اعضایی که شورا را نمی‌شناسند

  • پرینت
اعضایی که شورا را نمی‌شناسند -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 9 نفر
 
دکتر محمد صادق کوشکی
درباره‌ی ناکارآمدی شورای انقلاب فرهنگی
اشــــاره اگر بپذیریم که شورای انقلاب فرهنگی در مأموریت‌های خود ناکارآمد است که سخنی خیلی دور نیست، حال باید ببینیم این ناکارآمدی به کجا بر می‌گردد؟

به نظر شما جایگاه قانونی شورای انقلاب فرهنگی در انقلاب و نهادهای آن چیست؟

شورا به لحاظ قانونی جایگاهی است که می‌تواند فرماندهی، مدیریت و هماهنگی همه‌ی فعالیت‌های فرهنگی را در کشور به عهده بگیرد؛ سیاست‌های کلان فرهنگی نظام را تعیین، اجرا، نظارت و پی‌گیری کند و ببیند آیا این سیاست‌ها اجرا شده یا نه! سپس منطبق با نیازهای جامعه و عمل‌کرد فرهنگی دشمنان، دفاع کرده و پدافند فرهنگی کشور را ساماندهی کند. این جایگاهی است که شورا می‌تواند از لحاظ قانونی داشته باشد.

اما متأسفانه شورا هیچ‌وقت به چنین حدی نرسیده است؛ منعی هم در کار نبوده و حتی مطالبه هم از جانب رهبری و از مردم وجود داشته است؛ منتها شورا نتوانسته کاری انجام دهد و این توانایی‌ها را در خود بارور کند. در حال حاضر شورا صرفا کارویژه‌های اداری دارد؛ مثل تعیین رؤسای دانشگاه‌ها یا موارد خیلی عادی مثل برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش و امثالهم.

علت این ناتوانی در انجام مأموریت‌ها چه بوده است؟

به نظرم عموم اعضا، شورا را جدی نگرفتند و شاید درک درستی از جایگاه و از وظایف نداشتند؛ یا برای آنان اهمیت نداشته است. اعضاء صرفا درگیر وظایف اداری خیلی خرد این شورا شدند؛ شاید هم اعتقادی نداشتند. به همین خاطر شورا در همان حد امور خرد اداری باقی ماند.

همه‌ی دوره‌ها این‌گونه بوده است؟

بله؛ وقتی خیلی از آقایان اعتقادی به تهاجم فرهنگی نداشته و ندارند، طبیعی است که تلاشی برای فعالیت‌های فرهنگی در کشور ساماندهی نمی‌کنند و پدافند فرهنگی که مقابل تهاجم فرهنگی دشمن است، اجرا نمی‌شود. این امر شامل اعضای حقیقی و حقوقی است. لذا قدمی برنخواهند داشت و از این موقعیت و امکان حقوقی شورا استفاده نمی‌کنند. البته بین خود اعضای شورا هم در مورد این‌که چه باید بکنند، اجماع نظر وجود ندارد و دیدگاه‌ها متفاوت است. این هم مشکل دیگری است که باعث می‌شود شورا در اجرای وظایف اصلی و اساسی خود کارآمد ظاهر نشده و ناتوان باشد.

مگر نه این‌که افرادی که در این شوراها هستند، جزو نخبگان جامعه و دلسوزان جامعه و نظام هستند؟

نه الزاما، عضویت بعضی از افراد به‌خاطر جایگاه حقوقی‌‌شان است و بعضا نشان داده‌اند که درک درستی از جایگاه شورا نداشته و یا اصلا برایشان اهمیتی نداشته است. وقتی یکی از اعضای حقوقی شورا مدتی طولانی قهر می‌کند و از انجام وظایف قانونی‌اش استنکاف می‌کند و اتفاقا همان شخص رئیس بوده نشان دهنده‌ی چیست!؟ طبیعی است این افراد جزء نخبگان و برگزیدگان جامعه نیستند. ممکن است مهندس خوبی باشند؛ ممکن است مدیر اجرایی کارآمدی باشند؛ اما معلوم نیست که دید فرهنگی داشته و متفکر و برنامه‌ریز و طراح فرهنگی باشند.

آیا این‌که دیدگاه‌های متفاوت در شورا وجود دارد، ضعف است؟

اگر زمینه‌ها مشترک و سلیقه‌ها متفاوت باشد؛ اگر راه‌بردها مشترک و راه‌کارها متفاوت باشد، در آن صورت تفاوت در راه‌کارها و سلیقه‌ها موجب رشد می‌شود؛ اما وقتی راه‌بردها متفاوت است و وقتی در کلیات هم اجماع‌نظر وجود ندارد، نتیجه این است که شورا متشتت می‌شود و نمی‌تواند به اجماع نظر برسد و درست تصمیم بگیرد؛ آن‌هم شورایی که باید در عرصه‌ی فرماندهی و مدیریت فرهنگی کشور تصمیمات کلان بگیرد. چون حرف حرفِ اجراست؛ بحث مباحثه‌ی علمی نیست که اگر اختلاف نظری هم تا آخر وجود داشته باشد به جایی نمی‌رسد. در بسیاری از موارد در بین اعضای شورا اختلاف‌ِ نظر مبنایی وجود دارد. این اختلافِ نظرها موانع مهمی است در مسیرهایی که باید تصمیم‌سازی صورت بگیرد.

مباحثی که فرمودید بیش‌تر به افراد بر می‌گشت. در مورد ساختار و قانون چه‌طور؟

شورا مشکل ساختاری ندارد؛ چون بازوهای اجرایی شورا همان دستگاه‌های عضو هستند. صداوسیما خودش عضو و مجری است؛ سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، آموزش‌و‌پرورش یا رئیس‌جمهور، هم عضو هستند و هم مجری. همین‌طور بقیه. رئیس مجلس شورای اسلامی، کمیسیون فرهنگی، در مجموع ساماندهی شورا یعنی تمام حاکمیت؛ یعنی سه قوه و وزارت‌خانه‌ها و نهادهای فرهنگی. از این گسترده‌تر و محکم‌تر چه سازمانی می‌تواند باشد؟ قرار نیست که شورا خود یک ستاد و اجرایی جدایی داشته باشد؛ سطح اجرایی شورا کل دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی کشور است. وقتی مدیران ارشد همه‌ی دستگاه‌ها در شورا هستند، دیگر مانعی نیست. همه‌ی حاکمیت عملا دخیل در شوراست.

آیا با وجود اعضاء و تفکرات مختلف، می‌توان گفت شورا جهتی خاص دارد و مثلا تفکرات خاصی شورا را جهت می‌دهد؟

به نظر نمی‌رسد فکری خاص در شورا حاکم باشد. شورا خط خاصی را دنبال نمی‌کند. از زمان آقای هاشمی رفسنجانی تا الان که نگاه می‌کنیم خروجی و ثمره‌ی خاصی را در شورا نمی‌بینیم.

آیا ناتوانی شورا به خود مأموریت‌ها برنمی‌گردد؟ شاید این مأوریت‌ها به‌گونه‌ای باشد که خروجی‌پذیر نیست. مثلا مهندسی فرهنگی، نقشه‌ی جامع علمی کشور، تحول علوم انسانی و... ؟

شاید مأموریت‌ها به نظر انتزاعی و کلان می‌آید، اما نمود باید داشته باشند. مثلا ساده‌ترین نمود این است که دستگاه‌های فرهنگی هماهنگ عمل کنند و هم‌دیگر را خنثی نکنند. تقسیم وظیفه و کار کنند.

اگر چنین تحلیلی را بپذیریم، چرا باید چنین شورایی داشته باشیم؟

شورا را که نباید منحل کرد؛ باید اعضای شورا ایمان بیاورند که می‌توانند کار کنند. خود شورا که مشکلی ندارد، اعضای شورا درک دقیقی از وظایف، تکالیف و عمل‌کرد شورا ندارند.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

مصوباتی که ضمانت اجرا ندارد

رخداد استعاره

وقتی سرِ شلوغ به شورا نظر کند

شورا پاسخ‌گو باشد

کج‌دار و مریز، زیر باری سنگین

شاخصی برای ارزیابی شورا

شورا باید قرارگاه باشد

انقلاب فرهنگی ایران