درباره‌ی عقلانیت نقاد

  • پرینت
درباره‌ی عقلانیت نقاد -
امتياز: 4.3 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
علی پایا
پیرامون ره‌یافتی تازه به فلسفه‌ی تحلیلی
اشــــاره 1- دکتر علی پایا سال‌هاست که در زمینه‌ی فلسفه‌ی تحلیلی، علم و معرفت‌شناسی فعالیت می‌کند. یکی از مهم‌ترین زمینه‌های پایا طی سالیان اخیر عقلانیت نقاد (Critical Rationality) بوده است. یادآور می‌شود که عقلانیت نقاد، ره‌یافت متأخر کارل رایموند پوپر فیلسوف تحلیلی علم در زمینه‌ی معرفت شناسی است که پس از او توسط شاگردان همان مکتب بسط و گسترش یافته است و امروزه با نمایندگانی چون جوزف آگاسی، دیوید میلر، ایان جاروی، جان وترستن، جرمی شی یر مر و علی پایا محل مباحثات و مناظرات پرشوری پیرامون موضوعات معرفت‌شناختی و فلسفی شده است. نکته‌ی بسیار مهم در مورد عقلانیت نقاد آنکه ره‌یافتی است که صرفا در چارچوب نگرش متعارف فلسفه‌ی تحلیلی باقی نمی‌ماند و از این جهت محل تلاقی خوبی برای فلسفه‌های تحلیلی و غیر تحلیلی است. طرفداران عقلانیت نقاد معتقدند که با این رویکرد، معیار مناسبی برای نقد و واکاوی سایر نحله‌های فلسفی، مابعدالطبیعی و اصولا معرفت در اختیار دارند. در این میان علی پایا با تکیه بر عقلانیت نقاد مدتی است که توجه ویژه‌ای را بر علوم اجتماعی و انسانی معطوف داشته است. در نوشتار پیش رو پایا با ارائه‌ی مثال‌هایی از معرفت‌شناسی، اقتصاد، وقایع روز و امور اجتماعی و تربیتی سعی در به‌کارگیری معیارهای عقلانیت در حوزه‌های وسیعی دارد تا ضمن نشان دادن گستردگی و شمول این ره‌یافت، برخی کژفهمی‌ها در گفتار و افکار روزمره و غیرروزمره‌مان را نشان دهد. متن پیش رو نمونه‌ای از ادبیات تحلیلی است که با رویکرد عقلانیت نقاد درصدد ورود به مباحث معرفت‌شناختی و علوم اجتماعی است.2 2- قدمت بحث عقلانیت انتقادی که از بحث‌های کارل ریموند پاپر فیلسوف تأثیرگذار علم معاصر می‌باشد، به حدود پنجاه سال پیش باز می‌گردد. به طوری‌که در سال 1961 مجادله‌ای معرفت‌شناختی میان عقلانیت انتقادی او و مکتب فرانکفورت در کنفرانس «جامعه‌شناسی آلمانی» در هایدلبرگ رخ داده است. در نزد پاپر صدق به عنوان تخمینی از صدق فهمیده می‌شود، و معیار نهایی برای ارزیابی پسینی نظریات بر مبنای محک آزمون‌های تجربی است. البته در بستر معرفت‌شناختی عقلانیت انتقادی، هر ارزیابی پسینی به طور گسترده به ارزش پیشینی یک نظریه بستگی دارد. پاپر، بر مبنای عقلانیت انتقادی نگاه خوشبینانه‌ای را نسبت به قابلیت انسان برای بهبود دادن خودش در حل مسائل حفظ می‌کند. بنابراین عقلانیت نقاد، لازمه‌ی منطقی نظریه‌ی ابطال‌گرای پاپر است؛ چراکه بر مبنای این نظریه، دیگر نمی‌توان از صدق و کذب قطعی نظریه‌ها سخن گفت، بلکه تنها می‌توان بر اساس قدرت یک نظریه در توجیه شواهد بیشتر تجربی از دوری و نزدیکی آن نسبت به حقیقت سخن گفت. عقلانیت نقاد پوپر توسط شاگردان همان مکتب بسط و گسترش یافته است و امروزه با نمایندگانی چون آلن ماسگریو، دیوید میلر، استفانو گته‌ای، جان وترستن و جرمی شرومر شناخته می‌شود. همان‌طور که در متن مقاله نیز بر آن تأکید شده است، این نظریه در مقابل واقع‌گرایی و شکاکیت قرار دارد. چراکه شکاکیت به طور کلی امکان شناخت واقع را منتفی دانسته و واقع‌گرایی به گونه‌ای خام از انطباق و عدم انطباق شناخت انسان با واقع سخن می‌گوید؛ ولی عقلانیت انتقادی به تقرب یا عدم تقرب یک نظریه به حقیقت قائل است. ولی به نظر می‌رسد این نظریه همچنان بازگشت به همان قول شکاکانه باشد، چه آنکه یک نظریه یا با واقع منطبق بوده و صادق است و یا آنکه با واقع منطبق نبوده و کاذب است. البته شاید در این میان مغالطه‌ای رخ داده باشد و مقصود از تقرب به حقیقت در عقلانیت انتقادی نه یک گزاره که مجموعه‌ای از گزاره‌ها باشد؛ در این صورت بر اساس تعداد گزاره‌های صادق یک نظریه و بیشی و کمی آن نسبت به یک نظریه‌ی دیگر می‌توان از قرب و بعد آن نظریه نسبت به نظریه‌ی دیگر به حقیقت سخن گفت. از این رو مدعای عقلانیت انتقادی تفاوت چندانی با واقع‌گرایی ندارد، چه آنکه واقع‌گرایی از صدق و کذب تک تک گزاره‌ها سخن می‌گوید و نه مجموعه‌ای از گزاره‌ها. از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که گرچه عقلانیت انتقادی به عنوان رویکردی در حوزه‌ی فلسفه‌ی علم و معرفت‌شناسی در دوره‌ای از ادوار فلسفه‌ی تحلیلی اهمیت فراوانی یافت، ولی دیگر نمی‌توان با قطعیت از اهمیت آن در مباحث روز فلسفه‌ی تحلیلی سخن گفت.3

عقلانیت نقاد4، رویکردی متمایز در فلسفه‌ی تحلیلی به شمار می‌آید. از دیدگاه این رویکرد، که با رویکردهای زبانی در سنت تحلیلی به کلی تفاوت دارد، هر چند تحلیل از اهمیت فراوان برخوردار است، اما هدف اصلی تکاپوی فلسفی صرفا تحلیل نیست5. هدف اصلی عقلانیت نقاد، رشد معرفت از ره‌گذر تکاپوی نقادانه است.6

در آغاز هر سال تحصیلی برای دانشجویانم کارگاهی برگزار می‌کنم با عنوان «طرح مدعا و حمایت از آن»7؛ این موضوع روزنه‌ای است برای مطرح ساختن برخی توضیحات کلی درباره‌ی برخی جنبه‌های رویکرد موسوم به عقلانیت نقاد. این رویکرد در کشور ما، جز نزد شماری معدود، چندان شناخته نیست. در مغرب زمین نیز، غوغای ره‌یافت‌های رقیب، چندان اجازه نمی‌دهد آموزه‌های این رویکرد به جویندگان معرفت، عرضه شود. نگارنده اما عزم آن دارد که به خواست خدا این رویکرد را هم به خوانندگان ایرانی و هم به شماری از مخاطبان در سطح بین‌المللی بهتر بشناساند. کارگاهی که پیش‌تر اشاره شد، یکی از تعبیه‌ها برای این منظور است. در این کارگاه‌ها معمولا برای آنکه مطلب بهتر وجدانی شود، جلسه را با طرح چند پرسش آغاز می‌کنم. پرسش‌ها، که به صورت گزینه‌های دوجوابی تنظیم شده‌اند از جمله چنین‌اند:

- بهترین شیوه برای حمایت از یک مدعا/موجه‌سازی آن عبارت است از فراهم آوردن شمار هر چه بیشتری بینه‌های تأییدکننده8 درباره‌ی آن.             درست                 غلط

- هر چه شمار بینه‌های حمایت‌گر/تأییدکننده9 بیشتر، درجه‌ی صدق مدعا بالاتر.        درست                 غلط

- در قلمرو تکاپوهای معرفتی، هدف اصلی از طرح یک مدعا یا ارائه‌ی یک استدلال عبارت است از قانع ساختن/متقاعد کردن مخاطبان در خصوص موضوع مورد اشاره در مدعا/استدلال.                                             درست                 غلط

- معرفت عبارت است از دعوی/باور موجهی که موجه و صادق است، یعنی یا بدیهی است و یا آنکه شمار زیادی بینه در حمایت/تأیید آن موجود است.    درست                 غلط

آن‌چه در ذیل می‌آید توضیح صحیحی از فرایند کسب معرفت درباره‌ی یکی از جنبه‌های واقعیت است:

نخست: شخص شمار محدودی از امور واقع01 را مشاهده/وارسی می‌کند؛

سپس: شخص یک دعوی/فرضیه‌ی کلی درباره‌ی امور مشاهده‌شده/وارسی‌شده ارائه می‌کند؛

نهایتا: شخص دعوی/فرضیه پیشنهادشده را مورد آزمون قرار می‌دهد. اگر دعوی/فرضیه تأیید شد، به منزله‌ی بخشی از معرفت در مورد امور واقع مشاهده‌شده پذیرفته می‌شود.

                        درست                 غلط

پس از طرح این پرسش‌ها از دانشجویان سؤال می‌شود که چند نفر از آنان عمدتا گزینه‌ی«درست» را در پاسخ به پرسش‌ها برگزیده‌اند. به آنان که چنین کرده‌اند باید «تسلیت» (!) گفت؛ زیرا پاسخ همه‌ی پرسش‌های فوق از منظر عقلانیت نقاد، گزینه‌ی دوم یعنی «غلط» است!

در مرحله‌ی بعد از دانشجویان خواسته می‌شود تا مشخص سازند کدام یک از عبارات ذیل یک «دعوی» است:

- «چه هوای لطیفی!»؛

- «حواست را جمع کن!»؛

- «آیا اقتصاد متکی به بازار آزاد با عدالت اجتماعی سازگار است؟»

- «در تداوم آن‌چه که «بهار عربی» نام گرفته است احتمال زیادی وجود دارد که در آینده‌ای نزدیک مردم‌سالاری در کشورهای عرب رواج یابد، اما در عین حال نباید از نظر دور کرد که چون بسیاری از زیرساخت‌های ضروری برای تأسیس یک نظام مردم‌سالاری اصیل در این کشورها موجود نیست، این احتمال نیز کاملا وجود دارد که مردم‌سالاری تا سال‌های سال در این کشورها ظهور نیابد.»؛

- «موفقیت در تحصیل در پرتو سخت‌کوشی و نظم حاصل می‌شود.»

به دانشجویان توضیح داده می‌شود که دعاوی در قالب گزاره‌ها11/قضایا21 یا استدلال‌ها (که خود ترکیب خاصی از دعاویند) ارائه می‌شوند. همچنین درباره‌ی دعاوی تهی از محتوا، که «گردگویی»31 نامیده می‌شوند (هر چند که ظاهرا اطلاع‌بخش نمایند)، نظیر مطلبی که در بالا درباره‌ی «بهار عربی» ذکر شده است، و دعاوی اصیل، که «محتمل الصدق و الکذب» هستند، توضیح داده می‌شود.

عقل‌گرایان نقاد، هم با شکاکان افراطی و هم با موجه‌سازان (در همه‌ی انواع آن) مخالفند. اینان توضیح می‌دهند که «موجه‌سازی» ناممکن است؛ موجه‌سازی به تسلسل منجر می‌شود: هر آن‌چه به عنوان وجه موجه‌کننده‌ی یک مدعا پیشنهاد شود خود نیاز به موجه‌شدن دارد. تکیه به بنیاد قطعی و یقینی نیز سخت «بی‌بنیاد» است

آن‌گاه از دانشجویان سؤال می‌شود که مشخص سازند هدف از طرح دعاوی چیست؟ دو گزینه پیشنهاد می‌شود:

گزینه‌ی 1- بیان یک امر واقع / اظهار یک خبر صادق / افزودن بر ذخیره‌ی معرفتی آدمیان

گزینه‌ی 2 –قانع ساختن / متقاعد کردن / فریفتن / تحمیق مخاطبان

توضیح داده می‌شود که هر دو گزینه صحیح است. دعاوی هر دو کارکردی را که در گزینه‌ها ذکر شده است واجدند. اما معمولا دو گروه متفاوت از این گزینه‌ها بهره می‌گیرند. گزینه‌ی نخست عمدتا به وسیله‌ی محققان و دانشمندان، فیلسوفان و جویندگان حقیقت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حالی‌که گزینه‌ی دوم بیشتر مورد استفاده‌ی سیاست‌مداران، وکلا، برخی از اصحاب رسانه و ... است.

دعاوی در کارکرد نخست خود با واقعیت عینی سروکار دارند و در کارکرد دوم با جنبه‌های ذهنی و روانی مخاطبان.

سپس از دانشجویان سؤال می‌شود که دعاوی‌ای که به وسیله‌ی صاحبان بصیرت‌های خاص نظیر پیامبران و یا اصلاح‌گران مطرح می‌شود واجد کدام یک از دو کارکرد بالاست؟

به دنبال توضیحاتی که درباره‌ی «مدعا» ذکر شد، درباره‌ی مفهوم «حمایت» نیز توضیح مختصری داده می‌شود و به این نکته اشاره می‌شود که نظری که هر کنش‌گر در قبال مفهوم «حمایت» و مفاهیم معادل آن نظیر «موجه ساختن»41، «تأیید کردن»51، «مشروعیت بخشیدن»61، «جواز دادن»71، «استوار و پابرجا کردن»81، «درجه‌ی احتمال را افزایش دادن»91 و ... اتخاذ می‌کند با نظریه‌ی معرفت وی ارتباط مستقیم دارد.

می‌توان به یک اعتبار سه نظریه‌ی کلی درباره‌ی معرفت را از هم تفکیک کرد: نظریه‌های متکی به موجه‌سازی02، خانواده‌ی نظریه‌های شک‌گرایانه21 و نظریه‌ی عقلانیت نقاد22.

نظریه‌های شک‌گرایانه، ‌منکر امکان کسب معرفت‌اند.

مقصود از موجه‌سازی (در اشکال متنوع و مختلفی که به خود می‌گیرد) آن است که یک مدعا به نحو قطعی و بی‌آنکه بتوان هیچ خدشه‌ای بدان وارد آورد به کرسی نشسته و تثبیت شده است.

موجه‌سازی به شیوه‌های مختلف به انجام می‌رسد، از آن‌جمله با اتکا به قول حجت، یا با توسل به شهود، یا با استفاده از قضایای «بدیهی»، یا با انباشت بینه‌ها و شواهد مثبت، یا با ارجاع به اجماع قوم و نظایر آن.

موجه‌سازی معمولا (به‌خصوص در گذشته) اما نه لزوما (به‌خصوص از میانه‌ی قرن بیستم به این‌سو) با قول به وجود مبانی و بنیادهای تردیدناپذیر و لایتغیر32 برای دعاوی معرفتی همراه بوده است.

موجه‌سازها عموما به ره‌یافت موسوم به «اصالت استقراء»42 گرایش دارند. بر اساس این ره‌یافت، می‌توان به معرفت «موجه» از طریق بهره‌گیری از شیوه‌ی استدلال «استقرایی» دست یافت. این شیوه‌ی استدلال در آخرین پرسش، از پرسش‌های پنجگانه‌ای که در ابتدای این بحث مطرح شده، نموده شده است.

از دیدگاه عقل‌گرایی نقاد آن دسته از حدس‌ها و گمانه‌هایی که در معرض سخت‌ترین آزمون‌های نظری (تحلیلی) و عملی (تجربی) قرار گرفته‌اند اگر در برابر آزمون‌های نقدکننده، از میدان به در نرفتند و از آن سربلند بیرون آمدند، گزاره‌های «تقویت‌شده» به شمار می‌آیند

موجه‌سازان عموما از بینه‌های مثبت یا حمایت‌کننده (که ارتباطی وثیق با شیوه‌ی استدلال استقرایی دارد) برای تثبیت دعاوی خود بهره می‌گیرند: هزاران بار طلوع خورشید از مشرق موجه‌کننده‌ی این مدعاست که فردا نیز خورشید از مشرق سر بر می‌آورد.

عقل‌گرایان نقاد، هم با شکاکان افراطی و هم با موجه‌سازان (در همه‌ی انواع آن) مخالفند. اینان توضیح می‌دهند که «موجه‌سازی» ناممکن است؛ موجه‌سازی به تسلسل منجر می‌شود: هر آن‌چه به عنوان وجه موجه‌کننده‌ی یک مدعا پیشنهاد شود خود نیاز به موجه‌شدن دارد. تکیه به بنیاد قطعی و یقینی نیز سخت «بی‌بنیاد» است. از یک‌سو هر «بنیاد» نیازمند «موجه شدن» است. اما این دومی خود گرفتار مشکل است. از سوی دیگر، «قطع و یقین» به قلمرو روان‌شناسی فردی تعلق دارند و مقولات معرفت‌شناسانه نیستند.

عقل‌گرایان نقاد همچنین توضیح می‌دهند که استقراء نیز صورت استدلالی معتبری به شمار نمی‌آید: جهش از شماری معدود از بینه‌های موجود، به شمار نامتناهی از آن‌ها در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها و سرایت دادن حکم این گروه معدود به آن مجموعه‌ی ‌نامحدود از حیث شمار اعضا، جهشی غیرعقلانی است و از این‌رو معرفت‌بخش نتواند بود.

عقل‌گرایی نقاد یک شیوه‌ی زیست است که واجد وجوه معرفتی و اخلاقی برجسته‌ای است. برخی از مهم‌ترین آموزه‌های این شیوه‌ی زیست و سلوک به اختصار هر چه تمام‌تر در ذیل آمده است52.

واقعیتی مستقل از برساخته‌های ذهنی و زبانی و قراردادهای میان آدمیان موجود است؛ شناخت این واقعیت، علی‌رغم نامتناهی بودن وجوه و جنبه‌های آن و محدود بودن توانایی‌های ادراکی آدمیان، علی‌الاصول امکان‌پذیر است؛ معرفت درباره‌ی هر جنبه از واقعیت، امری عینی است و همواره در قالب گزاره‌هایی که بیان‌گر حدس و گمانه‌ای62 درباره‌ی جنبه‌ی مورد نظر است، بیان می‌شود؛ هر گمانه، محصول مواجهه‌ی با «مسئله‌ای» در ارتباط با جنبه‌ یا جنبه‌هایی از واقعیت است؛ گمانه‌هایی برای توضیح و تبیین و معنابخشی به واقعیت در ارتباط با مسئله‌ای که برای کنش‌گر مطرح ساخته است، برساخته می‌شوند؛ در تکاپو برای کسب معرفت درباره‌ی واقعیت، آن‌چه اهمیت دارد، «معرفت به خودی خود» نیست بلکه «رشد معرفت» است؛ معرفت از طریق انباشت بینه‌های مؤید یا مثبت یا حمایت‌کننده رشد نمی‌کند؛ رشد معرفت صرفا از ره‌گذر کوشش برای حذف خطا در گمانه‌های پیشنهادی است؛ گزاره‌هایی که درباره‌ی واقعیت ارائه‌ می‌شوند، می‌توانند واجدشان متافیزیکی یا علمی باشند. در صورت نخست آزمودن (یعنی نقادی) آن‌ها با استفاده از رویه‌های تحلیلی/نظری امکان‌پذیر است و در صورت دوم علاوه بر رویه‌های تحلیلی از رویه‌های تجربی نیز می‌توان و باید در آزمودن (یعنی نقادی) این گزاره‌ها و حذف خطاهایی که احیانا در آن‌ها راه یافته است، بهره گرفت؛ الگوی ذیل، شیوه‌ی پیشنهادی عقل‌گرایان نقاد برای کمک به رشد معرفت است:

 

            راه حل پیشنهادی 1                       راه حل پیشنهادی 21

             راه حل پیشنهادی 2                       راه حل پیشنهادی 22

 

مساله 1                 ...         حذف خطا                         ...

                         ...                                 ...

                         ...                                 ...

               راه حل پیشنهادی n                         راه حل پیشنهادی n2

 

انباشت هزاران هزار بینه‌ی مؤید، کمترین تغییری در موقعیت «گمانه‌ای و حدسی بودن» راه‌حل‌های پیشنهادی برای «مسائل» نمی‌دهد. هر چند احیانا بر میزان «اطمینان قلبی» کنش‌گر می‌افزاید. اما اطمینان قلبی، مقوله‌ای روانی است نه معرفتی.

حذف خطا با استفاده از دو شیوه‌ی استدلال امکان‌پذیر است: نفی تالی در قیاس اقترانی و برهان خلف.

عقل‌گرایان نقاد در نقد رویکرد شکاکان افراطی نیز توضیح می‌دهند که بر خلاف مدعای آنان، دست‌یابی به معرفت درباره‌ی واقعیت،‌ غیرممکن نیست. این معرفت همچنان که همواره در قالب گزاره‌های بیان‌گر حدس و گمانه‌‌ی ما درباره‌ی وجهی از وجوه واقعیت بازگو می‌شود، اما حذف خطا این امکان را پدید می‌آورد که بر خلاف شکاک افراطی، که اساسا هر نوع شناخت واقعیت را ناممکن تلقی می‌کند، بتوان گام به گام به شناخت واقعیت نزدیک‌تر شد. در این مسیر، چنان‌که اشاره شد فراهم آوردن بینه‌های مثبت کمک‌کار نیست. برای همه‌ی گزاره‌های «گردگویانه» می‌توان خروارهای بینه‌ی مثبت فراهم کرد. اما این‌گزاره‌ها هیچ‌ شناختی از واقعیت ارائه نمی‌دهند.

از دیدگاه عقل‌گرایی نقاد آن دسته از حدس‌ها و گمانه‌هایی که در معرض سخت‌ترین آزمون‌های نظری (تحلیلی) و عملی (تجربی) قرار گرفته‌اند اگر در برابر آزمون‌های نقدکننده، از میدان به در نرفتند و از آن سربلند بیرون آمدند، گزاره‌های «تقویت‌شده» به شمار می‌آیند. گزاره‌های «تقویت‌شده» تا زمانی‌که به جهت ارائه‌ی گزاره‌هایی بدیل و پرمحتواتر و یا نقدهایی ابطال‌گر از صحنه بیرون نرفته‌اند، به صورت موقت در زمره‌ی ذخیره‌ی معرفتی آدمیان به شمار آورده می‌شوند.

 

 

 

 پی نوشت:

1- عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور (ایران)؛ مدرسه‌ی علوم اجتماعی، انسانی و زبان‌ها، دانشگاه وستمینستر (انگلستان).

2- این توضیحات توسط رضا علیزاده ممقانی، ‌دانشجوی دکتری فلسفه‌ی علم، نوشته ‌شده است.

3- این توضیحات توسط یکی از دانشجویان دکتری فلسفه‌ی غرب دانشگاه تهران، نوشته ‌شده است.

4- Critical Rationalism

5- این نکته در گفت‌وگویی مکتوب با پروفسور دیوید میلر که یکی از برجسته‌ترین نماینگان عقلانیت نقاد به شمار می‌آید مطرح شد. گفت‌وگوهای مکتوب نگارنده با پروفسور میلر در سال‌های اخیر حجم معتنابهی یافته است و صاحب این قلم امیدوار است بتواند در آینده نه چندان دور این گفت‌وگوها را برای استفاده‌ی علاقه‌مندان بحث‌های فلسفی منتشر سازد.

6- در ویراست جدید و بسط‌یافته‌ی مجلد نخست فلسفه‌ی تحلیلی با عنوان «فلسفه‌ی تحلیلی: مسائل و چشم‌اندازها» و نیز مجلد دوم آن با عنوان «فلسفه‌ی تحلیلی مسائل، چشم‌اندازها و کارکردها» که هر دو به وسیله‌ی نشر طرح نو آماده‌ی چاپ شده است، در خصوص تحولات تازه‌ی فلسفه‌ی تحلیلی و جایگاه رویکرد عقلانیت نقاد در آن به تفصیل توضیح داده‌ام.

7- Making a claim and supporting it

8- Confirming/verifying evidence

9- Supporting/confirming evidence

10- Facts

11- Statements

12- Proposition

13- Truism

14- Justification

15- Confirmation/verification

16- Legitimation

17- Warrant

18- Substantiation

19- Increasing the degree of probability

20- Justificationism

21- Scepticism

22- Critical rationalism

23- Foundationalism

24- Inductivism

25- برای بحث تفصیلی‌تر درباره‌ی عقل‌گرایی نقاد بنگرید به دو مجله‌ی فلسفه‌ی تحلیلی که در بالا ذکر شد و نیز دو کتاب ذیل از پروفسور میلر:

David Miller, Critical Rationalism: A Restatement and Defence, Open Court, 1994,.

David Miller, Out of Error, Ashgate, 2006

این هر دو مجلد به وسیله‌ی نگارنده و با موافقت پروفسور میلر در دست ترجمه به فارسی است و به خواست خدا به زودی در اختیار خوانندگان فارسی‌زبان قرار خواهد گرفت.

26- conjecture