X

کاراقتصادی یا اقتصاد در کار؟

 
کاراقتصادی یا اقتصاد در کار؟
تأملی در مفهوم قناعت در زندگی و نسبت آن با اقتصاد مقاومتی
اشــــاره «قناعت» مفهومی مهم در روایات و همچنین در متون عرفانی ماست که با «بی‌نیازی»، «معرفت»، «زهد»، «عزت» و «آزادی» قرین شده است. اما در زمانه‌ای که رفتارهای اقتصادی ما اغلب بر اساس منطق سرمایه‌داری است، پرداختن به ظرفیت مفاهیمی چون قناعت چه کمکی می‌تواند بکند؟ آیا اساساً اکنون می‌توان رفتاری داشت که بتوان بر آن عنوان «قناعت» نهاد؟ به نظر می‌رسد هرچقدر که منطق سرمایه‌داری بر رفتارهای زندگی ما غالب شده باشد، یادآوری و تذکر مفاهیمی که بر رفتارهایی خارج از این منطق تعلق می‌گیرد، می‌تواند روزنه‌ای باشد برای یافتن راهی دیگر و چه‌بسا فراهم‌کننده‌ی بستری برای تحقق این رفتارها.

در روایات ما حیات طیبه به قناعت تفسیر شده است[1]، آیا قناعت مصداق حیات طیبه است یا مفهوم آن؟ اگر معنای قناعت را توسعه بدهیم و آن را صرفاً در صرفه‌جویی خلاصه نکنیم، می‌توانیم بگوییم این روایت‌ها فقط مصداق نیست، بلکه قناعت در مفهوم اعم را دربرمی‌گیرد.

این روزها، آگاهانه یاتصادفی!، از سبک زندگی با عبارت حیات طیبه یاد می‌شود. از طرفی هم سبک زندگی پیوندی خاص با مصرف دارد. برخی معتقدند سبک زندگی در غرب با نحوه‌ی مصرف انسان‌ها تعیین می‌شود و به عبارتی: «مصرف» علاوه بر برآوردن یک نیاز اولیه، در تعریف «موقعیت اجتماعی» فرد و حتی هویت‌بخشی به او نقش مهمی پیدا می‌کند[2]. آیا نمی‌توان گفت حیات طیبه -در معنای قناعت- با سبک زندگی -در معنای لایف‌استایل- تضاد بنیادین دارد؟

بر اساس گزارش و تحلیل اندیشمندان، سرمایه‌داری با مصرف‌گرایی رابطه‌ی وثیقی دارد[3]. سرمایه‌داری برای استمرار حیات خود نیازمند نیازسازی مخاطبان است. چراکه نیازهای بشر محدود است ولی طمع بشری نامحدود، لذا می‌بایست با ذائقه‌سازی، برای مردمان نیازهای جدید خلق نمود. آخرین ترفند بشر مدرن برای نیازسازی، استفاده از «اعتبار» به جای پشتوانه‌ی سنتی پولی است. اکنون بورس و دیگر اعتبارات، جای پول را گرفته‌اند. گرچه خود پول ماهیتی اعتباری دارد اما تا قبل از به وجود آمدن وضعیت اعتباری جدید در سیستم‌های مالی، باز هم پول از پشتوانه‌ی طلا نزد دولت‌ها بهره می‌برد. اما اکنون عالم مجازی-اعتباری نظام‌های مالی، طلا را هم که به هر حال از واقعیت خارجی بی‌بهره نبود از تخت قدرت خود پایین کشیده است. برای همین است اکنون اگر به سردرب مؤسسات مالی و اعتباری دقت کنیم عبارت Financial and creditرا می‌بینیم. کلمه‌ی Financialبه معنای مالی و آن چیزی است که با پول سروکار دارد، اما کلمه‌ی creditبه معنای اعتبار و ارزشی است که موجب نسیه گرفتن (وام) می‌شود: تواناییِ گرفتن، قبل از پرداخت کردن! با این تعریف، در اینجا مراد از اعتبار به‌نحوی همان اعتبار در مقابل حقیقت در ادبیات فلسفی است.

مایک ملونی سازنده‌ی مستند «رازهای پنهان پول»[4]به بررسی علل صعود و سقوط تمدن‌ها و رابطه‌ی آن با سیستم پول بدون پشتوانه(Currency) و با پشتوانه‌ی طلا و فلزات گران‌بها(Money) می‌پردازد. او معتقد است که امپراطوری‌های عظیم با کنار گذاشتن سکه‌های طلا و خلق سکه‌های ناخالص باعث فروپاشی سیستم مالی و در نهایت افول تمدنی خود شده‌اند.البته او ظاهراً نگاهی چاره‌جویانه دارد و لذا معتقد است که طلا و نقره به این علت که دارای ارزش ثابتی هستند، بهترین نوع پول برای مبادله است و سایر پول‌های رایج ملی به این علت که هیچ‌گونه پشتوانه‌ای ندارند محکوم به نابودی هستند.اما این نکته را هم می‌توان اضافه نمود که تفاوت مهم Currencyبا Moneyدر این باشد که اولی با واقعیت قطع رابطه کرده و ماهیتی اعتباری دارد. برای زراندوزی و خلق نیازهای غیرواقعی و به‌عبارتی جولان طمع بشر، دنیایی مجازی را که در آن هر کاری بخواهد می‌کند، خلق کرده است.

 اکنون سرمایه‌داری به کودکان هم رحم نمی‌کند! وقتی تلویزیون را روشن می‌كنیم، یك كودك شاد از آینده می‌گوید: باید برای فردا حساب باز كنم! در پیام‌های بازرگانی پریروز، بزرگ‌ترها حرص می‌زدند و در پیام‌های دیروز، كودكان را واسطه می‌كردند و از ضرورت حساب پس‌انداز می‌گفتند؛ اما امروز، كودك معصوم ما را به میدان آورده‌اند و ترس از آینده را به دلش می‌اندازند. در حالی که راز نشاط كودك در این است که به فرموده‌ی پیامبر اسلام، آن‌ها چیزی برای فردا ذخیره نمی‌کنند[5].

به نظر می‌رسد سرمایه‌داری با دو ارزش متضاد است: یکی قناعت و قطع طمع و دیگری آسان‌گیری در معامله و تجارت، احسان و انفاق و تصدق. ارزش دوم به‌نوعی نتیجه‌ی قناعت است. زیرا کسی که قناعت پیشه می‌کند و طمع و حرص را می‌زداید، زمینه‌ی بخشیدن از مال (انفاق) و آسان گرفتن در معاملات را فراهم می‌کند. قطع طمع و آسان‌گیری، دو عامل مهم در رفع ناآرامی بحران‌های اقتصادی و در تحقق اقتصاد مقاومتی هستند.

 

  1. قناعت

ماجرای قارون به عنوان سرمایه‌دار[6]بزرگ تاریخ برای ما هنوز خوب تحلیل نشده است. به قارون هشدار دادند که درآنچه خدا به تو داده آخرت را جست‌وجو کن ونصیبت از دنیا را فراموش نکن و آنگونه که خدا به تو نیکی کرد نیکی کن و در زمین فساد نکن که خدا مفسدین را دوست ندارد(قصص/77). قارون دنیاداری بود که  سودای زراندوزی تباهش کرد و در دنیا عشرت نکرد! این تصور خلاف عادت را حافظ از قرآن کشف کرده است: چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن/ که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی.

آموزه‌های توحیدی در ابتدا به پُرکاری دعوت نمی‌کنند مگر آنکه اقتضا و تقدیر زندگی کسی این باشد که در برخی شرایط با حجم بیش‌تری از کار زیست کند. ریاضت اقتصادی در مسیحیت پروتستانی است که بسیار توصیه می‌شود و به روایت ماکس وبر روح سرمایه‌داری را تشکیل می‌دهد. اما در اسلام می‌بایست کار، تولید و مصرف با آرامی و میانه‌روی (اجمال و اقتصاد) همراه باشد. به جای رنجِ طلب باید آرامش در طلب را جایگزین نمود. به عبارت دیگر به جای کار اقتصادی باید اقتصاد در کار ترویج شود.

در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که در شرایطی که ما ناچار از حضور در بازی نظام جهانی هستیم، با این توصیه چگونه می‌توانیم در بین کشورهای پُرکار و سخت‌کار زنده بمانیم و رقابت کنیم؟ پاسخ اجمالی بر اساس همین اقتصاد مقاومتی قابل بیان است. اگر ما به دنبال مقاوم‌سازی خود هستیم، می‌بایست در بازی نیازسازی سرمایه‌داری شرکت نکنیم. همانطور که قبلاً گفته شد سرمایه‌داری پس از آنکه با محدودیت نیازهای بشری مواجه شد برای بسط طمع بشری به نیازسازی و ذائقه‌سازی دست زد. چه‌بسا شرکت کردن در این بازی، خطرناک‌تر از شرکت نکردن در آن باشد.

یکی از مهم‌ترین پایه‌های اقتصاد مقاومتی می‌تواند رفع نیازهای کاذب باشد. اینجاست که اقتصاد مقاومتی با قناعت معنا می‌شود. با جلوگیری از مصرف‌زدگی و ترویج قناعت می‌توان بسیاری از سیاست‌ها و راهکارهای دیگر اقتصاد مقاومتی را هم تسهیل نمود.

 اهمیت قناعت در تقویت اقتصاد ما از آن رو بیش‌تر می‌شود که بدانیم در اعتقاد ما برکت (= فزونی) لزوماً در کار زیاد نیست. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: كَمْ مِنْ...َ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ «چه بسیار افراد میانه‌روی كه تقدیرهای الهی به كمكشان می‌آید»[7]. باید این اصل را در ارتقای سطح اقتصادی باور کنیم که «قناعت، سرمایه‌ای است که هدر نمی‌رود». این «سرمایه» است که بدون سرمایه‌داری ما را حفظ می‌کند و ما را به خود باز می‌گرداند.

البته اساساً قناعت بیش‌تر در مقابل طمع است تا اسراف. به عبارت دیگر قناعت بیش‌تر فکر و نگرش را در بر می‌گیرد تا عمل و اقدام. طمع در نوع نگاه بشر تحقق پیدا می‌کند ولی اسراف در عمل آدمی ظهور و بروز دارد. به هرحال، بسیار شنیده‌ایم که قناعت به معنای کم مصرف کردن نیست، بلکه به معنای مصرف به اندازه‌ی نیاز است. اما فراموش می‌کنیم که بسیاری نیازهای ما واقعی نیستند و در اثر نفوذ طمع در فکر و نگرش بشری پدید آمده‌اند. هرچند قناعت نهایتاً به اصل مهم «اسراف نکنید» هم منتهی می‌شود. «بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید». این اصل قرآنی را می‌توان به معنای قناعت تفسیر کرد.

«اسراف» مقاومت اقتصاد را در هم می‌شکند. ولی نکته‌ی مهم این است که اسراف باید علاوه بر عمل اقتصادی از فکر و نگرش آدمی زدوده شود، طوری که هر نیازی را واقعی ندانیم و به هر میل بشری اعتنا نکنیم. اسراف مدرن به مصرف زیاد و تولید دورریز و زباله محدود نمی‌شود -بلکه در این مورد غربی‌ها از ما بهتر عمل می‌کنند!- بلکه اسراف جدید و مدرن در طمع آدمی به نیازهای تصنعی و غیرِطبیعی است. اکنون در جامعه‌ی ما از هر دو جهت نقص وجود دارد. ما در نیازها پیرو غرب شده‌ایم و مقلد راه آن‌ها هستیم تا جایی که آنچه آن‌ها می‌پسندند ما نیز می‌پسندیم و از طرفی دیگر بیش‌تر از مردمان مغرب‌زمین مصرف غیرِاستاندارد داریم و حتی نمی‌توانیم الگوی مصرف آن‌ها را هم رعایت کنیم! این آشفتگی در مصرف به وضع خاص برزخی ما برمی‌گردد که نه غربی شدیم و نه شرقی مانده‌ایم!

 

  2. احسان و تصدق

تجارت آسان‌گیرانه یکی از راه‌های گسترش فضای معنوی و دینی است، اما چرا چندان به آن اعتنایی نمی‌شود؟ آیا این نوع تجارت مخالف برخی قواعد موجود است و مثلاً  مخالف با «شفاف‌سازی اقتصاد»تلقی می‌شود؟ در مبارزه با فساد طبیعتاً سخت‌گیری‌وجود دارد، آیا مهجور شدن آسان‌گیری با مبارزه با فساد مناسبت دارد؟ترویج «قرض‌الحسنه» -که یکی از راهبردهای تجارت آسان‌گیرانه است-  چرا همچنان مهجور مانده است؟ به نظر می‌رسد که نباید ساحت‌های مختلف را با هم یکی بگیریم و حکم یک موضوع را بر موضوع دیگری صادق بدانیم.

اساساً بانکداری بدون ربا نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی دارد[8]. تحریم ربا را هم باید بر اساس قناعت و آسان‌گیری دانست. حکمت تحریم ربا معمولاً ناخوانده و ناگفته باقی مانده است. چرا ربا جنگ با خداست؟! می‌گویند ربا فساد می‌آورد و برکت را می‌برد. این پاسخ درست است اما کافی نیست چراکه لایه‌ی پنهانی هم دارد. به نظرم پاسخ این سؤال در جامعه‌ی امروز بر اساس مبانی اسلامی استخراج نشده است. خدا به احسان امر می‌کند؛ به صدقه و نیکی. اگر کسی به جنگ احسان و نیکی کردن برود با خدا جنگیده است. ربا مانع احسان است پس ربا جنگ با خداست. می‌گویند: ربا سبب فساد اموال است و این دلیل خوبی برای تحریم آن است، اما تحریم ربا دلیل دیگری دارد: خدا ربا را نابود می‌كند و صدقات را ربا (رشد) می‌دهد (بقره/276). پس در قرآن ربا مقابل صدقه است. بر اساس این آیه در روایات آمده که خدا ربا را حرام كرد چون سبب از بین رفتن معروف می‌شد[9]. با این وصف اگر در جایی خودبه‌خود مهر و احسان برقرار باشد ربا ضرری ندارد، مانند ربای پسر و پدر. یا اگر در جایی احسان توصیه نشده باشد نیز ربا فلسفه‌ی تحریمش را از دست می‌دهد مثل ربا به غیرمسلمان. چنین وضعی،که ما از بیگانگان سود ببریم نه از خودی‌ها، سبک زندگی موعود و آرمانی ماست که جز در عصر موعود به‌طور کامل محقق نمی‌شود[10] ولی می‌توان به سمت آن حرکت کرد. بنابراین گرچه اصل سود گرفتن تا ظهور قائم نهی نشده است اما توصیه شده است که مؤمن از مؤمن سود نگیرد جز به اندازه‌ی قوت روزانه یا به قصد تجارت ...[11]

اگر ربا حلال بود مردم تجارت و احتیاجات خود را ترك می‌كردند، پس ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به سمت تجارت و به سمت بیع و خرید و فروش بروند، پس قرض میانشان برقرار شود[12]. قرض چه ویژگی‌ای دارد که خدا مردم را به آن ترغیب می‌کند؟ قرض نشانه‌ی احسان است و با این روایت مشخص می‌شود که از نظر اسلام تجارت و بیع با قرض در هم تنیده است. اما رباخوار که شیطان‌زده است می‌گوید: بیع مثل رباست (بقره/275). این سخن از دیدگاه قرآن سخن کسی است که شیطان او را مسّ (لمس) کرده است! وقتی می‌گویند: «در جامعه ربا زیاد شده است»، ترجمه‌ی این واقعه این است که در جامعه حس نیکوکاری کم شده است. مردم به فکر سرمایه‌داری هستند. سرمایه‌دار لزوماً کسی نیست که گنج دارد، بلکه کسی است که زیادشدن مالش را به احسان ترجیح می‌دهد.

وقتی می‌پرسیم چرا ربا در جامعه زیاد شده است؟ باید گفت: چون هنوز نتوانسته‌ایم بفهمیم چرا بیع مثل ربا نیست! بیع برای دادوستد و ارتباط است، اما ربا برای سود و سرمایه و به قول حافظ سودای زراندوزی است. نظام سرمایه‌داری امروز اساساً با پول بازی می‌کند و ربا و بیع را یکی کرده است. بانک‌ها محور اقتصاد شده‌اند و سود اساس شده است. باید فکر حکیمی به ما بفهماند بیع مثل ربا نیست!

***

لبّ تمام این سخنان این است که قناعت، بشر خودبنیاد را به خداوند باز می‌گرداند، چراکه قناعت تدبیر را با تقدیر همراه می‌نماید. چنانچه که از امیرمؤمنان نقل کردیم که: چه‌بسیار افراد میانه‌روی كه تقدیرهای الهی به كمكشان می‌آید. اکنون که از اتصال تدبیر و تقدیر گفته شد باید اشاره‌ای شود به اینکه سال‌ها پیش یکی از روشنفکران دینی در بحثی با عنوان «صناعت و قناعت» برای مواجهه با تکنیک، «قناعت» را توصیه کرد[13]. در این توصیه‌ها، گرچه ضمن هشدار فراوان بر خطر زیاده‌خواهی در تکنیک بر زمینه‌ی روانی آن برای ایجاد ادعای الوهیت در انسان و از بین بردن عجز و افتقار بشری اشاره شده است، اما باز هم مشکل زیاده‌خواهی، مشکلی «انسانی» دانسته شده است که باید به دست انسان‌ها حل شود[14]. لذا قناعت را به عنوان راه‌حلی انسانی برای مقابله با صناعت (تکنیک) توصیه نموده است. این روشنفکر با این بیان به جبر هگلی واکنش نشان می‌دهد و می‌خواهد بگوید این انسان‌ها هستند که باید مشکل را حل کنند. این بیان تعریضی است به کسانی که تکنیک جدید را حاصل تغییر نسبت بشر با وجود می‌دانند. در اینجا باید دانست که تضرع و انتظار برای تغییر وضع موجود نمی‌بایست با جبر یکی گرفته شود. لذا علی‌رغم اینکه توصیه‌ی این مقال به قناعت در مقابل سرمایه‌داری بسیار شبیه به مقاله‌ی «صناعت و قناعت» است، اما این نکات نباید موهم این شود که بشر به صرف به کارگیری قناعت می‌تواند به جنگ تکنیک و سرمایه‌داری و دیگر زیاده‌خواهی‌های مسلط بر بشر مدرن برود. بلکه برای عبد خدا بودن باید از خود خدا استعانت بجوییم: ایاک نعبد و ایاک نستعین. این کار جز با تضرع و انتظار به سرانجام نمی‌رسد. قناعت دوباره بشر را به خدا باز می‌گرداند و برای این بازگشت باید از خداوند مدد گرفت. 

 

***

به هر حال، اقتصاد مقاومتی را نباید اقتصادی برای مقاومت با دشمن خلاصه کرد. شاید هم بشود گفت اقتصاد مقاومتی فقط در شرایط جنگ و بحران و اضطرار مصداق ندارد، بلکه برای همه‌ی شرایط و حالات زندگی معنا دارد. همانطور که قناعت و احسان هم برای همه‌ی روزهای زندگی توصیه شده است.  

 

 


[1]- در تفسیر حیات طیبه در آیه فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة(نحل/97)  روایت شده است که:القنوع (بحرانی، ج‏3، ص: 453) و نیز در نهجالبلاغه آمده است: لما سئل عن قوله تعالی: (فلنحیینه حیاة طیبة)؟ فقال: هی القناعة .(حكمت 229)

 

[2]- shbesf.persianblog.ir/post/106/

 

[3]-ویژهنامهی «اسما» که توسط «سوره اندیشه» به بهانهی جنبش ضدسرمایهداری وال استریت تهیه و منتشر شد، در این خصوص مطالب خواندنی دارد.

 

[4]- islamic-economics.mihanblog.com/post/205

 

[5]- این موضوع را در مطلبی جداگانه بیشتر شرح کردم:

r1001.blog.ir/1392/12/11

 

[6]- شاید تعبیر مدرن سرمایهدار برای قارون صحیح نباشد. در ادامهی متن -مطابق آیهی قرآن و شعر حافظ- قارون فردی معرفی می شود که علاوه بر ثروت، سودای زراندوزی داشت. از این جهت با تسامح میتوان میان ثروتمندی قارون و سرمایهداری جدید وجه اشتراکی یافت.

 

[7]-کافی، ج 5، ص 81

 

[8]-با بانکداری بدون ربا در سیاستهای اقتصاد مقاومتی مخالفتی وجود ندارد، اما به آن «تصریح» نشده است.

 

[9]- میزان الحكمه،ج4، ح7113:  وسائل الشیعه12/425/10

 

[10]- در روایات آمده کهایناصل که سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست، در زمان ظهور قائم موضوعیت دارد: من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 313

 

[11]- الكافی ؛ ج‏5 ؛ ص154: رِبْحُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَلَی الْمُؤْمِنِ رِبًا إِلَّا أَنْ یَشْتَرِیَ بِأَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ دِرْهَمٍ فَارْبَحْ عَلَیْهِ قُوتَ یَوْمِكَ أَوْ یَشْتَرِیَهُ لِلتِّجَارَةِ فَارْبَحُوا عَلَیْهِمْ وَ ارْفُقُوا بِهِم‏

 

[12]- میزان الحكمه،ج4، ح7115:  وسائل الشیعه 12/424/8

 

[13]-کتاب تفرج صنع عبدالکریم سروش دوباره بازنشر شده است.

www.seratpub.com/home/?q=node/22

 

[14]-تفرج صنع، 1380، ص302

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی