، آی سی‌تی روستایی و... همه تفکر بنده بوده است. رسالت من توسعه‌ی فرهنگی است و هیچ‌وقت از رسالت خودم خارج نشده‌ام و برای کسب‌وکار تلاش نکرده‌ام. در واقع من طرحی برای ایران آینده دارم و 4 میلیون و 100هزار دانشجوی ایرانی برای این طرح سرمایه‌ی ماست که باید آن‌ها را مدیریت کنیم.

در مورد نظر خودتان راجع به ایران آینده صحبت کنید.

قبل از این‌که راجع به ایران آینده صحبت کنیم، باید نگاهی به جهان آینده داشته باشیم. با توجه به اجلاس جهانی ارتباطات که برگزار شده است، جهان به این نتیجه رسیده که فناوری اطلاعات و تکنولوژی‌ها تاثیرگذاری زیادی بر جامعه‌ی جهانی دارد و اگر کشورهایی عقب بیفتند، جمع‌کردن آن‌ها مشکل است. و بیش‌ترین کمک را هم در این رابطه به کشورهای آفریقایی کرده‌اند؛ طوری که آی‌تی آن‌ها از سایر حوزه‌ها جلوتر است. بنابراین گفته‌اند که اگر قرار است صلح جهانی پدید آید باید چهار رکن اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه در سطح جهانی و از طریق آی‌تی پیش رود تا یک هم‌زبانی به وجود آید. در فضای مجازی، هر فرد قدرت یک رئیس جمهور را در سطح جهانی پیدا می‌کند. چون در فضایِ ذهنی فردی که پشت کامپیوتر نشسته است، جهان، همان کامپیوتر فرد است. هر جایی می‌تواند کسب‌و‌کار کند و هر جایی می‌تواند تاثیرگذار باشد. به همین خاطر دهکده‌ی جهانی شخص‌محور است. حالا درست یا غلط! جهان به این سمت پیش می‌رود. چنان‌که در مدارس هوش‌مند نیز فرد‌محوری حاکم است. مثلاً امروز می‌گویند چرا وقتی هر یک از دانش‌آموزان به لحاظ استعداد متفاوتند، باید در کلاس آموزش یکسانی ببینند؟ البته چون غربی‌ها به‌لحاظ تربیتی استقلال فردی بیش‌تری دارند، شانس آن‌ها برای فضای فردی بیش‌تر است.

بشر امروز با این تکنولوژی‌ها آرزوهای خود را برآورده می‌کند؛ از درون یک آپارتمان به آرزوهای خود می‌رسد. پس در جهان آینده هر انسانی به‌راحتی می‌تواند از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر منتقل شود. در موج چهارم، جهان، جهان فردی است؛ البته این نظریه است که باید بیش‌تر باز شود و ممکن هم هست درست نباشد.

به نظر می‌رسد فیلم‌هایی در این مورد ساخته شده‌اند!

بله؛ بعضا ساخته شده است؛ اما آن‌ها تغییر جامعه و جهان نیست؛ دید بنده کلی است و از تغییر جهان می‌گویم. آن‌ها یک موضوع خاص دارند.در ضمن باید توجه داشته باشید که بنده دنبال معنویت(Virtuality) هستم.

شما دنیای آینده را براساس تکنولوژی ترسیم می‌کنید که هدف آن به گفته‌ی شما معنویت است؛ اما آیا این مدینه اقتضای آن تکنولوژی است؟ یعنی دیگر گریزی از آن نیست، یا شما آن را اختیار می‌کنید؟ مثلاً کسی این امکان را دارد که از آن تکنولوژی برای دزدی استفاده کند؟

بنده می‌گویم دزدی رخ نمی‌دهد به این دلیل که مثلاً دنیایی که به سمت Virtual ageحرکت می‌کند، مثلاً در بانک‌داری می‌شود بانک الکترونیک، با مشخصاتی که از کاربر موجود است تخلف رخ نمی‌دهد.

بالاخره شما با مشکلی مثل هک چه می‌کنید؟

اتفاقاً چون کم سوادی هست، هک صورت می‌گیرد. یعنی طبیعت قضیه هک نیست. چون ما نمی‌دانیم، نگرانیم. در فضای مجازی چون دسترسی به اطلاعات هست، فرصت‌ها برابر می‌شوند. شما دقت بکنید که چرا بچه‌های ایرانی وقتی به خارج از کشور می‌روند، موفق‌ترند! چون آن‌جا زیرساخت هست ولی ما نداریم. این درد است که ما نمی‌دانیم جهان آینده به چه سمتی می‌رود حتی در حوزه‌های دینی. چرا الان کسی شیعه را نمی‌شناسد؟ مثالی که راجع به انسان زدم نشان می‌دهد که ما چگونه در فضای مجازی و با استفاده از آراء می‌توانیم اعتقادات خودمان را گسترش دهیم. اینترنت الان کیفیت را بالا برده است؛ در آمریکا الان اعتیاد نیست و سیگار بسیار کم شده است. درست است که فضای مجازی هم اعتیادآور است، ولی برطرف کردن این اعتیاد آسان‌تر است. ولی ما متأسفانه به همه چیز، نگاه‌مان سیاسی است. بالاخره اگر این دنیا در حال آمدن است باید حواس‌مان باشد.

اینترنت الان دو کار انجام می‌دهد: اولاً ابزار تسهیل‌کنندگی است؛ شما با یک میل ارزان و در سطح وسیع پیام می‌فرستید. و دیگری توان‌مندسازی است. این‌که آمریکا مثلاًً با اینترنت اطلاعات افراد را دارد؛ این توان‌مندسازی است. توان‌مندسازی می‌‌تواند بسیاری از مشکلات جهان را حل کند. به‌عنوان مثال الان غذا به اندازه‌ی کافی در جهان هست، ولی ارتباطات نیست که بتواند غذا را مدیریت کند. بنده به آینده خوش‌بین هستم.

پیوند فضای مجازی با دنیای حقیقی ما چگونه است؟ درست است که ما دانا می‌شویم اما اعمال ما چه می‌شود؟ آیا عمل و مهارت ما ضعیف‌تر می‌شود؟ بالاخره صورت کلی زندگی حقیقی ما چه می‌شود؟

شما زندگی قدیمی را نگاه کنید؛ یکی گندم می‌کاشته، یکی گوشت فراهم می‌کرده و... و بعدها گسترش پیدا کرده است. دنیای مجازی هم این‌گونه است؛ گسترش این‌ها باعث تولید کار شده است. الان ببینید موبایل چه اندازه تولید اشتغال کرده است!

این به خاطر جامعه‌ی‌جدید بوده است؟ این جامعه‌ی‌جدید عده‌ای را هم بیکار کرده است؟

 بله؛ این نسبی است. اما اشتغال به کارش بیش‌تر بوده است. ما باید واقعیت را بپذیریم؛ ممکن است تکنولوژی برای سلامت انسان هم مشکل بیافریند و بر انسان تاثیر گذارد، ولی انسان، آن را ساخته است! البته اتفاقی که در کشور ما رخ داده این است که تکنولوژی جلوتر از ماست؛ چون ما خودمان را عقب نگه داشته‌ایم. الان حوزه‌ی آی‌تی آن‌قدر جلو رفته است که بنده صادقانه عرض می‌کنم خودم را بی‌سواد می‌دانم. اصلاً در بعضی حوزه‌ها نمی‌توانم وارد شوم. ما از تکنولوژی آن‌چنان که باید استفاده نکرده‌ایم؛ فقط سودی به کشورهای دیگر رسانده‌ایم.

البته نگرانی هست؛ بنده در روستای شاهکوه که اولین روستای اینترنتی است، یک واحد درست کرده‌ام؛ بازنشسته که شدم به آن‌جا می‌روم و دو گوسفند هم می‌خرم. چون من عاشق تکنولوژی نیستم، اما ما باید واقعیت را ببینیم. ما در حال حاضر به سمت دیجیتال نیتیو ـ نسلی که با تلفن همراه و کامپیوتر و امثال آن‌ها بزرگ شده‌اند ـ می‌رویم. نسل جدید و دانشگاهی، هر کدام دیجیتال‌نیتیو هستند. این نشان می‌دهد که ما خواه‌ناخواه داخل دیجیتال نیتیو هستیم. به نظر بنده در ایران امروز، توسعه‌ی دین بر محور تکنولوژی آی‌تی امکان‌پذیر است.

شما فرمودید که بعد از بازنشستگی به روستا خواهید رفت. این نشان‌دهنده‌ی این نیست که در دنیای جدید و به تبع آن در دنیای مجازی معنای زندگی از دست رفته است.

نه معنای زندگی با فکر است.

آیا پیشرفت تکنولوژی و آی‌تی انسان را تنهاتر نمی‌کند؟

تنهایی نسبی است. من که گفتم می‌خواهم به ده بروم، چون من از نسلی هستم که در یک خانواده‌ی جمعیتی زندگی کرده‌ام. ولی بچه من قطعا چنین فکری ندارد و بدین‌ترتیب نسل‌های بعدی هم همین طور.

اراده‌ی انسان چگونه می‌شود؟ یعنی من اگر چهار تا باشم چهار طور می‌توانم فکر کنم؟

نه، دوگونه است. برای مثال ما دوگونه مرگ داریم: مرگ حقیقی و مرگ مجازی. در مرگ حقیقی انسان اگر چه حتی بزرگ باشد، بعد از مدتی از یادها می‌رود. ولی در مرگ مجازی، مثلاً بنده که از بین می‌روم، هزاران شاخه از من در اینتر‌نت هست؛ در اینترنت دیتاهای افراد جمع می‌شود و خود آن دیتاها رشد می‌کنند. مثلاً 20سال پس از مرگ من، اگر نوه‌ی من مرا صدا کند، من بلند می‌شوم و با او حرف می‌زنم. حتی با او پارک می‌روم، دانایی من که رشد می‌کند، معلوم می‌شود جهت فکری من کجاست. مثلاًً اگر من فردی مذهبی باشم، دیتاهای من در همان راستا رشد می‌کند؛ هرچند که جسم فیزیکی من نباشد. مرگ مجازی یعنی این‌که دیگر نمی‌میری؛ سال‌های سال هستی.

حال چگونه می‌توان ایران آینده را ساخت؟ در همه‌ی عرصه‌ها یکی از موانع بزرگ ما سنت است. ما در ایران تقریبا یک خانواده‌ایم؛ اما به لحاظ اجتماعی وضعیت خوبی در جهان نداریم. چون تعصبات ما زیاد است. ما در روابط اجتماعی هم قانون را رعایت نمی‌کنیم. هر چند که از بعدی دیگر خانواده‌های ما در هیچ کجای جهان نیست. در حوزه‌ی فرهنگی ما با تاریخی که داریم، به لحاظ نظری خوبیم؛ اما در صحنه‌ی اجرا ضعیفیم. ما نتوانسته‌ایم فرهنگ دینی خود را اجرا کنیم. در حوزه‌ی سیاست هم این‌که افراد خاصی همیشه در صدر اخبار و رسانه‌ها هستند؛ سیاست‌زدگی نشان این مسئله است. اصل مسئله این است که در عصر آینده چون شفاف‌سازی صورت می‌گیرد، شبکه مجازی افراد سالم‌تر را با همه‌ی ابعاد نشان می‌دهد و دیگر اختلاس صورت نمی‌گیرد. بنابراین اگر ما بتوانیم زیرساخت درست کنیم، شهرهای الکترونیک و مدارس هوش‌مند درست کنیم و بر روی ریل آی‌تی بنشانیم، قدرت‌مند می‌شویم.

چرا شما برای ساخت آینده‌ی ایران از تکنولوژی شروع می‌کنید؟ در حالی‌که زندگی ساحت‌های مختلفی دارد؟

یکی‌یکی انجام نمی‌دهیم با هم انجام می‌دهیم.

اما آن‌ها هم متکی بر تکنولوژی‌اند؟

نه؛ یک نظام است؛ مثلاً ما در حال تدوین فلسفه‌ی تحول نظام اداری هستیم که زیرساخت آن دولت الکترونیک است. روی آن یک مدل است که چهار لایه دارد مخاطبین، سرویس‌ها، استانداردها و بعد سیاست‌ها.

بالاخره شما تصوری از نظام اداری دارید که زیرساخت آن تکنولوژی است که به زعم ما چشم‌انداز است. آن از کجا می‌آید؟

بالاخره 26 بند نوشته و به ما ارائه شده است که ما طبق آن عمل می‌کنیم. مشکل ما دانایی است؛ شما می‌بینید وقتی میکروفن به سمت مردم می‌رود، مردم نمی‌توانند حرف بزنند؛ چرا باید یک جامعه‌ی مسلمان این‌گونه باشد. باید از تکنولوژی به‌عنوان توان‌مندساز و ابزار استفاده کنیم؛ نباید اجازه‌ی تسلط به آن بدهیم. من تکنولوژی را مثل یخچال می‌بینم؛ یخچال وارد زندگی ما شده است و دیگر باید با آن کنار بیاییم. ولی من کارهایی دیگر هم در زندگی دارم؛ نباید به آن‌ها ضربه بزند. نباید تکنولوژی ما را به قهقرا ببرد. ما سؤالی داریم و آن این‌که آیا تکنولوژی می‌تواند دین را توسعه دهد یا نه؟ ما فکر می‌کنیم اگر تکنولوژی بیاید فضا باز می‌شود و جوانان ما از دست می‌روند؛ و غربی می‌شوند و این ضعف ماست.

نه؛ ضعف ما نیست؛ چون همان‌طور که گفتید تکنولوژی براساس دانایی است ولی دین تاکید بر حکمت است و حکمت با سلوک ارتباط دارد و کمال برای انسان قائل است ولی تکنولوژی ضدسلوک است و به انسان کمال نمی‌دهد؛ می‌گوید سختی نکشید؛ باید راحت باشید.

ولی من الان قرآن روی گوشی‌ام نصب است و از آن استفاده می‌کنم.

اما شما این امر را بر تکنولوژی سوار کرده‌اید، خود تکنولوژی که این کار را نمی‌کند؟

تکنولوژی الاغ است. فرق نمی‌کند، هر چه سوارش کنی می‌رود. هر چند ما را از دین و زندگی سنتی دور می‌کند. بنده معتقدم ما باید به صورت فردی، مسلمان و قوی باشیم و این کار هم با تکنولوژی و آی‌تی میسر است تا اگر پشت کامپیوتر نشستیم تحت تأثیر قرار نگیریم. ما دیگر به صورت سنتی نمی‌توانیم دین‌دار باشیم؛ حوزه‌های علمیه هم باید چشم‌انداز متفاوت از گذشته داشته باشند و نگاهشان به انسان‌ها متفاوت شود.

دومین مسئله، محتواست. محتوا دائم در حال تغییر است و نمی‌توان با یک دستور‌العمل ثابت رفتار کرد. باید با تکنولوژی آرام‌آرام دوست شد و استفاده کرد. ما الان مسئولیت داریم و باید با این تکنولوژی دین خود را گسترش دهیم. قرآن و روایات و... باید زبان داشته باشند. بنابراین بنده آینده‌ی ایران را بسیار روشن می‌بینم؛ چون ما به درک‌هایی که می‌باید بعد از 30 سال برسیم، رسیده‌ایم. الان اگر با درایت برنامه‌ریزی کنیم و یک استراتژی روشن که مسالمت‌آمیز زندگی کردن با جهان، ‌محور آن باشد و استفاده از فن‌آوری و شبکه‌سازی ارتباطات داخل کشور ما مناسب شود، آینده‌ی ما خوب خواهد بود.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

چشم‌انداز تمدنی

آیا چشم‌انداز، آینده‌ی ما را خواهد ساخت؟

چشم‌انداز، رمانتیسم و رئالیسم سیاه

آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست

آیا چشم‌انداز داشتن ضروری است؟