X

جدال با آشوبگاه متکثر و متنوع واقعیت

جدال با آشوبگاه متکثر و متنوع واقعیت -
امتياز: 4.8 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
محمدجواد اسماعیلی
علوم فرهنگی و علوم اجتماعی تفهمی ماکس وبر
اشــــاره جامعه‌شناسي همواره در سوداي تبيين (فارغ از علي يا غيرعلي بودن آن) بوده و گونه‌ها و روش‌هاي متفاوتي را براي آن در نظر آورده است. وبر نيز تفهم را، نه در مقابل تبيين بلکه لازمه و مکمل آن مي‌دانست. وي اگرچه عليت تاريخي و روش تفريدي را ارج مي‌نهيد اما بر لزوم وجود قوانين عام و کلي در تبيين جامعه‌شناختي نيز تأکيد داشت. با اين وجود، وي هدف علم را تبيين نمي‌دانست و در پي کنترل جامعه با وضع قوانين جهان‌شمول نبود. شايد بتوان گفت در قرن بيستم، ايده‌ي اصلي وبر، در جايي بيرون از علوم اجتماعي پيگيري شد.

فهم جامعه‌شناسی تفهمی ماکس وبر با توجه به دوران جدال روشی تجربه‌گراهای پوزیتویست، تاریخ‌گراها، رمانتیک‌ها و عقل‌گراها امکان می‌یابد. در دورانی که تجربه‌گرایی و حس‌گرایی اسلوب اصلی علم در قرن نوزده بود، وبر برخلاف رئالیسم معرفت‌شناختی تجربه‌گراها و در چارچوب سنت ایده‌الیسم آلمانی، شناخت را رونوشت ساده‌ي واقعیت نمی‌دانست.

تجربه‌گراهای پوزیتویست هدف علم را کشف قوانین عام جهان طبیعت، جهان اجتماعی و جهان تاریخی قلمداد می‌کردند. در مقابل، وبر در سنت تاریخ‌گرایی و ایده‌الیسم آلمانی که ناقد تجربه‌ي انگلیسی و فرانسوی بودند، معتقد بود که تاریخ، بررسی امور منفرد یا فرد تاریخی است که مشخصات ویژه و خاص و منحصربه‌فرد دارد و به‌راحتی زیر چاقوی کشف یا برساخت «قانون» علمی نمی‌رود. تجربه‌گراها قائل به تکرار و یکسانی واقعیت (تاریخی) بودند اما وبر به تأسی از نئوکانتی‌هایی نظیر ریکرت و ویندلباند واقعیت را نامنتها، گسسته‌گسسته و آشفته می‌دید که محقق (سوژه‌ي متجدد دکارتی و کانتی) نظم آن را بر می‌سازد و آشوب واقعیت را از طریق مفهوم‌سازی مهار می‌کند. نزد وبر مفهوم، هسته و بنیاد اساسی کار علمی بود اما تجربه‌گراها مفهوم را رونوشت واقعیت در ذهن می‌دانستند که همچون «نام‌گراها» فقط نام و واژه‌ای بر آن گذاشته‌ایم.

وبر برخلاف تجربه‌گراها، غایت علم را نه کشف قوانین که تفهم و درک پدیده‌های اجتماعی و تاریخی و فرهنگی می‌داند. وي همچون مکتب تاریخی معتقد بود که هسته‌ي علوم اجتماعی، تاریخ و فرهنگ است و اگرچه همچون علوم طبیعی نیوتنی، قانون‌مدار و تعمیمی است اما تفریدی هم است. تفریدی یعنی اینکه معنا و ظهور یک پدیده‌ي اجتماعی را باید در درون یک بافت تاریخی و اندیشه‌ای خاص و ویژه درک کرد. مثلاً سرمایه‌داری در تمام جوامع بوده است و در یک سطح می‌توان تعمیم‌هایی از این ساختار اقتصادی ارائه نمود (تعمیمی) اما سرمایه‌داری قرن نوزدهمی، خاص تجربه‌ي اروپای غربی است و در جای دیگر تکرار نشده است و معنا و دلالت فرهنگی خاص خود را دارد (تفریدی). وبر از دیلتای و ریکرت و ویندلباند و زیمل که همگی روش‌شناس و منطق‌دان بودند، آموخته بود که علوم اجتماعی در واقع علوم‌ فرهنگی و علوم تاریخي است؛ فرهنگی است بدین معنا که ارزش‌ها مهم‌ترین وجه زندگی اجتماعی جامعه است و تاریخی است بدین معنا که باید تکوین و حرکت و تغییر پدیده‌های اجتماعی را در نظر گرفت و این تکوین را در یک برش و لحظه‌ي زمانی ـ مکانی از یک جامعه‌ي خاص مورد بررسی قرار داد.

وبر که تحت تأثیر نیچه بود بر نقش معناساز و ارزش‌گذار و داوری انسان مدرن بسیار تأکید داشت. نیچه معتقد بود با متلاشی‌شدن مابعدالطبیعه‌ي افلاطونی ـ مسیحی، ما محکوم به منظرگرایی[1]شده‌ایم و گریزی از زندگی در شرایط تکثر ارزشی نداریم. وبر نظریه‌ي هرمنوتیکال «منظرگرایی نیچه» را به اصلی روش‌شناختی تبدیل نمود؛ اصلی که سازگار با تحقیقات جامعه‌شناختی وبر نیز هست. از این‌رو، نمی‌توان «تمامیت» واقعیت متکثر و چندسویه را مطالعه و فهم نمود. لذا هر چیزی ارزش شناخت و تحقیق ندارد جز آنکه «معنادار» و «بااهمیت» باشد. در همین راستا، وبر به تأسی از ریکرت، تأکید دارد که تحلیل علمیِ مطلقاً «عینی» از فرهنگ و پدیده‌های اجتماعی وجود ندارد و گریزی از «گزینش» بخشی از واقعیت بر اساس اهمیت فرهنگی و اهمیت علی آن نیستیم.

وبر در تداوم بحث فلسفی نیچه این استدلال جامعه‌شناسی را در جوامع غربی دید که در جهانی که خدا مرده است و دیگر همچون گذشته نظم اجتماعی، نظم قدسی و الهی نیست باید خود انسان‌ها به جهان معنا بدهند. این اندیشه، نقطه‌ي تلاقی نئوکانتی‌ها با نیچه است که جهان عینی را بی‌معنا می‌دانند و معتقدند که انسان باید این معنا را برسازد و از همین جاست که جامعه‌شناسی تفهمی وبر اهمیت و ضرورت خود را مطرح می‌سازد. جامعه‌شناسی تفهمی وبر در درون همین استدلال فلسفی (نیچه و نئوکانتی‌ها) و مطالعات جامعه‌شناختی در خصوص سکولاریسم در غرب اتفاق افتاده است که نشان داد حوزه‌های دین و اخلاق و هنر و عقل و علم از هم تفکیک شده‌اند و ارزش‌ها و اعتبار حوزه‌های زندگی از هم جدا شده‌اند و همچون سابق، این خدا و ارزش‌های دینی نیست که به تمام حوزه‌ها معنا و جهت بدهد. از این‌رو، فردیت و استقلال، مقوله‌ي مهمی می‌شود و جوامع باید نظم انسانی خودشان را برسازند که از تاریخی به تاریخ دیگر و فرهنگی به فرهنگی دیگر مقوله‌ي معنابخشی متفاوت است.

اگر جامعه‌شناسی در چنین سپهر معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی تأسیس شده باشد راهی ندارد جز آنکه دست به تفهم کنش اجتماعی و کنش فرهنگی جوامع و گروه‌های اجتماعی بزند. با تکثر جهان اجتماعی که از دل فروپاشی نظم مسیحی بیرون آمده، نمی‌توان به راحتی دست به تعمیم زد اگرچه وبر معتقد است می‌توان در این راستا تلاش نمود و از ایده‌ي روابط علی هم دفاع کرد. وبر ضمن تأکید میان روش تعمیمی و تفریدی، مجادله‌های ویندلباند و ریکرت بر سر تقسیم علوم، بر مبنای تفاوت روش‌شناختی را نمی‌پذیرد. از نظر وبر، هیچ‌یک از این دو روش، مزیتی یا برتری نسبت به دیگری ندارد. تعمیم نزد وبر فقط یک وسیله است و هدف علم نیست؛ هدف علم چیزی جز فهم و درک معنای فرهنگی و تاریخی خاص یک پدیده‌ي منفرد اجتماعی نیست. به طور مشابه، برساختن مفهوم و نظریه نیز فقط وسیله‌ای در جهت تفهم هستند نه هدف علم.

وبر معتقد بود که هسته‌ی علوم اجتماعی، تاریخ و فرهنگ است و اگرچه همچون علوم طبیعی نیوتنی، قانون‌مدار و تعمیمی است اما تفریدی هم است

وبر هدف علوم فرهنگي را «ايجاد نظم تحليلي در واقعيت اجتماعي تجربي» می‌داند كه از دید او، نظم‌بخشيدن به «آشوبگاه متكثر و متنوع واقعيت» (از اصول فلسفه‌ي نئوکانتی‌ها) فقط هنگامي ميسر مي‌شود كه در هر مورد معين فقط يك بخش از واقعيت بيروني براي ما جالب و «معنادار» باشد، بخشي كه به «ارزش‌هاي فرهنگي» ما كه تعيين‌كننده‌ي نحوه‌ي برخورد ما با واقعيت‌اند، ربط داشته باشد. از دیدگاه وبر، ما با بیان قوانین و مفاهیم، هر قدر هم که دقیق باشند، هدف پژوهش‌های خود یعنی تبیین تفهمی یک پدیده نخواهیم رسید. لذا، هر چه قوانین «عام‌تر» ـ یعنی انتزاعی‌تر ـ باشند، کم‌تر می‌توانند در تبیین علی پدیده‌های منفرد، و به ‌طور غیرِمستقیم در فهم «معنای وقایع فرهنگی» نقشی داشته باشند. وبر در اینجای بحث، به نکته‌ای اشاره می‌کند که در تحقیقات اجتماعی ایرانی شیوع زیادی دارد: هدف علوم فرهنگی، برساختن «دستگاه بسته‌ای» از مفاهیم نیست که بتوان واقعیت را به‌صورت «طبقه‌بندی‌های همیشه و همه‌جا معتبر» درون آن جای داد و دوباره از آن استنتاج کرد.

باید توجه داشت که وبر برخلاف دیلتای متقدم، تفهم را روان‌شناختی و چیزی از جنس شهود و مکانیسم خود را جای دیگری قراردادن، نمی‌داند بلکه همانطور که گفته شد تفهم را درک تاریخی و فرهنگی از یک واقعه در شرایط انضمامی منفرد محسوب می‌کند. در واقع، روش یا بینش تفهمی علوم اجتماعی را از اساس، علوم تاریخی و علوم فرهنگی می‌داند. دانش تفهمی (تاریخی ـ فرهنگی) نیز با توجه به «تک‌بعدی» یا «محدودسازی» موضوع تحقیق امکان می‌یابد و این به ‌معنای نفی اصل چندعلیتی در پژوهش نیست بلکه فقط بدین معناست که امکان دست‌یابی به یک «علم اجتماعی کلی» محال است و جهت مهار واقعیت باید «گزینش» نمود. گزینش واقعیت نیز با دو معیار «اهمیت علی» و «علاقه‌ي تاریخی و ارزشی محقق و جامعه‌ي علمی» ممکن است.

وبر خوب می‌دانست که با واردنمودن ارزش در حرفه‌ي علم، عینیت دانش تفهمی زیر سؤال می‌رود و از این‌رو، به مسئله‌ي عینیت در علوم فرهنگی و تاریخی پرداخت و یکی از نتایج اصلی کار خود را بر این قرار داد که تفهم باید معقول و باورپذیر باشد و عینیت در روش است؛ یعنی محقق آلمانی باید نوعی اثر خود را بنویسد که محقق ایرانی یا چینی نیز بفهمد که مسیر و مکانیسم و استدلال‌های اقامه‌شده چگونه بوده است. بدین معنا که «فرم» و «منطق» استدلال محقق تجربی و در واقع، «روش‌مندی» پژوهش، مهم است. برای مثال، وبر در مطالعه‌ي خود در باب تحولات مسیحیت در اروپا و پیامدهای اجتماعی پیش‌بینی‌نشده‌ي آن در مدرنیته‌ي غربی، به ‌جای ارزش‌گذاری و داوری در باب خوبی یا بدی این تحولات در گام نخست، سعی دارد پیوند میان اخلاق پروتستانتیسم و روح سرمایه‌داری را نشان دهد. اگرچه احتمال دارد که یک فرد ایرانی آموزه‌های فرقه‌های مسیحی را به‌درستی درک نکند اما وبر بیان می‌کند که این مسئله‌ي چندان مهمی نیست چراکه «روش علمی» به‌معنای درک «محتوای» یک آموزه نیست بلکه عینیت و روش‌مندی به این معناست که فرم و منطق تحقیق برای محقق ایرانی، قابل قبول و قابل فهم باشد به طوری‌که خواننده‌ي ایرانی بتواند نحوه‌ي استدلال و پژوهش را دنبال کند و لزومی ندارد که محتوای محقق آلمانی را تأیید کند.

وبر در راستای تفکر ایده‌الیسم معرفت‌شناختی (کانت و نئوکانتی‌ها) و برخلاف معرفت‌شناسی طبیعت‌گرایانه، تأکید دارد که تئوری و واقعیت معادل یکدیگر نیستند. تئوری هم مبتنی بر واقعیت است و هم چیزهایی فراتر و بیش‌تر از واقعیت است. تئوری یا مفاهیم، محتوای «حقیقی» واقعیت را انعکاس نمی‌دهند. برساخته‌های نظری نیز همچون «تخت پروکراست» نیستند که واقعیت باید در آن گنجانده شود. وبر معتقد است رابطه‌ي میان واقعیت بلافصل تاریخی ـ تجربی و برساخته‌های مفهومی ـ نظری، در هر مورد منفرد، مسئله‌دار است و از اینجاست که طرح مفهوم «تیپ ایده‌آل» برای علوم انسانی ضروری می‌شود. سنخ آرمانی حاصل «تأکید» یک جانبه بر یک یا چند دیدگاه است که از طریق ترکیب شمار زیادی از پدیده‌های منفرد انضمامی به‌دست می‌آید که در واقعیت، پراکنده و منفصل و کم‌وبیش موجود و گاهی ناموجودند که در یک برساخته‌ي تحلیلی ـ مفهومی مرتب می‌شوند. تیپ ایده‌آل وبری، نوعی دستگاه مفهومی تجربی ـ تجریدی است که زمینه‌ي تبیین و تحلیل واقعیت را فراهم می‌سازد. تیپ ایده‌آل، «فرضیه» نیست، «توصیف» واقعیت نیست بلکه ابزاری صریح و عاری از ابهام برای بیان چنین توصیفی است. هدف از ساختن مفاهیم سنخ آرمانی، وضوح‌بخشیدن به خصوصیت منفرد، ویژه، یگانه، مهم و معنادار پدیده‌های فرهنگی و نه خصوصیت ناظر بر طبقه یا حد وسط است. برساختن سنخ‌های آرمانی انتزاعی نیز نه هدف بلکه وسیله است.

در هیچ حال، معنای فرهنگی هیئت منفردی از واقعیت انضمامی و پدیده‌های فرهنگی در لحظه‌ي تاریخی معین، از «قانون‌ها» و «عامل‌ها» استنتاجپذیر نیست. قوانین فرضیه‌ای اولیه، تنها ارزش بسیاری در مقام ابزارهای اکتشافی دارد. تبیین علی یک واقعیت منفرد چگونه امکان‌پذیر است حال آنکه حتی توصیف کوچک‌ترین برش از واقعیت هرگز نمی‌تواند جامع باشد. این بدین معنا نیست که جامعه‌شناس به ‌طور خنثی و بی‌تفاوت به سمت واقعیت می‌رود. از این‌رو، شناخت واقعیت فرهنگی، فقط با داشتن دیدگاه‌های خاص میسر است و این عنصر «شخصی» در کار علمی است.

وبر خاطر نشان می سازد که مسئله‌ي «رهایی» یک علم مفروض از قید قضاوت‌های ارزشی، به‌هیچ‌وجه با این سؤال یکسان نیست که آیا استادان به هنگام تدریس می‌بایست قضاوت‌های ارزشی مورد قبول خود را که برگرفته از اصول اخلاقی، آرمان‌های فرهنگی، یا بینش‌های فلسفی‌اند، بیان کنند یا نه. استاد موظف است که در کلاس درس با حفظ خویشتن‌داری، جدیت، آرامش، واقع‌پردازی و اندیشمندی خونسردانه وظایف متناسب با کلاس را انجام دهد که عبارتند از: 1) تشخیص دقیق واقعیات، حتی اگر به مذاق شخصی بعضی خوش نیاید و تمییز این واقعیات از ارزیابی‌های خودشان 2) پیروی از وظیفه و سرکوب تمایل ارائه‌ی سلایق شخصی یا احساسات غیرِضروری دیگر 3) تربیت انسان متخصص و پرورش صداقت فکری. وبر معتقد است که نقش و حوزه‌های دانشمندی (علوم اجتماعی)، سیاست‌مداری (سیاست اجتماعی) و فلسفه (حوزه‌ی اخلاق، زیبایی‌شناختی و تولید معنا)، و دین و معرفت دینی چند چیز متفاوت و متمایز از هم هستند. هر فرد می‌تواند به هر کدام بپردازد اما به لحاظ اصول منطقی هیچ‌یک از دیگری ناشی نمی‌شود و معیارهای اعتبار، قضاوت و ارزیابی در هر حوزه با هم یکی نیست. وبر در این زمینه چنین می‌نویسد: «رشته‌های فلسفی می‌توانند معنای ارزیا‌بی‌ها یعنی ساختار غایی و معنادار و پیامدهای معنادار آن‌ها را روشن کنند. یا به‌عبارت دیگر، جایگاه این ارزیابی‌ها را در میان دیگر ارزیابی‌های غایی ممکن نشان بدهند اما علوم اجتماعی که قطعاً از علوم تجربی (نه تجربه‌گرا) است هرگز نمی‌تواند فرد را از مسئله‌ی تصمیم‌گیری و انتخاب ارزش‌های خود برهاند و بنابراین هرگز نباید نقشی بازی کند که تصور شود چنین کاری از آن ساخته ‌است». وبر در سخنرانی «علم به مثابه‌ی حرفه» در بررسی تاریخی خود از معنای فرهنگی علم، نشان می‌دهد که از دوره‌ی یونان تا پیش از مدرنیته، علم راهی به ‌سوی زندگی حقیقی (افلاطون و ارسطو)، هنر حقیقی (داوینچی)، طبیعت حقیقی (بیکن)، و راهی به‌ سوی خداوند (مسیحیت) بوده است اما اکنون این تلقی غلط است و معنای خود را از دست داده است. وبر اگرچه همسو با نظر تولستوی معتقد بود که در دوره‌ی مدرن علم نمی‌تواند به پرسش «چه باید کرد و چگونه باید زندگی کرد» پاسخی بدهد اما بر خلاف نیچه، به‌دنبال «عینیت» و «تجربه» در علوم اجتماعی هم بود و بر خلاف رأی تولستوی، بر این باور بود که با این حال، علم کار معنادار دیگری را می‌تواند بکند: عصر جدید، عصر عقلانی‌شدن است و باید با اخلاق مسئولیت (یعنی بررسی پیامد عملی اخلاقی خود برای دیگران و خود) و علم با آن روبه‌رو شد و از درافتادن علوم انسانی به عرفانیات (شهودی) جلوگیری کرد، چراکه علوم انسانی محتاج «تبیین» است. بدین ترتیب، علم می‌تواند به طور غیرِمستقیم به بررسی «انتقادی» اهداف بپردازد و نشان دهد که فرد با اتخاذ یک وسیله با هدف در خدمت چه رب‌النوعی است و در نتیجه در خدمت چه رب‌النوع‌هایی نیست. در جهانی که همگان در خطر سقوط به اغتشاش معنایی هستند، علم می‌تواند آنان را وادارد یا به آنان کمک کند که معنای کردار اجتماعی خود را حداقل برای خود روشن سازند که این عمل علم، عملی «اخلاقی» است، چراکه نتیجه‌ی آن وضوح‌بخشیدن به خود و پذیرش مسئولیت است که لازمه‌ی این، تأمل در «عینیت» است؛ یعنی از ارزش‌های خود فاصله‌گرفتن تا بتوانیم مسئولانه‌تر به نتایجی که بر آن‌ها مترتب است بیندیشیم. بدین‌ترتیب، وبر علی‌رغم اجتناب از فلسفه‌ی ارزش، هم می‌خواهد جایی برای ارزش بیابد و هم جایی برای تجربه. وبر در مورد کارکرد علوم اجتماعی تجربی معتقد است که تمام آنچه که یک رشته‌ی تجربی با تجهیزاتی که در دست دارد می‌تواند به اثبات برساند چیزی نیست جز: 1) شناسایی وسایل ضروری رسیدن به یک هدف معین 2) درک و ایضاح پیامدهای اجتناب‌ناپذیر استفاده از این وسایل، و بنابراین 3) تبیین رقابت ارزیابی‌های متعدد بر سر نتایج عملی‌شان.

 

 


[1]-  perspectivis

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی