X

رسانه امتداد مردان است

رسانه امتداد مردان است -
امتياز: 3.8 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
سید رضا مرزانی
پیوند ماهیت تکنولوژی رسانه‌ای و هرزه‌نگاری از منظر فمینیسم
اشــــاره یکی از رویکردهای پسامدرن به بحث رسانه و رسانه‌های تکنولوژیک رویکرد فمینیستی است. در این رویکرد رسانه‌های تکنولوژیک (و اساسا تکنولوژی) پدیده‌ای مردانه معرفی شده و جمله‌ی معروف مک‌لوهان که «رسانه امتداد انسان (man) است»، به‌صورت «رسانه امتداد مردان است» تعبیر می‌شود که یکی از بهترین شواهد آن رواج وحشتناک برنامه‌های بامحتوای پورنوگرافی در این رسانه‌هاست. متن پیش‌رو قسمتی از فصل چهارم کتاب تکنولوژی رسانه‌ای از منظر انتقادی (Media Technology: Critical Perspectives) نوشته‌ی یوست ون لون (Joost Van Loon) استاد تحلیل رسانه‌ی مؤسسه‌ی تحلیل فرهنگیِ دانشگاه ناتینگهام ترنت است. ترجمه‌ی این کتاب در سال 88 توسط انتشارات همشهری منتشر شد اما فصل چهارم آن به‌طور کامل حذف گردید! نپرداختن به تحلیل‌های نظری درباب مسائل جنسی در کتاب‌ها و مجلات علمی سبب گسترش بی‌فکرانه‌ی آن در سطح رسانه‌های عمومی در جامعه شده است. اگر به این مباحث توجه نکنیم، تا چند سال دیگر که ارتباط تصویری از طریق موبایل همه‌گیر شد باید فریاد سر دهیم که چرا «تن‌فروشی موبایلی» اینقدر زیاد شده است!

موضوع هرزه‌نگاری

شاید بتوان گفت بهترین مثال برای نشان دادن ارزش تحلیل فمینیستی برای درک رابطه‌ی بین تکنولوژی رسانه‌ای و محتوای رسانه‌ای، هرزه‌نگاری است.

هرزه‌نگاری را به‌صورت ساده می‌توان یک نظام نشانه‌ای برای بازنماییِ اعمال جنسی (بویل1 2005) تعریف کرد، اما باید همواره به یاد داشته باشیم که خود این نظام نیز فی‌نفسه یک عمل جنسی است. این تعریف از هرزه‌نگاری نسبتا جامع است و شامل چیزی است که برخی افراد ممکن است آن را «تحریک کننده‌ی جنسی» (msicitore) یا «فرهنگ افسون‌گری» (erutlac ruomalg) بخوانند نیز می‌شود. این تعریف عناصری از رسانه‌های متداول را در خود وارد می‌کند که ذیل عنوان «هرزه‌نگارانه» (cihpargonrop) طبقه‌بندی نشده‌اند. عنوان شناخته شده‌ی «دختر صفحه‌ی شماره‌ی 3» (lrig 3 egaP) مثالی خوب در این‌باره است که در نشریات انگلیسی مانند سان (nuS eht) و دیلی استار (Daily Star)، منتشر می‌شود و از این‌رو به‌صورت روزانه (و بسیار معمولی) روی میز صبحانه‌ی بسیاری از خانه‌های «معمولی» انگلستان، به عنوان یک «تفریح کوچک» بی‌ضرر، دیده می‌شود (هولاند2 1983).

برای بسیاری از فمنیست‌ها، معمای چگونگیِ فهمیدن تکنولوژی‌های رسانه‌ای در ارتباط با محتوا، به نحو بسیار دردناکی در «مبحث هرزه‌نگاری» دهه‌ی 1970 آشکار گردید، که جنبش حقوق زنان را به گروه‌های به‌شدت مخالف تقسیم کرد. موضوع کلیدی این بود که هرزه‌نگاری می‌بایست سانسور شود یا خیر. از یک‌سو، فمینیست‌های «رادیکال» می‌خواستند مبنایی قانونی ایجاد کنند تا اخلاقی‌بودن محدودکردن آزادی‌های جنسی فردی را تأیید نمایند؛ از سوی دیگر، فمینیست‌های «لیبرال» چنین سانسوری را به واسطه‌ی اتحاد قانونی/ اخلاقی میان فمینیست‌ها و دولت، توسعه‌ی حضور جریان مردسالاری می‌دانستند.

بسیاری از فمینیست‌ها هرزه‌نگاری را به دلیل سو‌ء استفاده از زنان، مورد نقد قرار می‌دهند. در حالیکه برخی، بر تأثیرات مصرف هرزه‌نگاری توسط مردان تأکید کرده‌اند [«هرزه‌نگاری ایدئولوژی است و تجاوز به عنف، اقدام» (مورگان3 (1978:128)]، برخی دیگر بر این امر پافشاری می‌نمایند که ماهیت حقیقی نمایش هرزه‌نگارانه، توهین به زنان است.

جدای از مسائل خاص مربوط به سلیقه، تحلیل‌های فمینیستی در مورد محتوای هرزه‌نگارانه، از اشاره به این امر غافل نبوده است که بخش عمده‌ای از مطالب هرزه‌نگاری شامل نمایش بدن زنان است که اقدامات جنسی مختلف را انجام می‌دهند تا از این طریق شهوات جنسی مردان را تحریک کنند (چرچ گیبسون4 2004). هرچند اگر بخواهیم دقیق‌تر شویم، تحلیل‌های محتوامحور تنها می‌توانند در مورد دریافت مخاطب نظر داشته باشند، اما می‌توان گفت عرف هم فرض را بر این می‌گذارد که نمایش‌های هرزه‌نگاری بر اساس مجموعه‌ای از استاندارد‌های خاص صورت می‌گیرد، زیرا این نمایش‌ها به دنبال ارضای انتظاراتی هستند که حول چیزی که تحریک‌کننده به نظر می‌رسد، گردش می‌کنند. به عبارت ساده‌تر، هرزه‌نگاری وجود دارد، چرا که تقاضا برای هرزه‌نگاری وجود دارد و تقاضا برای هرزه‌نگاری اساسا از جانب مردان است. در واقع تنها نگاهی گذرا به جریان اصلی هرزه‌نگاری هتروسکشوال5، چه تصویری و چه نوشتاری، نشان می‌دهد که، زنان و شهوت جنسی ایشان برای مصرف جنس مذکر در معرض نمایش گذاشته شده است.

بهترین مثال برای نشان دادن ارزش تحلیل فمینیستی برای درک رابطه‌ی بین تکنولوژی رسانه‌ای و محتوای رسانه‌ای، هرزه‌نگاری است

با این‌حال، در روی دیگر سکه، برخی از فمنیست‌ها مخالفان هرزه‌نگاری را مورد نقد قرار می‌دهند و مدعی هستند که این دستور کار اخلاقیِ محافظه‌کارانه، می‌کوشد زنان را در یک محدوده‌ی مردسالارانه تحدید کرده و در ساختار‌های متمایل به رابطه با جنس مخالف، همچون ازدواج و خانواده، متوقف سازد (میلت6 1970). چنین مخالفتی معمولا منجر به اتفاق میان ایشان و جنبش‌های مختلف همجنس‌گرایانه می‌شود که برای آن ها هرزه‌نگاری معمولا به منزله‌ی فرصتی است برای آشکارساختن هویت خویش؛ نوعی شورش علیه هژمونی مردسالاری هتروسکشوال. برای این دسته از منتقدین، هرزه‌نگاری نتیجه‌ی تبعی و ضروری آزادی بیان است و روشی برای آشکارساختن بنیان متظاهر و ریاکار فرهنگ مردسالار است. این به نوبه خود با یک جریان انتقادی فمینیستی پیوند می‌خورد که مخالفت با نمایش‌های فرهنگی کاملا جنسی را به منزله‌ی اظهار ترس از تهدید تمایل جنسی زنانه تلقی می‌کند که در نتیجه به یک مسئله‌ی سلیقه‌ای تبدیل می‌شود7.

یک تحلیل انتقادی از هرزه‌نگاری به عنوان یک تکنولوژی رسانه‌ای (سکس رسانه‌ای شده)، به دو واقعیت اساسی اشاره دارد، که از این قرارند:

اینکه هرزه‌نگاری یک صنعت است (برای مثال، عنوان شناخته شده‌ی «صنعت سرگرمی بزرگسالان»)؛

اینکه هرزه‌نگاری یک تکنولوژی است.

این دو در این معنا از یکدیگر جدا نیستند که ساختار تولید، توزیع و مصرف رسانه‌ها، بخش ضروری تکنولوژی رسانه‌ای نیز هستند. جدای از همه‌ی این‌ها، تکنولوژی نباید به ابزاری صرف تقلیل داده شود، بلکه باید به جنبه‌های اجتماعی اینکه چگونه چنین پدیده‌ای پا به عرصه وجود نهاد و به عنوان یک پدیده، ابزار، کارکرد و دانش مورد استفاده قرار گرفت، نیز توجه شود.

صنعت هرزه‌نگاری یکی از شاخه‌های بسیار مستحکم و سازماندهی‌شده‌ی صنایع فرهنگی است (آدرنو و هورکهایمر8 1979) و شاید بتوان گفت حامی ایده‌آل/ نوعی این نظریه است که هدف اصلی صنایع فرهنگی مهندسی ادغام روانی‌-فرهنگی جامعه در منطق کاپیتالیسم است. این صنعت بسیار قدرتمند است چرا که تقریبا هیچ نیرویی برای عملکرد خود نیاز ندارد.

عامل اصلی پیش‌برنده‌ی هرزه‌نگاری، تبدیل کردن سکس به کالا است. از آنجا که سکس همواره با نوعی تسلسل کالا مرتبط بوده است، صنعت هرزه‌نگاری به نحو افراطی‌تری تمایلات جنسی انسانی را با منطق سرمایه‌[داری] پیوند می‌زند. در نتیجه هرگونه احتمال وجود ارتباط میان سکس و کالاسازی را از بین می‌برد، چراکه سکس به خودی خود یک کالای صرف است.

ساختار صنعت هرزه‌نگاری در مجموع، از خطوط سنتی جنسیت پیروی می‌کند. مردان اغلب (اما نه صرفا) جایگاه کارآفرینان، تأمین‌کنندگان مالی، توزیع‌کنندگان، کارگردانان، سردبیران، تولیدکنندگان، فیلم‌نامه‌نویسان، فیلم‌برداران، عکاسان، رقص‌آرایان را بر عهده می‌گیرند در حالی که زنان غالبا در نقش بازیگران، مدل‌ها و کارهای پشتیبانی مانند تعیین مدل مو، آرایشگری، تدارکات و... حاضر می‌شوند. با این حال بر کسی پوشیده نیست که زنان به طور فزاینده‌ای نقش‌های کلیدی‌تری را در سازمان تولید و توزیع هرزه‌نگاری بر عهده می‌گیرند9.

تحلیل‌های فمینیستی در مورد محتوای هرزه‌نگارانه، از اشاره به این امر غافل نبوده است که بخش عمده‌ای از مطالب هرزه‌نگاری شامل نمایش بدن زنان است که اقدامات جنسی مختلف را انجام می‌دهند تا از این طریق شهوات جنسی مردان را تحریک کنند

همان‌طور که مارکس (1990) در کتاب سرمایه تأکید می‌کند، کاپیتالیسم دربردارنده‌ی روش‌های استثمار است که با اشکال مختلف کالا هماهنگی داشته و از این طریق روابط اجتماعی را در روابط تولید کاپیتالیستی، ادغام می‌کند. استثمار نظام‌مند است و هرگز قابل تقلیل به منویات «بد» کاپیتالیست‌ها نیست. جدای از این واقعیت که استثمار ویژگی کلیدی تمام موجودیت‌های اقتصادی کاپیتالیستی است و در تمام اشکال نیروی کار مزدستان، و به پیروی از مارکوس (1964)، تمام اشکال مصرف نفوذ کرده است، تمام اشکال هرزه‌نگاری دربرگیرنده نوعی عینیت‌بخشی هستند، چرا که مفاهیم انتزاعی انسانی را به ماشین (ابزار) تبدیل می‌کنند تا شهوات جنسی را به تصویر بکشند و توجهی ندارد که چنین فرایندی توسط زنان یا مردان یا برای زنان یا مردان، صورت می‌گیرد. از این روی، هرزه‌نگاری مثال بسیار مناسبی برای آنچه که مارکس (1990) «کالا به مثابه بت» (commodity fetish) می‌خواند است.

 

 هرزه‌نگاری به مثابه تکنولوژی ارتباط رسانه‌ای

اما این استثمار، از محتوا یا ساختار هرزه‌نگاری فراتر می‌رود، لذا در اینجا لازم می‌شود که توجه خود را به سمت تکنولوژی رسانه معطوف کنیم. از همان ابتدای امر، منطق هرزه‌نگاری [که در رویکرد بارت (1993) به یک دالّ بدون مدلول، ضرورتا یک اسطوره به‌حساب می‌آید] به شریان اصلی فرهنگ عمومی تراوش کرده است. خلق «موقعیت‌های جنسی» یکی از اصلی‌ترین گذرگاه‌های فرعی برای حرکت به سمت شکل‌دهی به بسیاری از روایت‌ها در ادبیات نگارشی و نمایشی بوده است، و همان‌طور که بارت نشان داده است، عکاسی (همانند استریپتیز01) ذاتا رسانه‌ای ارضاءکننده از طریق نگاه (voyeuristic medium) است که شهوت ما را از طریق تماس بالقوه (نه واقعیت بخشیدن [به وقوع تماس]) و تحریک احساس وقوع تماس، تغذیه می‌کند. در واقع، تکنولوژی به‌خودیِ‌خود، در صورت‌بندیِ منطقیِ هرزه‌نگاری، نقش مهمی ایفا می‌کند. در این ارتباط عبارت هایدگر (1977) که «ذات تکنولوژی، مکشوف‌ساختن است» قابل تأمل است. هرزه‌نگاری و تکنولوژی‌های رسانه‌ای، همزیستی بسیار پیچیده‌ای با هم دارند، که گسترش کالایی‌شدن جنسی (sexual commodification) در تقریبا تمام حوزه‌های فرهنگ عمومی، این همزیستی را ممکن و روز افزون ساخته است. برای مثال، در عکاسی، «هرزه‌نگارش» (pornograph)، یا به عبارت دیگر، نشانه‌ای (نگارش (graphe)) از سکس (هرزه (pornea))، ذاتا وابسته است به منطقِ «ظاهرشدن» (exposure) که از طریق آن عکس، قدم به عرصه‌ی وجود می‌نهد. توانمندی عکاسی در ایجاد یک فراواقعیت (hyperreality)، با ثبت یک لحظه و ممکن‌ساختن یک تداوم و بررسیِ دقیق تمام جزئیاتی که در حالت عادی از مقابل چشم بدون دیده شدن می‌گذرند، اسباب ایجاد «خیره نگریستن» را فراهم می‌آورد. عکاسی نه‌تنها فرد را قادر می‌سازد با دقت بیشتری نگاه کند، بلکه او را به «خیره نگریستن» دعوت می‌کند؛ عکاسی همه‌چیز، یا بهتر بگوییم ذره‌ذره‌ی جسم را، به موضوعی بالقوه برای خیره نگریستن ما تبدیل می‌کند.

پیوستگی میان ظاهرشدن و خیره نگریستن، ویژگیِ اصلی فرهنگ بصری مدرن است (مالوی11 1975). این پیوستگی همچنین متضمن تباهی روایت است. در مقایسه‌ی تصویر عکاسی‌شده/هرزه‌نگارانه با یک بخش از نوشته‌ی هرزه‌نگارانه، فرد متوجه خواهد شد که مورد اول (یعنی هرزه‌نگاری) بدون هیچ تلاشی و به‌راحتی، چیزی را به‌دست می‌آورد که مورد دوم (یعنی نوشته) برای تحصیل آن به شدت مبارزه می‌کند، یعنی توصیف محض. تصویر عکس‌برداری‌شده، از طریق امکانی به‌اسم «تفکیک»، سبب تباه شدن روایت می‌شود، دقیقا به این دلیل که یک عکس برابر با هزار واژه است. با این حال چنین فرضی احمقانه است که تصاویر خود سخن می‌گویند؛ دلیل اینکه چرا عکاسی و هرزه‌نگاری چنین همزیستی مسالمت‌آمیزی با یکدیگر دارند این است که از طریق توارد ذهنی، تصاویر عکاسی‌شده امکان تضارب و تکاثر روایت‌ها را فراهم می‌آورند؛ هر یک از این روایت‌ها فرد را به خیره‌نگریستن مجدد و خلق داستانی جدید دعوت می‌کنند؛ هر یک از این روایات، روی انرژی‌ای که به واسطه‌ی شهوت جنسی آزاد شده است، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

این گفته بار دیگر تأکید می‌کند که قالب رسانه‌ای [به‌خودیِ‌خود] اهمیت دارد. عکاسی، هر چند که به نظر می‌رسد «جایی برای تصورکردن باقی نمی‌گذارد»، از طریق توارد ذهنی، تکاثر تفاسیری را رقم می‌زند که روایت‌ها به سمت پایان‌بخشیدن به آن ها حرکت می‌کنند. نوشتن، فراخوانش «افکار» و اظهار شفاهی، شهوت را ممکن می‌سازد؛ در حالی که عکاسی همجوارساختن تفاسیر را امکان می‌بخشد. روایت‌ها، شمول انگیزه‌ها و مقایسه میان مواضع ذهنی متفاوت را ممکن کرده، فراخوانش ملاحضات متفاوت را میسر ساخته و تردید و ابهام را به حد اعلای آن می‌رسانند. در نتیجه روایت‌ها، امکان توجیه لحظه‌ی هرزه‌نگاری‌شده را ممکن می‌سازند، به عبارت دیگر، [روایت‌ها] یک تماس جنسی عاصیانه را که ابتدا با یک رسانه برخورد می‌کند و سپس با شخص ثالث برخورد خواهد داشت، «در معرض دید» قرار می‌دهند [یا ملموس می‌سازند]. عکاسی چنین نیست. همه‌ی آنچه که عکاسی ارائه می‌کند، لحظات عکاسی‌شده (snapshots) است؛ تماس‌ها و تجاوزهایی که پیش از این به وقوع پیوسته‌اند.

یک تحلیل انتقادی از هرزه‌نگاری به عنوان یک تکنولوژی رسانه‌ای (سکس رسانه‌ای شده)، به دو واقعیت اساسی اشاره دارد: اولا هرزه‌نگاری یک صنعت است و ثانیا هرزه‌نگاری یک تکنولوژی است

تصاویر متحرک فیلم، هر دو امر را شامل می‌شود و همجواری هر دو وجه را ممکن می‌سازد. با این حال، تفسیری که غالبا در مورد فیلم‌های پورنو شنیده می‌شود، فقدان عمق روایی، مکالمه و مقدمه‌چینی‌ها (پیش‌نوازی) است، که معمولا «امور حاشیه‌ای هستند» که «بر سر راه محتوای اصلی» قرار می‌گیرند. این بدان معناست که منطق تصویرنگارانه (photographic) رسانه‌گری (mediation)، بر دستور زبان هرزه‌نگاری (pornogrammar) روایت، غلبه دارد.

به هر حال این امر حاکی از آن است که رسانه به‌خودیِ‌خود اهمیت دارد و اینکه فرد نمی‌تواند صرفا یک منطق واحد را بر همه‌ی اشکال رسانه تطبیق دهد. آنچه که در مورد هرزه‌نگاری در عصر مدرن بسیار جالب توجه است، ترکیب آن با رسانه‌های بصری و الکترونیک است: عکاسی، فیلم‌سازی، تلویزیون، ویدئو، و آخر از حیث ترتیب و نه از حیث اهمیت، اینترنت. ابتدا، به‌عنوان نمایندگان اصلی صنعت تکثیر مکانیکی رسانه‌ها، عکاسی و فیلم‌سازی، «هاله» (aura) یگانگیِ کار هنری یا نمایش را نابود کردند (بنیامین21 1969). به‌عبارت ساده، این‌ها فرسایش عینیت هنری را تسهیل کردند. در نتیجه حالت پیوستگی بلافصلی را میان اظهارات پیچیده‌ی هنری و غرایز بسیار بنیادین، ایجاد کردند. سکس، که برخوردار از کیفیتی است که «آثار الهی» (شور، عیش، وجد) و انگیزه‌های حیوانی (شهوت) را در هم ترکیب می‌کند، به ناگهان به‌مدلولی متعارف، اگر نگوییم جهانی، تبدیل شد.

با این حال، همان‌طور که بنیامین مدعی می‌شود، تکثیر مکانیکی بیش از این تأثیرگذار بود. با در دسترس عموم قرار دادن یک اثر هنری، مرز میان مصرف عمومی و خصوصی آثار هنری را کم‌رنگ کرد، در نتیجه سستی کارکرد‌های کنترل اجتماعی خارجی (فراخودِ (super-ego) فروید) و شرم را به همراه آورد. بخش عمده هرزه‌نگاری‌‌ها به صورت خصوصی (در خانه) یا نیمه‌خصوصی، مانند کلوپ‌ها، مصرف می‌شوند (جوفر31 2004).

تکثیر الکترونیک، وجه منحصر به فردی به این جریان بخشید. رسانه‌های الکترونیک، که به‌لحاظ ماهیت بساوش تقویت شده است، ارتباط مستقیم میان انگیزه‌های بصری و احساسی را به‌وجود آورد. این ارتباط مستقیم را در مقوله‌ای می‌توان به آشکاری لمس کرد که زمانی با عنوان پیشرفتی عظیم در [صنعت] ارضاء شهوانی از آن یاد می‌شد، یعنی سایبردیلدونیکس14 (فیتراستون و بوروز51 1996؛ گیلیس61 2004). در این‌جا تلاش شد تا میان اشکال الکترونیک ارتباطاتی و مقاربت جنسی جسمانی، ارتباطی مستقیم برقرار شود. با اینکه امروزه ایجاد چنین فضایی بسیار آسان است، عملکرد سایبردیلدونیکس کاملا در راستای یک فرهنگ کاملا هرزه‌نگارانه است که در آن رؤیاهای جنسی بدون هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری روایی یا دخالت فردی، تحقق می‌یابند. در واقع، سایبردیلدونیکس توانست تمایز میان سکس و مصرف را برای همیشه از میان ببرد و امری را محقق کند که تبلیغات‌چیان به مدت یک قرن به دنبال تحقق آن بوده‌اند: «با وجود سایبر سکس، شما بیش از این به طلاق نمی‌رسید، بلکه بنیان خانوادگی شما از هم می‌پاشد. واقعیت تحریک درونی به ناگهان به امری ناشایست تبدیل شد؛ همه این‌ها از پی تعامل از فاصله دور است. آنچه که ترتیب داده شد، پیوستگی دقیق و پنهان بود که نه بر اساس جاذبه، بلکه بیشتر بر اساس طرد و دفع متقابل، بنا نهاده شد. در نتیجه‌ی اجماع میان دو شریکی که بیش از این «با یکدیگر مرتبط» نیستند، زیبایی‌شناسیِ ناپدیدبودن به نوبه خود، در مواجهه با اصول اخلاقی ضرورت نامرئی‌بودن «نزدیک‌ترین و عزیز‌ترین» فرد همسر، عاشق به نفع «دورترین» (و نه به همان اندازه عزیز) که نیچه روزگاری از ما می‌خواست به آن عشق بورزیم، از بین رفت.» (ویریلیو71 301:1997)

این واقعیت که هرزه‌نگاری اولین و همچنان پرسود‌ترین شکل تجارت الکترونیک است، توانمندی بی‌مثال آن را در سازگارشدن با رسانه‌های الکترونیک را نشان می‌دهد. هرزه‌نگاری اینترنتی را شاید بتوان خالص‌ترین شکل هرزه‌نگاری قلمداد کرد. به نظر می‌رسد این شکل از هرزه‌نگاری دربر گیرنده‌ی یک پایگاه داده‌ی بی‌پایان و پایدار از تصاویر ثابت، متون، ویدئو کلیپ‌ها، فایل‌های صوتی و... است که در آرشیو‌هایی جمع‌آوری شده‌اند که به‌راحتی و با «اولویت‌هایی» بی‌پایان و متنوع می‌توان در میان آن ها به جستجو پرداخت. منطق هرزه‌نگاری را شاید بتوان بیشتر بر سیستم‌های طبقه‌بندی مترکز دید که برای جذب مشتری طراحی شده‌اند (که دسترسی به حجم انبوهی از پیوند‌ها را تسهیل می‌کنند؛ برای مثال مانوویچ812001). هرزه‌نگاری اینترنتی بازاری بی‌حد و حصر از نشانه‌های تحریک‌کننده‌ی جنسی است که ذائقه‌ها را بر اساس اصنامی (fetishes) مشخص، مهندسی می‌کند. همه‌ی سکس به نمادهای مختلف تبدیل شده است، چرا که همه‌ی سکس به یک کالا تبدیل شده است. در دنیای هرزه‌نگاری اینترنتی، هیچ سکسی خارج از سلسله‌مراتب آنچه که کالا نامیده می‌شود، وجود ندارد.

هرزه‌نگاری اینترنتی به عنوان یک پدیده‌ی جنسی، اساسا ارتباطی با روایت‌ها ندارد (هرچند که شامل حجم انبوهی قصه است)، بلکه به خرده روایت‌های شبه قصه اکتفا کرده است؛ در نتیجه هرزه‌نگاری اینترنتی تأیید و تأکید می‌کند که همه‌ی سکس فقط یک افسانه است (یک دال بدون مدلول). ماشین بساوشی برای ارضای شهوت جنسی زودگذر است که هرگز نمی‌تواند چنین شهواتی را ارضا کند چرا که بی‌پایان و بی‌حد و حصر هستند. هرزه‌نگاری اینترنتی، «دختر همسایه» افسانه‌ای را به یک پورن استار (porn-star) فریبنده‌ی جهانی تبدیل کرد. همسرها، دوست‌دختر‌ها، خواهر و برادرزاده‌های مؤنث، دختر‌ها، همه‌و‌همه برای تبدیل‌شدن به یک کالای جنسی پیشنهاد می‌شوند، چرا که همه به یک پورن استار بالقوه تبدیل شده‌اند. در واقع، هم نشریه‌ی پلی‌بوی (Playboy) و هم مجله‌ی انگلیسی سان (nuS eht)، «ارائه‌ی مدل‌های جادویی» (glamour modelling) را به‌بهانه‌ی صرفا در معرض نمایش قراردادن «زیباترین زنان جهان»، به امری جهانی و طبیعی تبدیل کرده‌اند. جدای از همه این‌ها، «هر کسی (که زیبا است) می‌تواند به عنوان دختر صفحه‌ی شماره 3 انتخاب شود» (هولاند 1983).

هرزه‌نگاری، در قالب الکترونیک خود، گام منطقی بعدی را در پیشرفت تکثیر مکانیکی برداشته است. نه‌تنها مصرف «اثر هنری» رایج و عمومی شد، بلکه با سقوط کامل خود هنر، تنزل و تباهی «عینیت هنری» نیز به حد اعلای خود رسید. به همین دلیل است که کار اندی وارهول به‌شدت به منطق هرزه‌نگاری گرایش دارد. اگر همه‌چیز مقدس است (به دلیل اینکه به‌صورت بالقوه می‌تواند عینیت هنری داشته باشد) در نتیجه هیچ‌چیز مقدس نیست: «پس از اغوا و فریفتگی ناشی از شبیه‌سازی، نوبت به یأس و ناامیدی ناشی از جانشینی می‌رسد: عینیت زن به عنوان منتهای همه‌ی خواسته‌ها، همه‌ی رؤیاها، به ناگهان به زن عینی (object-woman) تنزل پیدا می‌کند.» (ویریلیو 301:1997)

ویریلیو مدعی است که زیبایی‌شناسیِ ناپدیدبودن مشخصه‌ی سایبر سکس است که در آن تبدیل‌شدن زن به کالا بیش از این یک روند نیست، بلکه یک عمل انجام شده(fait accompli) (توسط زن عینی) است، چراکه: «به ندرت می‌توان «حد و مرز زمانی» برای آن در نظر گرفت؛ حرکت پرشتاب موجهای کوتاه الکترومغناطیس در این زمان محدود، نه‌تنها سرعت نسبی موجود زنده را از اعتبار ساقط می‌کند، بلکه هرگونه حضور مؤثر افراد دیگر را نامعتبر می‌سازد.» (ویریلیو 301:1997)

ویریلیو مدعی است افزایش سرعت، که رسانه‌های الکترونیک نیز بر آن می‌افزایند، نه تنها متضمن تغییر حالت مفهوم است بلکه ماهیت خود موجودیت را تغییر می‌دهد. این ادعا آشکارا در کلام بودریار طنین انداخته است؛ وی وساطت [رسانه‌] را با تنزل شأن نمادگرایی «عبادی» یا «مقدس» و بالارفتن «تشبیه محض»، قرین و همراه می‌داند. اگر تحلیل فمینیستی ضرورتا با قضیه‌ی تجسم در ارتباط است (بوتلر91 1993)، در نتیجه چنین تحلیلی بر این باور است که وساطت دیجیتال یک موضوع فمینیستی است.

بنابراین، یک فمینیست منتقدِ هرزه‌نگاری که نمی‌تواند با ساختار «صنعت سرگرمی بزرگساران» و تسهیلات تکنولوژیک رسانه‌ای آن ارتباط برقرار کند، در اظهار نظر خود، در حد و حدود یک مفسر سطحی باقی می‌ماند. از آنجا که در سطوح ظاهری امر به دنبال سرنخ و نشانه می‌گردد، نمی‌تواند تشخیص دهد که هرزه‌نگاری، برای سوء استفاده است یا برای ایجاد آزادی (سیگال 2004). چنین رویکرد مبهم و سطحی در مورد ماهیت هرزه‌نگاری منجر به اظهاراتی ساده‌لوحانه شده است که مدعی می‌شوند می‌تواند چیزی با عنوان «هرزه‌نگاری فمینیستی» وجود داشته باشد. این بدان معناست که هرزه‌نگاری یک محتوای محض است و در نتیجه، با استمداد از همین موضع، منطق خود هرزه‌نگاری را تصدیق می‌کند.

 

 

 پی نوشت:

1- Boyle, K. (2005) Media and Violence. Gendering the Debates. London: Sage. 2- Holland, P. (1983) The Page Three girl speaks to women, too. A sun-sational survey. Screen 24(3):85–102.

3- Morgan, R. (1978) Going Too Far: the Personal Chronicle of a Feminist. New York, NY: Random House.

4- Church Gibson, P. (ed.) (2004) More Dirty Looks: Gender, Pornography and Power. London: BFI.

5- heterosexual: به‌معنای عمل جنسی دو جنس مخالف است. م

6- Millet, K. (1970) Sexual Politics: the Classic Analysis of the Interplay Between Men, Women, and Culture. New York, NY: Doubleday.

7- به‌عنوان مثال:

Bristow, J. (1997) Sexuality. London: Routledge. و Segal, L. (2004) Only the literal: the contradictions of anti-pornography feminism, in P. Church Gibson (ed.) More Dirty Looks: Gender, Pornography and Power. London: BFI, 59–70.

8- Adorno, T.W. and Horkheimer, M. (1979) Dialectic of Enlightenment. Lon

9- برای مثال کریستی هفنر (Christie Hefner) اکنون سرپرست و مدیر عامل تشکیلات پلی‌بوی (Playboy) است، که ماهانه 5/4 میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا توزیع می‌شود؛ همچنین نگاه کنید به:

Gallen, G. (2006) A woman's world. XBIZ World Magazine. Available at: http//xbiz.com

10- striptease: رقص، همراه با برهنگیِ تدریجیِ رقاصه. م

11- Mulvey, L. (1975) Visual pleasure and narrative cinema. Screen 16(3): 6–18.

12- Benjamin, W. (1969) Illuminations. Essays and Reflections. New York, NY: Shocken.

13- Juffer, J. (2004) There's no place like home: further developments on the domestic front, in P. Church Gibson (ed.) More Dirty Looks: Gender, Pornography and Power. London: BFI, 45–58.

14- cyberdildonics: عنوانی است که برای نسل جدیدی از آلات مصنوعی ارضاء جنسی در نظر گرفته شد. این آلات الکترونیک توسط کامپیوتر کنترل می‌شوند. از آنجا که واژه‌ای مناسب برای آن وجود ندارد از همان واژه‌ی لاتین استفاده می‌شود. م

15- Featherstone, M. and Burrows, R. (eds) (1996) Cyberspace Cyberbodies Cyberpunk. Cultures of Technological Embodiment. London: Sage.

16- Gillis, S. (2004) Cybersex, in P. Church Gibson (ed.) More Dirty Looks: Gender, Pornography and Power. London: BFI, 92–101.

17- Virilio, P. (1977) Speed and Politics. New York, NY: Semiotext(e).

18- Manovitch, L. (2001) The Language of New Media. Cambridge, MA: MIT Press.

19- Butler, J. (1993) Bodies that Matter. On the Discursive Limits of Sex. London: Routledge.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی