X

فارسی ...؟! شاهنامه...؟! رسانه....؟! خاموشی به!

فارسی ...؟! شاهنامه...؟! رسانه....؟! خاموشی به! -
امتياز: 4.5 از 5 - رای دهندگان: 17 نفر
 
یوسفعلی میرشکاک
یادداشت اختصاصی یوسفعلی میرشکاک برای پرونده‌ی مدرسه در نقد کتب فارسی دبستان
اشــــاره گلستان سعدی و شاهنامه‌ی فردوسی و ... زمانی جزء لاینفک زندگی ایرانی‌ها بود. هم درس ادب و هم درس زندگی و هم حکمت بود. چه‌بسا افرادی که سواد نوشتن نداشتند اما از حکمت‌های سعدی و حماسه‌های فردوسی و عرفان حافظ بهره‌ای وافر داشتند. این آموزه‌ها نیز از همان کودکی برای بچه‌ها آغاز می‌شد اما نه به‌زور نمره و درس و با برنامه‌ای خاص که در متن زندگی و شنیدن‌ها و جمع‌های خانوادگی و نقالی‌ها و... . اما اکنون چه؟ الان سواد از ادب و حکمت جدا شده است. می‌توان سواد داشت اما هیچ بهره‌ای از فردوسی و سعدی نبُرد. درس ادبیات جزء درس‌های حاشیه‌ای در کنار دروس علومی چون زیست و شیمی و فیزیک و ریاضی، محسوب می‌شود و علاوه بر این محتوای این کتاب‌ها به‌لحاظ ظاهر و باطن اوضاعی نه‌چندان مطلوب دارد، چیزی که استاد میرشکاک (از بزرگان معاصر شعر و ادب فارسی) در یادداشت زیر با ظرافت و تیزبینی و از سر دلسوزی برای فرهنگ این آب‌وخاک، مورد بررسی قرار داده است.

نظام آموزش ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان دارد عطف به ماسبق می‌کند (واقعاً مبارک است) یعنی دوباره شش سال ابتدایی و شش سال دبیرستان و کتاب‌ها دوباره عوض می‌شوند (لابد) اما ...

*

... در اینکه مبارک است هیچ تردیدی ندارم. چاره‌ای جز بازگشت به «فرهنگ‌مداری» باقی نمانده است. اگر هرچه سریع‌تر فرهنگ (به معنای تام و تمام و فراگیر کلمه) جایگزین ایدئولوژی نشود، پیش از آنکه محاصره‌ی اقتصادی همه‌ی رشته‌ها را پنبه کند، سیاست‌زدگی که جای خود را به «کنش‌پذیری عقلانی» داده، زیر بار تهاجم فرهنگی کمر خم می‌کند و «فقدان هویت» کارمان را می‌سازد. الان دیگر نمی‌توان گفت «تهاجم فرهنگی» یک شعار است. ماهواره‌های فارسی‌زبان گواهی می‌دهند که شبیخون است و فاجعه، اما، نمی‌توان گناه ضعف خود را به پای دیگران نوشت. ما متأسفانه اولاً «کمیّت‌زده» و «عدداندیش» شده‌ایم و برای دفاع بی‌قیدوشرط از «وضع موجود» سعی می‌کنیم اسلام را تا سر حدّ یک ایدئولوژی پایین بیاوریم و مدام خط‌کشی‌های موهوم سیاسی را به شریعت اسلام تحویل می‌کنیم و سیاست‌زدگی را –علی‌رغم شکست اجتماعی آن- همچنان توانمند جلوه می‌دهیم و...

اما اهل تأمل و ارباب عبرت در تمام سطوح نظام جمهوری اسلامی دریافته‌اند که نمی‌شود با قشر و پوست (قالت الأعراب آمنا، قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا ...) هم لبّ دین را از کارایی انداخت و هم به مبارزه با فرهنگ و تمدن تکنولوژیک پرداخت. هنگامی که در رسانه‌ی فراگیر، علناً مولوی و حافظ و ابن‌عربی و فردوسی و... تکفیر و تفسیق می‌شوند و اندیشمندان مسلمان معاصر به محافل سرّی نسبت داده می‌شوند (آن هم از طرف اعضای شورای مرکزی حزب توده) و مسلمان بودن و مؤمن بودن و متفکر و هنرمند بودن در صورتی مورد تأیید است که حریف، نه‌تنها گسسته‌خردی اقتصادی، بلکه بلبشوی فرهنگی را آرمان‌شهر جلوه بدهد، معلوم می‌شود که خطر اصلی در حال بالیدن است. اما کسانی که گمان می‌برند اسلام از اموال منقول آن‌هاست و تاریخ توحید از بهمن 57 آغاز می‌شود، چندان معاف از تفکرند که خطر را طرح هرگونه پرسش یا ارزیابی و نقد می‌انگارند و جز تهاجم (به هرچه و هرکه) و تدافع (در برابر هرچه و هرکه) موجودیتی ندارند. با چنین درماندگانی هیچ نمی‌توان گفت جز اینکه:

چندین چراغ دارد و بیراهه می‌رود

بگذار تا بیفتد و ببیند سزای خویش

«ایدئولوژی‌زدگی» اگر هم قابل معالجه باشد سالیان سال طول می‌کشد (آن هم با مطالعه‌ی بسیار و تجربه و تأمل و تفکر) تا دست از سر آدم بردارد و او را به حال خود بگذارد. در یک کلام، ایدئولوژی از هر دین و آیین و مذهب و مسلک و علم و فلسفه‌ای که اقتباس شود، چیزی جز تکاپوی عبث برای گذشتن از نیهلیسم منفعل (نیست‌انگاری کنش‌پذیر) و رسیدن به نیهیلیسم فعال (نیست‌انگاری کنش‌مند) نیست. از همین رو ایدئولوژیست در ساحت وهم و پندار (وجه اهریمن وجود انسان) به سر می‌برد و همه‌ی نگون‌بختی‌های فردی و جمعی از توابع استغراق (نفسانی و عقلانی) در وهم و پندار است.

*

به هر حال، در شرایطی که ما خود پیش آورده‌ایم یا تقدیر پیش آورده است یا غرب و شرق سیاسی بر ما تحمیل کرده‌اند یا هر چیزی که هر که بگوید (زیرا با گفتمان یا دعوی، شرایط ناگوار دگرگون نمی‌شود) بازگشت به نهادهای معقول فرهنگی، تنها امکان پیش‌ روی جامعه‌ی ماست و دگرگونی اخیر -در نظام آموزشی و کتب درسی- می‌تواند یکی از وجوه امکان مذکور باشد. بنده هنگامی که شنیدم دوباره «ششم ابتدایی» احیا شده است، خوشحال شدم، زیرا گمان می‌بردم لااقل در وادی زبان و ادب فارسی، دوباره چشمم به جمال کتاب فارسی ششم یا پنجم یا چهارم یا سوم و دوم و اول روشن خواهد شد که حاصل آن‌ها سرآمدان امروز ادبیات فارسی است. اما معلوم شد که این شادمانی چندان وجه موجهی ندارد.

*

ای کاش می‌شد همان «فارسی»ها را در کنار «فارسی‌«های امروز احیا کرد یا معلمان را آزاد گذاشت تا خود هرچه در چنته دارند به بچه‌های مردم یاد بدهند یا لااقل اینقدر صوری و سرسری و شتاب‌زده به تدوین کتاب‌های فارسی ابتدایی دست نمی‌یازیدند، (کسانی که هیچ‌کدام، مگر یکی دو نفر، چندان پایگاهی در ادب فارسی ندارند.) این کتاب‌ها بدبختانه برای تمام دانش‌آموزان کشور است. هم بچه‌های شمال تهران، هم بچه‌های جنوب کشور، هم بچه‌های خراسان رضوی، هم بچه‌های ترک‌زبان، هم کودکان و نوجوانان ترکمن و کرد و لر و... فقیر و غنی و سیر و گرسنه و پیاده و سوار. در یک کلام همچنان خشت بر آب می‌زنیم و خانه در ابر می‌سازیم. چرا؟ عرض می‌کنم. نخست به این آگهی توجه بفرمایید:

«مهد کودک و پیش‌دبستانی سه‌زبانه.

با مجوز و تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران

تأسیس سال 1387

و این

مدیریت خانم علی‌محمدی (کذا فی‌المتن)

با 30 سال سابقه

گیشا، خیابان 37، پلاک 21

88282399،88270407،88282735

(به نقل از آگهی‌نامه‌ی سرو –شهریور 1393)»

کودکی که در مهدکودک‌های سه‌زبانه می‌بالد با دیدن فارسی اول دبستان ریشخندش خواهد آمد که مگر من بچه‌ام که می‌خواهند با چند تصویر ساده و گرافیکی بحت و بسیط که هیچ جاذبه‌ای برایم ندارند، گولم بزنند و سر کلاسم بنشانند. کودکانی که بهتر از معلمان و دبیران و حتی طراحان و نویسندگان کتاب‌های ابتدایی، در اقیانوس جهان مجازی غوطه می‌خورند و غالباً انگلیسی را زودتر از زبان فارسی آموخته‌اند، جز با مکر و فریب و ضرب و زور زیر بار کتاب فارسی 118 صفحه‌ای جدید (جایگزین قدیم که امسال عرضه می‌شود) نمی‌روند. جالب اینجاست که:

 «ای خدا مهربان، تو را شکر می‌کنیم که به ما توانایی دادی تا خواندن و نوشتن را ... و الخ»

اولین درس کتاب اول فارسی نسل ما بوده، آخرین درس فارسی نسلی است که نه‌تنها از پدر و مادرها بلکه از سران آموزش‌وپرورش در برخی ساحات، فراترند. چرا ما هر اندازه پیش‌تر می‌رویم در سامان دادن امور خود (من‌جمله تدوین کتاب درسی) پس‌تر می‌افتیم و پیسی بیش‌تری بالا می‌آوریم؟ درس صفحه‌ی 74 کتاب اول فارسی جدید (جایگزین قدیم) این است:

گل‌ها پژمرده بودند

ژاله و منیژه به گل‌ها آب دادند

گل‌ها زیبا و شاداب شدند

آفرین به ژاله و منیژه

باز صد رحمت به کتاب‌هایی که با «بابا آب داد» شروع می‌شد. در روزگاری که حتی در روستاهای دورافتاده لااقل چند کامپیوتر وجود دارد و بچه‌های کنجکاو، کار کردن با آن را دزدکی فرا گرفته‌اند اما بزرگسالان ساده‌لوح را فریب می‌دهند که نمی‌دانیم؛ در روزگاری که موبایل، هر کودکی را با پهنه‌ی تمدن و فرهنگ بی‌ در و پیکر تکنیکی آشنا کرده است، در روزگاری که ماهواره -جز خانه‌ی تدوین‌کنندگان کتب درسی- همه‌ی خانه‌ها را اشغال کرده، در زمانه‌ای که هیچ چیز -حتی سکس- کنجکاوی بسیاری از کودکان را بر نمی‌انگیزد (مگر در مقام به کار بستن آموزه‌های خود) تصاویر و حروف و عبارات و پرسش‌ها و بازیچه‌های کتاب اول ابتدایی امسال، سخت «عقب‌افتاده» است و جز درج اشعار عزیزانی همچون «شعبان‌نژاد» و «کیانوش» و «شعبانی» و «کشاورز»، هیچ هنری در آن به کار نرفته است. دریغا که همین اشعار را هم اغلب معلمان اول ابتدایی، نه می‌توانند درست بخوانند و نه درست ادا کنند و نه درست برای کودک معنا.

*

حالا یکراست برویم سراغ فارسی ششم ابتدایی، با دو دفتر علیحده، اولی با عنوان فارسی ششم دبستان با تصویری از مجسمه‌ای که در سال‌های نخست پس از انقلاب، بارها همچون بسیاری از گناهکاران و بی‌گناهان در معرض نابودی قرار گرفت؛ و دفتر دوم با همان عنوان همراه با پرانتزی به این مضمون (مهارت‌های نوشتاری). این دفتر اگر مجری پیدا کند می‌توان به کشف صدها هزار استعداد در دانش‌آموزان سال آخر ابتدایی امیدوار بود. اما با کدام آموزگار فارغ از اندوه اجاره و رهن و هزینه‌ی زندگی؟ این دفتر، یک آموزگار عاشق می‌خواهد، یک از جان‌گذشته‌ی شاعر و نویسنده‌ی حرفه‌ای که... بگذریم.

*

و اما دفتر دوم با شعر ژنده‌پیل آغاز می‌شود و در فصل اول با چند سطر از تاریخ بلعمی و چند بیت از حضرت شیخ اجل جناب سعدی رضوان‌الله‌علیه. (که از هنگام برچیده شدن بساط گلستان وی همراه با مکاتب قدیم، بی‌سوادی شیوع پیدا کرد و با آموزش اجباری رسوخ یافت و با تقلید هرچه بیش‌تر از نظام‌های آموزشی غرب اساس دانش و فرهنگ شد، چندان که مدرک دکتری نیز رسماً خرید و فروش شود. دیده‌اید تبلیغات حرمله‌هایی را که شماره‌ی همراه یا تلفن مؤسسه‌ی خود را با وقاحت چاپ می‌فرمایند و از دانشجویان می‌خواهند برای نوشتن تز خود به آن‌ها تلفن کنند. دانشجو مدرک می‌خواهد -از پزشکی تا ... جغرافی و... الخ- که چه کند؟ که یا شغل پیدا کند یا از این سرزمین برود. اگر پول دارد تلفن می‌کند و مبلغ را می‌پردازد و تز خود را حاضر و آماده و تایپ‌شده دریافت می‌دارد و دفاع از آن را نیز با مبلغی دیگر تمرین می‌فرماید و بعد در سالن فلان یا بهمان این یا آن دانشگاهِ پولکی یا دولتی، رسماً از آن دفاع می‌کند و نمره‌ی فلان یا بهمان می‌گیرد و... چه اهمیتی دارد؟ مگر جز مدرک چیز دیگری هم به کار می‌آید؟ بگذار خرید و فروش لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا هم داشته باشیم.)

مطلب بعدی حکایتی است با عنوان «محبت» که یادآور استحکام حکایات پنجم و ششم ابتدایی روزگار دانش‌آموزی نسل انقلاب است. درس دوم: «پنجره‌های شناخت» نام دارد. بر نویسنده‌ی آن صمیمانه درود می‌فرستم. بعد با عنوانی به نام «بخوان و حفظ کن» مواجهیم و شعر مرحوم ابوالقاسم حالت (در آمرزش خداوندی مستغرق باد) در ستایش مادر (درود مادر مادران، حضرت سیده‌النساءالعالمین روحی ‌فدائاً لها و سلام‌ الله‌ العلی العظیم علیها بر یکایک مظاهر وی (مادران) باد) عنوان بعدی «بخوان و بیندیش» است و ذیل عنوان قصه‌ای با نام «هدهد» از سندبادنامه است و برگرفته و بازنویسی‌شده‌ی زنده‌یاد مهدی آذریزدی؛ که البته هیچ ربطی به قصه‌ی سندبادنامه ندارد و قصد بازنویس (آذریزدی) نفی قضا و قدر الهی است که در اصل مطلب (سندبادنامه) مطلقاً چنین اندیشه‌ای یافت نمی‌شود. و اینجاست که مُشت اینگونه بازنویسی‌های شبه‌روشنفکرانه باز می‌شود. البته این مقال جای بحث در چیستی قضا و قدر نیست.

*

فصل دوم کتاب «زبان و ادب» عنوان دارد و با سومین درس و «داستان من و شما» آغاز می‌شود که واگویه‌ی زبان فارسی است و سخت دلنشین؛ و یادآور درس‌های بزرگان ادب‌پرور روزگار نوجوانی صاحب این قلم، که فارغ از سیاست و سیاست‌زدگی در پی آن بودند که بنیان هویت قومی و هویت دینی این آب‌وخاک یعنی زبان و ادب فارسی را استحکام ببخشند. مطلب بعدی «سخن» عنوان دارد و پنج بیت از منظومه‌ی لیلی و مجنون حضرت نظامی رضوان‌الله‌علیه است و درس چهارم «هفت‌خان (خوان) رستم». عنوان بعدی حکایت و یک سطرونیم (آن هم با تغییر) از گلستان حضرت شیخ است که ... چه بگویم؟ ذیل تصویری‌ سست و دل‌آزار، آمده است. به نظر شما چگونه می‌توان از بی‌ادبان، ادب آموخت؟

اگر دانش‌آموزان این سرزمین فرزندان ما باشند، بی‌درنگ پاسخ می‌دهند: «با دست نبردن در گلستان و شاهنامه و...»

عنوان بعدی «بخوان و بیندیش» است با داستانی از نویسنده‌ی خوب معاصر «آقای حاج رضا رهگذر (سرشار) که الحق خوب از عهده‌ی القای برتری همدلی بر همزبانی بر آمده است.» درس پنجم «زنگ انشاء» نام دارد که شعری است نیمایی از مرحوم سلمان هراتی و سپس حکایت عنوان مطلبی از امام محمد غزالی (ای کاش به جای تصاویر بیهوده، اصل متن را بیاورند و شرح یا توضیح یا حتی بازنویسی‌شده‌ی آن را در ذیل و نمره گرفتن از هریک را به عهده‌ی دانش‌آموزان بگذارند إن شاء الله) آنگاه درس ششم با عنوان اخلاق پسندیده مأخوذ از اخلاق ناصری استادالبشر، خواجه‌ی جهان، نصیرالدین توسی، و البته به قول خودشان با اندک تغییر اعلی الله مقامه فی الغیب و الشهود (می‌بینید اندک تغییر چه می‌کند؟) و قطعه‌ای از ملاادهم عزلتی در «زیان‌های زبان»

و بعد هم:

علی آن شیر خدا شاه عرب

الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است

بله، شعر ارتجالی مرحوم استاد شهریار رضوان‌الله‌علیه.

شبروان مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی

القصه کتاب قابل تحمل است (هرچند معلوم نیست چه اصراری است که از مرحوم حاج نادر ابراهیمی حتما شعر چاپ شود؟ آن هم حراره‌هایی سست و به قول قدما رکیک؛ اگر یادکرد آن مرحوم ضروری است می‌شود چند خط قصه از وی نقل کرد که همگان او را به نویسندگی می‌شناختند.)

*

به همین مقدار نقد ملایم بسنده می‌کنم و موشکافی در سطر به سطر کتاب را به مجالی وسیع (شاید شفاهی و دیداری، یعنی رسانه‌ای) موکول می‌کنم که امیدوارم اصلاً فراهم نشود، چراکه:

جهان را جهاندار دارد خراب

بهانه است آموزش‌وپرورش

فقط می‌افزایم آنچه ذیل درس شانزدهم با عنوان «کتابخوانی» از فتوت‌نامه‌ی سلطانی اخذ شده شرح نقالی و قصه‌خوانی است و مربوط به آداب فتیان قصه‌خوان و راوی (شعرخوان) و هیچ دخلی به کتاب‌خوانی ندارد. وتمت بالخیر

*

فارسی ...؟! شاهنامه...؟! رسانه....؟! خاموشی به! به قول مرحوم اخوان:

گرچه خاموشی سرآغاز فراموشی است

خاموشی بهتر

جایی که رسانه‌های فراگیر، نه با نظر کارشناسان آموزش ابتدایی و متوسطه و عالی و حکیمان کهن و نواندیشان باورمند، که با نظر اهل سیاست و ایدئولوژی اداره شود، حتی از کتابی چنین (که نسبت به پارسال چند مرحله پیش است) کاری بر نمی‌آید. برای دفاع از هویت دینی، جز با شناخت هویت قومی کاری نمی‌توان کرد و آن دفاع و این شناخت، هر دو در گرو سلامت زبان و دقت در وضع لفظ و...، بگذریم، بیهوده می‌گویم و ترک عادت بیهوده‌گویی نیز مرض است، اللهم اشف مرضانا. هو آمین و صلی‌الله علی عمران و آل عمران فی الشریعه و الطریقه و الحقیقه حتی یوم الرجوع.

 

 

 

 

مطالب مرتبط:

عاقبت فرار از مکتب

فردایی در پس مدارس هوشمند

"جسم بی‌جان مدرسه"

انقلاب در آموزش

اینفوگرافی از مکتبخانه تا مدرسه

کلیپ تصویری جسم بی‌جان مدرسه

مدرسه های آنجایی

کشاکش موفقیت و مصرف

معنا و صورت تعلیم و تربیت جدید

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی