X

فردای موعود

 
دکتر حکمت الله ملاصالحی
در انتظار افتتاح تاریخی متعالی، انفسی و آسمانی‌تر

مفهوم تاریخ طی سده‌های اخیر، پس از افتتاح دوره‌ی جدید در منطقه‌ی غربی تاریخ، به مانند بسیاری از مفاهیم مهم و بنیادین دیگرِ مرتبط با جامعه و جهان بشری ما، در غربال نقدها و تحلیل‌ها و داوری‌های علمی و فلسفی و معرفت‌شناختی، جامه‌ی معانی جدیدی بر تن کرده و عمیقا متفاوت از ادوار گذشته فهمیده و تعریف شده است.

در اندیشه، منظر و معرفت تاریخی اندیشمندان دوره‌ی جدید، ساحات متعالی، قدسی، و لایه‌های انفسی و باطنی و حیات معنوی فرهنگ‌ها جایی را اشغال نکرده است. و متفکران دوره‌ی جدید، سهمی برای جنبه‌های متعالی، روحانی و اسرارآمیز حیات آدمی و حضور معنوی و روحانی انسان در جهان قائل نشده‌اند؛ مگر زیر سقف و پشت ویترین موزه‌های عالم مدرن، چونان آثار و میراث اجساد منجمد به جای مانده از گذشته.

منادیان ارزش‌ها و معماران اندیشه و عقلانیت عالم جدید نیز با فاصله گرفتن و فراق اختیار کردن از سنت‌ها و مواریث معنوی و حیات باطنی و «تاریخ» انفسی و قدسی، طرح عالم دیگری را افکندند، بنای دیگری را بنیاد نهادند و افق تاریخ دیگری را در منطقه‌ی غربی تاریخ جهانی گشودند، که اینک همه‌ی قاره‌های مدنی و معنوی ملت‌ها را درنوردیده، در سراسر گیتی دامن گسترده، کشتی همه سنت‌ها و فرهنگ را بر بال امواج توفانی خود گرفته و از جای کنده و به حرکت درآورده است.

اکنون همه‌ی فرهنگ‌ها، سنت‌ها، و ملت‌ها؛ حتی بدوی‌ترین و تاریخ‌گریزترین جامعه‌ها و جمعیت‌ها، در آیینه‌ی تاریخ و با ابزارهای شناخت و اندیشه‌ی تاریخی و رویکردهای تاریخ‌محوری که متفکران و مورخان و عالمان تاریخ دوره‌ی جدید در منطقه‌ی غربی تاریخ، طرحش را افکنده و در کف ذهن و اندیشه آن‌ها نهاده‌اند، عقبه و سابقه‌ی تاریخی و پیشینه‌ی فرهنگی خویش را می‌یابند و می‌نگرند.

به جرئت و صراحت می‌توان گفت که در عصر یکی از تاریخ‌مدار، گیتی‌گرا، زمینی و زمین‌گیرترین و تاریخی‌ترین تمدن‌ها به سر می‌بریم؛ عصری که طلوع موزه‌ها و غروب معابد است. عصری که خروج جهان‌گردان و غیبت زائران، سروری زمینیان، و مهجوری آسمانیان را در پی داشته است. هر چند که این‌ها همه به معنای آن نیست که تاریخ آدمی و معرفت تاریخی را، آن هم در عصری که اندیشه و معرفت تاریخی نقشی تعیین‌کننده و مؤثر در رفتارهای سیاسی دولت‌ها و مواضع فکری و استراتژیک صاحبان قدرت داشته است، کوچک بشمریم؛ جهل و بی‌خبری تاریخی را بر مسند دانش و دانایی و عقلانیت و معرفت تاریخی از رخدادها و واقعیت‌ها بنشانیم، چشم از دیدن واقعیت فرو بندیم، دست از نقد و تحلیل رخدادها بشوییم، و توهم و تجاهل و تعصب را بر تعقل و تفهم ترجیح داده و مقدم بداریم.

ممکن است گفته شود، اینک که درهای بهشتِ مائده‌های زمینی به روی همه‌ی ملت‌ها و جامعه‌ها گشوده شده است و ولوله و وسوسه و سودای چریدن و خرامیدن در باغ‌های سبز رفاهِ سرمایه‌داری در ذهن و فکر و جان همه‌ی ملت‌ها شعله‌ور، و در عقل و اندیشه‌ی همه مردم در سطح جامعه‌ی جهانی بیدار شده است، چه حاجت و ضرورت به ایمان و امید ورزیدن برای افتتاح تاریخ و تحقق جامعه و جهانی از جنس دیگر؟! حتی ممکن است گفته شود، منتظران به افتتاح تاریخ عصر و عهدی دیگر، منادیانِ چه نوع تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهانی هستند و به تحقق آن ایمان می‌ورزند؟!

واقعیت این است که مفهوم انتظار از جمله مفاهیم مهم آسیب‌دیده، مخدوش و سخت دستکاری‌شده روزگار ماست؛ به ویژه سنت و میراث و مفهوم انتظار به موعود رهایی‌بخش. این مفهوم و سنت و میراث متعالی نیز چونان بسیاری از آموزه‌ها و سنت‌ها و باورها و مفاهیم دیگر، به پیرایش و پالایش نیاز دارد. نخست می‌بایست چهره‌ی آن را از حجاب خرافات و عوام‌زدگی و احادیث و روایات جعلی زدود و پیراست. سپس درباره‌اش سخن گفت. اما پیش از ورود به این بحث، نخست به موقعیت و وضعیت عصری که در آن به سر می‌بریم اشاره‌ای می‌کنیم.

شعله‌های این ارزش‌های متعالی و حیات معنوی و تاریخ باطنی، در جان هر ملت و در درون آموزه‌های هر دیانت و مذهبی فروزان‌تر و زنده و فعال‌تر، و رشته‌های اتصال معنوی و حلقه‌های پیوند باطنی مردم هر جامعه‌ای با این میراث متعالی و آسمانی، استوارتر و مستحکم‌تر، و تعلق خاطر هر فرهنگی با چنین سنت و تاریخی شورمندانه‌تر و عمیق‌تر، همو برای رهبری معنوی فردای تاریخ جامعه بشری، شایسته‌تر و گزیده‌تر

در پشت چهره آن بهشت مائده‌های زمینی و باغ‌های سبز رفاه سرمایه، و ثروت و قدرت و مکنت و دانش و دانایی عالم جدید، تصویر دیگری نیز از واقعیت، پنهان است، که محسوس چشم همگان و ملموس دست ذهن و اندیشه‌ی هر متفکری نیست. اساسا آنچه در لایه‌های بیرونی و برونی و پوسته و رویه و سطح تاریخ و فرهنگ جامعه‌ها اتفاق می‌افتد، هم ملموس‌ترند، و هم محسوس‌تر و قابل رؤیت‌تر. بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ارزشی و اخلاقی، که اینک در سطح جامعه‌ی جهانی در همین بهشت مائده‌های زمینی و مزرعه‌های سبز رفاه ثروت و سرمایه از آن سخت گفته می‌شود، نیز پوسته و رویه بحران‌های به مراتب ژرف‌تری هستند که در لایه‌ها و زیرلایه‌های درونی‌تر روان و وجدان جامعه و جهان بشری ما، پیشتر اتفاق افتاده است. چهره‌ و یا سیما و نمای بیرونی این بحران‌ها فقط سطحی از واقعیت را در برابر ما می‌گسترانند. تجربه‌ی تاریخی به ما آموخته است که عبور از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و فراز آمدن بر آنچه در لایه‌های بیرونی و پوسته و رویه دوره‌ها به وقوع پیوسته، بسیار آسان‌تر از بحران‌هایی بوده که در لایه‌های زیرین و درونی‌تر جامعه‌ها و ادوار تاریخی بشر اتفاق افتاده است.

در میان همه‌ی انواع و اطوار و انحاء بحران‌ها و چالش‌های جامعه و جهان بشری ما، از همه سهمگین، دشوار و صعب‌العبورتر؛ بحران‌های وجودی بوده، که در لایه‌های درونی‌تر تاریخ اتفاق افتاده است. این بحران‌ها از جنس بحران‌های اقتصادی و معیشتی و سیاسی و اجتماعی نیستند که از بیرون فقط با ابزارهای عقل و هوش بتوان مهار و تدبیرشان کرد و آن‌ها را پشت سر نهاد.

وقتی بنیان‌های ارزشی و اعتقادی و حیات معنوی یک دوره متزلزل؛ استخوان‌بندی و ستون فقرات تاریخ باطنی جامعه‌ها و جهان بشری در هم شکسته شد و مرزهای انسان بودن آدمی دستخوش اختلال و اغتشاش می‌شود، عبور از چنین موقعیتی زمانی امیدوار کننده و ممکن می‌شود که خود را چونان یک سرباز در سنگر افتتاح تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهانی دیگر بیابیم که ارزش‌ها و آرمان‌هایش به مراتب متعالی‌تر، انسان‌سازتر، عدالت‌‌گسترتر و آگاهانه‌تر و رهایی‌بخش‌تر از آنچه پیشتر زیسته و تجربه کرده‌ایم، باشد. به دیگر سخن، ایمان و انتظار ورزیدن به تحقق جامعه و جهانی که هم به لحاظ معنوی و اخلاقی، هم فکری و معرفتی، بسیار اصیل و پرمایه و غنی‌تر از آنچه پیشتر تجربه کرده و زیسته‌ایم، باشد.

شعله‌های این ارزش‌های متعالی و حیات معنوی و تاریخ باطنی، در جان هر ملت و در درون آموزه‌های هر دیانت و مذهبی فروزان‌تر و زنده و فعال‌تر، و رشته‌های اتصال معنوی و حلقه‌های پیوند باطنی مردم هر جامعه‌ای با این میراث متعالی و آسمانی، استوارتر و مستحکم‌تر، و تعلق خاطر هر فرهنگی با چنین سنت و تاریخی شورمندانه‌تر و عمیق‌تر، همو برای رهبری معنوی فردای تاریخ جامعه بشری، شایسته‌تر و گزیده‌تر. به تعبیر قرآن: «و نرید ان نمنَّ علی‌الذین استُضعفوا فی‌الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.»2

میراث معنوی و متعالی انتظار و ایمان به ظهور موعود و افتتاح عصر و عهدی روحانی و معنوی را در مذهب تشیع در کوره‌های آزمون همین واقعیت‌ها و حوادث تاریخی و بحران‌های عمیق وجودی که بشریت با آن دست و پنجه نرم می‌کند، می‌توان معنا کرد و فهمید. ایمان و امید ورزیدن به ظهور جهانی نورانی و انسانی متعالی و ولی‌ای آزاده و عادل و مؤید به روح‌القدس، هم شایستگی و سنت و فرهنگ و فضیلت دیگری می‌طلبد، و هم دلیری و مجاهدت مجاهدان راستین را به عرصه فرا می‌خواند.

به تعبیر مولانا:

هین که اسرافیل وقت‌اند اولیا         مرده را زیشان حیات است و حیا

جان‌های مرده اندر گور تن            بر جهد ز آوازشان اندر کفن

گوید این آواز ز آواها جداست            زنده کردن کار آواز خداست

ما بمردیم و به کلی کاستیم              بانگ حق آمد، همه برخاستیم3

میراث معنوی انتظار به موعود نیز، چونان مواریث معنوی و آموزه‌های دینی و سنت‌های اصیل دیگر، هیچ‌گاه مصون از آسیب تحریف، آفت عوام‌زدگی، تعصب‌های کور، تحجر، انجماد، قشری‌گری، جعلیات، خرافات، تقدیرپرستی، جبرپرستی، اخباری‌گری و گرایش‌ برخی گروه‌های اجتماعی و بیماری و سنگدلی و قساوت و بی‌رحمی انتقام‌جویانه‌ی آنان نبوده است. هر مذهب و ملت و جامعه و فرهنگی که روی به سوی کعبه‌ی توحید و قبله‌ی وحیانیت و وحدانیت، و میراث ارجمند نبوی و افتتاح جامعه و جهان و فردای تاریخی متعالی‌تر دارد و خود را چونان یک مجاهد وارسته در سنگر انتظار امامت و ولایت امام موعود و منجی می‌یابد، خود می‌بایست مصداق زنده، محمل و مأمن ظهور همه‌ی فضیلت‌ها و ارزش‌هایی باشد که مدعی و منادی آن برای دیگران است. و هر عقیده و آموزه‌ای از ظرفیت و قابلیت نقد و تنقیح و تصفیه از خویش و زدودن و پیراستن حجاب‌های تاریخی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و روان‌شناختی بیشتری برخوردار باشد، در سنگر و میدان رویارویی با تنش‌ها و چالش‌های تاریخی و فراز آمدن بر بحران‌های وجودی چابک و چالاک و مقاوم‌تر و پیروزمندتر و در دست و پنجه نرم‌کردن با حریف و فراز آمدن بر دجالان قوی‌پنجه‌تر و نیرومندتر.

فریسیان و کاتبان یهود یک‌هزاره در معابد دعای حرج و فرج و تعجیل در ظهور موعود می‌خواندند، لیکن تصویری چنان، قومی و جعلی و موهوم، متناسب با تاریخ قومی خود در ذهن ساخته بودند.

وقتی با نفخات جان‌بخش و آسمانی عیسی مسیح(علیه السلام) مواجه شدند، راه عناد و انکار پیمودند و ظهور حقیقتش را ندیدند، پیام الهی‌اش را نشنیدند و حقانیتش را گرامی نداشتند. با او به ستیز برخاستند؛ مگر شمار اندکی از بیداردلان و خاصگان.

تعابیر و آیات قرآن را ببینید:

«وَلَمَّا جَاءَهُمْ کتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَکانُوا مِن قَبْلُ یسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا کفَرُوا بِه فَلَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الْکافِرِینَ»4

و چون کتاب آسمانی قرآن از نزد خدا برای هدایت آنها آمد، باوجودی که نشانه‏های موجود در نزد ایشان (کتاب تورات) را تصدیق می‌کرد و با آن که آنها پیش از بعثت رسول اکرم، انتظار پیروزی بواسطه‌ی ظهور خاتم پیامبران بر کافران را داشتند؛ آنگاه که آمد و با مشخصات شناختند که همان پیغمبر موعود است باز کافر شدند و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند که خشم و لعن خدا بر گروه کافران باد.

 

 

 

  پی نوشت: 

1- - عضو هیئت علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران

2-

3- - مثنوی معنوی، دفتر اول، داستان پیر جنگی

4- - سوره بقره آیه‌ی 89

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی