X

خانواده، ودیعه‌ی امت واحده

خانواده، ودیعه‌ی امت واحده -
امتياز: 4.8 از 5 - رای دهندگان: 11 نفر
 
سید عباس معارف
بازنشر گزیده‌ای از تأملات سید عباس معارف در باب خانواده

به سبب آن‌که از دوره‌ی امت واحده تاکنون زمانی بسیار طولانی گذشته است، معمولا در کتب تاریخی بحث مستقیمی در این خصوص وجود ندارد و از همین روی تا قرن نوزدهم میلادی بحث از امت واحده مختص کتب آسمانی بود و فیلسوفان و مورّخان اطلاعی از وجود چنین امتی در سرآغاز تاریخ نداشتند؛

ولی از قرن نوزدهم به بعد، علمای اقتصاد سیاسی و فلسفه کم‌کم به وجود چنین امتی پی بردند و برای تمایز این دوره از ادوار بعدی که در آن‌ها استکبار و استثمار بر صورت نوعی مناسبات تولیدی حاکم گردیده بود، این نحوه از تجمع انسانی را «گماین شافت[i]» نامیدند که این کلمه در زبان آلمانی مأخوذ از کمونیون در اصطلاح مسیحیان قرن اول و دوم میلادی است. توضیح آن‌که مسیحیان قرن اول و دوم میلادی که تحت تعقیب امپراطوری پاگانیست روم به نحوی جمعی و متحد زندگانی می‌نمودند، و مناسبات میان آن‌ها قریب به مناسبات «امت واحده» بود، گروه خود را کمونیون می‌نامیدند؛ در مقابل گروه‌های شرک‌زده و منقسم به طبقات متخاصم رومیان که آن‌ها را ناسیون‌های مشرک می‌نامیدند.

هم‌چنان‌که مسیحیان قرون اول میلادی میان کمونیون و ناسیون قائل به تمایز بودند و برای هر یک نام خاص اختیار کرده بودند، در قرون اخیر نیز برای تمایز امت از جماعات منقسم به طبقات متخاصم ادوار بعدی، برای هر یک نامی خاص برگزیده‌اند. مثلا در زبان آلمانی امت را «گماین شافت» و جماعات ادوار بعدی را «گزل شافت[ii]» می‌نامند.

در ضمن ذکر این نکته ضروری است که دو کلمه‌ی گماین شافت و کمونیون با «اوما» به زبان سانسکریت و «امت» به زبان عربی هم‌ریشه است و نیز ذکر این معنی بی‌مناسبت نیست که در اوایل ظهور دولت سومریان که نخستین حکومت شناخته شده در تاریخ است، هرچند مناسبات امت واحده در بحران بود، لیکن هنوز این مناسبات به نحو کامل نسخ نشده بود. دراین دوره آن دسته از مجامع انسانی که مناسبات امت واحده بر آن‌ها حاکم بود، امت نامیده می‌شدند. در این مقام صورت اشتقاق کلمه‌ی امت در زبان‌های مختلف رسم می‌شود.

سانسکریت: اومّا                                                            اوستایی: کومه                                         یونانی: کمونیون

سومری: امه                                                                 آرامی: اما                                               سریانی: امتا

لاتینی: کمونیس                                                            آلمانی: گماین شافت                                  عربی: امه

در ضمن ذکر این نکته ضروری است که تغییر حروف ک، خ، الف و همزه در زبان‌های مختلف بسیار است و شواهد بسیاری بر آن موجود است. به هر تقدیر جماعات منقسم به طبقات به نام گزل شافت موسوم شد. پس از کشف این دوره از تاریخ همّ فیلسوفان و مورخان و علمای اقتصاد سیاسی مصروف به این گردید که به تقسیمات و مناسبات درونی این‌گونه امم پی ببرند. نخست تاریخ مأثور یونان و روم مورد امعان نظر قرار گرفت؛ لیکن این مآثر تاریخی تنها اشاراتی نسبت به عهد تلاشی این‌گونه امم و آغاز جماعات طبقاتی داشت و وصول به مقصود از طریق چنین متونی ناممکن بود. تنها اطلاعی که از این متون به دست آمد اشاراتی به ژانِس، یعنی آخرین بقایای امت واحده در عهد تلاشی آن بود. از مطالب دیگری که مکشوف گردید وجود «اُبشین» در روسیه فئودالی بود. اُبشین که نوعی مزرعه جمعی متعلق به دهقانان بود، از بقایای این صورت نوعی تاریخی به‌شمار می‌رفت. این‌گونه مکشوفات کمابیش در نقاط دیگر جهان نیز حاصل گردید. لیکن به کمک این آثار الباقیه پی بردن به به مناسبات درونی امت واحده بسیار دشوار بود، تا این‌که توجه به صحف دینی معطوف گردید. از آن‌جا که امت واحده سرآغاز و سرانجام تاریخ، براساس دیانت قرار دارد و می‌توان گفت توحید کنه و باطن امت واحده و تفکر و مناسبات توحیدی حوالت تاریخی آن است، پیداست که به استعانت صحف دینی معرفت صریح و بی‌واسطه‌ای نسبت به این دوره از تاریخ حاصل می‌شود و این امر نه تنها متضمن تبیین امت واحده گذشته است، بلکه شامل بشارت نسبت به امت واحده توحیدی آینده نیز هست. چنان‌که در کلام‌الله مجید، هم متضمن تبیین دقیق امت واحده سرآغاز تاریخ و هم واجد بشارات متعددی نسبت به امت واحده پایان تاریخ است. به هر تقدیر غفوراُف مؤلف تاجیک اولین کسی بود که پی برد می‌توان از طریق اوستا به مناسبات درونی امت واحده آن دوره از تاریخ آگاهی حاصل کرد. پس از غفوراُف دیگر محققان از طریق متون دینی دیگر، این امر را تعقیب نمودند. اشارات اوستا در این خصوص به قرار ذیل است: « هئوما نمانو پئیتِ ویس پَئیتِ زنتوپَئیتِ دنگهوپئیتِ سپاننگها وایچَی پئیتِ اَما ایچِ...»[iii]

چنان‌که می‌بینیم مراتب درونی نظام امت واحده در این آیات یسنا بیان شده است. معنای نمانا و ویس و زَنتوم و دهیو معلوم است. اما در باب وئیج باید گفت که در میان محققان اختلاف‌ نظر وجود دارد. برخی آن را به معنای دانش گرفته‌اند؛ اما این امر بسیار بعید به نظر می‌رسد: زیرا اولا رهبر دانش، معنی و مفهوم محصلی ندارد و ثانیا اگر معنای مجازی نیز برای آن قائل شویم، هیچ‌گونه مناسبتی میان آن و رهبر نمانا و ویس و زنتوم و دنگهو که قبلا در آیه ذکر شده است، وجود ندارد؛ و در نظم و سلک کشیدن این معنی با معنای قبل از آن امری غریب و مخل. بدین قرار مراتب درونی این صورت نوعی تاریخی به قرار زیر است:

1- نمانا(خانواده)  

2- ویس مقر اصلی تولید

3- شوئیتزه(اتحاد ویس‌ها)

4- زنتوم(قبیله)

5- دهیو(کشور)

از این مراتب پنج‌گانه، واحد اصلی تولید ویس است و دیگر مراتب اجزاء و اضعاف او به شمار می‌روند. توضیح آن‌که ویس یک مجموعه‌‌ی مستقل تولیدی است که اعضاء آن به صورت متحد و مشترک بر روی زمین و چراگاه متعلق به ویس به کشت و دامداری می‌پردازند.

هر ویس متشکل از تعدادی خانواده‌ها مستقل است که توطن در ویس و کشت‌وکار بر روی مراتع و زمین‌های کشاورزی آن را پذیرفته‌اند. از همین روی این‌گونه خانواده‌های برابر حقوق که در زبان اوستایی «نمانا» نامیده می‌شوند، اجزایی هستند که ویس از آن‌ها متشکل می‌گردد. در حقیقت ویس حاصل اتحاد اقتصادی و دفاعی تعدادی نمانا است. اما شوئیتزه عبارت از اتحاد سیاسی و نظامی چند ویس است؛ و زنتوم اتحاد سیاسی و نظامی ویس‌هایی است که به یک قبیله تعلق دارند و در پایان دهیو اتحادیه سیاسی نظامی بزرگی است که در یک قلمرو وسیع یا یک کشور از تشکل شوئیتزه‌ها و ویس‌ها به‌وجود می‌آید. بدین قرار ویس گذشته از آن‌که اتحادیه دفاعی است، اتحادیه اقتصادی نیز هست. حال آن‌که شوئیتزه و دهیو بیش‌تر اتحادیه دفاعی سیاسی است. از همین روی می‌توان گفت که واحد اصلی تولید در این صورت نوعی ویس است و نه شوئیتزه؛ و به طریق اولی نه زنتوم و دهیو. لیکن باید به این امر توجه نمود که بازگشت زمان و توسعه مبادله کالا میان ویس‌ها و لزوم کار مشترک برای آبیاری صناعی که نیاز به تشریک مساعی اعضای ویس‌های متعدد داشت، اندک اندک شوئیتزه و دهیو نیز از صورت یک اتحادیه صرف سیاسی نظامی خارج شدند و صورت یک اتحادیه اقتصادی به خود گرفتند که این امر به تحکیم اتحاد ویس‌ها در شوئیتزه و دهیو مدد رساند.

نمانا که هم‌ریشه با کلمه «مان» به فارسی است و در کلمه‌های خانمان و دودمان نیز دیده می‌شود، به معنی خانواده است. نمانا از پدر، مادر، فرزندان و نوادگان تشکیل می‌شد و به همین جهت اغلب بنی اعمام نیز جزء یک نمانا به‌شمار می‌رفته‌اند.

خانواده تنها یادگار به جا مانده از نظام اجتماعی امت واحده است که از سرآغاز تاریخ تاکنون به جای مانده است و به رغم طوفان‌هایی که در جماعات اتراف‌زده ادوار بعدی بر آن وزیده، تاکنون توانسته است کیان خود را حفظ نماید. اتراف و لهو و لعبی که از لوازم ذاتی جماعاتی است که نظام استثماری و قاسطانه بر آن‌ها حاکم است، بزرگ‌ترین خطری است که کیان خانواده را تهدید می‌نماید. از همین روی در نظام اتراف‌زده یونان و به‌خصوص روم که در آن اتراف به اوج خود رسیده بود، بقای خانواده در معرض خطر جدی قرار گرفت؛ لیکن با رفض شرک پاگانیستی از جانب مردم و روی آوردن آن‌ها به ادیان مختلف شرقی و سرانجام تقید آنان به دیانت مسیحی، خانواده توانست از این خطر جدی و مهلک رهایی یابد و از نو مبادی آن تحکیم گردد.

در نظام سرمایه‌درای حاکم بر ایالات متحده و اروپای غربی که مترف‌ترین نظام طبقاتی در طی تمام تاریخ است و در آن‌ها اتراف و اباحیت به نهایت خود رسیده است از نو خانواده در معرض جدی‌ترین خطرها قرار گرفته، و مبادی آن به شدت تضعیف گردیده است تا جایی که توان گفت این مقدار از تزلزل در مبانی خانواده در تاریخ بی‌سابقه بوده است. لیکن از آن‌جایی که دوره‌ی جدید غرب و نظام سرمایه‌داری آن به تمامیت رسیده و تاریخ وارد مرحله‌ی «مابعد الجدید» یا پست مدرن گردیده است و نظام سرمایه مرحله‌ی «سرمایه‌داری دیرمانده» یا اشپت کاپیتالیسموس را می‌گذراند، به نظر می‌رسد خانواده این مرحله بسیار بحرانی را نیز که در غرب بدان مبتلا گردیده است، پشت سر خواهد نهاد و این یادگار و ودیعه‌ی امت واحده سرآغاز تاریخ تحویل امت واحده سرانجام تاریخ خواهد شد.

رهبری نمانا به عهده پدر دودمان بود که در عین حال پیر و رهبر معنوی دودمان نیز به‌شمار می‌رفت و مقام جمع ابوّت جسمانی و روحانی بود. رهبر نمانا یا دودمان، نمانا «پئیتی» نامیده می‌شد. کلمه پئییتی در زبان اوستائی به معنی رهبر و حافظ است و معنایی قریب به معنی پیر دارد. در ضمن ذکر این نکته ضروری است که کلمه پئیتی با ویس و شوئیتزه و زنتوم و دهیو نیز ترکیب می‌شده که در همه این ترکیبات به معنی رهبر معنوی و پیر است. مثلا کلمه ویس پئیتی معنایی قریب به پیر و رهبر ویس دارد. کلمه پئیتی در زبان پهلوی به صورت پَد درآمده است و مثلا کلمه ویس پئیتی به صورت «ویسپد» درآمده است. از تحقیق در وجه اشتقاق اسماء خانواده می‌توان به مناسبات درونی اعضاء خانه و نیز نحوه‌ی تقسیم کار میان آن‌ها پی برد؛ که در این مقام بحثی اجمالی در این باب ضروری به نظر می‌رسد.

1- پدر:کلمه پدر و همه‌ مرادفات آن به زبانهای هندی و اروپایی معاصر مانند پاتر و فادر با کلمه‌ پیتر به سانسکریت هم‌ریشه‌اند. کلمه پیتر سانسکریت مأخوذ از ریشه «پی» به معنی حراست و پاسداری است و از این جهت این کلمه بر پدر اطلاق گردیده است که وظیفه‌ی صیانت اعضاء خانواده در مرتبه اول به عهده پدر خانواده است. پیتر سانسکریت به اغلب احتمال با «اب» و «ابوی» عربی هم‌ریشه است؛ زیرا کلمه پیتر مرکب از دو جز است: نخست ریشه پی که به معنی پاسداری و صیانت است و دوم مزید موّخر «تر» که برای ساختن صفت فاعلی به کار می‌رود. اما مصدر پی می‌تواند با فعل ابی یایی که کلمه ابو مأخوذ یا آن است هم ریشه باشد. چرا که کلمه اباتیر در اصل به معنی محافظت است؛ چنان که صفت مشبه «ابی» نیز به معنی کسی است که زیر بار ستم نمی‌رود چنان که در لامیه العرب گوید[iv].

وکل ابی باسل غیر اننی اذا عرضت اولی الطرائوایسل؟

از این گذشته فعل ابی به معنی تربیت کردن فرزند و غذا دادن به وی نیز به کار می‌برد. چنان‌که «ابن منظور» در لسان العرب می‌نوسد: ماله ابّ یأبوه ای یغذوه و یربّیه. در ضمن برای کسانی که با فقه اللغه زبان‌های هندی و اروپایی آشنایی داشته باشند، پوشیده نیست که در بسیاری از اوقات همزه از ابتدای کلمات این زبان‌ها حذف می‌شود؛ مانند بسیاری از کلماتی که در پارسی امروز فاقد همزه است و در زبان اوستایی و حتی پهلوی مبدو به همزه است. بدین قرار به اغلب احتمال کلمه ابو با ماده پی با سانسکریت هم‌ریشه است که همزه اول در سانسکریت حذف شده است. کما این‌که همزه اول کلمه ابو اغلب در فارسی حذف می‌شود؛ چنان‌که گفته می‌شود: بوعلی سینا و بوسعید ابوالخیر. البته باید به این امر توجه داشت که این حذف تنها در زبان فارسی صورت نمی‌پذیرد و در خود زبان عربی نیز در بسیاری از اوقات همزه ابو و ابن حذف می‌شود و به صورت بو و بن در می‌آید که این امر در مغرب عربی رواج بیش‌تری دارد.

2- مادر: کلمه مادر و مرادفات آن به زبان‌های معاصر هندو اروپایی مانند موتر آلمانی و مودر انگلیسی هم‌ریشه است با ماتر سانسکریت. کلمه ماتر سانسکریت مرکب است از مزید مؤخر تر که در کلمه پیتر نیز موجود بود و ریشه «ما» به معنی افزوددن و بسط دادن و زادن است و مادر را از آن جهت ماتر گفته‌اند که موجب افزایش تعداد افراد دودمان و بسط آن می‌گردد. محتمل است که کلمه امّ عربی نیز هم‌ریشه با ماده (ما) به سانسکریت باشد و با توضیحی که در بیان کلمه ابو گفته شد، همزه اول آن حذف شده باشد. کلمه مایه فارسی از ریشه «ما» مأخوذ گردیده است و احتمالا ماده عربی به معنی مایه نیز با کلمه «ما» هم‌ریشه است. چنان‌که ریشه عربی مدَّ نیز به معنی بسط و گستردن است. در این‌جا ذکر نکته‌ای ضروری است و آن این‌که پیشینیان در اغلب نقاط جهان مؤنث را مظهر قوای منفعله و قابل و مذکر را مظهر قوای فاعلی گرفته‌اند و این امر در تفکر حکمی یانگ و آیین چینی کاملا مشهود است. در حکمت نیز اغلب ماده را قابل بی‌تعیّنی گرفته‌اند که فاعل بدان اعطای تعیّن می‌نماید.

3- پور ـ پسر: کلمه پسر فارسی از پوثره اوستایی و پوس پارسی باستانی مأخوذ است. معنی کلمه پوثره هنوز به درستی معلوم نیست؛ لیکن چنان‌که اکثر زبان‌شناسان احتمال داده‌اند، به معنی پیرو و دنبال‌کننده و ادامه‌دهنده است. بدین قرار: پسر کسی است که در امر تولید و صیانت خانواده از پدر خود پیروی می‌کند و در کار به وی معاضدت می‌نماید و پس از وی نیز اقدامات او را در کار و محافظت خانواده ادامه می‌دهد و موجب تداوم خانواده می‌گردد.

4- دختر: اصل این کلمه مأخوذ از دهیتر سانسکریت است که به صورت‌های داتر، توختر، دختر و غیره در اکثر زبان‌های هند و معاصر موجود است. این کلمه نیز از دو جز تشکیل می‌شود: نخست دُهی که به معنی دوشیدن است و دوم پسوند فاعلی تِر که ذکر آن گذشت. در ضمن ذکر این نکته ضروری است که خود مصدر دوشیدن فارسی نیز با دُهی هم‌ریشه است. کلمه‌ی دوغ هم از همین ریشه است؛ به معنی مطلق لبینات است که در قرون اخیر به نوع خاصی از آن‌ها اطلاق گردیده است. با توجه به آن‌چه گذشت معنی دختر و دهیتر به معنی شیر دوشنده است؛ و این نشان می‌دهد که وظیفه‌ی تولیدی دختر در آن دوره از تاریخ در خانواده دوشیدن شیر بوده است. کلمه دوشیزه نیز از همین ریشه و مؤید همین معنی است.

5- برادر: این کلمه در سانسکریت به صورت بهر اِتر است. کلمه بهراتر از دو جز تشکیل می‌شود: نخست بهرا که به معنی بار است و خود کلمه بار فارسی نیز از همان ریشه است و دوم پسوند فاعلی تر که در لغات گذشته شاهد آن بودیم. بدین قرار معنی اصلی برادر بردارنده بار و یار و یاور خواهران و دیگر برداران است. این کلمه نیز با اندکی تفاوت در تلفظ در اکثر زبان‌های هندو اروپایی معاصر باقی مانده است.

6- خواهر: کلمه خواهر خود با کلمه کاک و کاکو و اکه به معنی برادر هم‌ریشه است. با کلمه اخ و اخت عربی نیز اشتراک در ریشه دارد. توضیح این‌که در خانواده زبان‌های فارسی کلمه دیگری به معنی برادر وجود داشته است که هم اکنون نیز در برخی نقاط ایران به‌کار می‌رود و آن کلمه پارسی باستانی «هخا» است که در ترکیب هخامنش نیز به‌کار رفته است. تفصیل آن‌که کلمه هخامنش مرکب از دو جز یک هخا به معنی برادر و دیگری منش به معنی اندیشه که بدین قرار کلمه هخامنش به معنی دارنده اندیشه برادرانه است. کلمه هخا هم‌اکنون نیز در ماوراءالنهر و تاجیکستان به‌صورت «اکه» که به معنی برادر است،  به‌کار میرود و در غرب ایران نیز به صورت کاک و کاکو مستعمل است که لغت اول در کردستان و کرمانشاهان و لغت دوم در استان پارس به‌کار می‌رود. به اغلب احتمال کلمه خواهر نیز صورت مؤنث همین کلمه کاک است. چنان‌که کلمه عربی اخت صورت مؤنث کلمه اخ است. در ضمن ذکر این نکته نیز ضروری است که کلمه هخا پارسی باستانی هم‌ریشه با کلمه اخ به عربی است.

 


[i]Gemeinschaft

[ii]Gesejschaft

[iii]ترجمه: ای هوم ای رهبر نمانا! ای رهبر ویس، ای رهبر قبیله(اُستان)، ای رهبر کشور، ای رهبر وئیج، تو را دعا می‌کنم.(بند 27 از یسنای هوم) فصاحت است حال آن‌که اوستا مانند دیگر کتب آسمانی از فصاحت و بلاغت فوق‌العاده و اعجازآمیز برخوردار است. به نظر نگارنده حکم وئیج در این‌جا به معنی وطن کبیر یا جهان است که می‌توان از آن به موطن انسانی تعبیر نمود. در ضمن کلمه وئیج در اوستا به معنی وطن در مواضعی دیگر نیز به‌کار رفته است از جمله در کلمه ایرانویچ.

[iv]لسان‌العرب چاپ نشر ادب الحوزه، جلد چهارده، ص 8

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

پایان خانواده!

نفی اساس خانواده در ذات نظام سرمایه‌داری است

خانواده چگونه تغییر کرد؟

می‌توان هم مثل او تصویر کرد

فقط یک روز...

خانواده برفکی

خویشاوندی به وقت امروز

خانواده به‌مثابه‌ی بنگاه اقتصادی

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی