خطر انحلال بازار کتاب

  • پرینت
خطر انحلال بازار کتاب -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
 انحلال بازار کتاب
اشــــاره خواستیم با مدیر نشر پرسش درباره‌ی ایده‌ی نمایشگاه کتاب و جایگاهش در چرخه‌ی نشر و ارتباط نمایشگاه کتاب با مشکل توزیع کتاب صحبت کنیم که ما را به سمت دیگری کشاند: مشکل تولید. به نظر وی با وضع کنونی فرهنگی و اقتصادی، اصل حیات نشر کشور در خطر است.

به نظر شما نمایشگاه کتاب با چه وضعی روبه‌روست و چه تفاوتی با گذشته‌اش کرده است؟

در نمایشگاه کتاب حاصل كار یك سال ناشران، نویسندگان و مترجمان نمایش داده می‌شود. نمایشگاه در این بیست و چند سال فراز و فرودهای زیادی داشته اما به هر حال همراه با شور و نشاط بوده و تلنگری به مردم، نهادها و كتابخانه‌ها بوده که به نمایشگاه بیایند و کتاب بخرند. اما این ویترین در حال از دست دادن آخرین رمق‌های خودش است.

نشر كتاب در ایران از بیماری‌های مختلف ساختاری رنج می‌برد. شاید اصلی‌ترین مشکل این باشد که مردم ما کم‌تر اهل كتاب خواندن هستند و این نخواندن در اثر مسائل مختلف روز‌به‌روز شدت یافته و نشر را بسیار نحیف و لاغر و ضعیف كرده است. لذا آن‌چه در سالِ نود به دلیل نوسانات شدید قیمت ارز اتفاق افتاد و باعث افزایش سه برابری هزینه‌ی تولید کتاب شد، تنها، ضربه‌ای بود كه این ساختار نحیف و رنجور را آشكار كرد و در پی آن، تیراژ كتاب به زیر هزار نسخه رسید. البته در واقع در موارد بسیاری این عدد سیصد و دویست و صد و حتی پنجاه نسخه است و تنها به دلیل حفظ ظاهر، عدد هزار در تیراژ ثبت می‌شود.

یکی از مشکلات جدی نشر مسئله‌ی کاغذ است. داستان کاغذ در نشر ایران چیست و چه شد که یارانه‌ی کاغذ حذف شد؟

ما قبل از انقلاب كارخانه‌ی كاغذسازی پارس را داشتیم كه كاغذهایی را تولید می‌كرد. هرچند این كاغذها کیفیت مطلوبی نداشتند و فاقد گراماژ دقیق و درستی هم بودند اما کار نشر را راه می‌انداختند. این کارخانه بعد از انقلاب هم بار نشر را به دوش كشید و در حد ظرفیتش كار كرد. بعد از جنگ هم دوباره بازسازی شد و به کارش ادامه داد اما امروز دیگر نمی‌تواند كاغذ تولید كند و به ساخت مقوا مشغول است. لذا آن‌چه برای نشر كتاب وجود دارد كاغذهای وارداتی است که در انحصار چند نفر قرار دارند؛ چند نفری که می‌توانند سرنوشت اقتصادی نشر ایران را رقم بزنند. از همان سال‌های جنگ، دولت احساس می‌كرد برای رشد کتاب باید در مسئله‌ی كاغذ دخالت کرده و کنترل آن را به دست گیرد. لذا یارانه‌ای را مقرر كردند كه در ردیف بودجه‌های دولت قرار می‌گرفت و به مجلس می‌رفت و تصویب می‌شد. اما پس از گذشت سالیان گفتند این یارانه فسادآور است و سعی در حذف آن کردند تا بالاخره این یارانه در سال اول دولت آقای احمدی‌نژاد با نامه‌ای كه اتحادیه ناشران از جانب چند نشر بزرگ مبنی بر حذف این یارانه تهیه کردند، حذف شد. اما کسانی که كه این نامه را نوشتند به این فكر نكردند كه برای رفع این فساد چه كار باید بکنیم. علاوه بر این اتحادیه‌ی ناشران و كتاب‌فروشان تهران می‌توانست راجع به شهر تهران تصمیم بگیرد، نه راجع به كل ایران. آن‌ها مدعی شدند در عوض حذف یارانه‌ی ناشران، این یارانه را به شکل بن کتاب به خواننده می‌دهیم تا بتواند كتاب بخرد. اما عملاً این بن‌ها کمک خاصی نکرد و مقدار زیادی از آن‌ها در بازار خرید و فروش شد.

چرا اتحادیه‌ی ناشران و کتاب‌فروشان چنین درخواستی را مطرح کرد؟

كسانی كه آن نامه را برای حذف یارانه كاغذ نوشتند فكر می‌كردند كه ناشران كوچك دست‌وپاگیر شده‌اند و بهتر است با حذف یارانه‌ی كاغذ از بین بروند و بعد ما ژنرال‌ها بمانیم و تعیین تكلیف كنیم. اما آن‌ها به این فكر نكردند كه بسیاری ناشران كوچك، خوش‌فكر و نوپایی وجود داشتند كه می‌توانستند بارقه‌ای از كارهای بسیار خوب را داشته باشند و آن‌ها عرضه كنند و با این کار عملاً چراغ‌شان خاموش و نابود شد.

این مشکلات برای همه‌ی کتاب‌ها وجود دارد یا در مورد کتاب‌های خاصی صادق است؟

ما سه دسته كتاب داریم: دسته‌ی اول كتاب‌های کمک درسی دبیرستان و کتاب‌های آمادگی برای کنکور هستند. دسته‌ی دوم كتاب‌های درسی دانشگاهی‌اند و دسته‌ی سوم كتاب‌های عمومی؛ مانند كتاب‌های رمان، شعر، تاریخ، فلسفه، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، فلسفه و... . این کتاب‌های دسته‌ی سوم هستند که باید به فرهنگ کشور قوت داده و قوت فکری و فرهنگی مردم را افزایش دهند. و همین دسته‌ی کتب عمومی است که با مشکلاتی که عرض کردم مواجه است؛ وگرنه آن دو دسته‌ی اول به دلیل همراهی با اجبار برای تهیه‌شان با مشکلی روبه‌رو نمی‌شوند.

کتاب‌های حوزه‌ی عمومی توسط سه دسته ناشر تولید می‌شود: ناشران بخش خصوصی، ناشران بخش دولتی، و ناشران شترگاوپلنگی که عنوان خصوصی دارند اما از حمایت‌های خاص دولتی بهره می‌برند.

در وضع کنونی با بحرانی که برای کتاب به وجود آمده شاهدیم که تمامی ناشران دولتی ما عملاً به ورطه‌ی نوعی شكست كشیده شده‌اند و رو به تعطیلی دارند. متأسفانه جای هر کدام از این ناشران درست تعریف نشده است و در جای خود کار نمی‌کنند. یعنی ناشر دولتی کتاب‌هایی را چاپ می‌کند که ناشر خصوصی هم آن را به نحو بهتری می‌تواند چاپ کند. در صورتی که ناشر دولتی باید كتاب‌هایی را منتشر كند كه تولید و ترجمه‌ی طولانی و سنگینی دارند و از عهده‌ی ناشران خصوصی برنمی‌آید. اما به دلیل این‌كه مدیران سیاسی دخالت‌های سیاسی می‌كردند و مدیرانی را بر این كارهای فرهنگی می‌گماردند كه غیرفرهنگی بودند هیچ وقت نمی‌توانستند تصمیم درست فرهنگی بگیرند. آن‌چه امروز از نمایشگاه کتاب باقی مانده و تصویر نمایشگاه را در بین رسانه‌ها شکل می‌دهد ناشران بزرگ هستند تا آن‌ها چند کتاب جدید عرضه کنند و به خبرنگاران داخلی و خارجی بگویند که این چهره‌ی نشر ماست. اما آیا واقعاً این چهره‌ی نشر ماست؟

یکی از تحلیل‌های مهمی که از نمایشگاه کتاب وجود دارد این است که ما با مشكل توزیع و ویترین مواجه‌ایم و نمایشگاه این مشکل را مرتفع می‌کند و ناشران کتاب‌شان را به‌طور مستقیم عرضه می‌کنند و به هر کدام از ناشران ویترینی اختصاص می‌یابد تا محصولات‌شان را عرضه کنند و بدین ترتیت مشکل عرضه‌ی کتاب (ضعف پخش و کم‌بود کتاب‌فروشی) را حل می‌کند. اما شما می‌گویید نمایشگاه از این کارکردش هم افتاده است!

دقیقاً. در سال‌های پس از انقلاب اشخاص خوش‌فكری روی كار آمدند و ناشرانی به‌وجود آمدند و تولید کتاب افزایش چشم‌گیری یافت و ما مشکل پخش آن‌ها را داشتیم. اما امروز مشكل توزیع دیگر از سطح اول مشكل ما خارج شده و تولید جای آن را گرفته است. در واقع ما تولید زیادی نداریم که نوبت به توزیع آن‌ها برسد. اگر مسئولین وزارت ارشاد مدعی هستند كه به كتاب‌های بسیاری مجوز داده‌اند و تعدادش چنین و چنان است، من به این آقایان می‌گویم بسیاری از این کتاب‌ها برای گرفتن امتیاز در سازمان و دانشگاه و... است و ده بیست نسخه بیش‌تر به چاپ نمی‌رسد و وارد بازار کتاب هم نمی‌شود. تولید هم معنی اقتصادی دارد. وقتی ناشران بزرگی مانند قطره کتاب‌هایشان را دویست، سیصد یا چهارصد نسخه چاپ می‌کنند و این تعداد را هم خودشان می‌فروشند (به تعدادی كتاب‌فروش و مشتری خاص خود می‌دهند) لذا دیگر نمی‌توانیم بگوییم پخش مسئله است. مسئله در درجه‌ی اول، تولید و كتاب‌فروشی و کتابخانه‌ی عمومی است. در سند چشم‌انداز نهاد كتابخانه‌های كشور آمده که ما نیاز به چهارده هزار كتابخانه داریم. این چهارده هزار یعنی چه تیراژی از كتاب و كتاب خوب؟ الان ما حدود هزار و چهارصد كتابخانه داریم (یك دهم آن چیزی كه باید وجود داشته باشد.) اگر ما كتابخانه نسازیم و تولید نكنیم چگونه می‌توانیم دانشگاه قوی داشته و انتظار پیشرفت علم داشته باشیم؟ این وضعیت فاجعه‌بار مدرك‌گرایی و مدرك‌سازی و پایان‌نامه‌های تقلبی در اثر این است كهاستاد و دانشجوی ما كتاب نمی‌خوانند، وقتی هم نخوانند كه نمی‌تواند چیزی تولید كند و لذا به سمت انواع و اقسام تقلب می‌روند. بعد یك عده‌ی خاص كه فقط عشق و علاقه دارند پای این كار می‌ایستند.

در واقع ما از مسئله‌‌ی توزیع به عقب‌ برگشتیم و با این وضع اقتصادی و فرهنگی و... اصل تولید مسئله‌ی ما شده است و همه‌ی این‌ها با یک‌دیگر باعث شده هم تولید نباشد، هم خرید؛ و لذا بازاری وجود ندارد كه بخواهیم فكر توزیعش باشیم.

بله. با كاغذ بندی هشتاد هزار تومان چگونه می‌توانیم كتاب تولید كنیم؟! و بعد جالب‌تر این‌که در این شرایط عده‌ای دنبال این راه افتاده‌اند که حالا كه كتاب را نمی‌شود تولید كنیم سراغ كتاب الكترونیك برویم. هر چیزی زیرساخت خودش را می‌خواهد، وقتی ما زیرساخت چاپ كتاب كاغذی را نداریم چگونه سراغ زیرساخت كتاب الكترونیك برویم؟ در كشوری كه هیچ گونه امنیتی برای آثار الكترونیک وجود ندارد چگونه سراغ كتاب الكترونیك برویم؟!

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

نمایشگاه بین‌المللی کتاب و دوربرگردان بزرگراه

کتاب‌‌ها برای که به نمایش درمی‌‌آیند؟

نمایشگاه یا باغ کتاب؟

نمایشگاهی که بود؛ نمایشگاهی که هست...

مردم چه انتظاری از نمایشگاه کتاب دارند؟

دعوا بر سر هیچ!

فرهیختگی مصرفی*