پیشرفتی دیگر

  • پرینت
پیشرفتی دیگر -
امتياز: 3.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
تأملی در تصورات درباره‌ی آینده‌ی زندگی
تأملی در تصورات درباره‌ی آینده‌ی زندگی
اشــــاره ما از روی کدام دلیل یا به استناد کدام دانش یقین کرده‌ایم که زندگی، هر روز با تکنولوژی‌های بیش‌تر و پیچیده‌تری همراه خواهد بود و این حرکت هیچ نقطه‌ی توقفی نخواهد داشت؟ آیا اینکه ما معتقدیم زندگی با ابزارهای پیچیده‌تر و بیش‌تر، لزوماً زندگی بهتری است، اعتقادی مبتنی بر فهم و دلیل است؟ آیا بین این باورهای ما و خرافه‌هایی که در دوره‌های مختلف رایج بوده است، تفاوتی وجود دارد؟ این تفاوت در چیست؟ اینکه ما برای زندگی پیشرفته‌تر و بهتر، خود را به تکنولوژی‌های جدید نیازمند می‌دانیم، از کجا آمده است؟ آیا انسان‌ها همیشه به آینده‌ی زندگی چنین نگاهی داشته‌اند؟ اگر نه، آیا به آینده فکر نمی‌کرده‌اند و سعادتی را انتظار نمی‌کشیده‌اند؟ اگر سعادتی را در آینده جست‌وجو می‌کرده‌اند، و منتظر تحول عظیمی بوده‌اند، آرزوی تحول چه چیزی را داشته‌اند؟

  ما امروزه با یک تحول‌گرایی، ترقی‌خواهی و نوگرایی در زندگی مواجه هستیم و تصوراتی را نسبت به آینده داریم، آیا این سنخ تحول‌گرایی و این نوع تلقی از آینده، همواره در دوره‌های مختلف حیات بشر وجود داشته است؟

وقتی به گذشته‌ی زندگی انسان نگاه می‌کنیم می‌بینیم تغییرات در زندگی بسیار کند بوده است و ابداعات با فواصل زمانی زیاد پدید می‌آمده‌اند. البته شدت تغییرات در گستره‌های جغرافیایی و تمدنی مختلف یکسان نبوده، لیکن به‌طور کلی در مقایسه با امروز، سرعت تغییرات کم‌تر بوده است. گاه چند هزار سال می‌گذشته است و تغییر خاصی در ابزارها و وسایل زندگی و کار صورت نمی‌گرفته است؛ چنانچه می‌گویند هزار سال طول کشیده تا انسان حیواناتی را اهلی کند، چندصد سال طول کشیده تا کشت دانه‌ها را در اختیار بگیرد؛ یعنی هر فرد با همان ابزاری که کار و زندگی را شروع می‌کرده، عمر را می‌گذرانده است و نسل‌ها و نسل‌ها در پی هم به همان صورتِ زندگی و ابزار اکتفا می‌کرده‌اند و تغییر خاصی را در این موارد نمی‌دیده و تصور نمی‌کرده و طبعاً انتظار تغییر نداشته‌اند.

اما نوگرایی وجوه متفاوتی می‌تواند داشته باشد و لزوماً محدود به ابزارها و صورت زندگی نیست، بلکه نوگرایی می‌تواند در نظام‌های اندیشه، یا نظام‌های سیاسی دنبال شود. نوگرایی در شکل سامان دادن به زندگی روزمره یکی از انواع نوآوری است. می‌بینیم که در طول تاریخ تصورات فراوانی درباره‌ی آینده‌ی سیاسی اجتماعی بهتری که ممکن است شکل بگیرد، وجود داشته است؛ یعنی مردمان انتظار نظام اجتماعی بهتر و عادلانه‌تر را می‌کشیده‌اند، اما این انتظار، لزوماً ملازم با تصوراتی مبنی بر تحولات گسترده در ابزارها و تکنولوژی زندگی نبوده است. در طول تاریخ همیشه آموزه‌هایی مانند آموزه‌های هزاره‌گرایانه، انتظار حضرت مسیح (علیه‌السلام)، انتظار حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و نیز انتظار برای آینده‌ای روشن، به دور از ظلم‌ها و زشتی‌ها به‌صورت‌های گوناگون در میان ملل مختلف وجود داشته است، اما شباهتی به تصورات و انتظاراتی که ما از تحولات و ابداعات آینده‌ی تکنولوژیک جهان داریم، نداشته است.

  چه چیزی باعث پیدایش تحولات گسترده در زندگی، و نیز تصورات فعلی درباره‌ی آینده‌ی آن شده است؟

ابداعات در زندگی بشری تابع چند متغیر است. شرایط محیطی یکی از این عوامل است؛ البته جبر جغرافیایی و اقلیمی در کار نیست، اما هر شرایط محیطی اقتضای ابداعاتی هماهنگ با خود را دارد. به همین خاطر در اقلیم‌های مختلف دنیا، نوآوری‌ها، شیوه‌های متفاوتی از زندگی را پدید آورده است. نوآوری‌ همچنین تابع ایده‌های جدید است، خلق ایده‌ها خود تابع مسائل جامعه‌شناختی و حتی روان‌شناختی است. ابداعات همچنین تابع تکنولوژی و نظام‌های نهادی است. نهادها خود حاصل شرایط تاریخی هستند؛ مثل کلیسا، روحانیت، آموزش‌و‌پرورش، برده‌داری. بعضی از نظام‌های نهادی در دنیا مشوق نوآوری هستند و برخی نیستند. مثلاً در نظام کره‌ی شمالی چندان نوآوری پدید نمی‌آید.

می‌بینیم که در طول تاریخ تصورات فراوانی درباره‌ی آینده‌ی سیاسی اجتماعی بهتری که ممکن است شکل بگیرد، وجود داشته است؛ یعنی مردمان انتظار نظام اجتماعی بهتر و عادلانه‌تر را می‌کشیده‌اند، اما این انتظار، لزوماً ملازم با تصوراتی مبنی بر تحولات گسترده در ابزارها و تکنولوژی نبوده است

ولی برخی از نظام‌ها مثل لیبرال دموکراسی و سرمایه‌داری هم در اقتصاد و هم در نظام اجتماعی و شیوه‌های سیاسی، اساساً بنای نوآوری دارند. یا به‌عنوان نمونه وقتی اروپایی‌ها توان نظامی برای سیطره بر قاره‌ی سیاه پیدا می‌کنند، برده‌داری به عنوان یک نهاد، جامعه را تغییر می‌دهد و در نظام‌های اقتصادی و به تبع در نظام‌های سیاسی و اجتماعی نوآوری ایجاد می‌کند. ‌گرچه برده‌داری در یونان باستان نیز وجود دارد‌ و به صورت‌های گوناگون در مناطق دیگر دنیا نیز مشاهده شده است.

اینکه امروزه نوآوری‌ها، مخصوصاً در عرصه‌ی زندگی روزمره شدت دارد، محصول این متغیرهاست. ‌‌البته تأثیر عوامل همیشه یکسان نیست؛ مثلاً امروزه اقلیم به اندازه‌ی گذشته در زندگی و نوآوری‌های انسان تأثیر ندارد؛ زیرا دیگر بشر از طبیعت دستور نمی‌گیرد؛ بلکه به‌طور نسبی بر طبیعت مسلط شده است‌. از طرف دیگر امروزه شکل زندگی و نوآوری‌های آن شدیداً متأثر از تکنولوژی است. نوآوری از طریق تکنولوژی شیوه‌های زندگی ما را تغییر می‌دهد، تکنولوژی حتی نوع مواجهه‌ی ما با بدنمان را تغییر می‌دهد و مداخله‌ی مستقیم در بدن به وسیله‌ی تکنولوژی‌های مربوط به جراحی زیبایی، چاقی و لاغری و هر چیز دیگری را که شکل بدن را تغییر می‌دهد، ممکن می‌سازد. تکنولوژی روابط اجتماعی و خواسته‌ها و انتظارات انسان‌ها را از جهان تغییر می‌دهد. و تکنولوژی به روابط ملت و حاکمیت سیاسی نیز شکل می‌دهد. به هر حال زمانی بین ملت و حاکمیت مسائلی مثل منازعه‌ بر سر فیس‌بوک نبود، اما اکنون بر سر این نوع مسائل نیز باید منازعه کنند. به هر حال متغیری که بیش از هر چیز جهان ما را نوآورانه جلوه می‌دهد ـ‌‌و ‌البته پیامدهای خاص خود را نیز دارد‌‌‌‌ـ تکنولوژی است. لازم به یادآوری است که فقط تکنولوژی معطوف به ابزارها را مد نظر ندارم، بلکه تکنولوژی سازمان، تکنولوژی نرم و تکنولوژی‌های نهادی را نیز به همان اندازه لحاظ می‌کنم.

بخشی از تصورات کنونی نسبت به تحولات آینده‌ی زندگی مبتنی بر تجربیات است، به‌عنوان مثال فرد سی ساله در ایران شاهد چند نسل تکنولوژی ارتباطی بوده است. چنین تجربیاتی این ذهنیت را ایجاد می‌کند که لزوماً در آینده نیز ابزارها و شیوه‌های زندگی با شدت و سرعت بیش‌تری تغییر خواهد یافت. پیش آمدن تغییرات و دیدن و تجربه‌ی آن، ایده‌ی تغییر را ایجاد می‌کند، اما امروزه ایده‌ی تغییر است که تغییرات را به‌ دنبال خود می‌آورد، هرچند صرف ایده‌ی تغییر نمی‌تواند تغییر ایجاد کند و شرایط و لوازمی برای تحقق تغییرات لازم است؛ چنانکه می‌بینیم بسیاری از کشورهای جهان سوم ایده‌ای از تغییر دارند، ولی شرایط لازم برای تحقق آن وجود ندارد.

  طبق تلقی رایج، زندگی آینده که با تحولات وسیع تکنولوژیک همراه است، شیوه‌ای بهتر از زندگی خواهد بود، این تلقی از نظر شما چگونه ارزیابی می‌شود؟

تصورات فعلی درباره‌ی زندگی آینده، مبتنی بر قضاوت‌هایی بر مبنای ارزش‌هایی خاص است. اینکه حتماً در آینده زندگی بهتری به وجود خواهد آمد، مبتنی بر نگاهی است که ابزارمندتر بودن زندگی را معادل بهتر بودن زندگی می‌داند. در حالی که داشتن ابزار بیش‌تر به معنای زندگی بهتر نیست، به معنای زندگی عادلانه‌تر نیز نیست، به معنای زندگی انسانی‌تر نیز نیست. کما اینکه در حال حاضر بحران‌هایی در نتیجه‌ی ابزارمندی بیش‌تر به ‌وجود آمده است که اثرات مستقیم سوئی بر زندگی دارد.

این تصور که هر ابزار، تکنولوژی، دستاورد و محصول جدیدی که به زندگی بشر وارد می‌شود، زندگی او را بهتر می‌کند لزوماً صحیح نیست. همچنین، اینکه بسیاری از ما خود را به همه‌ی دستاوردهای جدید نیازمند می‌دانیم نمی‌تواند صحیح باشد.

اینکه حتماً در آینده زندگی بهتری به وجود خواهد آمد، مبتنی بر نگاهی است که ابزارمندتر بودن زندگی را معادل بهتر بودن زندگی می‌داند. در حالی که داشتن ابزار بیش‌تر به معنای زندگی بهتر نیست، به معنای زندگی عادلانه‌تر نیز نیست، به معنای زندگی انسانی‌تر نیز نیست

الزاماً اینگونه نیست که انسان به هر آن چیزی که قرار است در این جهان به صورت ابزار بیاید، ذاتاً نیاز داشته باشد. به علاوه بر ابزارها نیز سلسله‌مراتبی از ارزش‌گذاری حاکم است. همه‌ی ابزارها در نسبت با ارزش‌های انسانی، هم‌رتبه و هم‌ارزش نیستند.

  نگرش رایجی که به بیان شما، زندگی ابزارمندتر را زندگی بهتر می‌داند و نیاز انسان به ابزارهای جدیدی که در آینده ابداع خواهد شد را مفروض می‌گیرد، چگونه شکل گرفته است؟

یک عامل مهم بازار است، عامل دیگر تبلیغات، و بخش دیگر نیز ضرورت‌های به وجود آمده در ساختارهای کنونی است. بالأخره برای اینکه نظام‌های اقتصادی موجود دوام بیاورند باید تولید کنند و به واسطه‌ی تولید باید افرادی را شاغل کنند، برای بازتولید اقتصادی‌شان احتیاج به نوآوری دارند و ابزارهای این نوآوری، و محصولات آن، باید در زندگی مردم مورد استفاده قرار بگیرد و برای همین باید احساس نیاز وجود داشته باشد.

با همه‌ی این اوصاف می‌توان پرسید که آیا واقعاً نیاز ما به همه‌ی ابداعاتی که به وجود خواهد آمد، مفروض و مسلم است؟ به‌خصوص وقتی توجه کنیم که نظام‌های اقتصادی، تکنولوژیک و سیاسی در جهان، اولویت‌ها را در ابداعات و احساس نیاز به آن تعیین می‌کنند و مطابق برنامه‌ی خود تغییر می‌دهند. ما نیازمند ابداعات تکنولوژیک و بهبود ابزارها و شیوه‌های زندگی هستیم، اما نه الزاماً در حیطه‌هایی که نظام‌های تکنولوژیک و نظام‌های اقتصادی و سیاسی تعیین می‌کنند؛ مثلاً ما در جامعه‌ی ایران نیازمند ابداعات تکنولوژیک برای بهینه کردن آبیاری کشاورزی، جلوگیری از هدررفت انرژی در شبکه‌های برق‌، بهبود کیفیت زندگی خانواده و مواردی از این دست هستیم، اما چه نیازی به تلویزیون‌های بزرگ‌تر و پیشرفته‌تر داریم؟ آیا موارد اینچنینی بهبودی در زندگی ما ایجاد کرده است؟

ما احتیاج به سرمایه‌گذاری داریم، اما نه برای اتومبیل‌های جدیدتر و لوکس‌تر‌؛ بلکه برای اتومبیل‌هایی که بتوانند با انرژی‌های تجدیدپذیر کار کنند. ما وقتی اجازه‌ی وارد کردن اتومبیل‌های لوکس را دادیم، در واقع ابزارهای نابرابری را توسعه دادیم، بدون اینکه کم‌ترین نیازی وجود داشته باشد، وقتی چنین اتومبیل‌هایی وارد می‌شود، طلب و میل آن نیز در جامعه ایجاد می‌گردد. ما هزینه‌ی خرید برند، پرستیژ و ایده و میل به مصرف را می‌پردازیم، وگرنه امکانات و ایمنی اتومبیل‌ها از سطح خاصی فراتر نمی‌رود؛ مثلاً اتومبیل‌های بالاتر از حدود سی‌هزار دلار از نظر امکانات و ایمنی و قابلیت‌های مختلف، تفاوت چندانی با هم ندارند، هزینه‌های بیش‌تری که پرداخت می‌شود در واقع هزینه‌ی «ایده و میل مصرف» است. ما هر روز گوشی‌های موبایل جدیدتر وارد و در مردم ولع مصرف ایجاد می‌کنیم در حالی که سالیانه هفت درصد به خاطر هزینه‌های بهداشتی به زیر خط فقر سقوط می‌کنند؛ این‌ها نشانه‌ی فقدان استراتژی توسعه است. ما نیازمند یک استراتژی برای توسعه‌ی پایدار هستیم که بر اساس آن تولید و مصرف متوازنی برای تأمین نیازهای اساسی به‌صورت عادلانه داشته باشیم، محیط زیست را تخریب نکنیم، نسل‌های آینده را محروم نکنیم، روابط اجتماعی و انسانی را از بین نبریم و...

  کسانی هستند که شیوه‌ی کنونی زندگی و روش‌ها، ابزارها و محصولات مورد استفاده در سبک زندگی فعلی را، به دلایل مختلف، نمی‌پسندند و در مقابل آن به‌ شکل‌های مختلفی مقاومت می‌کنند، به ‌نظر شما این مقاومت‌ها چه سرانجامی دارد؟ آیا این مقاومت‌ها می‌تواند شرایط زندگی را تغییر دهد؟

روشن است که تلاش‌ها و مخالفت‌هایی که برای مقابله با شیوه‌ی کنونی زندگی صورت می‌گیرد، در کوتاه‌مدت نمی‌تواند این نظام زندگی را به هم بریزد. اما آیا در بلندمدت نیز نمی‌تواند بر جریان زندگی تأثیر بگذارد؟ این مخالفت‌ها، بنا به شواهدی ممکن است در بلندمدت به نتیجه برسد؛ از جمله اینکه شیوه‌ی فعلی زندگی یک روز به بحران می‌رسد؛ بلکه همین امروز نیز به بحران‌هایی رسیده است. رسیدن به بحران و اطلاع از آن، هرچند اثراتی دارد، برای آنکه بتواند زندگی دیگری را رقم بزند، باید در کنارش ایده‌ای برای برون رفتن از وضعیت بحرانی طرح شده باشد. بنابراین آینده‌ی جهان تغییر خواهد کرد و آنگاه بسته به اینکه کدام یک از مقاومت‌های فعلی از ایده‌ی قوی‌تر و توان بیش‌تری برخوردار باشد، می‌تواند محور تحولات بعدی قرار بگیرد یا بر تحولات تأثیر بگذارد. البته نمی‌توان آینده‌ی مشخصی برای همه درنظر گرفت، ممکن است آینده، زندگی بهتری برای یک سرزمین داشته باشد و برای سرزمین دیگر زندگی بدتری رقم بزند. با همه‌ی این اوصاف، آینده غیرقابل پیش‌بینی است. مسیرهای مختلفی در پیش است که عوامل تغییر بر پیدایش آن‌ها مؤثرند و مسیری که تا امروز طی کرده‌ایم نیز بر این مسیرها تأثیر می‌گذارند.

 

*معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری