نگاه پروژه‌ای به تحول در علوم انسانی

  • پرینت
 
دکتر محمدتقی کرمی
حتمیت تحول از پیش ساخته نیست، باید ایجاد شود
اشــــاره بیش از این که نگران تحول در ساختارهای اجرایی و سیاسی باشیم، باید نگران این باشیم که در باب تحول در علوم انسانی، نمی‌دانیم که می‌خواهیم چه کار بکنیم. کسی که می‌خواهد تولید علم بومی بکند، بهتر است به جای این که در مورد ضرورت آن صحبت کند نمونه‌هایی از آن را عرضه کند.

 از یک نظر بحث تحول در علوم انسانی می‌تواند در قالب این گفتمان باشد که ما تحت هژمونی علم غربی قرار داریم و باید حواسمان باشد که یک نگاه انتقادی داشته باشیم ولی ظاهراً دوستانی که شعار تحول در علوم انسانی را می‌دهند، نگاهشان فراتر است و آن را یک پروژه حتمی می‌بینند که باید حتماً متحول شود.

به گزارش خبرگزاری فارس محمد تقی کرمی دبیر کارگروه علوم اجتماعی شورای تحول در علوم انسانی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، گفت: منظورم این است که حتمیت تحول از پیش ساخته نیست بلکه ما به فرآیندهای علم نگاه می‌کنیم و بخش‌هایی از آن که کاملاً قابل قبول و قابل دفاع است را نگه می‌داریم؛ البته من این حرف‌ها را پیش از این در جلسات دفاع و دیگر جلسات گفته‌ام و الان متهم نیستم به این که دارم از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرم؛ بارها تاکید کرده‌ام کسی که می‌خواهد تولید علم بومی بکند، بهتر است به جای این که در مورد ضرورت آن صحبت کند نمونه‌هایی را عرضه کند.

* بحث تحول علوم انسانی مقداری سیاسی مطرح شد

از نظر من به طور همزمان دو بحث در رابطه با تحول در علوم انسانی مطرح بود؛ یکی بحث تحول در علوم انسانی به طور کلی و یکی بحث تحول در آموزش علوم انسانی. من با بحث تحول علوم انسانی که به صورت کلی و یک پروژه حتمی مطرح می شد کاملاً مخالف بوده و هستم. این بحث که اصالتا نیاز جامعه علمی ما بود مقداری سیاسی مطرح شد و ابعاد آن کاویده نشد. به نظرم این قدر بد عمل شد که فکر می‌کنم، تقریرهای درست تحول در علوم انسانی تا دویست سال دیگر در این مملکت اصلاً نتواند سر بلند کند اما بحث تحول در علوم انسانی به معنای این که نظام آموزشی علوم انسانی ما به گونه‌ای متحول بشود که به زمینه‌های دینی جامعه ما توجه داشته باشد و به زمینه‌های بومی‌سازی دانش در کشور ما توجه داشته باشد، من از این دفاع می‌کنم و در آن مشارکت و همکاری داشته‌ام.

به نظر من باید این دوتا را از هم جدا کرد. در اینجا و در آموزش بحث این بود که مثلاً شما در جامعه‌شناسی یک سری حوزه‌هایی دارید که مدت‌هاست سرفصل‌های آنها از رده خارج شده‌اند؛ بعضی حوزه‌ها هست که می‌توانید آن حوزه‌ها را به بحث بگذارید و یا  آنها را توسعه دهید. در جامعه‌شناسی قشرها می‌توانید مثلا به بعضی از آن حوزه‌ها بپردازید که بومی کشور ما است. در بحث‌های دیگر، مثلاً ما در بحث الهیات اجتماعی واقعاً زمینه‌های خوبی برای کار کردن داریم یا مثلا در حوزه‌هایی چون قشربندی اجتماعی و...

دکتر کرمی در ادامه با اشاره به مصداقی در این مورد گفت: یکی از بحث‌هایی که ما در بحث‌های قشربندی داریم، بحث این است که قشربندی در ایران از نظریه‌هایی که در باب قشربندی وجود دارد، چندان تبعیت نمی‌کند. این یک مسأله است. بحث‌های بومی‌سازی. در کشور ما، ساختار بومی در ساختار فرهنگ خیلی نقش دارد و یکی از حوزه‌های به شدت مغفول ما بحث جامعه‌شناسی حقوق است. ما نمونه‌هایش را در جلساتی که بوده مطرح کردیم. من خیلی کوتاه اشاره بکنم. مثلاً به روحانیت چقدر به عنوان یک قشر نظام فکری فرهنگی در کشور ما توجه شده؟ اخیراً کارهایی شده؛ یا مثال‌هایی که من در جامعه‌شناسی حقوق در آن جلسات می‌زدم. ما هر قانونی که برای خانواده به مجلس می‌بریم، رسوم ازدواج در ایران تغییر می‌کند. این خیلی جالب است. قبل از این که مصوبه قانون از شورای نگهبان بیاید، تغییراتش را در عقدنامه‌ها می‌بینیم. این نشان می‌دهد که جامعه ما یک جامعه‌ای است که حقوق در آن نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. اقتصاد در آن نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

کسانی که می‌خواهند علوم اجتماعی ایران را سر و سامان بدهند، باید به این جنبه‌های مغفول مانده توجه کنند. این پروژه پروژه‌ای بود که ضرورت آن احساس شد منتها به نظر من اصل بحثش تحت تأثیر همان گفتمان اول بود. چون آن گفتمان اول سایه داشت و هم اینکه در جاهایی به ابتذال کشیده شد ولی به نظر من راهی که شروع شد، راهی نیست که حالا حالاها متوقف بشود؛ یعنی یک راهی است که شروع شده و انشاءالله ادامه هم پیدا خواهد کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه گفت: از این جهت تحول در آموزش در علوم انسانی یک پروژه بلند مدت و آرام است که باید هر 5 سال و یا 10 سال اتفاق بیفتد اما آن چیزی که من عملاً در این سه چهار سال اخیر مشاهده کردم، این است که پروژه‌های تکراری و پروژه‌های موازی در باب بازنگری علوم انسانی در کشور ما اتفاق می‌افتد که عملاً هم راه به جایی نمی‌برد. یعنی هنوز دو سال از آغاز پروژه اول نگذشته بود پروژه دوم شروع شده بود.

* فرایند تحول در علوم انسانی پروژه ای نیست. باید فرایند خودش را طی کند

دبیر کارگروه علوم اجتماعی شورای تحول در علوم انسانی در پاسخ به صدارت فارغ التحصیلان رشته مهندسی در وزارت علوم و نقصان به امر علوم انسانی گفت: اصلاً بحث تحول در علوم انسانی مربوط به شورای عالی انقلاب فرهنگی است و ثبات ساختار مدیریت دارد. خیلی نباید نگران این بحث باشیم که دولت جدید چه می کند و چه نمی‌کند. باید بحثمان را به این سمت ببریم که شعار درست چیست؟! شعار غلط چیست؟! و واقعاً مشکل تولید علم در ایران کجاست؟! چرا ما نمی‌توانیم تحول اساسی و منطقی در علوم انسانی داشته باشیم. اگر در یک فضای آزادی آسیب‌شناسی بشود، آن موانع پیشینی بحث بشود، آن موقع است که ما می‌توانیم به بحث تحول نزدیک بشویم.

* بیشتر از نگرانی از ساختار اجرایی باید نگران عدم شفافیت هدف بود

ما الآن بیش از این که نگران تحول در ساختارهای اجرایی و سیاسی باشیم، باید نگران این باشیم که در باب تحول در علوم انسانی، مسأله برای ما شفاف نیست. یعنی نمی‌دانیم که می‌خواهیم چه کار بکنیم. فضا برای ما خیلی تیره و تار است. این چیزی است که من بیشتر روی آن تأکید می‌کنم. یک مسأله‌ای که وجود دارد اینکه حاکمیت به لحاظ مدیریتی در حوزه علوم انسانی در سال‌های اخیر دارد وزارت علوم را از بیرون مدیریت می‌کند. یعنی اصلاً مهم نیست که وزیر کی باشد و معاون وزیر کی باشد. ما نباید نگران ساختار باشیم. باید ببینیم آیا صورت مسأله برای ما شفاف هست یا نیست؟! بیشتر باید روی این کار بکنیم.

پس بیشتر از اینکه دنبال پروژه تعریف کردن برای تحول باشیم باید بگذاریم فرایند تغییر و تحول و ارتقا سیر طبیعی خودش را داشته باشد. هر سال و یا هر دوسال یکبار نمی‌توان دروس و سرفصل‌ها را تغییر داد. باید هر تغییری خودش را در داخل سیستم نشان دهد. چکش کاری شود و زمینه برای تغییرات مورد نیاز طبیعی فراهم شود. به شما بگویم که شاید در باب علوم انسانی در این چند مدت چندین پروژه انجام شده است! اما به نظرم اتفاق چشمگیری نخواهد افتاد اگر ما صرفا بخواهیم به کار نگاهی پروژه محور داشته باشیم و فرایند محور نباشیم و الزامات و اقتضائات طبیعی آن را در نظر بگیریم.