نخستین نکته در طرح علل دفاع و جانبداری ما از فلسطین آن است که در فرهنگ پویای ایمانی و انسانی، دفاع از مظلوم، کرانه و مرز جغرافیایی نمیپذیرد. از مظلوم هر که و هر کجا باشد باید دفاع کرد. در فرهنگ روایی ما وقتی شنیدن استمداد و فریاد مظلوم ـ رها از مرزبندی دینی ـ باید پاسخ داده شود و هر آنکه پاسخگوی چنین فریادی نباشد از دایرهی مسلمانی بیرون افتاده است. «من سَمع رجلاً ینادی یا لَلمسلمین و فلم یجِبهُ فَلیس بِمُسلِم».
با این مقدمه دفاع ما از فلسطین نخست بعدی انسانی و ایمانی مییابد. مردمی دردمند، در محاصره، محروم از ابتداییترین نیازهای زندگی، تجاوز و بیداد جنایتکارانی را میچشند و میکشند که به ابتداییترین مقدمات و قواعد انسانی پایبند نیستند؛ فریاد مظلومیت این ملت ـ کودک و بزرگ، زن و مرد ـ چندین دهه در گوشها پژواک و طنین دارد و یاری نکردن خروج از قلمرو «مسلمانی» و «انسانی» است.
اما دلیل دوم دفاع ما آن است که تجاوزگر به سرزمین فلسطین، آزمندی است که نیل تا فرات و البته تا هر جا را که ممکن باشد در قلمرو طمع و حرص و آزمندی خویش دارد. اگر امروز در فلسطین با او مقابله نکنیم فردا پشت خاکریز خانههایمان محکوم به دفاع خواهیم بود و این نکتهی مهم و دقیقی است که تنها ژرفکاوان و آشنایان پروتکلهای صهیونیستی میدانند و میشناسند.
اما سومین دلیل آن است که سرزمین فلسطین اشغال شده و غصبی صهیونیسم است و هرکه تجاوزگر، باید رویاروی او ایستاد. جز آنکه این سرزمین غصب شده در تهدید مدام «مسلمانزدایی» و «یهودی شدن» محض است.
یاری فلسطین با همهی امکانات، رسالت و مسئولیتی خطیر است که همگان را در بر میگیرد؛ چرا که فلسطین امروز نماد مظلومیت است و سکوت در مقابل این مظلومیت گناهی است که خدا، امروزیان و فرداییان هرگز نخواهند بخشید.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط: