X

به سوی تاریخ قدسی

به سوی تاریخ قدسی -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 2 نفر
 
نگاهی کوتاه به تاریخ قدسی در قیاس با تاریخ جهانی

با تغییر تصور خدا در الهیات مسیحی تصور انسان از خودش نیز تغییر کرد، این مطلب در تحول علوم انسانی، به‌ویژه تاریخ به‌مثابه مهمترین رشته‌ی علوم انسانی تاثیر ویژه‌ای دارد.

هنگامی‌که انسان دریافت همچون خدا، صاحب «شخصیت و اختیار است، خود را محق دانست تا همچون خدا عمل کند و جهان را از هیچ بیآفریند، کنشگر باشد و بدین‌سان به امر خدائی تن ‌دهد و خود را نماینده‌ی خدا بر زمین بپندارد. آگوستین که ستون‌های تئولوژی مسیحی را منسجم و مستدل ساخت، بر این باور بود که اراده از عناصر اساسی نفس2 فردی است. چراکه اراده‌ی خدا فراتر از همه در ورای انسان و جهان قرار دارد و این نفس انسانی است که قوای انسانی را بر می‌گیرد. بعد از اگوستین این نیکلاسس کواس بود که کنش انسانی را مورد تحلیل قرار داد و مفهومی از انسان را کشف کرد که به آن خدای دوم لقب داد. این نکته در تحولات بعدی علوم انسانی و تاریخ نقش جدی بازی کرد؛ امری که بعد‌ها «انسان مرکزی» نامیده شد. در پی انسانی‌شدن تئولوژی مسیحی یک روند تاریخی ظهور یافت که در بستر آن همه‌ی انسان‌ها بر مبنای انسانیت عام صورت‌بندی شدند و این انسانیت عام روایت تاریخی خاص خود را داشت. روایتی که با مفهوم «انسانیت تاریخی» معنا می‌یابد و بدین‌سان خود را از ساختار فکری یونانی در مورد انسان متمایز می‌کند.

در تفکر یونانی آن کس که یونانی نبود بربر شناخته می‌شد و نیز برده‌ها در دسته‌ی انسان قرار نمی‌گرفتند. به تدریج تحت تأثیر رواقیون و تصور آنان از انسان به‌مثابه انسان، صرف‌نظر از این‌که انسان از کجا می‌آید و چه منشأ خانوادگی و قومی دارد؛ انسان، انسان شناخته می‌شود و حقیقت انسانی می‌یابد. با دریافت مفاهیمی از پیامبران یهود، جریان مسیری دیگر گرفت. بر اساس این مفاهیم، خدا همه‌ی انسان‌ها را آفرید و تنها یک خدا هست و در کنار خداوند یکتا خدائی نیست؛ و بر پایه این اصل که هر انسان در کنش خلقت از آغاز تا آخرت فرزند خدا است و همه‌ی انسان‌ها فرزندان خدایند؛ انسا‌ن‌ها در برابر خداوند برابرند و همه‌ی آنان در یک هدف مشترک‌اند؛ و از آنجا که هدف مشترک دارند یک جماعت را تشکیل می‌دهند. به عبارت بهتر می‌توان گفت، توسط این وحدت خلقت، یک مشیت واحد بر اجتماع انسانی حاکم است. پس اگر این اجتماع واحد با مشیت واحد وجود دارد تاریخ واحدی نیز وجود دارد و بدین شکل می‌توان «تاریخ جهانی»، تصور کرد که در مقابل «تاریخ قدسی» است. توجه به تمایز تاریخ جهانی از تاریخ قدسی، مستلزم فهمِ مفهوم دیگری از زمان است تا بتوان به تحلیل سازوکار تبدیل تاریخ قدسی به تاریخ جهانی دست یافت. در بستر شکل‌گیریِ تاریخ جهانی بود که زمان آینده در تئولوژی مسیحی بارور شد و اندیشه‌ی پیشرفت مجال ظهور یافت.

باروری زمان آینده توسط یواخیم فیوره، زمینه را برای نسل‌های بعدی در سنت مسیحی فراهم آورد. چونانکه بر طبق این سنت بعدها، بوسوئه و کندرسه و کانت و هگل سیستمی از مفاهیم ایجاد کردند تا ابعاد خِرَد را در بطن تاریخ بیابند.

در پی انسانی‌شدن تئولوژی مسیحی یک روند تاریخی ظهور یافت که در بستر آن همه‌ی انسان‌ها بر مبنای انسانیت عام صورت‌بندی شدند و این انسانیت عام روایت تاریخی خاص خود را داشت. روایتی که با مفهوم «انسانیت تاریخی» معنا می‌یابد

هگل در دانش منطق و پدیدارشناسی روح، بنیادهای تاریخ جهانی را در تفکر مفهومی به اوج خود رسانده بود و بی‌جهت نبود که در دستگاه فلسفی‌اش، «مفهوم» جایگاه و منزلتی خاص داشت. در واقع در دستگاه هگل، خِرَد از منظر مفهوم، تجلّی می‌یافت. او می‌خواست تمام هستی را به «مفهوم» درآورد. ازاین‌رو، وی در بازسازی و تحول منطق کوشید و منطق نوینی برای تاریخ، بنیان‌گذاری کرد. منطق وی که در کتاب «دانش منطق» مدوّن شده است، در سه بخش، به آموزه‌ی هستی، آموزه‌ی چیستی، و آموزه‌ی مفهوم، می‌پردازد که در آن به تفکر مفهومی وزن و اندازه‌ای خاص بخشیده می‌شود. تاریخ جهانی با هگل به اوج خود رسید؛ اما خزانی ناگزیر در پیِ بهارِ تاریخ جهانی فرارسید و فلسفه‌ی تاریخ که توسط هگل به اوج خود رسیده بود با بحرانی هم جانبه روبرو شد.

 نقد خِرد به نقد مفهوم و تفکر مفهومی کشیده شد و پای «تخیّل» را در تاریخ‌نویسی به میان کشید و اندک اندک، گرایش‌های متفاوت در مورد تاریخ، رو در روی هم ایستادند. توجه به تخیّل و نیروی تخیّل، زمینه‌های گوناگون و متنوّع را برای تاریخ‌نویسی فراهم آورد. بار دیگر مبحث تاریخ قدسی به صورتی دیگر سر برآورد و تاریخ روحی3 نام گرفت.

 این‌چنین تاریخ روحی یا قدسی به مثابه‌ی یک تئوری است که نقطه عزیمت آن این است که پایه‌ی جهان از نظم روحی تعیّن یافته است و توصیف می‌کند چگونه این نظم روحانی از دست رفته است. بدینسان روند تاریخ به گونه‌ای دیگر دیده می‌شود که دیگر با معیار خِرد و تفکر مفهومی فاصله‌ای دارد و می‌کوشد تاریخی از نو متحقّق سازد. این تاریخ نو در جستجوی ریشه‌های خود از دوره‌ی آنتیک متأخر تا عصر جدید اروپا حکمت خالده4 را بازنگری می‌کند. از طرفی، موضوع تاریخ روحی یا قدسی بطور ضمنی اهمیت ویژه‌ای به امر رئالیته می‌دهد و نسبت این رئالیته را با نیروی تخیل می‌سنجد.

 اگر بخواهیم در چیستی تاریخ روحانی یا قدسی تعمق کنیم، باید این‌گونه بپرسیم که چه چیز می‌تواند مورد علاقه‌ی این سنخ از تاریخ‌نویسی باشد؟ باید گفت ادبیاتی که خود را با تاریخ قدسی مشغول می‌دارد، وجهی از روشنگری به معنای دوران روشنگری ندارد و کمتر با فلسفه‌ی خودبسندگی انسان سر کار دارد. بلکه این جهان روحانی و قدسی است که مورد توجه است. یعنی امری که وابستگی به عناصری از وحی دارد فعال می‌شود. امری که فانتزی است و بخشی از ابعاد همه جانبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نیروی تخیل است.

در تاریخ قدسی، روند تاریخ به گونه‌ای دیگر دیده می‌شود که دیگر با معیار خِرد و تفکر مفهومی فاصله‌ی دارد و می‌کوشد تاریخی از نو متحقّق سازد. این تاریخ نو در جستجوی ریشه‌های خود از دوره‌ی آنتیک متأخر تا عصر جدید اروپا فلسفه‌ی مشیّت را بازنگری می‌کند

اینجا موضوع را نمی‌توان همچون سنت روشنگری با اندیشه‌ی انتقادی مورد نقد و بررسی قرار داد. چراکه اینجا، جهان روحانی است که اهمیت دارد و این جهان روحانی شامل واقعیت‌های مشخص تاریخی نیست. در آن مسائلی روایت می‌شود که از اسطوره، وحی و تجربه‌ی دینی در موقعیت روانشناسانه‌اش نشأت گرفته است. اینچنین از جنبه‌ی معرفت‌شناسانه، مابین نیروی تخیل و رئالیته، قرار دارد.

اینجا جهان روحانی، گونه‌ای آشکارشدگی است - نه اینکه تولید شده‌گی-، که آن ‌را می‌توان به صورت فانتزی مورد شناسائی قرار داد. همچون جهان ادبی و زیبایی‌شناختی، جهان ادبیات روحانی نیز بایستی با کمک فانتزی به مثابه امر رئال، مورد تایید قرار گیرد. اما اینجا مسئله‌ی بین جهان روحانی و ادبیاتِ تخیلی، معلّق می‌ماند. چراکه جهان روحانی بر روی وحی بعنوان گونه‌ای آشگارشدکی استوار است، حال آنکه، ادبیاتِ تخیّلی، ابعادی خودانگیخته و تولید شده دارد.

 بدین شکل پرسشی طرح می‌شود، که چگونه فانتزی دینی فهمیده می‌شود؟ فانتزی و تخیّل به بینش درونی وابسته است. چیزی طرح‌گونه و هم‌زمانی، بدون اینکه واقعیت رئال حضور داشته باشد. بعد از تئوری ارسطو بود که تأمل در موقعیت حافظه -که در کنش خاطره چیزی را بازنمائی می‌کند بدون اینکه واقعیت تحقق یافته باشد-، مورد توجه قرار گرفت. بدین شکل که پاره پاره‌های خاطره در تخیّل، در یک تصویر ادغام می‌شود و روند خلاقیت را تعین می‌دهد. خلاقیتی که تصاویر را در کنار هم قرار می‌دهد و از این طریق، یک کل در جهان درونی را فراهم می‌کند.

جهان خاطره نیز همچون نیروی تخیّل است. اما اکنون در این رابطه باز پرسشی مطرح می‌شود که چگونه می‌توان تصور کرد آنچه در جهان بیرونی بگونه‌ي رئالیستی هستی نداد در جهان تخیّل هستی می‌یابد؟ و تحت چه شرایطی چنین رئالیته‌ی مجازی متحقق می‌شود؟ این تنها وابستگی به تخیل و فانتزی است که می‌تواند این امر را تحقق دهد. و فقدان اکنونیت تجلّی می‌یابد. در این فقدان اکنونیت، تصاویر فانتزی‌گونه‌ای ازطریق الگوهای تجربه امکان ترکیب می‌یابند، تا به شکل درونی، کلیت جدید را دوباره آرایش دهد. از این‌رو واقعیت مجازی و فانتزی نیاز به تکه‌های تجربه دارد. جهان‌های خاطره و فانتزی، جهان‌های طبیعی روحانی هستند و چگونه می‌توان جهان فانتری را بازسازی کرد وقتی وجود روحانی واقعیت عینی ندارد؟ اینجا تنها لحظه‌های واقعی هستند که انسان، آن‌ها را بخاطر می‌آورد. آن‌ها روندی را می‌سازند تا جهان روحانی تنها جهان خاطره نباشد، بلکه گونه‌ای فشرده‌گی و تراکم دینی باشد، که از تجربه وحیانی نشات می‌گیرد. وحی که تحت شرایط روحانی قرار دارد، بدین‌سان تجربه وحیانی را حمل می‌کند. تجربه‌ای که تجربه روزانه نیست اما واجد تشخص خاص است. با این بنیاد نظری بود که هانری کربن و شاگردان او تاریخ قدسی را در تاریخ ایران می‌جستند و در تخیل فعال سهرودی و ابن‌سینا وجهی از تاریخ قدسی را پی می‌گرفتند. اما باید پرسید ابعاد تاریخ جهانی در تاریخ اندیشه‌ی ایران و ایران دوران اسلامی چگونه رقم خورده است؟ و آیا می‌توان، آراء اندیشه‌ی متفکرانی مسلمان را از منظر و گونه‌ای دیگر خوانش کرد؟

 

 

 پی نوشت:

1- دانش‌آموخته‌ي دانشگاه برلين

2- Seele

3- Spiritualitat

4- Philosophia perennis

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی