X

دست از طلب ندارم

 
پیشرفت، مصرف‌گرایی و رنج
پیشرفت، مصرف‌گرایی و رنج
اشــــاره رنج بشری با هبوط آغاز می‌شود، با فرو افتادن از بهشت مثالی؛ بهشتی که در عین حال مثالی است از ذات آدم و حقیقت وجود او. بازگشت آدم نیز به همین بهشت است که با توبه میسر می‌شود... و نیهیلیسم، ظلماتِ آخرین مرحله‌ی هبوطِ قبل از توبه و بازگشت است و این مرحله، باید هم که با بیش‌ترین رنج همراه باشد. رنجی که بیش از هر چیز رنج عدم قرب است، رنج بعد از حقیقت است. نیهیلیسم، در نهایت، انکار ذات مقرب انسان است تا عشق به رجعت نیز به نهایت ظهور رسد. (آخرین دوران رنج، شهید سید مرتضی آوینی)

این روزها زندگی ترقی‌خواهانه محور و هدف کنش‌های ما در زندگی روزمره قرار گرفته است، انگاره‌ای که برآمده از سبک زندگی خاصی است که به تدریج وارد زندگی ما شد و در حال حاضر به یکی از چارچوب‌های اصلی شکل‌دهنده و هدایت‌کننده‌ی زندگی اجتماعی در جامعه‌ی ایران تبدیل شده است. اما مسئله‌ی اساسی و قابل توجه این است که این سبک زندگی که همه‌ی جوانب و ابعاد زندگی ما را در برگرفته و تصور می‌شود که ترقی در زندگی از راه آن می‌گذرد، خود به عاملی برای رنج و بازتولید رنج در زندگی روزمره تبدیل شده است.

  سبک زندگی

برخی از مفاهیم، متناسب با خصوصیات نظام اجتماعی در دوره‌ای خاص، از قدرت تبیین‌کنندگی قابل توجهی برخوردارند. سبک زندگی مفهومی است که در پی تغییر و تحولات دوره‌ی مدرن پای به دایره‌ی مفاهیم علوم اجتماعی گذاشت. ویژگی اساسی مدرنیته، آنگونه که گیدنز می‌گوید، تأثیر بنیادین بر ارزش‌ها، رسوم و نهادهای سنتی و تغییر گسترده‌ی آن‌ها است. تحولاتی که مدرنیته، در نظم اجتماعی ایجاد کرده است، تحولاتی جزئی و ظاهری نیستند. مدرنیته تأثیرات عمیقی بر زندگی اجتماعی انسان بر جای گذاشته و کیفیت زندگی روزمره‌ی افراد را متحول کرده است. امروز، مدرنیته در خصوصی‌ترین تجربیات زندگی انسان مدرن حضور دارد.

تا پیش از سر برآوردن دوره‌ی مدرن، سنت چارچوبی مشخص و معین در اختیار افراد قرار می‌داد که نه‌تنها مرجعی برای پاسخ به پرسش‌های هستی‌شناسانه‌ی افراد، بلکه راهنمای کنش آن‌ها در مواجهه با موقعیت‌های نه‌چندان متنوع زندگی سنتی بود. در اینجا افراد در قید انتخاب‌هایی بودند که سنت به‌طور معمول در اختیار آن‌ها قرار می‌دادند و با همان‌ها نیز کنش‌های خود را در موقعیت‌های زندگی سنتی به پیش می‌بردند. در مقابل اما، تحولات مدرنیته باعث شدند افراد خود را رودررو با مجموعه‌ی پیچیده‌ای از موقعیت‌ها و انتخاب‌های متنوع ببینند که امنیت هستی‌شناختی آن‌ها را تهدید می‌کرد. امنیت وجودی یا هستی‌شناختی در اینجا به معنای سؤالاتی است که فرد از هستی و به بیان دقیق‌تر کیستی خود در ذهن دارد. امنیت وجودی یکی از صور‌ت‌های مهم احساس امنیت به معنای وسیع آن است و به اطمینانی اشاره دارد که بیش‌تر انسان‌ها به تداوم تشخیص هویت خود و دوام محیط‌های اجتماعی و مادی کنش در اطراف خود دارند. از نظر هستی‌شناسی، ایمن بودن یعنی در اختیار داشتن پاسخ‌هایی در سطح ناخودآگاه و خودآگاه عملی برای بعضی پرسش‌های وجودی بنیادین که همه‌ی آدمیان در طول عمر خود به‌نحوی مطرح کرده‌اند. امنیت هستی‌شناختی نیز به فرد امکان می‌دهد تا امید و شهامت خود را در مواجهه با تهدیدات مخرب و تضعیف‌کننده‌ای که شاید در آینده با آن مواجه شود، حفظ کند. این تهدیدات ناشی از نبود یک مرجع مشخص و معین و پاسخ‌دهنده به پرسش‌های بنیادین هویتی و هستی‌شناسانه‌ی فرد و در عوض تعدد و تنوع این مراجع و نظام‌های معنایی در زندگی مدرن است.

تلاش برای رفع تهدید امنیت هستی‌شناختی، افراد را به گزینش ارادی و آگاهانه‌ی برخی از انتخاب‌های متنوع در زندگی روزمره سوق می‌دهد. بدین ترتیب در نظم اجتماعی مدرن، پرسش‌های فرد مثل «چگونه باید زندگی کنم؟» یا «چه کسی باید باشم؟» به‌ناچار در تصمیم‌گیری‌های روزانه‌اش درباره‌ی چگونه رفتار کردن، چه چیزی پوشیدن و چه چیزی خوردن، پاسخ می‌گیرد. پاسخ به این پرسش‌ها به تدریج الگویی از انتخاب‌های غیرتصادفی را شکل می‌دهد که افراد را از معضل تصمیم‌گیری آگاهانه در هر لحظه و در هر موقعیت نجات می‌دهد و به مثابه راهنمایی برای کنش در دنیای پیچیده‌ی مدرن عمل می‌کند. این الگو همان سبک زندگی است که محور آن مصرف است.

  توسعه و مصرف

با نگاهی به تاریخ معاصر می‌توان به روشنی مشاهده کرد که بازسازی و توسعه‌ی اقتصاد سرمایه‌داری جهانی، پس از جنگ جهانی دوم تولید انبوه را به همراه داشت. تولید انبوه نیازمند توسعه و افزایش مصرف بود و مصرف‌گرایی نیز به نوبه‌ی خود افزایش بیش از پیش تولید و شکوفایی اقتصادی را درپی داشت و این شکوفایی نیز رشد و پیشرفت تکنولوژیک را به بار آورد که این هم در نهایت رشد و توسعه‌ی بیش از پیش اقتصاد سرمایه‌داری را تضمین می‌کرد. تداوم رشد این اقتصاد مستلزم تداوم رشد مصرف بود و آنچه که می‌توانست مصرف را در مقیاس بالا نگه دارد،

تلاش برای رفع تهدید امنیت هستی‌شناختی، افراد را به گزینش ارادی و آگاهانه‌ی برخی از انتخاب‌های متنوع در زندگی روزمره سوق می‌دهد. بدین ترتیب در نظم اجتماعی مدرن، پرسش‌های فرد مثل «چگونه باید زندگی کنم؟» یا «چه کسی باید باشم؟» به ناچار در تصمیم‌گیری‌های روزانه‌اش درباره‌ی چگونه رفتار کردن، چه چیزی پوشیدن و چه چیزی خوردن، پاسخ می‌گیرد.

رواج و گسترش فرهنگ مصرفی بود که اتفاقاً در دهه‌های اخیر بر جوامع مدرن حاکم شد. تولید انبوه و مصرف‌گرایی به همراه گمنامی ناشی از زندگی در شهرها و کلان‌شهرهای مدرن و تنوع مراجع و نظام‌های معنایی هویت‌بخش، به تدریج پایه‌های سنتی هویت‌های مبتنی بر منزلت‌های پایدار و عوامل ساختاری سنتی را با چالش مواجه ساختند و مبانی سیال‌تر هویتی و الگوهای منعطف‌تر تشابه و تمایز اجتماعی را جایگزین کردند. یکی از این مبانی و الگوهای سیال و منعطف، الگوی سبک زندگی است.

بنابراین می‌توان گفت سبک‌های زندگی پاسخ‌هایی کارکردی به مدرنیته هستند که راه و شیوه‌ی جدیدی برای ایجاد یکپارچگی در دنیای پیچیده و مملو از معانی چندگانه مدرن به دست می‌دهند. هر سبک زندگی مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها و جهت‌گیری‌ها است و بنابراین برخوردار از نوعی وحدت است که علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی، پیوند بین گزینش‌های فرعی موجود در یک الگوی کم‌وبیش منتظم را نیز تأمین می‌کند.

سبک زندگی ‌الگوی خاص فعالیت‌های روزمره است که فرد را از دیگران مشخص و متمایز می‌کند و یکی از شاخص‌های اصلی آن الگوی مصرف است. در این معنا، مردم حس هویت و چه کسی بودن را از طریق آنچه که مصرف می‌کنند، تولید می‌کنند. بر این اساس، سبک زندگی یعنی اینکه یک نفر چگونه زندگی می‌کند، چه محصولاتی را مصرف می‌کند، چگونه از آن‌ها استفاده می‌کند، در مورد آن‌ها چگونه فکر می‌کند و در مورد آن‌ها چه احساسی دارد. بدین ترتیب سبک زندگی که محور آن مصرف و الگوی مصرف است، دارای دو وجه است: اول اینکه سبک زندگی عاملی برای تمایزبخشی و هویت‌یابی است، یعنی مصرف فرد عامل هویت‌یابی اوست و دوم اینکه سبک زندگی راهنمای زندگی و مبنایی برای الگویابی و معنایابی در جهان مدرنِ سرشار از تنوع است.

  رنج

حال سؤال این است که سبک زندگی در این معنا چگونه منجر به تولید و بازتولید رنج می‌شود. رنج در زندگی موجودات دارای احساس به شکل‌های مختلف و اغلب به‌طور قابل توجهی رخ می‌دهد. بسیاری از زمینه‌های فعالیت‌های انسانی همراه با برخی از جنبه‌های رنج در نظر گرفته می‌شوند. رنج را از منظر‌های مختلفی می‌توان مورد ملاحظه قرار داد.

تولید انبوه و مصرف‌گرایی به همراه گمنامی ناشی از زندگی در شهرها و کلان‌شهرهای مدرن و تنوع مراجع و نظام‌های معنایی هویت‌بخش، به تدریج پایه‌های سنتی هویت‌های مبتنی بر منزلت‌های پایدار و عوامل ساختاری سنتی را با چالش مواجه ساختند

می‌توان آن را به‌عنوان‌«درد ذهنی» [i] در نظر گرفت. در این معنا درد ذهنی ناهم‌خوانی و اختلاف بین وضعیت واقعی یک شخص و وضعیت ایده‌آل رفاه فیزیولوژیکی او را منعکس می‌کند. میزان درد ذهنی یا به تعبیر دیگر میزان رنجی که تجربه می‌شود می‌تواند تا حدی به فاصله‌ی بین وضعیت واقعی و وضعیت ایده‌آل یک شخص بستگی داشته باشد. تجربه‌ی زندگی روزمره نشان می‌دهد که آرزو و تمایل به وضعیت‌های ذهنی، ممکن است در برخی افراد پایین و در برخی دیگر بالا و یا در برخی مناطق پایین و در برخی دیگر بالا باشد.

واژه‌ی رنج نه فقط در معنای درد ذهنی، بلکه در برخی موارد در مفهوم و معنای محدود درد جسمی یا فیزیکی نیز به کار می‌رود. در واقع واژه‌های درد و رنج اغلب با هم و به شیوه‌های متفاوت به کار گرفته می‌شوند. برای مثال، این دو واژه ممکن است به‌عنوان‌مترادف‌های قابل تعویض به کار گرفته شوند. یا اینکه در مقابل یکدیگر استفاده شوند. مثلاً «درد» فیزیکی است، «رنج» ذهنی، یا «درد» اجتناب‌ناپذیر است، «رنج» اختیاری. یا ممکن است آن‌ها برای تعریف یکدیگر مورد استفاده قرار گیرند به‌عنوان مثال «درد، رنج جسمی و فیزیکی است»، یا «رنج، درد شدید جسمی یا روانی» است.

اما اگرچه درد و رنج در ارتباط با هم مورد شناسایی قرار گرفته‌اند، اما آن‌ها به لحاظ پدیدار‌شناختی از هم متمایز هستند. درد یک کیفیت حسی دارد، یک نوع شدت حس. درد تنها احساسی است که ما نمی‌توانیم آن را به خاطر آوریم. ما می‌توانیم محرکی که درد را ایجاد می‌کند، یا نتایج و عوارض ارگانیک آن را به خاطر آوریم، اما نمی‌توانیم آنگونه که مزه و بو، صداها و تصاویر را به یاد می‌آوریم، درد را نیز به یاد آوریم. درد یک نوع پریشانی و ناراحتی فیزیکی و جسمی شدید است که ممکن است از موارد متنوعی مثل تپش، برخورد با جسم تیز، سوختن و مواردی از این دست ناشی شود.

در مقابل، رنج، وضعیت فیزیولوژیکی تحمل یا فشار و اندوه است، که به‌طور معمول با ترس، وحشت، تشویش و نگرانی و اضطراب مشخص می‌شود و می‌تواند به‌عنوان‌یک نوع وضعیت ناراحتی و نگرانی شدید مرتبط با وقایع، سلامت فرد را با تهدید مواجه کند. بدین ترتیب، رنج را باید به‌عنوان‌فاصله‌ی بین آنچه که ما از زندگی انتظار داریم و آنچه که در عمل به دست می‌آوریم، در نظر گرفت. از این نگاه رنج باید به‌عنوان‌ناکامی در عملی شدن علاقه‌ی فرد به تحقق جنبه‌های مختلف و گوناگون وجود درک شود.

تعریفی که در بالا از مفهوم رنج شد، توصیفی از رنج به‌عنوان‌یک پدیده‌ی شخصی و فردی است. اما رنج، یک امر اجتماعی نیز هست. بر این اساس رنج اجتماعی، رنج انسانی جمعی و فردی همراه با شرایط زندگی اجتماعی را توصیف می‌کند که به وسیله‌ی نیروهای اجتماعی قدرتمند شکل یافته است.

مصرف با هویت فرد پیوند خورده و سبک زندگی مصرف‌گرا و فرهنگ مصرفی به‌طور مداوم او را به مصرف بیش‌تر ترغیب می‌کنند و او برای فرار از آشفتگی و پریشانی ناشی از تزلزل پایه‌های هویتی و کسب امنیت هستی‌شناختی خود و همچنین دست‌یابی به فرهیختگی و ترقی در زندگی به مصرف بیش‌تر روی می‌آورد و یا حداقل، داشتن آن کالاهای متنوع و جدید را آرزو می‌کند

رنج اجتماعی اغلب پیوند نزدیک میان مسائل و مشکلات شخصی مربوط به یک موجود فیزیولوژیکی از یک‌سو و مسائل اجتماعی از سوی دیگر را نشان می‌دهد. رنج اجتماعی از آنچه که قدرت سیاسی، اقتصادی و نهادی برای مردم انجام می‌دهد، و متقابلاً از اینکه چگونه این اشکال از قدرت بر واکنش‌ها به مسائل و مشکلات اجتماعی تأثیر می‌گذارند، ناشی می‌شود.

در این معنا ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها، شیوه‌ها و نهادهای اجتماعی ممکن است به‌طور مداوم اشکال معین و مشخصی از رنج اجتماعی را تعمیق کنند و به مانعی در برابر تسکین و تخفیف آن‌ها تبدیل شوند. به‌عنوان‌مثال سبک زندگی مبتنی بر مصرف و فرهنگ مصرفی برآمده از آن ‌به‌عنوان‌امری اجتماعی می‌تواند منجر به رنج و یا مانعی در برابر تسکین آن باشد.

برخی فشارها و کمبودهای زندگی اجتماعی می‌تواند تقریباً در هر کسی به درد ذهنی و رنج منجر شود. واکنش‌های مداوم بسیاری از افرد به درد ذهنی نشان می‌دهد که از سوی آن‌ها درد برحسب یک وضعیت یا یک مشکل خاص پیش‌رو درک شده است و در نتیجه آن‌ها را به تلاش برای تغییر آن موقعیت و وضعیت ترغیب می‌کند. بنابراین ممکن است افراد برای رساندن وضعیت و موقعیت خارجی به وضعیت دل‌خواه درونی تلاش کنند.

البته گاهی اوقات، موقعیتی که منجر به درد ذهنی می‌شود، به‌گونه‌ای است که فرد نمی‌تواند آن را به وضعیت دل‌خواه خود تغییر دهد. در اینجا چند مسیر محتمل پیش روی او قرار دارد. به‌عنوان‌مثال، برخی به انکار این امر ادامه می‌دهند که بین موقعیت خارجی و موقعیت دل‌خواه آن‌ها اختلاف و ناهمخوانی وجود دارد. برخی افراد، اختلاف و تفاوت را تشخیص می‌دهند، اما هنوز به نگه داشتن آرزو و تمایل خود به وضعیت مطلوب ادامه می‌دهند حتی اگر موقعیت خارجی غیرقابل تغییر باقی بماند و از وضعیت مطلوب آن‌ها متفاوت باشد. با این وجود برخی دیگر ممکن است منصرف شوند یا آرزوهای خود را تغییر دهند و شاید اهداف دیگری که در عالم واقع دست‌یافتنی‌تر هستند را بپذیرند.

مسئله اینجاست که در بسیاری از اوقات افراد حاضر نیستند از آرزو و تمایل خود برای رسیدن به وضعیت مطلوب دست بردارند. یعنی مسیر دوم، غالباً مسیر انتخابی خواهد بود که در آن افراد با وجود آگاهی از اختلاف و فاصله بین وضعیت مورد انتظار و موقعیت عینی خود، همچنان به طلب وضعیت مطلوب و مورد انتظار ادامه می‌دهند. این افراد در دنیای کنونی، در پی هویت‌یابی و تمایز و به بیان دیگر کسب امنیت وجودی یا هستی‌شناختی، در جهانی هستند که در آن نه‌تنها الگوی مصرف عاملی برای هویت، تمایز و تشخص است بلکه سبک زندگی رایجشده در این جهان نیز سبکی از زندگی‌است که مصرف‌گرایی را ارزش می‌داند و در واقع در آن، مصرف صرفاً فرایندی زیست‌شناختی نیست، بلکه همچنانکه پی‌یر بوردیو هم اشاره می‌کند، پدیده‌ای فرهنگی است.

بوردیو در کتاب تمایز، تأکید می‌کند اقتصاد جدید اخلاق زاهدانه‌ی تولید و انباشت را به نفع اخلاق لذت‌جویانه‌ی مصرف کنار می‌گذارد. این اقتصاد شکل‌دهنده به نظامی اجتماعی‌است که در آن افراد نه فقط بر اساس ظرفیتشان در تولید بلکه بر حسب ظرفیتشان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد و مصرف به آن‌ها تمایز، منزلت و هویت اجتماعی می‌بخشد.

این تمایز البته ابزاری برای سلطه خواهد بود. سرمایه‌داری مدرن، ساختارهای اجتماعی خود را از طریق ارزش‌ها، نشانه‌ها، نمادها و نهادهای خود، فعالانه تولید و بازتولید می‌کند. سرمایه‌داری مدرن جهانی از این توانایی برخوردار است که در خلال بازتولید ساختارهای اجتماعی خود، شیوه‌ی زیستن خود را نیز متمایز کند و آن را به مثابه شیوه‌ی فرهیختگی مشروعیت ببخشد. گروه‌های درگیر در این رابطه‌ی سلطه نیز با هدف کسب فرهیختگی و تمایز و هویت اجتماعی، تلاش می‌کنند به گونه‌ای تدریجی جنبه‌های مختلف سبک زندگی مسلط را مورد تقلید قرار دهند. در اینجاست که مصرف و مصرف‌گرایی به‌عنوان‌مهم‌ترین ارزش سبک زندگی مورد نظر سرمایه‌داری مدرن به ارزشی سراسری و جهان‌گستر و نشا‌نه‌ای از فرهیختگی، تمایز، تشخص و نمادی از زندگی مترقی و پیشرفته تبدیل می‌شود. ‌بنابراین مصرف به مبنای هویت و تأمین امنیت وجودی و هستی‌شناختی فرد تبدیل شده است. یعنی عامل تمایز و تشخص و امنیت و آرامش است. فرد سرگردان در دنیای متنوع مدرن با مصرف به آرامش می‌رسد. هستی و کیستی خود را باز می‌یابد و از این راه به آرامش می‌رسد. کالاهای جدید و مصرف متنوع به او تشخص می‌دهد، تمایز می‌بخشد و این به او حس اعتماد به نفس عطا می‌کند.

بنابراین مصرف فرایندی صرفاً زیست‌شناختی نیست. مصرف‌کننده ‌شدن نیازمند شکل‌گیری ناخودآگاه و ذخیره‌ای مناسب از نمادها، ارزش‌ها و نشانه‌های فرهنگی است. نتیجه‌ی این امر، ظهور مصرف‌گرایی و فرهنگ مصرفی است. مصرف‌گرایی به نوعی زندگی اشاره دارد که در حد وسیعی با مصرف عجین شده است. فرهنگی را که با مصرف‌گرایی آکنده شده است، باید فرهنگ مصرفی دانست.

در اینجا مصرف با هویت فرد پیوند خورده و سبک زندگی مصرف‌گرا و فرهنگ مصرفی به‌طور مداوم او را به مصرف بیش‌تر ترغیب می‌کنند و او برای فرار از آشفتگی و پریشانی ناشی از تزلزل پایه‌های هویتی و کسب امنیت هستی‌شناختی خود و همچنین دست‌یابی به فرهیختگی و ترقی در زندگی به مصرف بیش‌تر روی می‌آورد و یا حداقل، داشتن آن کالاهای متنوع و جدید را آرزو می‌کند.

اما واقعیت این است که موقعیت عینی همه‌ی افراد امکان دست‌یابی به همه‌ی آرزو‌ها و علایق مصرف‌گرایانه‌ی آن‌ها را فراهم نمی‌کند. همه‌ی افراد از توانایی و امکان مادی برای دست‌یابی به همه‌ی‌آرزوهای مصرفی خود برخوردار نیستند و بنابراین فاصله‌ای عمیق بین آنچه که ما انتظار داریم و آنچه که در عمل به دست می‌آوریم و اختلاف بین وضعیت واقعی ما و وضعیت ایده‌آل مصرفی و رفاه فیزیولوژیکی ما اتفاق می‌افتد و این همان چیزی است که به‌عنوان‌رنج از آن سخن گفتیم.

آنچه باعث می‌شود مصرف در دوره‌ی مدرن به تولید و بازتولید رنج بینجامد، اتخاذ مسیر دوم از مسیرهای سه گانه‌ای است که به آن اشاره شد. در دوره‌ی مدرن، انسان غالباً مسیر دوم را انتخاب می‌کند چراکه این انتخاب به امنیت هستی‌شناختی و هویت‌یابی او وابسته است. اگر این کار را نکند، این امنیت به خطر می‌افتد. اما در دنیای سنتی، فرد امنیت هستی‌شناختی و هویت خود را از منابعی دیگر کسب می‌کرد. به بیان دیگر مهم‌ترین خصوصیت مصرف در دوره‌ی مدرن که آن را از جهان سنتی متمایز می‌کند، پیوند یافتن مصرف با هویت و امنیت وجودی فرد است. خصوصیتی که ولع مصرف بیش‌تر، جدیدتر و متنوع‌تر را در پی دارد، خصوصیتی که در دنیای سنتی وجود نداشت. در جهان سنتی نیز فرد آرزو داشت و برای دست‌یابی به آن اهداف و آرزوها تلاش می‌کرد اما اگر آرزویش تحقق نمی‌یافت تغییر مسیر برای او ساده‌تر بود. چراکه در این جهان ولع مصرف وجود نداشت. در جهان سنتی، فرد هویت خود را از منابع مشخص و سنت‌ها کسب می‌کرد اما در دوره‌ی مدرن فرد ولع مصرف دارد؛ چراکه با آن مصرف تمایز و تشخص می‌یابد و اگر نتواند به مصرف آنچه که مد نظر دارد و آرزو کرده است دست یابد، دچار آشفتگی، اضطراب، درد ذهنی و رنج می‌شود.

 

*دکترای جامعه‌شناسی سیاسی از دانشگاه تهران

 


[i]- Mentalpain

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی