X

گنجی زیر خاک

 
مجيد جعفري لاهيجي
مروری اجمالی بر تاریخ‌نگاری هنر انقلاب
اشــــاره ظاهرا ما تا پیش از صدساله‌ی اخیر به تاریخ‌نگاری هنر نیازی نداشته‌ایم، چون اگر این نیاز وجود داشت لااقل باید یک کتاب «تاریخ هنر ایران» که یک ایرانی نوشته باشد وجود می‌داشت. شاید هم نیاز داشتیم ولی نمی‌توانستیم آن را بنگاریم، پس مستشرقین این کار را برای ما کردند. اینکه ما نمی‌توانستیم تاریخ هنر بنویسیم حرف غلطی نیست اما برخلاف آنچه مشهور است این مسئله نه نشانگر ضعف و ناتوانی یا سهل‌انگاری و غفلت ما، بلکه نشانگر تفاوت فکری و فرهنگی ما با غرب است. تاریخ‌نگاری نشانه‌ی جدایی است، و همین جدایی است که جزءنگری را به بار می‌آورد. اما جدایی از سنت در تاریخ معاصر ما به‌مرور تجربه شد و پس از دوران جنگ تحمیلی شدت مضاعفی یافت. اجرای سیاست‌های توسعه‌طلبانه چنان ما را از پیشنه‌ی خود جدا کرد که حتی دیگر دوران انقلاب را نیز به وضوح به‌یاد نمی‌آوریم. تا پیش از این، انقلاب «خاطره»‌ای بود که پدران و مادران برای کودکان خود بازگو می‌کردند، اما وقتی این خاطره کم‌رنگ شد، تاریخ‌نگاری انقلاب و به تبع آن تاریخ‌نگاری هنر انقلاب سر برآورد. کسانی که قدم در این وادی گذاشته‌اند با مسائل متعددی مواجهند. مجید جعفری لاهیجی «پژوهش‌گری» است که قصد نگارش تاریخ هنر انقلاب را داشته است، اما از آنجا که با معضل دست‌رسی به آثار هنری آن دوره مواجهه شده، به نگارش سری کتاب‌های «هنر در گرماگرم انقلاب» روی آورده است که فهرستی توصیفی از آثار، در حوزه‌های گوناگون هنری را ارائه دهد. آشنایی بسیار او با آثار هنری دوره‌ی انقلاب سبب شد که با او پیرامون روش مواجهه‌اش با هنر انقلاب گفت‌وگو کنیم.

از نظر شما هنر انقلاب «سبک» است یا «دوره»؟ برخی بر این باورند که هنر انقلاب فاقد سبک، و فقط هنر در یک مقطع تاریخی خاص، مثلا بعد از پیروزی انقلاب تاکنون است.

اگر مقصود از سبک (style) مفهوم کلی آن یعنی شیوه‌ی بیان رایج در یک دوره‌ی خاص باشد، چنین اطلاقی صحیح به نظر می رسد. زیرا با آثاری روبرو هستیم که در یک دوره زمانی مشخص از حیث مضامین، اهداف و برخی خصوصیات ساختاری اشتراکات زیادی دارند. اما چنانکه  هدف اطلاق دقیق‌تر و تخصصی‌تر  اصطلاح سبک باشد -یعنی: توصیف مشخصه‌های درونی و فرمال آثار، همچنین کشف راهبردهای مشترک میان هنرمندان همان دوره، با لحاظ نمودن شیوه‌های بیانی موجدان آثار- با مجموعه‌ای بسیار گسترده، متنوع و از جهاتی متناقض روبرو می‌شویم که  موجب می‌شود در نهایت از اطلاق این اصطلاح منصرف شده و هنر انقلاب را یک جریان هنری یا  هنر دوره‌ای از تاریخ هنر معاصر ایران بنامیم.

 

 اگر هنر انقلاب را یک دورهی تاریخی بدانیم، آغاز آن از کجاست؟

آغاز در تاریخ هنر به معنی حد مرز میان دو دوره و اساسا نادقیق و غیرِقطعی است. بر این اساس و شاید بر مبنای سلیقه فردی بتوان دوره‌ی هنر انقلاب را از پاییز سال 1357 تا پایان سال 1361 در نظر گرفت. البته هنر انقلاب پس از این هم با افت و خیزهای بسیار ادامه دارد اما سال‌های پرشور و پررونق آن به اعتقاد من در همین مقطع جلوه‌گر می شود. از نظرگاهی دیگر می توان هنر دوره جنگ را هم مقطع جداگانه‌ای در نظر گرفت و پایان هنر انقلاب را آغاز جنگ دانست، ولی چون هنر جنگ و انقلاب ماهیت مشترکی دارند در مواردی نمی توان حدومرز دقیقی برای آن‌ها ترسیم کرد. آثاری هم قبل از این دوره وجود دارد که می‌توان آن‌ها را هم به سبب مخالفت با حکومت شاه در جهت هنر انقلاب دانست، مانند آثاری که گروه‌هایی چون کنفدراسیون و همچنین انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا و امریکا منتشر می‌کردند، هرچند امثال این آثار به دلیل اختناق حاکم، مخاطب عام نداشت. از پاییز سال 57 است که شرایط برای گسترش و ترویج آثار انقلابی، به سبب شرایط سیاسی داخلی و خارجی (مانند رقابت جناح‌های سیاسی در امریکا، بیماری شاه، گسترش اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها، حادثه‌ی 17 شهریور و 13 آبان، محدودشدن فعالیت ساواک در زمان بختیار و...) فراهم می‌شود.

اگر هنر انقلاب یک سبک یا حداقل یک «جریان هنری» باشد، ویژگیهای آن چیست؟ جریانهای تشکیل دهندهی آن پیش و پس از انقلاب چه جریانها و با چه ویژگیهایی هستند؟

ما می‌توانیم هنر انقلاب را به دو مقطع زمانی تقسیم کنیم: مقطع شکل‌گیری انقلاب و مقطع تثبیت انقلاب. در مقطع شکل‌گیری انقلاب، هنر انقلاب بسیار پرهیجان است و توده‌ها را تهیج می‌کند. هنری است گزیده‌گو، صریح و معترض. اساسا هنر انقلاب به‌شدت اجتماعی است. شاید ما در تاریخ ایران هیچ مقطع دیگری را سراغ نداشته باشیم که هنر تا این حد میان مردم حضور داشته باشد. محل عرضه‌ی آثار هنری هم یک عرصه‌ی بسیار گسترده است. مثلا آثار تجسمی آن دوره علاوه بر نگارخانه‌ها، که تعدادشان بسیار محدود بود، در مکان‌های عمومی نظیر برخی بیمارستان‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و حتی پیاده‌روی خیابان‌ها هم به نمایش درمی‌آمد. در مورد سینما هم این اتفاق می‌افتد و فیلم‌های متناسب با شرایط روز در مکان‌های عمومی پخش می‌شدند. به همین ترتیب نوارهای کاست حاوی سرودهای انقلابی دست‌به‌دست می گشت و تکثیر می‌شد. اجراهای اولیه سرودها و تصنیف‌های گروههای چاوش و شیدا به همین صورت پخش شد.

پس از پیروزی انقلاب و برقراری آرامشی نسبی، طرفداران هنر سیاسی و متعهد، که غالبا تحت تأثیر ادبیات چپ (اعم از سنتی و جدید) بودند، نقدهای تند و تیزی را علیه هنرمندان فرمالیست و یا آن‌هایی که به هرحال دغدغه‌و تعهد آشکاری برای طرح مسائل سیاسی-اجتماعی یا به بیان چپ‌ها «مسائل طبقاتی» در آثار خود نداشتند طرح می کردند. مثلا نشریه‌ی هنر و ادبیات که در رشت چاپ می‌شد اما در سراسر کشور توزیع می‌شد و وابسته به تفکرات چپ بود مشحون از مقالات این‌چنینی است.

جالب است که در این دوره عده‌ای از نقاشانی که تا پیش از این کارهایشان جنبه‌ی انتزاعی داشت، تجربیات و اندوخته‌های پیشین خود را به سمت خلق آثاری ملموس‌تر و اجتماعی‌تر بردند. یک نمونه بارز آن کوروش شیشه‌گران است که از سال 1356 و هم‌زمان با شروع اعتراضات اجتماعی تجربیات انتزاعی‌اش در نقاشی را برای طراحی پوستر استفاده می‌کند. چنین اتفاقی برای منوچهر صفرزاده و دیگران نیز افتاد. در عرصه‌ی سینما نیز موارد این‌گونه وجود دارد. مثلا محمد‌رضا اصلانی کودک و استثمار را ساخت که اثری متفاوت در کارنامه هنری او محسوب می‌شود.

از ویژگی‌های هنر دوره‌ی انقلاب گسترش فوق‌العاده‌ی کارهای آماتوری است. انگار تمام افراد جامعه ذوقی برای انجام کارهای هنری پیدا کرده بودند و در بعضی از آثار آنقدر توان و انرژی وجود دارد که ضعف تکنیکی به‌چشم نمی‌آید. مثلا در عرصه‌ی موسیقی افراد مختلف با تشکیل گروه‌های سرود آثار متعددی خلق کردند

از دیگر ویژگی‌های این دوره گسترش فوق‌العاده‌ی کارهای آماتوری است. انگار تمام افراد جامعه ذوقی برای انجام کارهای هنری پیدا کرده بودند و در بعضی از آثار آن‌قدر توان و انرژی وجود دارد که ضعف تکنیکی آن‌ها به‌چشم نمی‌آید.

غیرِحرفه‌ای بودن این آثار، کار را برای دسته‌بندی جریانات هنر انقلاب سخت می‌کند، زیرا برخلاف کارهایی که مشخصا به سفارش گروه‌های سیاسی خاص و توسط اعضای آنان ایجاد شده است، طرز فکر خالقان آماتور آثار چندان مشخص نیست و باید از مشاهده و دسته‌بندی آثار بسیار زیاد به یک جمع‌بندی رسید.

دسته‌بندی‌هایی هم که تاکنون انجام شده است، در درون خود دارای تنوع و تکثر بسیار زیادی هستند؛ مثلا جریان موسوم به چپ، از مائوئیست‌ها تا چپ‌های سنتی عضو حزب توده را در بر می‌گیرد. به نظر من قوی‌ترین جریان جناح چپ در عرصه‌ی هنر را حزب توده اداره می کرد. این حزب به دو طریق در زمینه‌ی هنر و ادبیات فعالیت می‌کرد: اول فعالیت رسمی آن است که در نشریات حزب مانند فصلنامه‌ی شورای نویسندگان و هنرمندان ایران و یا روزنامه‌ی نامه‌ی مردم و ضمائم آن و همچنین ماهنامه‌ی دنیا انعکاس پیدا می‌کرد. دوم فعالیت‌های غیرِرسمی و باواسطه‌ی این حزب است که توسط هواداران انجام می‌شد. حزب توده تا آخرین روزهای فعالیتش جزو اپوزوسیون حساب نمی‌شد و در ظاهر طرفدار جمهوری اسلامی بود و طبعا این امر در آثار هنری‌اش هم مشهود است.

اما چریک‌های فدایی خلق شامل اکثریت و اقلیت بود که اکثریت آن تا اوایل دهه‌ی شصت هم‌گام با حزب توده از سیاست رسمی کشور حمایت می‌کرد. درمقابل چریک‌های اقلیت خیلی زود در موضع مخالف قرار گرفتند. آن‌ها فعالیت هنری چندانی هم نداشتند که این شاید به دلیل چیرگی فعالیت‌های چریکی و سیاسی آن‌ها بر فعالیت‌های هنری‌شان بود.

نیروهای مسلمان هم شامل گروه‌های مختلفی می‌شدند. حزب جمهوری اسلامی واحد قدرتمندی برای فعالیت هنری و به ویژه تولید پوستر داشت. حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی نیز جمعیت هنری دیگری بود که در اوایل دهه شصت با تغییراتی حوزه هنری نام گرفت.

از سوی دیگر گروه مجاهدین خلق هم در عرصه‌ی هنر -به‌طور خاص انتشار پوسترهای سیاسی و تولیدات موسیقی- فعالیت‌هایی انجام داد. این آثار اکثرا باواسطه و به سفارش این سازمان انجام می‌شد.

بحث درباره ویژگی‌های آثار هنری دوره انقلاب بسیار مفصل است و الان دراین فرصت کوتاه مجالی برای پرداختن دقیق‌تر به آن نیست. من علاقه‌مندان این بحث را به کتاب هنر در گرماگرم انقلاب ارجاع می‌دهم. این کتاب تاریخ‌نگاری مفصل سینما و تلویزیون در بحبوحه انقلاب -بین سال‌های 1357 تا 1359- است. در زمینه هنرهای تجسمی، موسیقی و تئاتر انقلاب نیز پژوهش‌هایی دارم که به‌یاری خدا به‌تدریج منتشر خواهم کرد.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی