X

اجتماعی که محال نیست!

اجتماعی که محال نیست! -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
دکتر مهدی معین زاده1
در باب تلاش فکری ویلهلم دیلتای برای جمع عینیت‌گرایی و تاریخی‌گرایی

برای سهولت بررسی وجوه مختلف اندیشه دیلتای، می‌توان به‌گونه‌ای اعتباری فعالیت فکری او را معطوف به سه عرصه‌ی متمایز از هم دانست:

 

1- فعالیت فکری او به‌عنوان یک فیلسوف علم انسانی

2- فعالیت فکری او به‌عنوان یک هرمنوتیسین

3- فعالیت فکری او به‌عنوان فیلسوف به‌معنای اخص و محض( فیلسوف نئوکانتی- فیلسوف حیات)

بررسی یکی از جنبه‌های فوق بدون لحاظ جنبه‌های دیگر تصویری واقع نما از اندیشه‌ی وی به‌دست نخواهد داد.

  دیلتای بهعنوان یک فیلسوف علم انسانی

 دیلتای علی‌رغم قول به تاریخی‌گری2 -او را به همراه رانکه و درویزن در زمره‌ی متفکرین نحله‌ی مکتب تاریخی آلمان می‌آورند- در جست‌وجوی عینیت در علم انسانی است. طبیعت‌گری و تاریخی‌گری به‌مثابه دو مکتب رقیب در تلقی از علوم انسانی محسوب می‌شوند. اولی به‌دلیل تشبهی که به علوم طبیعی می‌جوید و ماهیت و طبیعت آدمی را امری لایتغیر و مصون از دست‌برد تاریخ می‌انگارد، خود را قرین با عینیت می‌شمرد. تاریخی‌گری اما کم‌تر داعیه‌ی عینیت - خاصه عینیتی از آن سنخ که علم طبیعی مدعی آن است –دارد. دیلتای در این میان استثناء محسوب می‌شود؛ هم قائل به تاریخی‌گری است و هم درپی عینیت در علوم انسانی. این جست‌وجوی عینیت ماتَرَکی کانتی است. دیلتای را فیلسوفی نوکانتی نیز می‌توان محسوب داشت. او قصد داشت بر سیاق کانت که نقد عقل محض ‌کرد، نقد عقل تاریخی کند. به‌عبارت دیگر همان‌گونه که کانت کوشید تبدیل تجربه‌ی حسی به علوم طبیعی را موجه سازد، دیلتای هم کوشید تا به‌لحاظ معرفت‌شناسی موجه سازد که چگونه تجربه‌ی تاریخی می‌تواند به علم تاریخی تبدیل گردد. قابل ذکر است که علم تاریخی برای دیلتای همان معنای علوم انسانی را داشت. این معادلت بین علم انسانی و علم تاریخی برای او البته دو دلیل داشت: اول آن‌که دیلتای به تاریخ‌مندی ذاتی تجربه قائل بود؛ یعنی تجربه‌ی آدمی در جهان تاریخی اجتماعی به‌دلیل آمیختگی ذاتی آن با معنا، زمان‌مند و تاریخ‌مند است. هر تجربه‌ی آدمی با توجه به معنای کلی حیات او –معنای کلی‌ای که معطوف به آینده است و لذا زمانی‌بودن را پیش می‌کشد –به‌منزله‌ی تجربه فهم می‌شود. دوم آن‌که برای دیلتای موضوع علوم انسانی تجلیات روح آدمی در تاریخ بود. به‌عبارت دیگر علوم انسانی علومی بودند که تاسیسات روح آدمی هم‌چون اقتصاد، جامعه، سیاست و ... را که نقش‌شان بر تاریخ زده ‌می‌شد، بررسی می‌کردند.

 

  دیلتای بهعنوان یک هرمنوتیسین

می‌دانیم که شلایرماخر –استاد دیلتای –هرمنوتیک را از تنگنای اشتمال بر صرفا فن تفسیر کتاب مقدس و آثار ادبی کلاسیک رهانیده بود و آن را به‌عنوان علم بررسی پدیده‌ی فهم آدمی، فارغ از متعلَق فهم، مطرح ساخته است. دیلتای بر پایه‌ی همین تلقی از هرمنوتیک بود که آن را بنیان علوم انسانی قرارداد. او بین تبیین3 و فهم4 تفاوت قائل شد. تبیین پدیده‌ای متعلق به حوزه‌ی علوم طبیعی است؛ در حالی‌که فهم، آن پدیده‌ای است که در علوم انسانی رخ می‌دهد. از نظر دیلتای علوم طبیعی از آن‌جا که با پدیدارهایی فاقد معنا مواجه است، به بیان نسبت علی و معلولی آن‌ها می‌پردازد و این همان تبیین یک پدیدار است. اما اعمال انسانی –که موضوع علوم انسانی هستند –پدیدارهایی واجد معنا هستند. فی‌المثل سرفه‌کردن را در نظر بگیرید. علوم طبیعی فقط با جنبه‌ی طبیعی این رفتار، یعنی خروج صوتی با فرکانس و طول موج خاص از حنجره و ارتعاش تارهای صوتی با دامنه ... و از این قبیل امور مواجه هستند. اما برای علوم انسانی این رفتار واجد معناست و می‌تواند معنای اعتراض، جلب توجه، زینهار دادن و... داشته ‌باشد. علم انسانی بدین ترتیب با معنای رفتار‌های آدمی سر و کار دارد و به فهم آن‌ها می‌پردازد.

اگر علم انسانی با معنا سروکار دارد و اگر بررسی جلوه‌های روح آدمی در تاریخ است –به‌عبارت دیگر اگر  این جلوه‌ها را به‌مثابه نشانه‌های روح آدمی بررسی می‌کند –لاجرم چنین علمی که با معنا و تفسیر نشانه مواجه است، مبتنی بر هرمنوتیک خواهد ‌بود و همین است معنای آن‌که گفته می‌شود دیلتای هرمنوتیک را بنیان علوم انسانی قرار ‌داد.

از اصطلاح «هرمنوتیک رمانتیک» برای اشاره به هرمنوتیک شلایرماخر و دیلتای استفاده می‌شود. به جهت اهمیتی که این سنخ هرمنوتیک بر روی فلسفه‌و روش‌شناسی علوم انسانی نهاده ‌است، اشاره‌ای بدان ضروری می‌نماید. چنان‌که گادامر در «حقیقت و روش» متذکر گردید هرمنوتیک رمانتیک نَسَب به کانت می‌برد. این هرمنوتیک با متن و تفسیر آن، همان می‌کند که کانت در نقد قوه حکم با هنر و زیبائی کرد. سوبژکتیو کردن زیبائی و آن را یک بازی بین قوای فاهمه و مخیله دانستن و نیز هنر را هنر نابغه تلقی کردن یعنی امری که محصول قوه و استعداد خاصی در آدمی است، کاری بود که کانت با زیبائی و هنر کرد. شلایرماخر و دیلتای تاویل متن را بر سیاقی کانتی در سوبژکتیویته مؤلف جست‌اند و عمل تأویل را عکس عمل تصنیف شمردند. رسیدن از متن به نیت و ما‌فی‌الضمیر مؤلف. قرنی بعد گادامر بر هرمنوتیک شلایرماخر و دیلتای خرده گرفت که نه در پی حقیقت که در جست‌وجوی ذهنیت مؤلف است.

 

  دیلتای بهعنوان یک فیلسوف

دیلتای هم نئوکانتی است و هم به نحله‌ای تعلق دارد که مسامحتا آن را فلسفه‌ی حیات می‌نامند و نیچه و برگسون را  هم ذیل آن می‌آورند. نئوکانتی بودن دیلتای اقتضای آن دارد که او به‌رغم کسانی چون هگل - که رویکردی صرفا نظریه‌پردازانه و فارغ از مقتضیات تجربه‌ی علمی به تاریخ و مآلا علوم انسانی داشتند –تاریخ و علم انسانی را متکی و مبتنی بر تجربه ‌سازد و البته چنان‌که گذشت هم‌چون کانت در پی موجه ساختن معرفت‌شناختی تبدیل تجربه به علم –این بار علم انسانی –برآید. تفاوتی بین کانت و دیلتای البته هست و آن این‌که تجربه برای کانت، تجربه‌ی حسی بود، اما برای دیلتای تجربه‌ای دیگر است. او در عین نئوکانتی بودن، فیلسوف حیات هم می‌باشد و این اقتضا دارد که واحد بنیادین تجربه یا به‌عبارت دیگر «داده» را نه حس، که ترکیبی از حس و شعور و زندگی و تخیل و شهود و ... بیانگارد. قول مشهور او دائر بر این‌که «در رگ‌های فاعل شناسائی کانت و هیوم خون جاری نیست» ناظر است بر همین برنتایبدن تقلیل تجربه‌ی آدمی به امر حسی صِرف. دیلتای به‌جای تجربه‌ی حسی، تجربه‌ای را که واحد اساسی آن ساختاری مرکب از حس و حیات و شهود و ... است، قرار داد.

دیلتای البته یک تاریخی‌گرا5 نیز محسوب می‌شود. مراد ما از این اصطلاح آن است که کسی  بیان‌های روح آدمی هم‌چون سیاست و اقتصاد و حقوق و هنر و... را کاملا محصول عوامل تاریخی بداند و البته قائل بدین نیز باشد که آن شرایط تاریخی به‌وجود آورنده‌ی چنان بیان‌هایی را می‌توان شناخت یا به تعبیر دیگر بازسازی کرد. همین امکان بازسازی شرایط تاریخی یا جغرافیایی دیگر است که بعدها نئوویتگنشتاینی‌هایی چون وینچ و تیلور آن را اساس شناخت در علوم اجتماعی قرار دادند. گادامر البته بازسازی حیات اجتماعی تاریخی جامعه‌ای متعلق به زمان یا مکان دیگر را در «حقیقت و روش» نه ممکن و نه مطلوب شمرد.

به‌طور خلاصه دیلتای متفکری بود که با وجود قول به تاریخی‌گری در جست‌وجوی عینیت برای علوم انسانی نیز بود و از آن‌جا که نیل به عینیت در هرمنوتیک را نیز ممکن می‌دانست، اقوال جامع و سازگاری درباره‌ی علوم انسانی ارائه ‌داد.

 

 

   پینوشت

1-  عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

2-  historisism/ 3-  explanation/ 4-  Verstehen=understanding/ 5-  historisist

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی