ارکان زندگی

  • پرینت
ارکان زندگی -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
برخي احاديث در ارتباط با تقسيم‌بندي امور زندگي
مروري بر برخي احاديث در ارتباط با تقسيم‌بندي امور زندگي
اشــــاره امور سبک زندگی را می‌توان از زاویه‌های مختلف تقسیم کرد، یکی از مواردی که می‌تواند مبنای تقسیم‌بندی در سبک زندگی قرار گیرد، روایاتی است که در این ارتباط وجود دارد. اما پیش از هر بحث و گمانه‌زنی ابتدا لازم است خود این احادیث بیان و توضیح داده شود، پس از آن می‌توان به‌ طرح مباحث و استنباطاتی درباره‌ی سبک زندگی پرداخت که البته روشن است برای برخورداری از اتقان لازم می‌بایست توسط روش‌های مدون در علوم حوزوی مورد ارزیابی قرار گیرد. در مطلب ذیل نمونه‌ای از احادیث در این زمینه و توضیح آن آمده است و در صفحات بعد، نمونه‌ای از گمانه‌زنی‌ها در این فضا را خواهیم دید.

خداوند متعال در آیه دهم از سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «وَ لَقَدْ مَکنَّاکمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکمْ فیها مَعایشَ قَلیلاً ما تَشْکرُونَ» و همانا ما شما را در زمین تمکن بخشیدیم و برای شما در آن معیشت‌ها نهادیم، (اما) چه کم سپاس‌گزاری می‌کنید.

می‌بینیم که خداوند متعال قرار دادن معیشت انسان بر روی زمین را مانند سایر نعمت‌های خود شایسته‌ی سپاس‌گزاری می‌داند و خود تأکید می‌کند که (متأسفانه) افراد شکرگزار (در این مورد هم) اندک‌اند.

در اینجا نیز مانند سایر موارد، شکرگزاری باید به قلب، زبان و عمل به سایر اعضا باشد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تدبیر معاش است؛ یعنی همان چیزی که امروزه تحت عنوان بهره‌وری بهینه در امر زندگی مطرح می‌شود.

مرحوم کلینی از امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «الْکمَالُ کلُّ الْکمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَه‌ی وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَه‌ی»2 نهایت همه کمال‌ها در (سه چیز است:) عمیق اندیشیدن در دین، صبر بر سختی‌ها و تقدیر معاش.

تدبیر در معاش یعنی انسان از امکانات مشروعی که در اختیار دارد یا می‌تواند در اختیار بگیرد، با کم‌ترین هزینه، بهترین معیشت را فراهم ببیند.

بسیاری از افراد معیشت را بر اساس فرهنگ فارسی‌زبانان فهمیده و آن را فقط در کسب و کار می‌بینند در حالی که با توجه به اینکه این کلمه به زبان عربی بوده و در آیات و روایات ما که به زبان عربی می‌باشد، وقتی می‌خواهیم معنای آن را خوب متوجه شویم، لازم است که آن را در فرهنگ عربی و به‌خصوص در فرهنگ آیات و روایات جست‌وجو نماییم.

با توجه به ریشه‌ی معیشت که از «عیش» بوده و نیز معنای آن از جهت لغوی و هم‌چنین کاربرد آن در فرهنگ دینی، در می‌یابیم که همه‌ی آن‌ها در یک معنا مشترک هستند. معیشت مربوط به همه‌ی کارهای زندگی انسان در همه‌ی ساعات شبانه‌روز و در همه مکان‌ها می‌شود. حال با توجه به اینکه اسلام، همه شؤون زندگی را در بر دارد، طبیعی است که نه تنها معیشت برایش اهمیت دارد؛ بلکه برای آن دستورالعمل‌هایی نیز دارد. به‌عنوان مثال مسافرت که یکی از برنامه‌های زندگی است، نیز مورد توجه و توصیه‌ی ائمه (علیهم‌السلام) واقع شده است.

لذات غیرحرام که امری مباح می‌باشند، اگر با هدف آمادگی و نیرو یافتن برای انجام کارهای قبلی باشد، ممکن است وارد امور مستحب و یا شاید واجب شوند

همچنین مرحوم کلینی روایت کرده است که امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن روایتی که سخن از حکمت آل داود کرده‌اند، فرمودند: «وَ ینْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یکونَ لَهُ سَاعَه‌ی یفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَه‌ی یلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یفَاوِضُهُمْ وَ یفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ سَاعَه‌ی یخَلِّی بَینَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْک السَّاعَتَینِ.»3 براى مسلمان عاقل شایسته است، زمانی را معین کند که در آن میان خود و الله عزوجل به اعمالش رسیدگی کند و ساعتی را براى دیدار با برادرانش قرار دهد، همان‌هایی که هم او، آن‌ها را در امور آخرتی به بهره می‌رساند و هم آن‌ها، او را و مدتی را برای لذت‏های حلالش تعیین کند؛ زیرا این مدت، در دو زمان دیگر به وی نیرو می‏دهد.

اگر به روایت بالا دقت کنیم می‌بینیم که امام (علیه‌السلام) کارها را به سه بخش تقسیم کرده‌اند:

بخش اول همان محاسبه‌ی نفس و کارهای گذشته است که معلوم شود کدام مفید بوده و کدام غیرمفید، کدام مورد رضای خداوند بوده و کدام یک نبوده تا در آینده آن مقدار را که می‌تواند اصلاح کند و مراقب باشد که در آینده مجدداً گرفتار آن نشود. افرادی که با امور مدیریتی اعم از صنعتی، منابع انسانی و... مختصر آشنایی هم داشته باشند، می‌توانند که این قسمت تحت عنوان «کنترل» شناخته می‌شود با این تفاوت که مدیریت‌های غیراسلامی، کسب منفعت دنیوی اصالت دارد و در مدیریت اسلامی که تدبیر معاش هم بخشی از آن است، هر چند منفعت دنیوی بسیار مهم است، اما اصالت با منافع اخروی و به عبارتی رضای الهی است. اظهار عبودیت به الله تعالی اعم از واجبات و مستحبات نیز قاعدتاً جزء همین دسته هستند.

بخش دوم مربوط به معاشرت با دیگران است. البته با عنایت به این نکته که هر معاشرتی با دیگران مورد نظر اسلام نیست، بلکه بهترین مراوده از نظر اسلام آن است که منفعت دو طرفه در آن وجود داشته باشد، آن هم منفعتی که اصالت آن رضای الهی است.

اسلام بخش سوم را نیز برای لذت‌ها قرار داده است، البته لذت‌هایی که فی‌نفسه حرام نباشد. خوردن، خوابیدن، ورزش، مسافرت و بسیاری از کارها و تفریحات دیگر را می‌توان جزء این دسته به حساب آورد که مورد تأیید اسلام است.

امام (علیه‌السلام) در پایان هم یادآوری می‌کنند که انجام این لذت‌ها انسان را برای انجام دو مورد قبلی نیرو می‌بخشد. شاید از این عبارت پایانی امام (علیه‌السلام) در کنار سایر ادله‌ی شرعی که وجود دارد، بتوان این نتیجه را گرفت که لذات غیرحرام که امری مباح می‌باشند، اگر با هدف آمادگی و نیرو یافتن برای انجام کارهای قبلی باشد، ممکن است وارد امور مستحب و یا شاید واجب شوند.

 

پی نوشت:

-1 استاد حوزه و دانشگاه

-2 الکافی (حدیث 50) از محمد بن اسماعیل البندقی از فضل بن شاذان از حماد بن عیسی از ربعی بن عبدالله از فردی از امام باقر (علیه‌السلام)

-3 کلینی از جمعی از مشایخش از احمد بن محمد بن موسی الاشعری از محمد بن سماعه از محمد بن مروان از امام صادق (علیه‌السلام)