X

یادی از عارفان

یادی از عارفان -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 3 نفر
 
اشــــاره شاید نام بسیاری از عرفایی که در تاریخ ما درخشیده‌اند تاکنون به گوش ما نخورده باشد. مطلبی که در ادامه می‌آید ذیل تقسیم‌بندی خاصی از تاریخ عرفان، سعی کرده است تا حد امکان یادی از اکثر عرفا بنماید!

تصوف جزء ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا، برهمایی‌ها و بودایی‌ها نیز وجود داشته و دارد. این ریشه‌داری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به سوی زهد و از آن‌جا به معرفت نفس رهنمون می‌شود.1

به طور کلی می‌توان گفت: زهدی که مسلمانان را به تصوف کشانید تا حدی از تعالیم قرآن و سنت پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) مأخوذ بود؛ چراکه خود پیامبر با توجه به رسالتش در نشر و ترویج اسلام و دعوت خلق به آن، سیرتی شبیه اهل زهد و ریاضت داشت. بدین‌صورت که در مکه گاهی غرق در خلوت و تفکر و گاهی غرق در عبادت و انقطاع از خلق می‌شد. اما در مدینه با آنکه از عبادت و تفکرش کاسته نشد، به امور معیشتی مسلمانان توجه تام می‌ورزید و آن‌ها را از ریاضت و گرایش به رهبانیت منع می‌نمود.2 لذا رفتار و شیوه‌ی ایشان همواره بر مبنای اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط بوده و همان‌طور که به قناعت، زهد و پرهیزگاری توجه داشتند، به امور دنیوی نیز اهتمام داشتند. البته از استغراق کامل در امور دنیوی اجتناب می‌کردند.3 از این حیث می‌توان گفت که تصوف اسلامی ریشه در خود اسلام دارد.4 با این نگاه به بررسی مراحل سیر تطورات تصوف و عرفان اسلامی از صدر اسلام می‌پردازیم:

 

مرحله‌ی زمینه‌ها: در قرن اول هجری، نوعی زهد افراطی و بر مبنای تهذیب نفس و اعراض از دنیا در میان برخی از افراد ظهور کرد. علت این امر یکی زندگانی اختصاصی پیامبر و برخی از صحابه‌ی او همانند اصحاب صفه بود و دیگری دنیاطلبی و لذت‌جویی فراوان امویان و عباسیان و بالاخره برداشت خاص این افراد از آموزه‌هایی همچون مبارزه با نفس، اخلاص و توجه به آخرت بود که در قرآن و سنت وجود داشت. از ویژگی‌های بارز این زهد و پارسایی، آخرت‌گرایی براساس شرع و قرآن و سنت بود.5 البته تصور آن‌ها از خدا و آخرت با تصور شریعت رسمی زمانشان اختلاف اساسی داشت. همچنین مسئله‌ی خوف و ترس از خدا به عنوان یک محور اساسی در تعالیم ایشان قلمداد می‌شد. از طرف دیگر گروه بکائین -یعنی کسانی که از خوف خدا بسیار گریه می‌کردند- در بین همین زاهدان مسلمان شکل گرفت. بنابراین پارسایی نخستین شکل ساده و آغازین تصوف اسلامی بوده است. در ادامه‌ی این مرحله تحولی عمیق در اندیشه‌های دینی مسلمانان ایجاد شد و تصوف رسمی شکل گرفت و گروهی به عنوان صوفی مشهور شدند. چنان‌که بر اساس تحقیقات و بررسی‌های انجام گرفته، «حافظ بصری» نخستین کسی است که واژه‌ی صوفی را به کار برده و این اصطلاح در قرن دوم هجری پیدا شد. همچنین ابوهاشم‌ کوفی‌ صوفی، اولین کسی است که به این نام خوانده شده و در قرن دوم هجری می‌زیسته است.6

 

مرحله‌ی جوانه‌ها: در این دوره برخی از اصول و فروع تصوف مطرح شده است. این دوران از نیمه‌ی اول قرن دوم آغاز می‌شود. رابعه‌ی عدویه (م135) شقیق‌بن‌ابراهیم بلخی (م194) و عطیه‌بن‌‌عبدالرحمان‌ دارانی (م215) و ذوالنون ‌مصری (م245) از عرفای این روزگار هستند.7 تا این زمان تصوف به مفهوم زهد به همراه خوف و خشیت است، ولی با ظهور رابعه‌ی عدویه به‌عنوان بزرگ‌ترین و مشهورترین زن صوفی در تاریخ اسلام که عبادت و طهارت و زهدش زبان‌زد خاص و عام بود، عشق و محبت الهی، فراتر از شوق و دوستی خدا به مجموعه‌ی مفاهیم تصوف افزوده می‌شود.8 در این دوران، در خراسان به دلیل مجاورت با حوز‌ه‌ی فعالیت سیاحان و زائران بودایی، صوفیه‌ی خراسان شکل می‌گیرد. صوفیه در مناطق مختلف بلاد اسلامی با زیاده‌روی در ریاضت و رجوع به باطن و ترک ظاهر شریعت و نیز سخن گفتن از محبت، متشرعه را علیه خود برانگیختند و به‌تدریج با ظهور صحبت از وحدت و اتحاد وجود، این مخالفت‌ها بیشتر شد و لذا مجبور به تأویل سخنان خود و نیز آیات و روایات شدند. البته در بغداد، به جهت رونق فلسفه و کلام، تصوف، مبادی خود را تنقیح کرده و با فلسفه نوافلاطونیان آشنا شد و عقاید جدیدی در میان ایشان رایج گردید.

شاید نام بسیاری از عرفایی که در تاریخ ما درخشیده‌اند تاکنون به گوش ما نخورده باشد. مطلبی که در ادامه می‌آید ذیل تقسیم‌بندی خاصی از تاریخ عرفان، سعی کرده است تا حد امکان یادی از اکثر عرفا بنماید!

مرحله‌ی رشد و رواج: در قرن سوم هجری تصوف دچار تحول اساسی شد؛ تحولی که ناشی از تأثیر فرهنگ‌ها در راستای مباحث معرفتی بود. تصوف اسلامی در این دوره از رهبانیت و انزوای زاهدانه‌ی خویش بیرون آمد و به مسئولیت‌های اجتماعی وارد شد. همچنین جهان‌بینی‌ای باز و روشن و مملو از عشق و امید در برابر جهان‌بینی بسته و تاریک و مأیوسانه‌ی امویان و عباسیان به وجود آمد. لذا به بیان چهره‌ی واقعی اسلام پرداخت و تصویری روشن از عطوفت، رحمت و رحمانیت خداوند و ارتباط عاشقانه‌ی انسان و خدا نشان داد. برخلاف چهره‌ی سیاه و آکنده از ترس و وحشتی که امویان و عباسیان از اسلام ارائه داده بودند. از دیگر مشخصه‌های تصوف در قرن سوم هجری، تأثیر جهان‌بینی ایرانی بر آن است و این آغاز دگردیسی تصوف اسلامی به شمار می‌رود؛ چراکه خوف از خدا، دنیاگریزی از راه عبادت و ریاضت و همچنین مجالس وعظ همراه با گریه و اشک و آه برای روح و روان ایرانی‌ قابل تحمل نبود، لذا جای خود را به شادی، عشق و محبت و رقص و سماع داد.9 هرچند با مخالفت مشایخ تصوف و برخی از دین‌داران روبه‌رو شد، اما به تدریج پذیرفته شد و نظریه‌ی عشق الهی کم‌کم جای خود را در تصوف اسلامی باز کرد؛ بدین‌صورت که تلاش گردید قرب به حق تعالی با عشق و محبت همراه شود، نه از ترس دوزخ و عقاب و نه برای رسیدن به بهشت. همچنین اعمال و عباداتشان بر مبنای معرفت صورت گیرد نه تقلید صرف.10 سرآمد این تحول، کسانی چون رابعه‌ی‌ عدویه، منصورحلاج، ابراهیم ادهم، بایزیدبسطامی (م‌ بین202تا264) و سهل‌شوشتری (م283) و ... بودند. سپس این تحول ادامه یافت تا اینکه با ظهور ابوسعیدابوالخیر (م440) و ... به تصوف عاشقانه مبدل شد. چراکه این گروه سیر و سلوک خود را از راه طلب و عشق، استغنا و توحید و حیرت آغاز می‌کردند. در این دوران تصوف به صورت مکتب کاملی درنیامد، ولی بیش‌تر، محتوای عرفان رایج است و فردی چون جنید بغدادی (م297 یا 298) آرا و مبادی تصوف را با اهتمام بسیاری به کار می‌برد. همچنین بایزید بسطامی، با قول به حلول و اتحاد وجود در این زمان مشهور بود.11

 

مرحله‌ی نظم و کمال: در این دوره عرفان از هر دو جهت عملی و نظری، تکمیل شده و به صورت یک نظام فکری کامل در آمد و مشتمل بر مفاهیمی چون فنا، بقا، کشف و شهود، تجلی، اشراق و... شد که در دوره‌های اولیه از آن خبری نبود. در خراسان، ابوسعیدابوالخیر (م440) و امام ابوالقاسم‌ قشیری (م445) و خواجه عبدالله ‌انصاری (م481) هستند که خواجه عبدالله، عرفان عملی را به صورت نوین تدوین کرد. در فارس ابوعبدالله ‌محمدبن‌خفیف ‌شیرازی (م371) و پس از او شیخ ابواسحاق‌ کازرونی (م426) حضور دارند. ابوحامد محمد غزالی (م505) نیز صدای رسایی در این دوران بود که به دفاع از صوفیه برآمد و دو کتاب معروف او «المنقذ من ‌الضلال» و «احیاء ‌علوم‌ الدین»، تأثیر فراوانی در ترویج تصوف داشت. عرفان او با وجود رنگ نوافلاطونی، همچنان اسلامی و زاهدانه است. برادر او احمد غزالی (م520) در کار تصوف عملی بوده و شاگردش عین‌القضات ‌همدانی (492ـ525) می‌باشد.

در دو قرن چهارم و پنجم، فارابی و اخوان‌الصفا سعی در نزدیکی عقل و شریعت داشتند و ابن‌سینا نیز حکمت شرقی خود را در کتاب الاشارات و التنبیهات، مبنای تلفیق فلسفه و عرفان قرار داده و اهل تصوف نیز از آن‌ها بهره بردند. در قرن ششم و اوایل قرن هفتم ابن‌فارض مصری (546ـ632) و پس از او محی‌الدین‌ ابن ‌عربی (م638) می‌درخشند که عرفان نظری، نظام‌یافتگی خود را مدیون اوست. او در آثارش همانند الفتوحات‌المکیه و فصوص‌الحکم و ... عرفان را به نوعی فلسفه تبدیل می‌کند و وحدت وجود را به خوبی تقریر و تبیین می‌نماید و تصوف را خالق و تخلق به اخلاق الله معرفی می‌کند.21

در این دوران شیخ شهاب‌الدین یحیی سهروردی (م587) نیز با گردآوردن حکمت شرقیان یعنی فلسفه‌ی عالی پارسیان و فصلی از فرهنگ خالص ملی ایرانی که در دوران بعد از اسلام در اثر توجه زیاد بیش‌تر عالمان اسلامی به فرهنگ سامی در بوته‌ی فراموشی و در سراشیب نابودی افتاده بود، زندگی نوین و روح تازه‌ای به‌ آن بخشید.

همچنبن در این مرحله شاعران و عارفانی بلندنامی در ادبیات فارسی همچون سنایی و عطار نیشابوری (م618)، ظهور نموده‌اند که به عنوان آغازگران ورود تدریجی مفاهیم عمیق عرفانی در ادبیات به شمار می‌روند.

مرحله‌ی شرح و تعلیم: از مهم‌ترین ویژگی‌های عرفان اسلامی در این دوره نزدیکی آرا و مباحث عرفانی با تفکر و اعتقاد شیعی بود.31 در این مرحله آثار گذشتگان به طور مبسوط شرح و تفسیر شده و از اوایل قرن هفتم این موج فراگیر می‌شود. صدرالدین‌قونوی (م677)، جلال‌الدین ‌موسوی (م604ـ672)، فخرالدین‌ عراقی (م688) و سعیدالدین ‌خرقانی (م‌حدود700) با اثر بزرگ خود به نام «مشارق‌الدراری» و همچنین عبدالرزاق ‌کاشانی (م736) و داودبن‌محمودبن‌محمد رومی ‌قیصری (م751) شارح بزرگ فصوص‌الحکم ابن‌عربی در ترویج عرفان نظری نقش اساسی دارند. سید حیدر آملی (م787) عارف نام‌دار شیعی نیز از بزرگان این عصر می‌باشد؛ بسیاری از آثار بزرگ تصوف و عرفان نظری و عملی در این دوره نگاشته شده است. همانند «تمهید القواعد» از صائن ‌الدین‌ علی‌بن‌محمد الترکه ‌اصفهانی (م835)، «نفحات‌الانس» از عبدالرحمان ‌جامی (812ـ898)، «گلشن ‌راز» شیخ محمود شبستری (م‌حدود720) و «الانسان ‌الکامل» از عزیزالدین ‌نسفی.41

همچنین در این دوره شاعران و عارفان فارسی‌زبان مشهوری همچون جلال‌الدین‌محمد بلخی معروف به مولوی (م۶۷۲) و خواجه‌ شمس‌الدین ‌محمد‌بن‌بهاءالدین حافظ شیرازی (م۷۹۲)، ظهور نمود‌ند و کلمات و معانی دشوار فراوانی که هر یک نقش اساسی و عمده‌ای در بیان و انتقال پیام‌ها و اندیشه‌های عمیق عرفانی بر عهده داشتند در ادبیات به کار گرفتند. برای نمونه شاید کلمه‌ای دشواریاب‌تر از «رند» در اشعار حافظ یافت نشود. در کتاب‌های لغت آن‌ را به عنوان زیرک، بی‌باک، لاابالی و منکر شرح می‌دهند، ولی حافظ از همین کلمه‌ی بدمعنی، واژه‌ی پربار و شگرفی آفریده‌ است که شاید در دیگر فرهنگ‌ها و در زبان‌های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.

از قرن دهم هجری به بعد عرفان به شکل دیگری درمی‌آید. بزرگان صوفیه، برجستگی گذشتگان را ندارند و نیز عرفایی یافت می‌شوند که داخل در سلسله‌های رسمی تصوف نیستند. بدین معنا بزرگانی همچون صدرالمتألهین‌ شیرازی (م1050)، فیض ‌کاشانی (م1091) و قاضی سعید قمی (م1103) و همچنین فقهایی از شیعه همانند سیدمهدی ‌بحرالعلوم (م1212)، میرزا جوادآقا ملکی ‌تبریزی (م1333ش) و علامه سید محمد حسین ‌طباطبایی (م1360ش)، اهل سیر و سلوک عملی بوده و به مقامات عرفانی رسیده‌اند؛ اما به طور رسمی وارد عرفان و تصوف نشدند.51

 

 

 

پی نوشت:

1-  طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1371، چ پنجم، ج 6، ص 193. / 2- زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص: 44-43. / 3- اسماعیلی، سجاد، http://noorportal.net  / 4- زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیر کبیر، تهران، 1373، چ 7، ص 13. / 5-  حقانی فضل، محمدکاظم، http://www.andisheqom.com  / 6- غنی، قاسم، تاریخ تصوف دراسلام، ص: 19 / 7-  حقانی فضل، همان / 8- آشنایان ره عشق(مجموعه مقالاتی در معرفی 16 عارف بزرگ)، به کوشش محمودرضا اسفندیار و زیر نظر نصرالله پورجوادی، 1384 / 9- بدوی، عبدالرحمن، تاریخ تصوف اسلامی، ص: 14 / 01-  اسماعیلی، همان / 11-  حقانی فضل، همان / 21-  حقانی فضل، همان / 31- دهباشی، مهدی، میرباقری فرد، سید علی اصغر، تاریخ تصوف 1، سمت، تهران، 1384، ص 165  / 41-  حقانی فضل، همان / 51-  یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1374، ج 2، صص 113 ـ 194

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی