یکی از مشهورات روزگار ما تفکیک مقام دانش از ارزش است. میدانیم که این نگاه در مغرب زمین بهخصوص از هیوم به اینسو و با تفکیک مقام هست و باید، و وصف و تجویز آغاز شده است و با نگاه سیانتیستی و علمی پوزیتیویستی در غرب قرن بیستم ادامه یافته است.
در این تلقی علم، ماهیتی بیجهت، فراتاریخی، غیرنسبی و مطلق، جهانشمول، توصیفی و محض دارد و با جملات خاصی نشانهگزاری شده است؛ مانند دو دو تا همیشه و هرجا چهار میشود و یا «بالاخره آب در صد درجه میجوشد!». این نگاه ابتدا در علوم تجربی و سپس در علوم انسانی بسط یافت (مانند تلاشهائی که آگوست کنت و دیگران نمودند؛ میتوانید شرح آن را در کتاب فلسفهی روشنگری کاسیرر ببینید).
با گسترش پوزیتیویسم به ساحت فلسفه و نفی گزارههای متافیزیکی در جهان غرب و مهمل دانستن این دست گزارهها، فیلسوفان طرفدار فلسفه در مقام دفاع از فلسفه به مبانی علمیت پوزیتیو حمله کردند و نشان دادند که علم به مثابه یک رشته و دیسیپلین امری تاریخی، جهتدار، نسبی و بهشدت دارای سویههای تفسیری و تأویلی و در نتیجه ارزشی است.
این نگاه به خصوص در کارهای کسانی چون دیلتای برجسته شد و در زمانهی نفی فراگفتمانها و فراروایتها در کسانی مانند فوکو، گادامر و همهی کسانی که ما با عنوان پستمدرن و پدیدارشناس و هرمنیوتیک، فیلسوف علم و... میشناسیم، استقرار یافت. در عالم فلسفهی حقوق کسانی چون دورکین معتقد شدند که حقوق اصولاً امری تفسیری است و تفسیر یک عمل انسانی و ارزشی است و در نتیجه حقوق امری ارزشی است.
ورود فضای پستمدرن به ایران تلقی پوزیتیو حاکم بر تلقی از علم و نسبت آن با ارزش را در میان اهل فکر متزلزل نمود و امکان بازتولید نسبت ارزش (دین، ایمان) و علم را که با نگاه پزیتویستی کمرنگ شده بود فراهم آورد.
توضیح آنکه نگاه سنتی حوزویان ما به علم با نگاه اثباتی و پوزیتیو به علم تناسب بیشتری داشت. فلاسفهی ما علم را موجودی غیرتاریخی و ثابت و غیرانسانی فرض میکردند و از این جهت با پوزیتیویسم هم سخن بودند، اما آنان علم را اصولاً امری متعالی و افاضهشده میدانستند و نه امری تجربی و صرفالتجربه. هرچند تجربه را نیز از مراتب عقل و نوعی علم مفید یقین و منطبق با واقع میدانستند.
این است که فیلسوفان دینی از هر دو گروه تناکر داشتند: روش پوزیتیویسم را میپذیرفتند و در ماهیت علم و صرف حسی دیدن علم با آنان مخالف بودند، ولی روش و تعریف علم هرمنیوتیک و نسبیانگار را نمیپذیرفتند، اما از اینکه در این نگاه جائی برای علم دینی و امکان توصیف علم به پدیدهای ارزشی باز شده بود، خشنود بودند. هرچند هماره ترس از نسبیت و شکاکیت که فوبیای سنتی فلاسفهی اسلامی بوده است، آنان را از همدلی با اینان بازداشته است و آنان ترجیح میدهند طرف دیالوگ خود را پوزیتویسمها قراردهند تا پدیدارشناسان و هرمنیوتیکها.
اصولاً سخن گفتن از علم دینی و نسبت ارزش با دانش و علم با ایمان، ذیل عالمی امکان یافته است که غرب برای ما فراهم دیده است؛ لذا در جهان دینی سنتی که نمونههای بارز آن در قرآن و سنت متجلی است چنین تعارش و نسبتیابی و پرسش از این دو مطرح نیست. گویا این پرسش در آنجا امکان و جائی ندارد و این به این دلیل است که ظاهراً بین دو مفهوم علم با ایمان دوگانگی ذاتی فهم نمیشده است و برعکس قاعده آن بوده است که علم، عمل، ایمان و... نوعی همنشینی و وحدت مصداقی و ای بسا مفهومی دارند و از کسانی که به صورت خلاف قاعده، این همنشینی را در خود نفی مینمودند، با عنوان عالم بیعمل مذمت میکردند.
علم در آن جهان همان علم توحید، اخلاق و فقه است و ما بقی معلومات بشری ذیل فضل و سایر مفاهیم دستهبندی میشود و اموری فرعی و غیراصیل تلقی میگردد؛ لذا علم به دینی یا غیردینی تقسیم نمیشود؛ بلکه علم اگر به عرصهی عمل آید و موجب ایمان گردد نافع است و الافلا. توجه به این نکته که پرسش علم دینی و امکان یا عدم امکان آن اصولاً از عالم مدرن برخاسته است ما را به این سخن رهنمون میکند که ای بسا پاسخ دادن به این سؤال خود فروغلتیدن در آن و بازتولید همان چیزی باشد که از آن فرار میکردیم.
شاید اگر ما به جهان الهی خود رجوع نماییم و علم را مثابه یک امر متعالی و دینی فهم کنیم، پرسش علم دینی منتفی گردد و دیگر از رابطهی بین دانش و ارزش سخن گفته نشود و ما این دو را، دو ذات و جوهر متمایز فهم نکنیم. کما اینکه در آن عالم، بحث تاریخی بودن یا نبودن علم به این صورت، صورتبندی نمیگردد و آن مسأله به گونهای دیگر حل؛ بلکه منحل میگردد.
البته این سخنان به این معنا نیست که اکنون از امکان علومی چون فلسفهی علم و تاریخیت و نسبی بودن علوم تجربی بهره نبریم، اما باید دانست این بهره بردن از باب اشتغال ظالمین به هم است و الا در روزگار عدل، زمانهی علم زمانهی دیگری خواهد بود. اکنون علم ایرانی ما بین پوزیتیویسم و هرمونوتیک راهی برای تنفس دینی خود میجوید، باید این راه را بازگذاشت اما در زمانهی دین حق، دیگر چنین پرسشی وجود نخواهد داشت.