X

ماهیت بازاری نمایشگاه کتاب

 
ماهیت بازاری نمایشگاه کتاب
اشــــاره در متن زیر نویسنده سعی کرده است با زبان فلسفه درباره‌ی نمایشگاه کتاب سخن گوید و وضع آن را آشکارتر کند. این متن پیشتر در شماره‌ی 7 مجله‌ی «آیینه خیال» در خرداد 1387 به چاپ رسیده است.

 

1.      نمایشگاه به‌مثابه مغاره‌ی افلاطون

از آدم فلسفه‌خوان بیش‌تر‌ از‌ این‌ نمی‌تون انـتظار داشـت. شلوغی سـالن‌ها و مسیرهای نمایشگاه کتاب از یک طرف و گرمای اواسط اردیبهشت و تنه‌ها و طعنه‌ها و قیمت‌های گران ـ البته برای‌ اهل کتاب ـ از طـرف دیگر، جایی برای به‌کار‌ انداختن ذهن و مته‌ به‌ خشخاش گذاشتن اهل فلسفه نـمی‌گذارد و حتما شما را از خواندن تـیتر ایـن بخش خسته‌تر از خسته می‌کند. اما چاره چیست؟ مگر نگفت ارسطو که برای نفی‌ فلسفه هم باید فلسفه‌ورزی کرد؟! شاید هم غرق‌ شدن در عالم مفاهیم زیر سایه‌ی یکی از دیوارهای نمایشگاه اندکی‌ از خستگی تن را بزداید. در هر صـورت تأملی کوتاه در مفهوم «نمایشگاه» خیلی هم بی‌فایده نیست، مگر آن‌که آن‌ پیش‌فرض فایده‌باور چنان در ذهن‌ ما‌ ریشه دوانده باشد که ارزش هر چیز را با قیمت ریالی آن بسنجیم. گرچه این‌ نحو نگاه اساساً با رفتن به نـمایشگاه کـتاب منافات دارد.

در آغاز نگاهی به واژه «نمایشگاه» (exhibition) بیندازیم. این‌ واژه‌ به معنای «نمایشگاه، نمایش، عرضه، ارائه، نمایش عمومی» از ریشه‌ی لاتین exhibitionem، و از exhibereبه معنای «نشان دادن، نمایش دادن» مشتق شده است و از دو قسمت exبه معنای بیرون و hebereبه معنای گرفتن، نگه داشتن‌ و حفظ کردن‌ تشکیل شده اسـت کـه از سال 1940 به‌کار می‌رفته است. در سال 1620 این اسم معنای «سند یا ابژه‌ای که برای‌ شاهد در دادگاه تهیه شده است» و از‌ سال‌ 1906 بدین سو معناهایی مترادف با‌ کاربرد‌ امروزین‌ آن یافته است.

امروزه وقـتی از «نـمایشگاه» سخن می‌گوییم عموماً دو معنا به ذهن متبادر می‌شود: نخست نمایشگاه آثار هنری‌ یک هنرمند یا مجموعه‌ای از هنرمندان‌ که‌ کم‌تر‌ با انگیزه‌ای اقتصادی و بیش‌تر با هدف معرفی‌ این‌ آثار به جامعه‌ی‌ هنری برگزار شـده اسـت؛ و دوم نـمایشگاه محصولات صنعتی یا مصرفی که انـگیزه‌ی اصـلی آن تـبلیغ محصول و معرفی‌ آن‌ به‌ مصرف‌کنندگان‌ در یک بازار رقابتی است. نکته‌ی جالب توجه در هر دوی‌ این معانی برای دانشجوی موشکاف‌ فلسفه، عنصر «بازنمایی» (representation) و عرضه کردن است، بدین مـعنا کـه در هـر دوی این معانی، نمایشگاه جایی‌ و گاهی‌ برای «به نمایش گذاشتن» (to represent)  «امور واقـع» (facts) بـه اهدافی کمابیش‌ متفاوت‌ است. آن‌ها که سر سوزنی با فلسفه‌های جدید آشنایند می‌دانند که از زمان دکارت تا به امروز‌ مـسئله‌‌ی بـازنمایی‌ چه‌ سـرنوشت غریبی داشته است. هدف ما هم در این‌جا بازگویی این قـصه‌ی‌ خسته‌‌کننده‌ نیست، بلکه می‌خواهیم‌ متذکر نکته‌ای شویم که به نظر نمایشگاه کتاب را از هرگونه نمایشگاه‌ دیگری‌ متمایز‌ می‌سازد. هیچ فـکر کـرده‌اید که در حـالی که در نمایشگاه‌های دیگر یک محصول یا اثر هنری‌ و در هر دو حالت یک واقـعیت (فکت) به مـخاطب‌ عرضه می‌شود، در نمایشگاه کتاب به مخاطب چه‌ چیز‌ نمایانده‌ می‌شود؟ پدیدار کتاب، برخلاف محصولات دیگر، خود عنصری نمایش‌گر است؛ مثلاً مـاشین، ماشین اسـت و هـدف از خریدن آن تملک‌ خودش‌ به مثابه ابزاری برای‌ استفاده است، یا یک اثر هنری، چیزی نـه الزامـاً «نمایان‌گر» ( «این یـک چپق نیست» مگریت‌ و نقد‌ فوکو از آن و مقوله‌ی محاکات اشاره‌ای به همین موضوع است)، بلکه در وهله اول دستاوردی حـاصل‌ ذوق‌ هـنری و مؤثر در ایجاد حس زیباشناختی در مخاطب است. کوتاه سخن آن‌که در‌ نمایشگاه‌ کتاب «امور‌ واقع» به‌عنوان چیزهایی «به درد بخور» در معنای رایـج آن بـه مخاطب عرضه نمی‌شود، بلکه در نمایشگاه کتاب، خریدار «چیزهایی را می‌خرد‌ که‌ خود قرار‌ است نمایش‌گر اندیشه‌های نویسنده بـاشد». بنابراین بـا اشـاره‌ای کوتاه به تمثیل «مغازه‌ی افلاطونی» می‌توانیم‌ نمایشگاه کتاب‌ را‌ همان غار تاریک و کتاب‌ها را هم‌چون نقش‌ها و سایه‌های دیوار بـخوانیم کـه خود حکایت‌گر واقعیتی فراسوی‌ خودشان‌ هستند: ایده‌ها؛ ایده‌هایی که در ذهن نویسنده از مواجهه با واقعیت‌ها و سایر انـدیشه‌‌ها‌ شـکل‌ گـرفته‌اند و به صورت مفاهیم و در‌ هیئت‌ کلماتی‌ منقوش بر صفحات سفید به خواننده عرضه‌ می‌شوند. به‌ دیگر‌ سخن در نـمایشگاه کـتاب، خریدار اندیشه‌ها و مفاهیم هستیم؛ اندیشه‌هایی که با پیروی از نظریانت پسامدرن، به‌ هیچ مدلولی جز خـودشان دلالت نـدارند‌ و اگر‌ چنین‌ باشد، می‌توان‌ گفت کسی که در نمایشگاه کتاب‌ قدم‌ می‌زند پرسه‌زن عالم خیال‌ها و اندیشه‌هاست، و گسسته از مـنبع پیـدایش ایـن اندیشه‌های مکتوب (یعنی‌ مؤلف‌ و واقعیتی‌ که او آن‌ها را حکایت‌ می‌کند) خود را در عالم‌ مثال‌ها‌ و ایده‌های افلاطونی و در‌ هزار‌تـوی بـی‌پایان زنجیره‌های دال‌ و مدلولی گم کرده است.

2.      کتاب برای انسان ناطق با بی‌نهایت‌ انگیزه

بی‌شک‌ در بخش پیشین و در‌ توضیح‌ تمایز‌ نمایشگاه کـتاب از‌ سـایر نمایشگاه‌ها‌ به دلیل ماهیت کتاب، مسیری‌ افراطی‌ پیمودیم. ما این‌جا می‌خواهیم بر تمایزی دیـگر تـأیید کنیم که در تقابل با نکته‌ی پیشین، تمایز‌ نـمایشگاه‌ کـتب از سـایر نمایشگاه‌ها را در‌ طیف‌ مخاطبان مد‌ نظر‌ قرار‌ مـی‌دهد. به سخن‌ دیگر، در نـکته‌ی پیشین به‌ محصول فراروی مخاطب در نمایشگاه نظر داشتیم و در این بخش خود را بر انگیزش‌ او مـتمرکز‌ سـاخته‌ایم. مخاطب‌ هر نمایشگاهی از نمایشگاه‌های محصولات هـنری‌ گـرفته‌ تا‌ محـصولات‌ صـنعتی‌ و مـصرفی مشخص و قابل‌ دسته‌بندی است؛ یعنی با بـه‌کـار بستن تعابیر بوردیو می‌توان هر نمایشگاهی را به یکی از «میدان»های اجتماعی‌ اختصاص‌ داد. نـمایشگاه‌ آثـار هنری به میدان هنری و نمایشگاه‌ مـحصول‌ صنعتی‌ به‌ میدانی‌ که‌ صـنعت‌گران‌ آن مـیدان بدان علاقه دارند، اختصاص دارد. حتی نمایشگاه‌هایی کـه کـارویژه‌ی فروشگاهی یافته‌اند و کالاهای مصرفی را عرضه می‌کنند، با توجه به نوع کالا، قشرهای خاصی را بـه خـود جلب می‌کنند. اما به‌راستی‌ چه کـسی مـی‌تواند طـیف مخاطبان نمایشگاه کـتاب را بـه‌درستی مشخص سازد؟ البته شـکی نـیست که نمایشگاه‌ کتاب مخاطبانی حرفه‌ای دارد که عبارت‌اند از اصحاب نشر، دانشگاهیان و کسانی که به هر طریق‌ شـغلی‌ فـرهنگی‌ دارند. اما هر کس که در نمایشگاه کتاب قـدم بـزند درمی‌یابد که مـنحصر دانـستن مـخاطبان کتاب در این گروه‌ها اشتباهی فـاحش است. بخش عظیمی از این موضوع باز متوجه ماهیت محصول عرضه شده‌ یعنی‌ کتاب است. همان‌طور کـه نـمی‌توان اندیشه و تراوش‌های آن را به گروه خاصی مـنحصر کـرد، مخاطبان آن را نـیز نـمی‌توان. این تـا حدود زیادی بـا‌ تـعریف‌ انسان به‌عنوان جانور اندیشمند مرتبط‌ است. بخش‌ دیگری نیز به انگیزش‌های‌ متفاوت و دلایل گوناگون رجوع به کتاب ارتـباط دارد. در شـلوغی نـمایشگاه شما در کنار دانشجویان و اساتیدی‌ که به جست‌وجوی کـتاب‌های درسـی هستند، افرادی‌ را‌ مـی‌بینید کـه با اهـدافی‌ گـاه‌ غریب در میان کتاب‌ها سرک‌ می‌کشند. اساساً به تجربه ثابت شده است که شلوغ‌ترین غرفه‌ها، غرفه‌هایی است‌ که الزاماً کتب تخصصی منتشر نمی‌کنند و طیف آثارشان همه‌ی «علایق» (Interest) بشری را در برمی‌گیرد. اهل فن می‌دانند که این‌ مـفهوم‌ interestکه برای یورگن هابرماس تا این اندازه مهم است، بار فلسفی عمیقی دارد و معنای‌ تحت‌اللفظی اجزایش (inter) به معنای «در چیز»ی و esseبه معنای «بودن» به‌ معنای «در ـ بودگی» است. در هر صورت نمایشگاه کتاب‌ را‌ می‌توان خانه‌ای‌ برای‌ افکار در نظر گرفت؛ اندیشه‌هایی آزاد کـه از هـر رنگ و بویی به مصرف‌کنندگان ارائه‌ می‌شوند و هم‌ یک زن آشپز برای یافتن دستورالعملی برای پخت غذا به‌ آن‌ مراجعه‌ می‌کند، هم‌ جوانی برای پیدا کردن «راه موفقیت»، هم دختر جوانی برای فهم «طالع»اش، هم مـدیری بـرای «یک‌‌شبه مدیر شدن»، هم سیاست‌مداری در پی خاطرات ‌‌یک «مرد‌ سیاسی» و هم استادی فلسفه برای خریدن ترجمه‌‌ی جدید «هستی و زمان»؛ البته با تخفیف ویژه‌ی نمایشگاه.

3.      صنعت فرهنگ‌ یا‌ دموکراتیزاسیون فرهنگ

روزگاری همگان از سوفسطاییان بـه دلیـل پولی که در قبال آموزش‌ فن مناظره دریـافت مـی‌کردند، به‌ بدی یاد می‌کردند. سنت جدا انگاشتن سود اقتصادی از دانش به‌مثابه سرمایه‌ای‌ فرهنگی تنها توسط‌ سقراط پایه‌ریزی نشد؛ در میان‌ فرهنگ‌های‌ دیگر نیز این سنت به‌ویژه بـا عـطف نظر به نوع‌ دانش قـدیم کـه کم‌تر سویه‌های سرمایه‌دارانه و سودانگارانه‌ی آن مهم تلقی می‌شد، رواج داشت. اما جهان جدید به‌ویژه با پیشرفت‌های صنعتی (از همه‌ مهم‌تر برای بحث ما صنعت چاپ است) نوع این رابطه‌ی دشوار را دگرگون‌ می‌کند. بگذریم که پژوهش‌های کـسانی چـون میشل فوکو، نشان می‌دهند که حتی در جوامع قدیم، علی‌رغم‌ گسست فلسفی‌شان با عصر جدید، هم‌چنان نظام دانایی، سوگیرانه‌ و هنجارمند بوده و به‌سادگی نمی‌توان علم را از ثروت جدا تلقی کرد. در هر صورت امری که در عصر رسـانه رخ داده فـراسوی همه‌ی ایـن بحث‌هاست. امروز علی‌‌رغم دل‌نگرانی‌های اصحاب فرانکفورت از‌ صنعتی‌ شدن فرهنگ و توده‌ای شدن آن، که نخبه‌سالاری‌اش طنینی‌ سقراطی دارد و تو گویی هـم‌چنان دانش و فرهنگ را منحصر در گروهی خاص می‌خواهند، می‌توان از گونه‌ای‌ دموکراتیزاسیون فرهنگی سخن گفت. اتفاقاً ایـن هـمگانی‌ شـدن‌ محصولات فرهنگی (از جمله کتاب) همیشه امری‌ منفی، چنان‌که کسانی چون آدورنو آن‌طور با تحقیر از آن سخن می‌گفتند، نیست. نمایشگاه کتاب بهترین نمودگار این فـرهنگ‌ ‌هـمگانی‌شده است. غرفه‌های کتاب با تنوع موضوعات و رنگارنگی جلد‌ کتاب‌‌ها، بیش‌ از هر چیز دیگری نمایان‌گر روحـیه‌‌ی تـنوع‌طـلب‌ و گستردگی طیف علایق شهروندان هستند. گو این‌که قیمت اندک کتاب‌ها در مقایسه با سایر محصولات (اعم از فرهنگی و غـیرِفرهنگی) این مکان را‌ در‌ اختیار‌ تقریباً همه‌ی قشرها قرار می‌دهد تا بتوانند در نمایشگاه‌ نیازهای‌ فرهنگی خود را ارضـا کنند. قطعاً در این میان مـحصولاتی هـم عرضه می‌شوند که با معیارهای خرد جمعی (دقت شود که باز‌ ملاک‌ خرد‌ جمعی حاصل از کنش ارتباطی در حوزه‌ی عمومی آزاد است)، نازل‌ تلقی‌ می‌شوند. اما در این موارد نیز منحصر کردن محصولات فرهنگی و سانسور و ممیزی نیست، بلکه با تـوجه به‌ پیامدهای تلخ‌ و تجربه‌‌شده‌ی سانسور، در این‌گونه موارد نیز به نظر می‌رسد راه‌کار همان‌ آموزش‌‌وپرورش همگانی‌ و بالا بردن سطح دانش همگانی است. نمایشگاه کتاب از این حیث نقشی سازنده دارد، یعنی‌ همه‌ساله، لااقل‌ به‌ مدت‌ یـک هـفته شور کتاب‌خوانی یا لااقل کتاب خریدن را در میان تمام‌ شهروندان‌ می‌‌پراکند.

4.        فروشگاه یا نمایشگاه به سبک ایرانی

تاکنون به نحوی عام از نمایشگاه کتاب صحبت کردیم‌ و کوشیدیم‌ برخی‌ اندیشه‌های اندیشگون آن را در نظر آوریم، اما کم‌تر در مورد شـاخصه‌های نـمایشگاه کتاب در‌ ایران‌ سخن‌ گفتیم. گو این‌که هم‌چون بسیاری چیزهای دیگر که امروزه به «مُد» هم بدل شده است، مثل مشروطه‌ی ایرانی، مدرنیته‌ی‌ ایرانی‌ و... می‌توان از نمایشگاه ایرانی با ویژگی‌های متمایزکننده آن از نمونه‌های موجود در سایر جوامع‌ سخن‌ گـفت. در بـند اول، به ضرورت بحثی دیگر، به کارکرد نمایشگاه اشاره‌ای شد. اینک در تکمیل آن‌ می‌افزاییم‌ که‌ نمایشگاه‌ به طور تحت‌الفظی محل و زمانی برای عرضه‌ی کالا (اعم از هنری یا مصرفی یا‌ صنعتی) تلقی‌ می‌شود و این عـرضه بـیش‌تر از آن‌که هم‌چون بازار مکانی برای خرید و فـروش‌ بـاشد، هدف‌ تـبلیغ و معرفی‌ کالاها را به عهده دارد. یعنی در نمایشگاه که معمولاً زمان خاصی از سال‌ را‌ به‌ خود اختصاص می‌دهد، رقیبان‌ تولیدکننده یک محصول (مثل ماشین) حضور می‌یابند تا به مـخاطبان و سـایر‌ رقـیبان، آخرین‌ محصولات خود را معرفی کنند و معمولاً نمایشگاه‌ها محلی مـی‌شوند بـرای تبلیغ کالا و احیاناً منعقد شدن‌ معامله‌های‌ کلان. در نمایشگاه کتاب نظر به ماهیت محصول عرضه شده، این موضوع تا حدودی (تنها‌ تـا‌ حـدودی) متفاوت اسـت. یعنی در نمایشگاه کتاب ناشران آخرین‌ کتاب‌های‌ خود‌ را برای معرفی‌ به مخاطبان حـرفه‌ای (یعنی دانشگاهیان، اهل پژوهش، کتاب‌فروشی‌ها‌ و...)در‌ کنار سایر رقیبان (بخوانید سایر ناشران) ارائه می‌کنند. این البته هیچ‌ منافاتی با حضور مخاطبان غیرِحرفه‌ای‌ که‌ سرخوشانه و پرسـه‌زنـانه بـه‌ نمایشگاه‌ می‌آیند‌ و احیاناً‌ کتاب‌ یا‌ کتاب‌هایی می‌خرند، ندارد. این رسمی است که‌ شنیده‌های ما‌ از‌ نـمایشگاه کـتاب ایالت جابلقاو جابلسا آن را تأیید می‌کند. اما ویژگی اصیل (یعنی منحصر‌ به‌ فرد و ساخته‌ی داخلی) نمایشگاه ایرانی که‌ همه‌ بر آن مـتفق‌اند، نقش فـروشگاهی‌ آن است. یعنی‌ اولاً به دلیل رقابتی نبودن‌ بازار‌ نشر‌ ایران، بحث رقابت و تبلیغات‌ برای در دست گرفتن بازار خـود‌بـه‌خـود منتفی می‌شود. ثانیاً میزان‌ کتاب‌های‌ جدید به اندازه‌ای کم است‌ که‌ اگر‌ هر ناشری بخواهد فقط‌ مـحصولات‌ سـال اخـیر خود را به‌ نمایشگاه‌ بیاورد، احتمالاً نمایشگاه‌ حجمی بسیار کم‌تر از آن‌چه هر سال شاهد آن هستیم، می‌یابد. ثالثاً نظر به تـخفیف‌ ویـژه‌ی‌ نمایشگاه، اولین و اصلی‌ترین مخاطبان نمایشگاه خریداران غیر حرفه‌ای‌ هستند. دانشگاهیان و سایر‌ مخاطبان‌ تخصصی کتاب‌ به‌طـور مـتوسط‌ نـیاز کتابی خود را در همه‌ی روزهای سال، از مراکز فروش (میدان انقلاب و خیابان کریم‌خان و شهر‌ کتاب‌های‌ پراکنده در سـطح شـهر مهم‌ترین جاها‌ هستند) تأمین‌ می‌کنند. می‌ماند‌ توده‌ی‌ عظیمی‌ که آمار کتاب‌خوانی را‌ به‌ چند دقیقه در سال تـقلیل داده‌اند. اتفاقاً هـمین توده هستند که مخاطب اصلی نمایشگاه یا فروشگاه ایرانی محسوب‌ می‌شوند. اتوبوس‌ها‌ و ماشین‌هایی که هر سال در مـیدان‌ها بـرای‌ انتقال‌ علاقه‌مندان‌ وجود‌ دارد، به‌ همراه‌ بحث‌ همیشگی ترافیک ناشی از نمایشگاه و انتخاب محل بـرای آن، شاهد خـوبی برای‌ این ادعا هستند. حضور طیف وسیع فروشندگان سایر محصولات فرهنگی و البته غیرِفرهنگی دلیل دیگری‌ است کـه‌ نـشان‌گر مـاهیت بازاری نمایشگاه ایرانی است. در نمایشگاه به سبک ایرانی هم‌چنان ناشران تنها آخـرین‌ محصولات خـود را عرضه نمی‌کنند، بلکه تقریباً همه‌ی کتاب‌های خود را از انبار بیرون می‌کشند و به بهانه‌ی‌ تخفیفی‌ که‌ ناچیزی‌اش به زورِ به زحـمت تـا نمایشگاه رفتن و هزینه‌های ایاب‌وذهاب می‌رسد، آن‌ها را برای‌ فروش تک‌تک عرضه می‌کنند. برخی از نخبه‌سـالاران کـه از خوردن تن‌شان به تنه‌ی این‌ توده‌ی‌ عـظیم عـذاب‌ می‌کشند، با تـحقیر این فروشگاه رنگارنگ و بزرگ، علی‌رغم این‌که هر سال بـرای ارضـای امیال خود و نشان‌ دادن خویش به همان توده‌ای که در برابرش‌ پیف‌پیف‌ می‌کنند، به نمایشگاه مـی‌روند، آن را نـمادی‌ از‌ توده‌‌سالاری و میان‌مایگی می‌خوانند. اما گـویا حـقیقت امر، واقعیت آن اسـت، یعنی نـمایشگاه ایـرانی با همین صورت‌ فروشگاهی‌اش، یک اتفاق میمون اسـت؛ رخدادی کـه هر سال گروه عظیم جوانان‌ را‌ به هر دلیلی (حتی گشتن‌ در محوطه‌ی‌ نمایشگاه و پرسـه‌زنی بـه سبک بودلر و بنیامین) به میان محصولات کـهنه و نوی جامعه‌ی فرهنگی ایـرانی‌ می‌کشاند؛ اتفاقی کـه از هر طرف حساب کنیم، وقوعش بـهتر از فـقدانش است.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

کتاب‌‌ها برای که به نمایش درمی‌‌آیند؟

نمایشگاه یا باغ کتاب؟

خطر انحلال بازار کتاب

نمایشگاهی که بود؛ نمایشگاهی که هست...

نمایشگاه بین‌المللی کتاب و دوربرگردان بزرگراه

مردم چه انتظاری از نمایشگاه کتاب دارند؟

دعوا بر سر هیچ!

فرهیختگی مصرفی*

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی