X

بایسته‌های تغذیه

 
فرهنگ تغذیه
اشــــاره در امری مثل تغذیه، افراد در جامعه بیش از آنكه تابع سلایق و علائق خود باشند، تابع سیاست‌های كلانی هستند كه توسط نهادهای سیاست‌گذار و مجری پی‌گیری می‌شود. در مطلب پیش‌رو برخی از بایدهای تغذیه كه در سیاست‌گذاری ما مغفول مانده بیان شده است.

می‌دانیم که در سیستم تغذیه‌ی هند و پاکستان، فلفل و برخی ادویه‌های دیگر، جایگاه ویژه‌ای دارند. این امر باعث شده که سبکی از تغذیه، با عنوان سبک تغذیه‌ی هندی نام‌گذاری شود. در چین نیز سبک تغذیه‌ی خاصی وجود دارد، و غذاهایی با عنوان غذای چینی شناخته می‌شوند. گاه در داخل یک کشور نیز سبک‌های تغذیه‌ای متفاوتی قابل شناسائی‌اند؛ مثلاً در کشور خودمان می‌بینیم که سبک تغذیه‌ی مناطق شمالی با سبک تغذیه‌ی مناطق جنوبی متفاوت است. با اینکه در هر دو منطقه، ماهی به وفور یافت می‌شود، اما این امر باعث نشده که سبک تغذیه‌ی این دو منطقه، شبیه همدیگر باشند.

باز وقتی به قوم یهود نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آن‌ها نیز از بعد دینی، سبک تغذیه‌ی ویژه‌ای دارند؛ مثلاً همراه گوشت، لبنیات نمی‌خورند. همچنین مسلمان‌ها، به‌خاطر دین خودشان، سبک تغذیه‌ی خاصی دارند. یا متدینان به آیین بودائی و هندو، طبق تعالیم آیینی خودشان، سبک تغذیه‌ی مخصوصی دارند. این تفاوتِ بر آمده از دین و مذهب و آیین و مکتب فکری، در تمام نقاط دنیا، کم‌وبیش قابل رصد است.

خلاصه آنکه در هر بوم و آیینی یک‌سری رویکردهای غالب در باب تغذیه می‌توان یافت که ما عنوان این رویکردهای غالب را «فرهنگ تغذیه» می‌گذاریم. و بر این اساس معتقدیم که حقیقتاً چیزی به نام «فرهنگ تغذیه‌ی اسلامی» وجود دارد، کما اینکه چیزی به نام «فرهنگ تغذیه‌ی غربی» یا «فرهنگ تغذیه‌ی هندی» یا «فرهنگ تغذیه‌ی چینی» و... وجود دارد؛ البته منظور از غربی و هندی و چینی، صرفاً معنای جغرافیایی این کلمات نیست، بلکه مراد معنای فرهنگی آن‌هاست؛ مثلاً فرهنگ غرب، نوع خاصی از سیستم تغذیه را هم طلب می‌کند، که فرهنگ گوشت‌خواری است. چون لازمه‌ی چنین فرهنگی، نوعی قساوت است، تا جایی که حتی اگر منافعت اقتضا کند، باید والدین یا فرزندان خودت را هم فدا کنی. و گوشت‌خواری افراطی این روحیه‌ را تقویت می‌کند.

حال با این پیش‌فرض،  به فرهنگ تغذیه اسلامی می‌پردازیم.

 

 آداب خوردن و آشامیدن

وقتی در آیات قرآنی و روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) تفحص می‌کنیم، با سه‌ بخش فرهنگ تغذیه مواجه می‌شویم. اولین بخش «آداب خوردن و آشامیدن» است که مربوط می‌شود به سفره، و قبل و بعد از آن. برای نمونه فرموده‌اند:

ـ لزوم شستن دست‌ها قبل از صرف غذا و بعد از صرف غذا.

ـ لزوم وجود سبزی در سفره. این مسأله چنان مهم است که گاه اهل بیت(علیهم السلام) از سفره‌ای که سبزی نداشت، غذا نمی‌خوردند تا اهمیت مطلب را القا کنند.

ـ درآوردن کفش هنگام غذاخوردن.

ـ شروع غذا با نام خدا. اگر چند غذا بر سفره است، برای هر کدام جداگانه نام خدا برده شود. و اگر میان غذا، سخن گفته شد دوباره نام خدا تکرار شود.

ـ خوردن با دست راست.

ـ شروع کردن غذا با نمک و به پایان بردن آن با نمک یا سرکه. البته باید دید که آیا نمک زمان اهل بیت(علیهم‌السلام) همین نمک متداول زمان ماست یا نه؟

ـ آغاز نمودن با سبک‌ترین غذا.

ـ خوردن غذای گرم پیش از غذای سرد.

ـ کوچک‌گرفتن لقمه‌ها.

ـ جویدن کامل غذا.

ـ تا شخص گرسنه نشده غذا نخورد و قبل از سیری از غذا دست بکشد.

ـ بهتر است سر سفره یک غذا بیشتر نباشد.

ـ پس از اتمام غذا و شستن دست‌ها، دعا نمودن و دست بر صورت کشیدن.

ـ به پشت دراز کشیدن بعد از صرف غذا.

ـ پرهیز از دمیدن در غذا.

ـ پرهیز از خوردن غذای داغ.

ـ پرهیز از خوردن در حالت جنابت مگر بعد از وضو.

ـ پرهیز از خفتن، بلافاصله بعد از صرف غذا.

ـ پرهیز از خوردن آب در میان غذا.

ـ موقع خوردن هرکسی به غذای خود نظر کند و به غذایی که جلوی دیگران است نظر نکند.

ـ پرهیز از سخن گفتن در موقع خوردن.

ـ و...

این فرهنگ تغذیه ـ‌که متأسفانه در حال فراموش شدن هم هست و حتی در اطعام‌های مذهبی چون افطاری‌ها هم مراعات نمی‌شودـ در واقع آداب غذاخوردن می‌باشد، که فعلا موضوع بحث ما نیست؛ اگرچه بحث بسیار بسیار مهمی است و در جای خود باید به آن پرداخته شود، و در میان مردم، رواج یابد.

 

 تغذیه‌ی خانواده

قسم دوم فرهنگ تغذیه، مربوط می‌شود به خانواده و مدیریت تغذیه‌ای خانواده که زن خانه در این بخش، نقش محوری را بر عهده دارد. در این بخش از فرهنگ تغذیه‌ی اسلامی، اصولی اساسی مطرح می‌شوند که نه فقط در سر سفره، بلکه همواره باید مد نظر باشند تا با مراعات آن‌ها، سلامتی افراد خانواده تضمین شود. برای نمونه به چند مورد از این اصول اشاره می‌کنیم.

1ـ منحصرنمودن وعده‌های اصلی غذا، به دو وعده‌ی صبحانه و شام. روزه‌ی ماه رمضان و روزه‌های مستحبی، در واقع نوعی تمرین است تا افراد جامعه این عادت را پیدا کنند. البته در بین دو وعده، خوردن آب و خوردن اندک غذایی بلامانع است.

2ـ شستن گوشت قبل از پختن. این اصل در گوشت چرخ شده‌ای که قصابی‌ها می‌فروشند، نقض می‌شود. لذا مدیر تغذیه‌ی خانواده یا باید نظارت کند که قصاب، گوشت را بشوید و چرخ کند، یا خودش گوشت را خریده، شسته و چرخ کند. البته دومی اولویت دارد. چون در چرخ گوشت قصاب هم شک و شبهه وجود دارد، که آیا مرتب شسته می‌شود یا خیر.

3ـ مصرف غذای پخته‌شده‌ی تازه و پرهیز از خوردن غذای پخته‌شده‌ای که مانده است. این اصل درست بر خلاف سیاست صداوسیمای کشورمان است که دائماً در حال تبلیغ غذاهای کنسروشده و غذاهای آماده‌ی دیگر است.

4ـ پرهیز از خوردن گوشت مانده و نمک‌سود شده.

5ـ پرهیز از نخوردن گوشت بیش از چهل روز.

6ـ پرهیز از خوردن گوشت در هر روز، سه روز یکبار یا هفته‌ای یکبار، مناسب است.

7ـ پرهیز از خوردن زیاد ماست.

8ـ پرهیز از خوردن زیاد ماهی، این اصل نیز عکسش در طب غربی تبلیغ می‌شود. مناسب است ماهی به همراه عسل یا خرما خورده شود.

 9ـ پرهیز از خوردن پنیر به‌خصوص در صبحانه، و خوردن آن با گردو. این اصل نیز عکسش در کشورمان رواج دارد.

01ـ خوردن میوه در اول فصل آن و پرهیز از خوردن میوه در اواخر فصل آن. این اصل نیز در زمان ما نقض شده است. لذا مدیر تغذیه‌ای خانواده باید تلاش کند که اهل خانواده همواره میوه‌ی فصل مصرف کنند، نه آنکه هندوانه را در چله‌ی زمستان بخورند.

این موارد، نمونه‌ای از توصیه‌هایی است که مدیر تغذیه‌ای خانواده، می‌تواند آن‌ها را مدیریت کند و مانع از به‌خطرافتادن سلامتی افراد خانواده شود. البته مواردی از این توصیه‌ها، با حکومت نیز در ارتباط است. لذا در بحث بعدی نیز برخی از این موارد، تکرار می‌شوند، لکن از زاویه‌ای دیگر که با حاکمیت در ارتباط است.

 

 مدیریت حکومتی تغذیه

اما قسم دیگری از فرهنگ تغذیه، نه حول سفره می‌چرخد نه با مدیریت خانوادگی می‌توان آن را  نهادینه کرد؛ بلکه به سیاست‌های كلان در بخش کشاورزی، دام‌داری، صنعت و تبلیغات بازمی‌گردد كه باید سمت‌وسوی آن‌ها را تعالیم اسلام تعیین نماید.

اهمیت این بخش از فرهنگ تغذیه از آن جهت است که اولا به‌طور کلی یا اغلب از دسترس افراد و خانواده‌ها بیرون می‌باشد، و افراد جامعه انتخابی در این بعد ندارند و مجبورند خود را با سیستم تغذیه‌ای که حکومت بر آن‌ها تحمیل می‌کند، هماهنگ کنند؛ و اگر هم بخواهند هماهنگ نشوند، واقعاً دچار مشکل می‌شوند.  ثانیاً جهت‌گیری در این بخش از فرهنگ تغذیه، تأثیرات کلان و اساسی در سلامت یا عدم‌سلامت افراد جامعه دارد.

محور مباحث ما در این مقاله نیز همین بخش است، که آن را «سیاست‌های کلی تغذیه در اسلام» نام‌گذاری می‌کنیم.

بر این اساس نمونه‌هایی از این سیاست‌ها را ذکر و  سیاست‌های تغذیه‌ای جاری در کشورمان را با آن‌ها می‌سنجیم.

 

1ـ گیاه‌خواری اعتدالی

با تفحص در آیات و روایات، به‌آسانی می‌توان دریافت که در فرهنگ تغذیه‌ای اسلام، اصل بر گیاه‌خواری است، لکن نه گیاه‌خواری افراطی و حذف گوشت و لبنیات از رژیم غذایی.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «در هرهفته یک بار گوشت بخورید و خود و فرزندانتان را بدان عادت ندهید؛ زیرا موجب اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می‌گردد. نیز آنان را بیش از چهل روز، از گوشت محروم نسازید؛ چراکه آنان را بدخوی و بداخلاق می‌کند.»

از این رویکرد اهل بیت(علیه‌السلام) می‌توان نتیجه گرفت که حکومت اسلامی باید تلاش نماید که فرهنگ افراط در گوشت‌خواری بر جامعه حاکم نشود. به‌خصوص باید مراقب بود که تحصیل‌کردگان در فرهنگ غرب ـ‌که فرهنگ افراط در گوشت‌خواری است‌ـ با شعارهای به‌ظاهر علمی، جامعه را به افراط در گوشت‌خواری ترغیب نکنند. از سوی دیگر باید مراقب بود که برخی افراد تحت تأثیر فرهنگ تغذیه‌ی آیین‌های شرقی، گیاه‌خواری افراطی را بر جامعه حاکم نسازند. و صد البته روشن است که نقش حکومت در این میان، خیلی پررنگ‌تر است. حکومت با در دست داشتن ابزار اطلاع‌رسانی از یک سو و با در اختیارداشتن آموزش و پرورش از سوی دیگر، می‌تواند با این افراط و تفریط مبارزه نماید.

دیری است که با نفوذ فرهنگ غربی در کشورمان، سیستم تغذیه‌ی کشورمان شدیداً گوشت‌محور شده است، به نحوی که اگر گوشت را از دست بانوی خانواده بگیرید، اکثرشان واقعاً درمانده می‌شوند. چون سنت آشپزی گیاه‌محور کشورمان تقریباً منقرض شده و اکثر زنان جامعه‌ی امروزی دیگر هنر آشپزی بانوان صده‌های قبل را ندارند. بانوانی که تنوع غذاهای گیاه‌محورشان بسیار زیاد بوده است؛ تا آنجا که فقط تعداد آش‌هایی که یک کدبانوی عادی قدیم بلد بود بیش از تمام غذاهایی است که یک زن عادی امروزی بلد است.

از سوی دیگر، اخیراً حرکتی در جامعه‌ی امروز ما با الهام از فرهنگ‌های شرق دور، راه افتاده که می‌توان آن را فرهنگ گیاه‌خواری افراطی نامید. این فرهنگ با بهانه قرار‌دادن آثار سوء فرهنگ گوشت‌خواری، در صدد است تا خود را جایگزین فرهنگ غلط موجود کند؛ و به‌قول معروف، جامعه‌ی ما را از چاله در آورده و در چاه اندازد. اما چرا چاه؟

چون از منظر اهل بیت(علیه‌السلام)، گیاه‌خواری افراطی نیز موجب اختلالات عصبی و پدیدارشدن انواعی از نارساریی‌های روانی است؛ و همچنین موجب پژمرده‌شدن مردم جامعه و مردن روح شجاعت و دلیری در افراد می‌شود؛ کمااینکه گوشت‌خواری زیاد، موجب قساوت قلب و پدیدارشدن خشونت می‌گردد. لذا در فرهنگ تغذیه‌ای اسلام، که فرهنگ اعتدال است، نه گیاه‌خواری صرف توصیه شده نه افراط در گوشت‌خواری، بلکه اصل بر گیاه‌خواری است و حد مرز گوشت‌خواری هم کاملاً معین شده است؛ یعنی ممنوعیت ترک گوشت به مدت چهل روز، کراهت شدید خوردن گوشت در دو وعده‌ی متوالی، و متعادل‌ترین حالتش آن است که در سه تا هفت روز ـ‌بسته به نیاز افرادـ‌ یکبار گوشت خورده شود.

حال، حکومت اسلامی چه باید کند؟

وظیفه‌ی حکومت اسلامی در این باب، آن است که؛

اولاً با سیاست‌گذاری‌های هوشمندانه در بخش کشاورزی، موجب ارزان‌تر شدن انواع مواد غذایی گیاهی‌ـ به‌خصوص مواد پر مصرف‌ـ شود.

ثانیاً از طریق کتب درسی و صداوسیما، آثار زیانبار گوشت‌خواری افراطی و گیاه‌خواری افراطی را به مردم جامعه گوشزد کند؛ و میانه‌روی در این زمینه را به مردم تعلیم دهد.

ثالثاً باید بکوشد که آشپزی سنتی کشورمان را که آشپزی گیاه‌محور اعتدالی بوده دوباره احیاء کند، و در کتب درسی، آن را جایگزین مطالب بیهوده و بی‌فایده کند. حتی کتب درسی پسران هم باید حاوی این مطالب باشند. چون امروزه آشپزی منحصر در زن خانه نیست.

رابعاً باید در صداوسیما، اینگونه غذاها تعلیم داده شوند؛ البته از راه درستش نه آنکه برنامه‌های آشپزی تبدیل شوند به تبلیغ کالاهای صنعتی.

نتیجه‌ی این سیاست چیست؟ نتیجه‌ی چنین سیاستی آن خواهد شد که مصرف گوشت در کشورمان به حد اعتدال میل می‌کند و کشورمان از واردات گوشت بی‌نیاز می‌شود؛ و چه بسا راه برای صادرات گوشت نیز باز شود.

نتیجه‌ی دیگرش، سلامتی پیکره‌ی جامعه خواهد بود، که هم مانع از اتلاف مبالغ هنگفتی در بخش درمان است، هم نیروی کار جامعه، سرحال‌تر می‌شود، هم خشونت ناشی از افراط در گوشت‌خواری از جامعه رخت بر می‌بندند، و چه بسا آمار برخی جرم و جنایت‌ها نیز پایین بیاید.

 

2ـ اصالت گوسفند و شتر

امروز در جامعه‌ی ما کلمه‌های «گاوداری» و « مرغ‌داری» کلمات رایجی هستند، حتی اخیرا تعبیر « مراکز پرورش ماهی» و امثال آن هم زیاد به گوش می‌رسد،  اما تعبیر «گوسفندداری» و «شترداری» را نمی‌شنویم. یعنی در بخش تغذیه‌ی گوشتی کشورمان، سیاست گاوداری و مرغ‌داری اصالت یافته است. این در حالی است که در روایات اهل بیت(علیه‌السلام) به شدت نهی شده است از افراط در خوردن گوشت گاو و گوشت مرغ، تا آنجا که در روایات اسلامی، از گوشت گاو با عنوان درد و بیماری یاد می‌شود، و از مرغ، به خوک پرندگان تعبیر کرده‌اند. از سوی دیگر، می‌بینیم که اهل بیت(علیه‌السلام) از گوشت گوسفند با عنوان شفا و درمان و برکت یاد می‌کنند، و بر خوردن گوشت شتر نیز تأکید فراوان نموده و آن را غذای مؤمنان لقب داده‌اند.

روایات در این باب زیادند که ما به چند نمونه اشاره می‌کنیم.

رسول خدا(صل الله علیه و آله) فرمودند: «بر شما باد شیر و روغن گاو؛ اما از گوشت آن حذر کنید؛ چرا که شیر و روغنش دارو و درمان، و گوشتش بیماری است.» (دانش نامه احادیث پزشکی، ج2، ص477)

و امیر مؤمنان(علیه‌السلام) فرمودند: «گوشت گاو، درد و بیماری، شیرش دارو، و روغنش درمان است.» (همان)

« امام صادق(ع) خرمایی طلبید و تناول کرد و سپس فرمود: « اشتهایی نداشنم؛ اما ماهی خورده بودم. سپس فرمودند: هر کس شب، ماهی بخورد و در پی آن، چند دانه خرما یا مقداری عسل نخورد و بخوابد، تا صبح، رگِ فلج در او می‌جنبد.» (دانش نامه احادیث پزشکی، ج2، ص487)

امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «به خوردن ماهی مداومت نکنید! زیرا تن را ذوب می‌کند.» (همان)

و نیز فرمودند: «کمتر ماهی بخورید؛ چراکه بدن را ذوب می‌کند، بلغم را افزون می‌سازد و نَفَس را سنگین می‌کند.» (همان)

و باز فرمودند: «از خوردن ماهی حذر کنید! چراکه ماهی، بدن را به سل گرفتار می‌سازد.» (همان)

امام کاظم(ع) فرمودند: «ماهی تازه، پیهِ چشم‌ها را ذوب می‌کند.» (همان)

خلاصه آنکه سیاست تغذیه‌ای کشورمان در بخش گوشت، دقیقاً عکس آنچیزی است که اسلام توصیه نموده است. یعنی با توجه به روایات اهل بیت(ع) امروز در واقع سیاست بیمارسازی دسته جمعی مردم، در صدر سیاست‌های برخی وزارت خانه‌ها قرار گرفته است؛ و فرقی هم نمی‌کند که کدام دولت باشد. البته این سیاست، از سر جهل، و در واقع، ادامه دادن به سیاست تحمیلی است که غربی‌ها بر ما حاکم نموده‌اند.

در اعصار گذشته، که مردم کشورمان، در امور تغذیه، توجه بیشتری به متون دینی داشتند، مرغ، عمدتاً برای تخم آن نگهداری می‌شد و چیزی به نام مرغ‌داری نیز در کشورمان وجود نداشت، بلکه هر کسی در خانه‌اش چند مرغ نگه می‌داشت و از تخم آن استفاده می‌نمود، و در طول سال شاید سه، چهار بار بیشتر گوشت مرغ نمی‌خوردند. گاو نیز عمدتاً برای شیر و ماست و کره‌ی آن نگهداری می‌شد، که در روایات از این محصولات گاو تعبیر به درمان و شفا شده است، بر عکس گوشتش که در کلام اهل بیت(علیهم‌السلام)، درد و بیماری لقب گرفته است. در عوض، اجداد ما برای گوسفندداری اهمیت به‌سزایی قائل بودند و در میان روستانشینان و عشایر کشورمان، پرورش گوسفند یک اصل اساسی بود؛ و اگر قصابی خدای ناکرده، گوشت گاو را با گوشت گوسفند مخلوط نموده به مردم می‌فروخت و کارش لو می‌رفت، یک خیانت بسیار بزرگ شناخته می‌شد، گویی که در زمان ما کسی به جای گوشت گاو، گوشت اسب و الاغ به مردم بفروشد.

اما با رو به انقراض گذاشتن عشایر و جایگزین‌شدن گاوداری به‌جای گوسفندداری در روستاها و رواجیافتن گاوداری‌های صنعتی، گوشت گاو، تبدیل به پرمصرف‌ترین گوشت شد، که نتیجه‌ی آن نیز چیزی نیست جز انواع بیماری‌ها.

حال باید چه کرد؟ اولاً باید تعالیم اسلام در این خصوص، وارد کتاب‌های درسی شوند؛ هرچند به‌صورت اجمالی.

ثانیاً باید سیاست حمایت از گوسفندداری در رأس سیاست‌های وزارت مربوطه قرار گیرد.

ثالثاً باید با انجام تحقیقات لازم، بهترین نژادهای گوسفند که مناسب برای پرورش انبوه هستند، شناسایی شوند. که در این خصوص کارهایی هم در زنجان انجام گرفته و گوسفندانی پرورش یافته‌اند که دو قلوزایی می‌کنند.

رابعاً باید گوسفنداری‌های صنعتی گسترش یابند. و مراکزی که گاو گوشتی تولید می‌کنند، به گاو شیری یا گوسفند گوشتی تغییر کاربری دهند. دولت با حمایت از این حرکت، می‌تواند دامداران را در این مسیر قرار دهد.

خامساً صداوسیما نیز با ساخت برنامه‌هایی در این خصوص، می‌تواند جهت گیری جامعه را به سمت پرهیز از گوشت گاو سوق دهد. 

سادساً باید به شترداری هم عنایت شود، به‌خصوص در مناطقی که امکان نگهداری گاو شیری و گوسفند گوشتی وجود ندارد، می‌توان پرورش شتر را رواج داد؛ و حتی می‌توان با تشویق‌های دولتی، شترداری صنعتی را هم نهادینه کرد. البته مراد از صنعتی‌سازی، تولید انبوه و علمی است نه تزریق انواع مواد شیمیایی به حیوانات و مسموم‌نمودن گوشت آن‌ها. 

اما در مورد ماهی از آنجا که سرانه‌ی مصرف ماهی در کشورمان خیلی پایین است. خطری از این حیث وجود ندارد؛ لکن تبلیغات غلطی که برخی مروجان سیستم تغذیه‌ی غربی در تلوزیون راه انداخته‌اند، خطر بالقوه‌ای است که باید تصحیح شود. گوشت ماهی، در حد معقولش آری، اما با مراعات همان توصیه‌هایی که اهل بیت(علیه‌السلام) تعلیم داده‌اند؛ یعنی اولاً در خوردن آن افراط نشود. ثانیاً همراه با مقداری خرما یا عسل خورده شود؛ نه آنکه همراه با برنج سفید بخورند که سردی روی سردی باشد. ثالثاً بهتر است برای شام خورده نشود. رابعاً به صورت خشک‌شده و  نمک‌سود خورده نشود. چه بسا کنسرو ماهی نیز حکم نمک سود را داشته باشد. چون کنسروها انباشته از نمک هستند، لکن با افزودن موادی مزه‌ی نمک را خنثی می‌کنند. البته بگذریم از افزودنی‌های دیگر که در این کنسروها موجودند. البته عنوان غذای‌ مانده نیز بر کنسروها بار می‌شود که باز در اسلام، از خوردن آن نهی شده است.

لذا دولت اسلامی باید از دادن تسهیلات به اینگونه محصولات که در خلاف جهت تعالیم اسلام هستند، خود‌داری کند. چرا که شرعاً جایز نیست دولت اسلامی، امور ناهماهنگ با تعالیم اسلامی را حمایت نماید؛ اگر چه آن امور، مباح باشند. دولت اسلامی باید حقیقتاً اسلامی باشد، یعنی باید اموری را حمایت کند که مطلوبیت شرعی دارند. مثلاً حمایت از تولید بیشتر گوشت گوسفند و شیر و روغن گاو، یقیناً یک حمایت اسلامی است؛ چون دقیقاً در مسیر تعالیم اسلام است.

نمی‌شود که دولتی و مجلسی اسم خود را اسلامی بگذارد ولی سیاست‌های تغذیه‌ای و تبلیغاتی و آموزشی و... آن، طبق تعالیم فرهنگ ضداسلامی غرب باشد. وقتی دولت و مجلسی ادعای اسلامی بودن دارد، باید سیاست‌های آن نیز بر آمده از اسلام باشد. برای اسلامی‌بودن مجلس و دولت، مطابقت آن‌ها با اسلام شرط است نه عدم مخالفت آن‌ها با اسلام.

 

3ـ اجتناب از میوه‌ی غیرفصل

در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) تأکید شده که از میوه‌ی فصل استفاده شود و میوه‌ی یک فصل برای فصل دیگری جز در مواردی ذخیره نشود. توصیه‌ای که در کشور ما دقیقاً عکس آن عمل می‌شود. اولاً میوه‌های یک منطقه را به منطقه‌ی دیگر منتقل می‌کنند که خود این کار دارای مشكلاتی است؛ و با اصول تغذیه و طب اسلامی سازگار نیست. ثانیاً میوه‌های یک فصل در سردخانه‌ها برای مصرف شدن در فصل دیگر نگهداری می‌شوند، که باز بر خلاف تعالیم اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌باشد.

لذا شایسته است که دولت اسلامی با داشتن مشاورین مجرب در طب و تغذیه‌ی اسلامی، در این باب نیز سیاست‌های درستی را اتخاذ کند. البته باز باید با استفاده از کتب درسی و تلوزیون و رادیو و... در این باب فرهنگ‌سازی کنند. اساساً این کتاب‌ها و ابزارهای اطلاع‌رسانی برای همین‌گونه کارها هستند. جای تأسف دارد که بچه‌های ما در مدرسه، از چین و تبت و اورست و هیمالیا و استرالیا و داریوش و مادها و پارت‌ها و... اطلاعات مختلف کسب می‌کنند، اما امور مربوط به زندگی خودشان را یاد نمی‌گیرند. فرزندان ما همه چیز می‌آموزند جز روش درست و اسلامی زندگی کردن‌را. این مسئله در سایر امور زندگی نیز صدق می‌کند و مخصوص تغذیه نیست.

 

4ـ خوردن برای سلامتی نه برای لذت

بی‌شک در نگاه اسلام، خوردن فقط برای لذت، به‌خصوص به‌نحو افراطی آن، مذموم می‌باشد. این در حالی است که در کشور ما، تعداد مواد غذایی که فاقد ارزش غذایی‌اند و فقط برای لذت بردن تولید می‌شوند، به‌مراتب بیش از غذاهای مفید است. و بدتر آنکه کارخانه‌های تولید کننده‌ی اینگونه شبه‌غذاها، با حمایت‌های دولتی ساخته می‌شوند؛ و حتی برخی از این کارخانه‌ها با هزینه‌ی اماکن متبرکه مثل آستان قدس رضوی ساخته شده و اداره می‌شوند. آیا کسب درآمد از طریق ترویج فرهنگ تغذیه‌ی غیراسلامی، کاری است که دولت اسلامی یا نهادهای مذهبی از آن حمایت کنند؟ و بدتر از همه، کار رسانه‌ی ملی کشورمان است که این گونه کالاها را تبلیغ می‌کند. کالاهایی چون انواع نوشابه‌ها، انواع پفک‌ها و...

 

5ـ دود، غذا نیست

چرا در حکومت اسلامی، شرکتی به نام شرکت دخانیات وجود دارد. شک نیست که سیگار و قلیان، زیان‌های فراوانی دارند. و شک نیست که زیان رساندن به سلامتی خود و دیگران، شرعاً حرام می‌باشد. لذا حتی برخی مراجع، با صراحت تمام، فتوا به حرمت کشیدن سیگار و قلیان داد‌ه‌اند. با این وجود چرا حکومت اسلامی، سیاست اسلام را در این خصوص اجرا نمی‌کند؟ اینکه مدام از مضرات سیگار بگوییم ولی اجازه‌ی کشت توتون و تنباکو و تولید سیگار را بدهیم،  چگونه قابل توجیه است؟

 

6ـ چرا این همه پنیر و ماست

طبق احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام)، پنیر، خصوصاً برای صبحانه، مضراتی دارد. به‌خصوص اگر دائماً خورده شود. همچنین در روایات از خوردن ماست نهی شده است. البته در روایات ذکر شده که اگر پنیر با گردو خورده شود یا ماست، با نانخواه ـ‌نوعی دانه است‌ـ خورده شود، زیان نخواهد داشت.

از سوی دیگر، شک نیست که پنیرخواری و ماست‌خواری آن هم در صبحانه، کار متداول ما ایرانی‌هاست. از آن سو، دولت محترم نیز با حمایت از تولید پنیر و ماست صنعتی، در این نهضت ضدسلامتی شرکت دارد.

 

حال سوال این است که چرا پنیر و ماست؟

از بین محصولات لبنی که از گاو تولید می‌شوند، پنیر و ماست مورد مذمت اهل بیت (علیهم‌السلام) قرار گرفته‌اند، مگر آنکه با مکمل‌هایی که گفته شد، خورده شوند؛ اما کره‌ی گاو و شیر گاو، مورد مدح قرار گرفته و به‌عنوان دارو و درمان از آن دو یاد شده است. ولی شگفت آن است که در صنعت لبنیات کشورمان، تولید پنیر و ماست، مقدم بر تولید کره است؛ و شیر هم بعد از  تغییراتی به‌دست مصرف‌کننده می‌رسد. و شگفت‌تر از آن، کار رسانه‌ی ملی ماست که مدام مروجان فرهنگ تغذیه‌ای غرب را می‌آورند تا از ماست و پنیر تعریف کنند و از خوردن کره و روغن حیوانی بدگویی کنند.

سوال اساسی این است که چرا دولت اسلامی، سیاست‌های تغذیه‌ای‌اش مطابق با تعالیم اسلام نیست؟ آیا نباید آنچه از اهل بیت(علیه‌السلام) برای سبک زندگی و تغذیه‌ی مردم بیان شده است محور برنامه‌ریزی باشد؟ آیا تحقیق در این خصوص و تدوین سیاست‌های تغذیه‌ای اسلام و ترویج فرهنگ تغذیه‌ای اسلام، از وظایف دولت اسلامی نیست؟ اسلامی‌شدن حاکمیت یک نظام، فقط در ابعاد سیاسی نیست؛ بلکه نظام اسلامی، باید همه‌جانبه اسلامی باشد.

 

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

چرا صف غذای حضرتی طولانی است؟

فرهنگ تغذیه و ارتباط آن با تکنولوژی

تغذیه برای سلوک است

تغذیه از منظر سنت چگونه چیزی است؟

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی