X

زندگی متراکم

 
زندگی متراکم
مروری بر تأثیرپذیری فرهنگ از سیاست‏‎های اقتصادی- توسعه‏ای با تأكید بر پدیده‌ی تراكم‏فروشی
اشــــاره وقتی از رابطه‌ی اقتصاد و زندگی پرسش می‌شود، بحث‌هایی چون ساختار معیشت، چگونگی کسب درآمد و چگونگی مصرف درآمد به ذهن متبادر می‌شود. اما علاوه بر این مباحث می‌توان از زاویه‌ی دیگری نیز به این رابطه نگریست. از آنجاکه ساختار اجتماعی به‌نحوی شکل گرفته که زندگی، فارغ از تأثیرات نظم حاکم بر جامعه، تقریباً غیرِممکن شده است، می‌توان از پیامدهای سیاست‌هایی بر زندگی روزمره‌ی مردم پرسید که با توجیهات اقتصادی و مالی تصویب و اجرا شده‌اند. یکی از این سیاست‌ها که در کلان‌شهرها اجرایی شده است، تراکم‌فروشی است.

  مقدمه

سخن از كم‌و‌كیف ارتباط میان «فرهنگ» و «سیاست‌گذاری» در جامعه، یكی از پرسش‏های پیشِ روی فعالان حوزه‌ی فرهنگ به شمار می‏رود. در این یادداشت برآنیم تا با طرح اجمالی پدیده‌ی «تراكم‏فروشی» به‌مثابه‌ی نوعی سیاست‌گذاری در مدیریت شهری -كه با شعار كاهش وابستگی مدیریت شهری به منابع دولتی و بالاخص نفت و البته ضرورت نوسازی بافت شهری اجرا گردید- فرآیند ظهور و بروز برخی آثار و پیامدهای فرهنگی-اجتماعی آن را آشكار سازیم.

این تلاشِ مقدماتی از یك‌سو، ناكامی و كم‏حاصلی تلاش برای اصلاح فرهنگ به‌واسطه‌ی توصیه‏ و نصیحت -برخلاف جریانات جاری سیاستگذارانه- را تصریح می‏سازد و از سوی دیگر، ضرورت فهم سیاست‌گذارانه را تأیید و تبیین می‏نماید و مدعیان امتناع سیاست‌گذاری را به تأمل و بازاندیشی فرا می‏خواند كه آیا شناسایی چنین فرآیندهایی نمی‏تواند در جهت بسط و گسترش آنچه غالباً ذیل مفهوم «سیاست‌گذاری فرهنگی» انتظار می‏رود، مورد استفاده واقع شود؟

طرح موضوع فروش تراكم در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عمدتاً به سال‏های 1369 و پس از آن باز می‏گردد و در ارتباط تنگاتنگی با رویكرد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی در آن دوره (موسوم به سازندگی) قرار دارد.

در مرحله‌ی نخست، مخالفت‏ها با مسئله‌ی فروش تراكم -فارغ از مباحث قانونی آن- عمدتاً با چارچوب حقوق همسایه در اسلام مرتبط شناخته شد. این زاویه‏ی بحث، سبب گنجانده شدن حقوقی برای تأمین نور، آفتاب، عدم اِشراف و... در آیین‏نامه‏ها و مقررات شهری شد. در این چارچوب، شاید بتوان بحث اِشراف را فرهنگی‏ترین حاشیه‌ی بحث تراكم‏فروشی به شمار آورد.

علی‌رغم اهمیت موضوع و چالش‏برانگیز بودن بحث اِشراف -به دلیل ارتباط وسیع آن با بحث حراست از حریم خانواده كه در فرهنگ عمومی آن دوره جایگاه قابل تأملی داشت- مخالفت‏های فرهنگی با بحث تراكم‏فروشی بی‏نتیجه ماند.[1] در ادامه -برای فهم بهتر تبعات فرهنگی و اجتماعی بحث تراكم‏فروشی با استفاده از نوعی ساده‏سازی عامدانه- به طرح پیامدهای تراكم‏فروشی در سه سطح خانواده، جامعه و سازمان خواهیم پرداخت.

  تراكم‏فروشی و خانواده

امروزه تأكید بر بحث اِشراف، ظرفیت لازم جهت تأثیرگذاری و حساس نمودن مردم و سیاست‌گذاران -نسبت به مسئله‌ی تراكم‏فروشی- را از دست داده است، چراكه بحث درباره‌ی اِشراف مانند گذشته اهمیت فرهنگی ندارد. این امر دلایل متعددی دارد كه از جمله‌ی آنها می‏توان به مسئله‌ی تغییر كاركرد «حیاط» در زندگی خانواده‌ی ایرانی اشاره كرد.

در سال‏های نه چندان دور، حیاط به عنوان محمل پخت‌وپز و تهیه‌ی محصولات غذایی، شستن فرش و لباس، بازی كودكان به‌ویژه دختران، معاشرت زنان همسایه و انجام فعالیت‏های مشاركت‏جویانه، تلطیف هوا به واسطه‌ی وجود باغچه و حوض آب، و مواردی از این دست، از نقش بی‏بدیلی در معماری و زندگی انسان ایرانی برخوردار بود؛ در حالی كه امروزه چنین كاركردهایی تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شده‏اند و تنها به عنوان نوعی نوستالوژی مورد توجه قرار می‏گیرند.[2]

به عبارت دیگر، كاركردهای اقتصادی و فراغتی حیاط كه در هاله‏ای از مقولات فرهنگی از جمله: صله‌ی رحم، مشاركت تعاونمدار، اطلاع از همسایه و... پیچیده شده بود، با اجرای تراكم‏فروشی و انبوهسازی رو به زوال گذاشت. با این تفاسیر، كاهش اهمیت بحث اِشراف نه صرفاً به دلیل هجمه‌ی فرهنگی به بحث اصالت خانواده طی دو دهه‌ی گذشته و نه‌تنها از جهت افزایش محدود بی‏حجابی در جامعه است، بلكه این امر بیش‌تر به دلیل تغییر نقش‏ها و ماهیت زندگی انسان ایرانی است. به دیگر سخن، «سود سرشار ساخت‏وساز» به‏موازات «گسترش صنعت خدمات» از جمله در زمینه‌ی تولید مواد غذایی صنعتی مانند رب گوجه‌فرنگی، بستهبندی، آبلیموی شركتی، تالارهای پذیرایی دولتی و غیرِدولتی و... دو عامل پیش‌برد پروژه‌ی «نوسازی شهری» با موتور محرك «تراكم‏فروشی» بودند كه به‌تدریج «كاركردزدایی از حیاط» را پدید آوردند.

اگرچه تغییر و تحولات پیش‏گفته سبب كمرنگ شدن بحث «اِشراف» شده است، اما پیامدهای آن قابلیت مطالعه و بررسی‏های بسیاری دارد. افزایش هزینه‏های خانوار در تأمین مخارج خدماتی كه دچار برونسپاری شده است (نظیر انتقال برگزاری برخی مراسمها به سالن‏های پذیرایی، انتقال شست‌وشوی فرش و خودرو به قالی‏شویی و كارواش...)، تضعیف رفت‏وآمدهای خانوادگی، كاهش روح همكاری و تعاون، كاهش فضای فراغتی كودكان و زنان كه سبب فقر حركتی ایشان شده است و... از آشكارترین پیامدهای رویكرد مذكور است.

البته در سال‏های اخیر -از طریق عواید درآمدهای تراكم‏فروشی- تلاش‏هایی از سوی شهرداری‏ها برای جبران خلأهای مذكور صورت پذیرفته است، اما تعداد و مشخصات شركت‏كنندگان در برنامه‏هایی نظیر شركت در مسابقه‌ی آشپزی محله، آموزش نگهداری گیاهان آپارتمانی، مشاوره‌ی همسرداری، آمادگی قبل از زایمان، نصب لوازم ورزشی در پارك‏ها و... نشان می‏دهد كه علی‌رغم هزینه‏های قابل توجه، اولاً نتایج، كم‌تر از سطح مورد نیاز است، ثانیاً مشخص نیست برنامه‏های مذكور تا چه اندازه با فرهنگ و باورهای بومی همخوانی و قرابت دارد، ثالثاً انجام فعالیتهای مذكور در بستر خانواده و محله (هویت جمعی مبتنی بر عواطف متقابل و تعلقات محیطی) به‌كلی با انجام همان امور در بستری فردگرایانه و رسمی (هویت فردی مبتنی بر روابط بوروكراتیك شهروند و نهاد شهرداری) متفاوت است.‏

  تراكم‏فروشی و جامعه

در بُعد اجتماعی، تراكم‏فروشی سبب تبدیل مسكن از «محصولی در جهت رفع نیاز» به «كالایی در جهت عرضه به بازار» می‏شود. می‏توان تصور كرد شخصی دارای یك منزل دو طبقه است، چنانچه منزل او قدیمی و نیازمند مرمت باشد؛ از طریق تعمیرات، و چنانچه غیرِقابل سكونت باشد؛ از طریق تخریب و بازسازی، مسئله را رفع می‏كند. اما هنگامی‌كه با تخریب همان منزل بتواند صاحب چهار طبقه‌ی مسكونی شود، فرآیند‏های جدیدی به وقوع خواهد پیوست.

در گام نخست، سود تخریب و بازسازی افزایش پیدا می‏كند. سپس ساخت‌وساز به یك شغل پُردرآمد تبدیل می‏شود. در گام سوم، طول عمر ساختمان در آن شهر یا كشور كاهش می‏یابد. سپس تولید و مصرف مصالح مرتبط افزایش می‏یابد كه طبیعتاً زنجیره‏‏ای از مشاغل پرسود تولید و فروش محصولات ساختمانی را به دنبال خواهد داشت. در گام پنجم، متناسب با افزایش مصرف لوازم ساختمانی، هزینه‌ی ساخت‌وساز پروژه‏های عمرانی نیز افزایش می‏یابد.

در گام ششم، افزایش سرسام‏آور ساخت‌وساز در كلان‌شهرها، سودهای سرشاری را پدید می‏آورد كه منجر به شكلگیری طبقه یا طبقات اجتماعی جدیدی می‏شود. افزایش شكاف طبقاتی در درون كلان‌شهرها، افزایش جرایم و خشونت بیش‌تر را پدید خواهد آورد. در گام هفتم، با انباشته شدن كلان‌شهر مذكور از آهن و سیمان، زندگی شهری، سرد، بی‏روح و خشن خواهد شد و با افزایش تراكم جمعیت، افزایش حجم ترافیك و آلودگی هوا و بحران كمبود آب تشدید خواهد شد. در چنین فضایی، پیدایش ساختمان‏های بی‏كیفیت در مناطق جنوبی و مركزی شهرها و رشد قصرهای مجلل در مناطق شمالی شهر و پیشروی به ارتفاعات، دو روی یك سكه هستند.

بر خلاف تصور غالب، تبعات این چرخه‏ی معیوب در همان كلان‌شهرها متوقف نمی‏ماند؛ كسانی كه فرآیند فوق، ثروت قابل توجهی را نصیبشان ساخته، خواهان هزینه‏كرد درآمد خود در جایی خوش‌آب‌وهوا خواهند شد و این یعنی سرازیر شدن سود بخش مسكن كلان‌شهری به روستاها و نواحی دیگر و پیدایش آنچه در شمال كشور شاهد هستیم؛ تخریب محیط زیست، تغییر كاربری زمین‏های كشاورزی به ویلایی، كاهش استقلال كشور در كالاهای استراتژیك (مثل برنج) و وابستگی هرچه بیشتر به واردات، اختلاط فرهنگی، پیدایش بومیان بی‏زمین و چالش‏های آنان از جمله پیامدهای میان‏مدت مسئله‌ی تراكم‏فروشی است.[3]

 

  تراكم‏فروشی و سازمان

تقلیل نهاد شهرداری از جایگاه حراست از حقوق شهروندان به جایگاه صدور مجوز ساخت‌و‌سازهای پُرسود، تهدیدات بسیاری را به دنبال دارد. این مسئله، هنگامی مضاعف می‏شود كه امكان دور زدن قانون یا تبدیل تخلف و جرم -كه در ادبیات حقوقی مساوی تضییع حقوق و منافع اجتماعی است- به جریمه و پرداخت نقدی به‏صراحت پیشبینی و تضمین شده باشد. چنین فرآیندی، امكان دریافت و پرداخت رشوه را -در فرهنگ سازمانی- تسریع و تشویق می‏نماید. میزان رضایت‌مندی پایین مردم از شهرداری و تمایل بالای مردم به ساخت‌وساز، صحت و سقم معادله‌ی فوق (یعنی نارضایتی از پرداخت رشوه و مقرون به‏صرفه بودن آن به‏دلیل سودآوری بالای ساخت‌وساز) را بیان می‏سازد. گسترش نارضایتی اجتماعی، عادی شدن تخلف و تضییع حقوق دیگران، بدبینی به ساختار اداری كشور و... از نتایج مستقیم و غیرِمستقیم چنین فرآیندی به شمار می‏رود.

از سوی دیگر، تلاش برای اثبات كارآمدی و كفایت نهادهای شورای شهر و شهرداری، سبب پیدایش پدیده‌ی «مدیریت پرهزینه‏ی شهری» شده است. پدیده‏ای كه به جای تلاش برای اصلاح نظام شهری با اولویت استفاده از ظرفیت‏های قانون‏گذاری، انجام اصلاحات جزئی، و سپس لحاظ كردن ابعاد فرهنگی-اجتماعی در انجام پروژه‏های شهری، ترجیح می‏دهد پروژه‏های چشم‏پُركن عمرانی و جشنواره‏های مختلف فرهنگی و اجتماعی را به موازات یكدیگر به پیش ببرد. اگرچه آسیب‏های این رویكرد در كوتاه‏مدت -برای همگان- آشكار نخواهد بود، اما در درازمدت شهرداری را به كانون سیاسیكاری و سهم‏خواهی گروه‏ها و افراد ذی‏نفع مبدل خواهد ساخت.

متأسفانه، تبعات این چرخه‏ی معیوب در همان نهاد متكفل ساخت‌وساز نیز متوقف نمی‏ماند. چراكه تدریجاً سایر دستگاه‏ها و نهادها نیز تلاش می‏كنند با ورود به این چرخه‏ی معیوب در گام نخست با هدف تأمین مسكن كاركنان خود و در گام بعد با هدف كسب سود، در بازار انبوه‏سازی مشاركت نمایند. بالاخص بروز فساد در دستگاه‏ها و نهادهای انقلابی، نظامی و بانك‏ها بیش‌ترین تأثیر را در تخریب فرهنگ عمومی و فرهنگ كار و تولید به دنبال خواهد داشت.

 

  جمع‏بندی و نتیجه‏گیری

در سطور پیشین به‏اجمال درباره‌ی پیامدهای مسئله‌ی تراكم‏فروشی سخن گفته شد. بخش مهمی از چالش‏های كلان‌شهرهای كشور كه به واسطه‌ی تحلیل كوتاه پیش‏گفته مورد اشاره قرار گرفت، در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به نشست منتخبان دومین دوره‌ی شوراهای اسلامی شهر و روستانیز مورد تأكید واقع شده است:

«مهم‌ترین توصیه‌ی اینجانب اولاً مربوط به سیاست‌ها و برنامه‌های کاری شما و سپس درباره‌ی گزینش مدیریت شهر و روستا است. تسهیل زندگی مردم در کارهایی که به شهرداری‌ها مربوط است، برطرف کردن معضلات شهر و روستا، سالم‌سازی محیط زیست، حفظ اصالت اسلامی و ملی در ساخت‌وسازها، استقرار بخشیدن به جو اسلامی و فرهنگیِ سالم، پرداختن به نیازهای فوری‌تر در عین اهتمام به کارهای زیربنایی، اولویت دادن به مناطق مستضعف‌نشین، تأثیرناپذیری از نفوذ ثروتمندان و جاذبه‌ی ثروت، رعایت دقیق قوانین و عدم تخطی از آن با حیله‌های شبه‏قانونی، رعایت ویژه‌ی محرومان، آلوده نشدن به اسراف و هدر ندادن بیت‌المال با تجملات زائد و سفرها و مراسم غیرلازم، و در یک کلمه رعایت تقوا و تدبیر و پشتکار، و بهره‌گیری از دانش و تجربه، عمده‌ی توصیه‌ی نخست اینجانب است» (6/2/1382).

بدیهی است چنین توصیه‏هایی كه از پشتوانه‌ی دقیق آسیب‏شناسانه‏ نیز برخوردار است؛ بدون اصلاح سازوكار و منطق اقتصادی مدیریت شهری، به سرانجام نخواهد رسید، بلكه در گام نخست، «كلید حل مشكلات در انتخاب مدیر پاك‏دست و خداترس» جست‌وجو می‏شود و پس از شكست و ناكامی مدیر پاك‌دست یا اثبات ناپاكی او، پیدایش نوعی «وجدان جمعی بیمار» را شاهد خواهیم بود. در این شرایط، از یك‌سو تك‏تك افراد، روح كلی جامعه را به باد انتقاد و استهزا می‏گیرند و از سوی دیگر، برای دسترسی به منافع كوچك و بزرگ دست به‏دامان توجیهات مختلف می‏شوند. و این، همان نكته‏ای است كه علاقه‌مندان انقلاب اسلامی از آن غافل هستند: «سنت‏های لیبرال -فایده‏باورانه‏ی اندیشه‌ی اجتماعی [مدرن] كه نظریه‌ی اقتصادی را در چنبره‌ی خود گرفته‏اند، هم مدلی از رفتار فردی ساخته‏اند، هم مدلی از جامعه»[4] و این بدان معناست كه نمی‏توان با منطق سرمایه‏داری، نظامات اقتصادی و اجتماعی را سامان داد و در عین حال از مردم، مطالبه‌ی قناعت و انفاق و صرفه‏جویی و كار جهادی داشت.  

 

 

 

 


[1]- یكی از راهبردهای بی‏اثر ساختن بحث اِشراف در تراكم‏فروشی، ضرورت اخذ رضایت از همسایگان به منظور تجاوز به حریم شخصی و مشرفیت بر مسكن ایشان بود كه طبعاً به‏دلیل سودآور بودن ساختوساز و مفروض گرفتن این نكته كه همسایگان نیز در سال‏های آتی، دست به ساختوساز خواهند زد، فرد سازنده به‏سهولت رضایت همسایگان خود را جلب می‏كرد.

 

[2]-در گذشته كاركردهای بسیار محدودتری از همین جنس برای پشتبام نیز متصور بود كه امروزه در كلانشهرها كمتر یافت می‏شود؛ از جمله خوابیدن بر پشتبام و استفاده از خنكی شب، نور مهتاب و تماشای ستارگان.

 

[3]-ممكن است در نگاه نخست، پیرامون ادعای متن مبنی بر تولید ارزشافزودهی نامتناسب و سرشار در بخش مسكن یا سرریز شدن آن به سایر مناطق و نواحی كشور، تردیدهایی وجود داشته باشد؛ اما نگاهی دقیق‏تر نشان می‏دهد كه بسیاری از راه‏های كسب درآمد سرشار مانند فوتبالیست شدن، مخاطبان محدودی دارد یا بعضی دیگر مانند برخی شاخه‏های پزشكی نیازمند تخصص‏های ویژه‏ای است یا معدودی مسیر‏های پردرآمد مانند سوداگری سیمكارت تلفن همراه و پیش‏خرید خودرو تنها در دوره‏هایی ارزش‏افزوده چشمگیری داشته‏اند، در حالی كه نهتنها بخش مسكن از پایان جنگ تحمیلی تا امروز همواره ارزشافزودهی بالایی را به‏ دنبال داشته است، بلكه مشاركت در آن نیازمند مهارت‏های محدود و سهل‏الوصولی است و همواره بخش قابل توجهی از سبد سرمایه‏گذاری فوتبالیست‏ها، پزشكان، واردكنندگان، بانك‏های خصوصی و... را نیز تشكیل می‏دهد.

 

[4]-اسلیتر؛ دُن و فرَن تونكیس (1390)، جامعه بازار (بازار و نظریهی اجتماعی مدرن)، ترجمهی حسین قاضیان، تهران: نشر نی، چاپ دوم، صفحه 109.

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی