X

درباره‌ی آفاقیت

درباره‌ی آفاقیت -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
دکتر سعید زیباکلام

1. ویتگنشتاین: «لازم است نشان داده شود که هیچ اشتباهی ممکن نبوده است. دادن تضمین "من میدانم" کفایت نمیکند. زیرا آن در نهایت فقط عبارت است از این تضمین که من نمیتوانم اشتباه کنم، لیکن لازم است بهطور آفاقی احراز شود که من دربارهی آن اشتباه نمیکنم.»(1975: 4)

 

 

اما از خود سؤال کنیم: احراز آفاقی این‌که من درباره‌ی مطلبی یا نظری اشتباه نمی‌کنم، چه معنی دارد؟ به‌عبارتی دیگر، در چه صورتی می‌توان ادعا کرد که صحت نظری به‌طور آفاقی احراز شده است؟

یک گام عقب‌تر یا فروتر برویم: «احراز آفاقی» چه معنی دارد؟ در کجا و کی و تحت چه شرایطی می‌توان از احراز، استدلال، استشهاد، و تثبیت آفاقی سخن گفت؟

یک گامِ فرودین‌تر دیگر برداریم: آفاقی یعنی چه؟ ما به کرات از «مشاهدات آفاقی»، «استدلال‌های آفاقی»، «حقیقت آفاقی»، «شواهد آفاقی»، «علم آفاقی»، «مواضع آفاقی»، و امثال این‌ها سخن می‌گوییم. آیا روشن است «آفاقی» در این موارد چه دلالتی دارد!؟ آیا ما در تمام این موارد، «آفاقی» را به یک ویژگی، میزان و یا ممیزه‌ی خاص معطوف می‌دانیم؟ و آن میزان یا ممیزه‌ی خاص را هم می‌دانیم و می‌شناسیم؟

  2. خوب است همیشه، و یا دستکم در مواقع بسیار حساس، از خود سؤال کنیم: ما انسانها چهقدر محصول فرهنگ‌‌مان و چهقدر محصول تعقل و اندیشیدنهای خود هستیم؟

ـ بسیار ثمربخش خواهد بود که هرگاه درباره‌ی کیستی خود و چه‌گونگی شدن‌مان تأمل می‌کنیم، ابتدا از خود سؤال کنیم: ما چه‌گونه این‌جا هستیم؟ و سپس سؤال کنیم: «این‌جا» چه‌گونه جایی است؟ یا: این قوم و قبیله‌ای که من عضو آن هستم، چه ممیزات و خصوصیاتی دارد؟ و سپس سؤال کنیم: من چه نسبتی با ممیزات و خصوصیات قوم و قرن‌ام دارم؟ پاسخ گفتن به این سه سؤال، به‌نحوی پاسخ گفتن به سؤال آغازین است.

ـ آیا در صورتی که انسان بتواند فرهنگ خود را ـــ یعنی همان مجموعه‌ی بسیار پیچیده‌ی متکثر ذوابعاد مفهومی‌ـ‌نظری ارزشی‌ـ‌بینشی یا تعلّقی‌ـ‌تلقّی‌ای را ـــ از «تن» بیرون کند، می‌تواند سپس تعقل و اندیشه کند؟

ـ آیا بنیاناً انسان می‌تواند خود را ـــ همان روح و جان و قلب خود را ـــ از تمام اجزاء و آثار فرهنگی خود تخلیه کند؟

ـ آیا این‌طور نیست که هرگاه قائل‌می‌شویم موضع خنثی یا بی‌طرفی گرفته‌ایم، در واقع مدعی هستیم که از تمام اجزاء فرهنگ خود خالی و عاری شده‌ایم و، به‌علاوه، این خود از تعلّقات و تلقّیات دیگر هم باردار ‌نشده، کماکان خالی است؟

ـ آیا تعقل و اندیشیدن و ارزیابی و اخذ موضع می‌تواند بی‌هیچ تعلّق و تلقّی‌ای صورت ‌پذیرد؟

ـ و آیا انسان می‌تواند بی‌طرف باشد یا بشود؟ یعنی، آیا انسان می‌تواند به لحاظ مفهومی‌ـ‌‌نظری‌ـ‌ارزشی و در نتیجه به لحاظ تعلّقات و تلقّیات خالی باشد؟

ـ و آیا این‌طور نیست که هرگاه ادعایی را آفاقی می‌خوانیم، به‌نحو تلویحی مدعی بی‌طرفی شده‌ایم؟

 

 

  3. وقتی میگوییم تعقل یا اندیشه میکنیم، روشن است که چه میکنیم؟

یک نگاه شایع‌تر اما عامیانه‌تر این است که تعقل با به‌کارگیری اصول منطق صوری صورت می‌گیرد و فرد متعقّل بدین شیوه به آراء و عقاید جدیدی نائل می‌شود. اما کمی تأمل درباره‌ی اصول منطق صوری آشکار می‌کند که آن‌ها صوری‌اند و هیچ‌گاه هیچ موضع‌گیری درباره‌ی صدق و کذب هیچ گزاره‌ای نمی‌کنند. به تعبیر دیگر، اصول و قواعد منطق هیچ‌گاه نمی‌توانند موضع‌گیری یا قضاوت محتوایی درباره‌ی گزاره‌ها یا باورها کنند. این اصول، در صورت به‌کارگیری صحیح، تنها می‌توانند بگویند: در صورت صدق مقدمات، نتیجه چنین می‌شود. اما هیچ‌گاه نمی‌توانند درباره‌ی صدق و یا حتی کذب هیچ یک از مقدمات کم‌ترین سخنی به ما بگویند، و به تبع این ناتوانی، هیچ‌گاه نمی‌توانند درباره‌ی صدق یا کذب نتیجه هم موضع‌گیری کنند.

ما به کرات از «مشاهدات آفاقی»، «استدلال‌های آفاقی»، «حقیقت آفاقی»، «شواهد آفاقی»، «علم آفاقی»، «مواضع آفاقی»، و امثال این‌ها سخن می‌گوییم. آیا روشن است «آفاقی» در این موارد چه دلالتی دارد!؟ آیا ما در تمام این موارد، «آفاقی» را به یک ویژگی، میزان و یا ممیزه‌ی خاص معطوف می‌دانیم؟ و آن میزان یا ممیزه‌ی خاص را هم می‌دانیم و می‌شناسیم؟

در نگاه دیگر به تعقل، سعی می‌شود بر عقیم‌بودن بنیانی تعقل منطقی فایق آید. و لذا بر آن می‌شود که تعقل یا اندیشیدن را به معنایی بسیار عام و فراگیر بگیرد. یعنی، تعقل عبارت است از فرآیندی ذهنی که ما را از مجموعه‌ای از باورها به مجموعه‌ی دیگری منتهی می‌کند. ملاحظه می‌شود که در این رویکرد، نه تنها هیچ سخنی درباره‌ی سازوکار آن فرآیند ذهنی گفته نشده است که درباره‌ی صدق یا کذب آراء و باورهای حاصل تعقل هم هیچ دعوی‌ای نشده است.1 این تواضع فوق‌العاده البته به‌سادگی حاصل نشده است. و اگر چه هنوز سنگرهای مقاومت انگشت‌شماری وجود دارند که پذیرش این تلقی از تعقل را مایه و نشانه‌ی کاستی و نقصان و ناتوانی فلسفه به‌حساب می‌آورند و در نتیجه تلاش می‌کنند تا تعقل را فرآیندی ضابطه‌مند و کاملا حساب‌شده و دارای گام‌های ازـ‌پیش‌ـمشخص‌شده‌ای اعلام کنند که نتایجاش، هم قابل تمییز از نتایج سایر فرآیندهاست و هم معتبر و عقلانی. لیکن امروزه به‌طور فزاینده‌ای به‌نظر می‌رسد که اگر هر کار و امر و فعلی را بتوان ضابطه‌مند و کاملا تعین‌یافته کرد، تعقل یا اندیشیدن را نمی‌توان. اما برای این‌که کمی عمیق‌تر برویم خوب است درباره‌ی برترین ویژگی محصولات تعقل ـ‌عقلانیت، همان ویژگی‌های عقلانی‌بودن‌ـ به مدد سؤالات زیر تأمل کنیم:

ـ آیا عقلانیت ویژگی همه‌ی آراء و مواضعِِِ محصول تعقل‌های ما بنی‌آدم است؟

ـ اگر نیست، ویژگی کدام آراء و مواضع است؟

ـ آیا برای تمییز آراء و مواضع عقلانی از ناعقلانی، ویژگی‌ها یا موازینی وجود دارد؟

ـ آیا عقلانیت یک میزان یا ویژگی واحدِ جهان‌شمول است یا مجموعه‌ای از موازین و ویژگی‌ها؟

ـ آیا آن میزان(ها) را همه‌ی بنی‌آدم می‌دانند یا می‌شناسند؟

ـ آیا آن میزان(ها) را همه‌ی بنی‌آدم قبول دارند؟

ـ آیا آن میزان(ها) مورد توافق فیلسوفان معاصر است؟

ـ آیا آن میزان(ها) دست‌کم مورد توافق فیلسوفان تحلیلی و فیلسوفان قاره‌ای است؟

ـ آیا آن میزان(ها) حتی مورد توافق میان فیلسوفان تحلیلی هم نیست؟

ـ و حتی مورد توافق میان فیلسوفان قاره‌ای هم نیست؟

ـ آیا آن میزان(ها) مورد توافق فیلسوفان گذشته است؟

ـ آیا آن میزان(ها) مورد توافق فیلسوفان گذشته و معاصر اسلامی است؟

ـ آیا همه‌ی فیلسوفان گذشته و معاصر اسلامی درباره‌ی عقلانیت و موازین آن به تأمل پرداخته به موضع محصلی نائل شده‌اند؟

ـ آیا میان فیلسوفان اسلامی معاصری که درباره‌ی عقلانیت و موازین آن به تأمل پرداخته‌اند، توافق یا اجماعی وجود دارد؟

ـ آیا درباره‌ی موازین یا ویژگی‌های عقلانیت، اساساً ما اقوام و قبایل مختلف بشری متوسل به آراء و مواضع فیلسوفان می‌شویم؟

ـ آیا برای تشخیص عقلانی‌بودن رأی و باوری، اساسا ما بنی‌آدم متوسل به موازینی می‌شویم؟

ـ آیا برای تشخیص عقلانی‌بودن رأی و باوری، اساسا فیلسوفان متوسل به موازینی می‌شوند؟

ـ آیا اساسا هرگاه بنی‌آدم ـــ از هر قوم و قبیله و عصر و نسلی ـــ می‌خواهند رأی و باوری را برگیرند؛ ابتدا عقلانیت آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهند؟

ـ آیا حتی فیلسوفان در مقام اخذ و پذیرش رأی و باوری، ابتدا عقلانیت آن را ارزیابی می‌کنند و در صورت احراز عقلانیت و یا احراز میزان بالایی از عقلانیت، آن را اختیار می‌کنند؟

ـ آیا اینک روشن نیست که عقلانیت چیست؟

ـ آیا روشن نیست که عقلانیت برچسب یا عنوانی است هنجاری که قلیلی از ما بنی‌آدم ـــ برخی از فیلسوفان و متکلمان و معدودی از عالمان اجتماعی و طبیعی ـــ به هر آن‌چه که مقبول و مطبوع می‌یابیم الصاق می‌کنیم؟

ـ آیا روشن نیست که حتی این عمل را ما فقط هنگامی انجام می‌دهیم که سایر بنی‌آدم را مخاطب قرار می‌دهیم؟

ـ اینک آیا کار و کارکرد و نقش عقلانیت روشن نیست!؟2

  4. ویتگنشتاین: معنی «ما به آن اطمینان کامل داریم» این نیست که هر فردی بدان یقین دارد؛ بلکه ما به قومی(جماعتی) تعلق داریم که به مدد علم و آموزش همبسته شدهاند.»(75/1965: 38)

ـ آیا ویتگنشتاین نمی‌خواهد بگوید که مبنای اطمینان‌داشتن‌های ما به این‌که فلان بهمان است و یا فلان تابعی از بهمان است، آموزش‌های قومی یا گروهی ماست، آموزش‌هایی که به نوبه‌ی خود مبتنی بر علم ـ‌به معنای اخص آن‌ـ است؟

ـ به‌راستی روشن نیست که چه میزانِ عظیم و هراسناکی از باورهای مطمئن یا یقینی ما وابسته به عضویت ما در قوم و قبیله‌ی خاصی و چه میزان محصول استدلال‌ورزی‌های مستقل فردی ما است؟

ـ آیا تاکنون درباره‌ی «استدلال‌ورزی‌های مستقل» اندیشیده‌ایم؟

ـ آیا به‌راستی روشن است که استدلال‌ها و استدلال‌ورزی‌های ما باید از چه چیزهایی مستقل باشند تا معتبر و مقبول شوند؟

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی