پول‌، عمـر، زندگی

  • پرینت
 
حسن بنیانیان
برخی ابعاد اجتماعی درآمد
اشــــاره اگر یکی از مطالب سبک زندگی درباره‌ی‌ درآمد را بخوانیم ممکن است احساس کنیم نکات مفیدی دارد. اما اگر مطالب مختلف را در کنار هم قرار دهیم، شاید از نکات فراتر برویم و نگاهی جامع در مورد درآمد به دست آوریم که در مواجهه‌ی ما با موضوع درآمد در هر روز یا هفته یا ماه کمکمان کند. به‌خصوص اگر مسئولیت یا مدیریتی داشته باشیم که به نوعی در چند و چون درآمد دیگران مؤثر باشیم با این نگاه کلان می‌توانیم ابعاد مختلف را در نظر بگیریم و در خصوص ساز و کار و کمیت و کیفیت درآمد افراد تحت مسئولیت بهتر تصمیم بگیریم.

درآمد دغدغهای مهم برای اکثریت قریب به اتفاق انسانهاست. مخاطبی که این گفتگو را مطالعه خواهد کرد به احتمال فراوان برایش مهم است که چگونه کسب درآمد کند و چگونه درآمدش را افزایش دهد. درآمد یکی از مولفههای مهم و اثرگذار در سبک زندگی است.

ما در بحث سبک زندگی تلاش میکنیم از سطحیترین لایهی عینی زندگی و چیزهایی که هرکسی خود را با آن در ارتباط دائم میبیند به نحوی غیرسطحی سخن بگوییم تا از این رهگذر اهمیت جزییترین و ملموسترین بخش زندگی روشن شود و نیز بسیاری از اشکالات و آسیبهای پنهان را بشناسیم تا بتوانیم در همهی زوایای زندگی به سبک صحیح دست پیدا کنیم. بنابراین وقتی به موضوع درآمد میپردازیم از این منظر است که درآمد یکی از عناصر بسیار مهم زندگی روزانهی ماست. وقت فراوانی را صرف کسب آن میکنیم و مصرف آن، چگونه زندگی کردن را در بخشهای زیادی از زندگی ما مشخص میکند. نوع تلقی از درآمد نیز به خودی خود در زندگی ما بسیار موثر است. یکی از سوالات این است که از چه جهاتی باید به موضوع درآمد توجه کرد؟

برای پرداختن به بحث درآمد محوری‌ترین عنصری که باید به آن توجه کرد وقت است. ما وقت محدودی داریم و بخواهیم یا نخواهیم؛ وقتمان را مدیریت بکنیم یا نکنیم، این وقت هزینه می‌شود. گاه به ازاء آن به نفعی واقعی دست می‌یابیم، گاه آن را هدر می‌دهیم و گاه آن‌را در راه زیان زدن به خود صرف می‌کنیم. یک طیف بسیار گسترده از بدترین نوع صرف وقت تا برترین آن وجود دارد. حال انسان می‌تواند منحنی صرف وقت خود را ترسیم کند. در جدولی به صورت نیم‌ساعت نیم‌ساعت یا یک‌ساعت یا دوساعت... و مشخص کند که هر بخش را به چه کیفیتی گذرانده است. فرد می‌تواند منحنی کیفیت وقت خود را در مقایسه با یک دوست یا در مقایسه با گذشته‌ی خود بسنجد.

لازم به ذکر و تاکید است که همین میزان از آگاهی که ما داریم برای انجام چنین محاسبه‌ای کافی است؛ زیرا در هنگام این بررسی و ارزیابی انسان تابع احساساتش نخواهد بود بلکه به عقل خود مراجعه می‌کند. به عکس زمانی که بدون چنین محاسبه‌ای می‌خواهد تصمیم‌گیری یا ارزیابی نماید احساسات در آن دخالت می‌کند. وقتی این منحنی رسم می‌شود انسان متوجه می‌شود که درآمد به خودی خود اصالتی ندارد بلکه حلقه‌ی واسطی است برای تبدیل کردن عمر به پاسخ‌هایی برای انگیزه‌های مختلف. مثلا شما از لحاظ انگیزشی از خانه ی بزرگ یا ابهت یا زیبایی یا مورد توجه مردم قرار گرفتن خوشتان می‌آید، شما در پی این انگیزه و گرایش به حرکت اقدام می‌کنید و عمر و وقت خود را برای به دست آوردن پول برای تامین خواسته‌ی خود صرف می‌کنید. خود انسان بهتر از هرکس دیگر می‌تواند دریابد که در حال صرف عمر برای پاسخ به چه چیزی است. اما عموما انسان‌ها در خصوص زندگی خود فکر نمی‌کنند و یک چرخه را به طور ناخودآگاه طی می‌کنند. و از همین رو دچار اشتباهات زیادی می‌شوند. گاه یک‌نفر تبدیل به ماشین تولید پول برای ارضای نیاز دیگران می‌شود.

پس زیرساخت و ماده ی اولیه ی درآمد، بزرگترین سرمایه ی انسان یعنی عمر است. نظام درآمد یک پدیده کاملا واسطه‌ای است. ورودی عمر است و تبدیل به درآمد می شود خروجی ارضاء یک سری نیاز است. این نیازها می‌تواند مربوط به خود انسان باشد و یا ممکن است نباشد و از طریق عاطفه و احساس و عرف اجتماعی در اختیار بستگان قرار گیرد.

سرمایه‌ای را که قرار است تبدیل به پول کنید سرمایه‌ی عمر است. و پول‌ها همه یک نوع نیستند. و هر نوع پولی پیامدهای خاص خود را دارد. تصور این‌که پول یک نوع پول است تصور بسیار نادرستی است

با این توضیح افزایش و بهینه کردن درآمد چگونه صورتبندی میشود؟ آیا میشود این کسب درآمد را کیفیت بخشید و بهینهاش کرد؟

افزایش و بهینه کردن درآمد از دو بعد قابل طرح است. نخست این‌که خود درآمد را چگونه از نظر مقدار و کمیت افزایش بدهیم. در این خصوص مباحثی مطرح می‌شود: از جمله اولین چیزی که مطرح می‌شود تقسیم حلال و حرام است. پیش از پاسخ به سوال چگونگی افزایش درآمد ناگزیر باید مشخص شود که چه مرزهای اخلاقی مورد قبول است و در مقابل حلال و حرام چه موضعی گرفته می‌شود. این موارد، خود برآمده از جهان‌بینی کلی است. بنابراین تلقی انسان از عالم و آدم و مبدا و معاد و تعریف او از سعادت همگی در جنبه‌ی افزایش کمی درآمد دخالت می‌کند. اما بعد دیگر در خصوص بهینه کردن درآمد این است که چه چیزی برای چه چیزی هزینه می‌شود. اگر تصور شود که درآمد و پول هزینه می شود، درک صحیحی از موضوع نداریم. همان‌طور که توضیح داده شد درآمد و پول واسطه است. اصل آن چه که هزینه می‌شود عمر است. از سوی دیگر این‌که درآمد صرف چه چیزی می‌شود بسیار مهم است. هزینه برای ارضای کدام نیاز و به چه نسبتی و در چه جهتی انجام می‌شود؟ هر کسی نسبت به تامین نیازهای خود دارای یک نوع اولویت‌بندی خودآگاه یا ناخودآگاه است. کسی که دنیا را مزرعه ی آخرت می‌داند در هزینه کردن درآمد، و به واقع عمر، بیش از نیازهای مادی به نیازهای معنوی توجه دارد و کسی که همه‌ی آمال و آرزوهای خود را به این دنیا محدود کرده است در هزینه کردن عمر به تمتع هرچه بیشتر از این دنیا می‌اندیشد. کمک به دیگران و خدمت به دیگران با هزینه کردن عمر و درآمد نزد این دو فرد متفاوت است، یکی از خدمت به دیگران و هزینه کردن برای آن لذت می‌برد و دیگری آن را اتلاف منابع می‌بیند و تنها به دنبال خوش‌گذرانی است. خوش‌گذرانی هم در هر سنی معنا و مصداقی دارد. به این ترتیب در نگاه نخست به بحث درآمد مثلث جهان‌بینی ـ نیاز ـ درآمد روبروی ما قرار دارد. حال، این رابطه که به صورت یک چرخه است گاه یک چرخه‌ی فزاینده‌ی منفی و گاه یک چرخه‌ی فزاینده‌ی مثبت را ایجاد می‌کند.

 اگر بخواهیم این مدل را اندکی واقعی‌تر و طبیعتا پیچیده‌تر کنیم باید به عوامل دیگر موثر بر آن توجه نماییم. از جمله مهم‌ترین عوامل تعیین کننده در مثبت یا منفی بودن این چرخه، موضوع استقلال فکری شخص است. این‌که شخص به چه میزان از اندیشه بهره‌می‌گیرد و فکر می‌کند و به چه میزان تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله اطرافیان، رسانه‌ها و ... قرار دارد. به نسبتی که فرد اندیشه‌ی مستقلی داشته باشد و بیشتر فکر کند رابطه‌ی بهتری میان نیازها درآمد و جهان‌بینی خود برقرار می‌سازد. عموما افراد با گذشت سن استقلال بیشتری در اندیشه به دست می‌آورند. هم‌چنین میزان اندیشه‌ورزی و عقل‌گرایی افراد و یا تابع احساسات بودن موثر است؛ و نیز میزان دانش انسان‌ها نسبت به امور، به خصوص نسبت به چگونگی مدیریت شدن توسط دیگران، بسیار مهم است. افرادی که از چند و چون مدیریت شدن در جوامع مدرن آگاه‌تر باشند، کمتر با ابزارهای مدیریتی نظام سرمایه‌داری اداره می‌شوند. اما کسی که آگاهی لازم را نداشته باشد در حالی که تمام تصمیم‌هایش را به نوعی دیگران و نظام اجتماعی برای او ساخته است ممکن است هیچ‌گاه هم احساس نکند که تحت مدیریت دیگران است و استقلال فکری و ارادی ندارد. برخی نیز به صورت خدادادی بهره‌ی بیشتری از توان مدیریت دارند و کمتر تحت مدیریت دیگران قرار می‌گیرند. بعضی از لحاظ شخصیتی در مقابل نظرات دیگران مقاومت بیشتری دارد و به سادگی هر نظری را نمی‌پذیرند. خلاصه آن‌که عوامل مختلف فراوانی در میزان استقلال فکری، عقل‌ورزی و اندیشه‌گرایی افراد موثر است.

 

چطور میتوان مهارت لازم برای مدیریت درست زمان را به دست آورد؟

تصور کنید که ما به جای نظام آموزشی موجود که دانشی را به کودکان می‌دهد که عموما به نظام طبیعت مربوط است، تمرکز اصلی را در خصوص موضوعاتی مثل «مدیریت عمر» قرار دهیم. از همان دوران دبستان با روش‌های خیلی ساده و مناسب و در عین حال موثر می‌توان مدیریت عمر و نیز اندیشه‌گرایی و عقل‌ورزی را به کودکان آموزش داد تا در زندگی فردی و اجتماعی خود توانایی لازم و نیز توجه کافی را در خصوص ضرورت تفکر و اندیشه برای تصمیم و اقدام به دست آورند. در دوره دبستان با ادبیات بسیار ساده مثلا معلم در کلاس بگوید که بچه‌ها یک ساعت وقت داریم و می‌خواهیم با مشورت هم دیگر ببینیم که در این یک ساعت بهتر است چه کاری انجام دهیم؟ به این ترتیب می‌توان فکر کردن قبل از وقت صرف‌کردن را آموزش داد.

کسی که شغلش سروکار داشتن دائم با طبیعت و لطافت‌های آن است مانند تولید کننده‌ی گل یا گل فروش طبیعتا تاثیراتی بر شخصیت وی خواهد گذاشت. انتخاب برخی شغل‌ها معادل است با این‌که شما تصمیم بگیرید تبدیل به یک درغگوی حرفه‌ای بشوید. انتخاب شغل آموزش قرآن و حدیث به کودکان معادل است با این تصمیم که من دائم با قرآن و احادیث و با نونهالانی که ارتباط با آنان موجب توجه و تذکر نسبت به ناب‌ترین و پاک‌ترین صفات انسانی است مانوس باشم

کودک می‌آموزد که با خود فکر کند که من الان یک ساعت وقت دارم، می‌توانم سینما بروم، می‌توانم کتاب بخوانم، می‌توانم با دوستانم بنشینم و گپ بزنم و می‌توانم بخوابم. کدام را بهتر است انتخاب نمایم. تکرار این تمرین در مدرسه از دبستان تا دبیرستان ثمرات بسیار ارزشمندی برای جوانان و برای جامعه خواهد داشت. در برسی گزینه‌های مختلف هرکسی باید دیگران را قانع کند و از پیشنهاد خود دفاع کند. به طور طبیعی به برسی استدلال‌ها و ملاک‌ها برای انتخاب خواهند پرداخت و باید به فکر و عقل خود مراجعه نمایند. به تناسب بالا رفتن سطح تحصیلات این تمرین پیچیده‌تر و واقعی‌تر می‌شود.

 

این نحوهی آموزش چه تاثیراتی بر بحث کنونی ما؛ یعنی درآمد، دارد؟

 ثمره‌ی چنین تمرین و آموزشی این خواهد شد که یک جوان در هنگام انتخاب شغل و پرداختن به کسب درآمد با نگاهی صحیح و بر اساس فکر و اندیشه تصمیم خواهد گرفت و عوامل مختلف را لحاظ خواهد کرد. اما اکنون تنها میزان بیشتر درآمد با چاشنی گرایشات و احساسات در تصمیم‌گیری عامل تعیین کننده است. بدون توجه به این‌که سرمایه‌ای را که قرار است تبدیل به پول کنید سرمایه‌ی عمر است، و پول‌ها همه یک نوع نیستند، و هر نوع پولی پیامدهای خاص خود را دارد. تصور این‌که پول یک نوع پول است تصور بسیار نادرستی است. در مشخص‌ترین نمونه‌ها، پولی که از راه نادرست به دست می‌آید، مثلا از راه یک کلاه‌برداری، با همین نگاه مادی و دنیایی هم اگر توجه کنیم می‌بینیم که از پولی که یک معلم در قبال تعلیم و تربیتی دلسوزانه به دست می‌آورد کاملا متفاوت است. برخی پول‌ها به همراه خود حجم انبوهی نگرانی و اضطراب دارد. برخی پول‌ها آرامش و رضایت‌مندی به دنبال دارد. ما در قبال شغل‌های مختلفی که انتخاب می‌کنیم خیلی چیزها از جمله شخصیت خود را نیز موضوع سرمایه‌گذاری قرار می‌دهیم. کسی که شغلش سروکار داشتن دائم با طبیعت و لطافت‌های آن است مانند تولید کننده‌ی گل یا گل فروش طبیعتا تاثیراتی بر شخصیت وی خواهد گذاشت. انتخاب برخی شغل‌ها معادل است با این‌که شما تصمیم بگیرید تبدیل به یک درغگوی حرفه‌ای بشوید. انتخاب شغل آموزش قرآن و حدیث به کودکان معادل است با این تصمیم که من دائم با قرآن و احادیث و با نونهالانی که ارتباط با آنان موجب توجه و تذکر نسبت به ناب‌ترین و پاک‌ترین صفات انسانی است مانوس باشم. درآمد صرفا یک حلقه‌ی واسط است و به خودی خود منبع نیست. عمر و شخصیت انسان منابعی هستند که هزینه می‌شوند. با انتخاب یک شغل شما ممکن است هر روز علاوه بر آن‌که در حال تامین نیاز معیشتی خود هستید دانش خود را نیز افزایش بدهید. موضوع درآمد از جهت ارتباط با همه‌ی ابعاد وجودی انسان بسیار مهم است و نیازمند تحقیقات و مطالعات جدی است و می‌تواند جزو مباحث عمومی مردم نیز باشد و تبدیل به موضوع گفت‌وگوی خانوادگی شود. همان‌طور که اکنون در خصوص شغل و میزان درآمد در خانواده‌ها و جمع‌های خانوادگی بحث می‌شود، و مهم است که هر شغلی چه‌قدر درآمد دارد، در مورد این‌که هر شغلی چه تاثیری روی شخصیت دارد و سایر ابعاد و مولفه‌های موثر و تعیین کننده که باید در تصمیم‌گیری و انتخاب راه کسب درآمد لحاظ شود بحث دربگیرد.

 یک ساعت عمر در سن 14 سالگی با یک ساعت عمر در سن 60 سالگی بسیار متفاوت است. یک ساعت عمر در 14 سالگی اگر به دانش تبدیل شود، تا پایان عمر همراه شماست، مثلا اگر عمر شما 84 سال باشد ، 70 سال همراه شماست، اما همان دانش را اگر در سن 60 سالگی به دست بیاورید، 24 سال همراه شماست.

 شب‌های انتخاب رشته‌ی کنکوری‌ها تابلوی خوبی برای نشان دادن وضعیت ماست. چند ساعت وقت که دانش‌آموز برای تعیین رشته و شغل آینده و در واقع برای تمام وجود و شخصیتش و نیز برای تعیین زندگی دنیوی و اخروی خود صرف می‌کند. نخست این‌که چند ساعت محدود است. آیا موضوعی با این اهمیت باید در عرض چند ساعت تعیین شود؟ حال آن‌که لازم بود که از ابتدای تحصیلات مهارت فکر کردن آموزش داده می‌شد تا در سال‌های پایانی دبیرستان با فرصت کافی تصمیمی راجع به رشته و شغل آینده گرفته شود. مهم‌تر از آن این‌که در تعیین رشته فقط و فقط یک عامل از میان عوامل مهم و متعدد ملاک قرار می‌گیرد و آن هم پول‌ساز بودن رشته است. مشاوری هم که به دانش‌آموز کمک می‌کند بر همین اساس اولویت‌بندی را انجام می‌دهد. در صورتی که حتی همین ملاک نیز درست لحاظ نمی‌شود زیرا پول‌سازی آن رشته مربوط به زمان انتخاب رشته است و عموما تا فارغ‌التحصیل شدن دانشجو و وارد شدنش به بازار کار تغییرات مهمی اتفاق می‌افتد.

 

شما عمر را به عنوان یکی از مولفههای محوری در بحث درآمد بیان فرمودید. این که در واقع مهمترین مولفه در دیدن درآمد عمر است. خب این در تلقی رایج وجود ندارد، آیا عنصر دیگری از این سنخ میتوانیم پیدا کنیم؟ مثلا پولی بودن درآمد محوریت دارد، یعنی باید قابلیت تبدیل به پول و ارزش پولی داشته باشد. شاید در گذشته این طوری نبوده است. خصوصیاتی که امروز ما برای درآمد در ذهن خود داریم لزوما در گذشته در اذهان نبوده است. کسی که کارش کشاورزی در مزرعهی خودش بوده است مفهومی به عنوان درآمد که امروز ما میشناسیم برایش مطرح نبوده است. این تفاوت را به اجمال درک میکنیم اما تفصیل آن مبهم است. تبیین این تفاوت کمکی به درک مفهوم درآمد به صورت روشنتر میکند؛ مثلا استمرار را میتوان یکی از عناصر مفهومی درآمد دانست.

همان‌طور که می‌دانید قبل از ظهور پول مبادله کالا با کالا انجام می‌شده است. اکنون نیز در داد و ستدها علاوه بر کالا و پول موارد دیگری نیز داد و ستد می‌شود. شما در یک تخصص علمی علاوه بر پولی که کسب می‌کنید دانش هم فرا می‌گیرید. ممکن است در بعضی از شغل‌ها سلامت خود را هم مبادله کنید. سلامت روانی را ممکن است با دریافت یک موقعیت اجتماعی بالاتر مبادله کنید و میزان پولی هم که کسب می‌کنید همان مقدار باشد. اما این عناصر مفهومی در مفهوم درآمد در تلقی عرفی از آن وجود ندارد.

اگر بنا باشد این بحث به صورت علمی ادامه یابد لازم است که مدلی برای مدیریت منابع طراحی کنید که تمام متغیرها را در آن لحاظ کنید. زیرا با فکر، پژوهش و مطالعه‌ی بیشتر متغیرهای بیشتری وارد می‌شود. تا زمانی که ما این موارد را تبدیل به مدل نکنیم و روابط علی و معلولی را به درستی لحاظ نکنیم نمی‌توانیم تصمیم‌گیری جامع‌نگرانه و خردورزانه را ترویج کنیم و فضا برای تصمیم‌گیری‌های تک بعدی و احساسی هم‌چنان مساعد خواهد بود.