X

مصرف پیشرفت

 
نسبت مصرف و مصرف‌گرایی با پیشرفت
نسبت مصرف و مصرف‌گرایی با پیشرفت
اشــــاره یکی از ارکان پیشرفت و توسعه به شکل کنونی، مصرف و مصرف‌گرایی است. ما ابتدا فکر می‌کردیم شرکت‌های اقتصادی کالا تولید می‌کنند تا ما مصرف کنیم و نیازهایمان را تأمین کنیم، بعد شنیدیم که نه، ما مصرف می‌کنیم که شرکت‌های اقتصادی تولید کنند و به سود برسند؛ یعنی تولید هدف است و برای همین مصرف‌گرایی را ترویج می‌کنند، اکنون دریافته‌ایم که تولید و مصرف به این شکل هیچ‌یک علت اصلی نیستند؛ بلکه هردو برآمده از نسبتی هستند میان انسان و جهان و هرآنچه در آن است. مصرف‌گرایی بیش از آنکه به معنای زیاد و مکرر و متنوع و نو‌به‌نو مصرف کردن باشد، دلالت بر نوع رابطه با جهان و آنچه در اوست دارد. ممکن است من در طول عمرم صرفاً یک گوشی موبایل، ماشین و خانه داشته باشم و هیچ‌گاه آن‌ها را تعویض نکنم، اما رابطه‌ام با آن مصرفی باشد. در رابطه‌ی مصرفی آنچه مصرف می‌شود، هیچ شأنی جز بهره‌ای که من از آن می‌گیرم ندارد. مصرف با چنین جوهره‌ای، یکی از ارکان توسعه و پیشرفت به شکل کنونی است، اما گویا دیگر هراس از شتاب توسعه و خوف جا ماندن، حتی برقراری نسبت مصرفی را نیز منتفی ساخته است.

  توسعه و انگاره‌ی ترقی

مفهوم و واقعیت توسعه از نظر تاریخی با فهمی خاص از پیشرفت و ترقی (پروگرس) همراه بوده است. نگاهی خطی به زندگی اجتماعی و تاریخ که مسیری ثابت را مفروض می‌گیرد که جوامع بشری با سرعت‌های متفاوت در آن پیش می‌روند. از این دیدگاه مسلم است که جوامع بشری در طول تاریخ همگی یک هدف را دنبال کرده و می‌کنند و آن توسعه است. از این‌رو به‌سهولت می‌توان به مقایسه‌ی همه‌ی جوامع و دوره‌ها بر اساس محور پیشرفت پرداخت و آن‌ها را مقایسه کرد و توسعه‌نیافته و در حال توسعه را از توسعه‌یافته بازشناخت و هر روز شاهد توسعه‌ی بیش‌تر توسعه‌یافته‌ها بود و البته مسلم و مفروض است که این مسیر رشد به سوی توسعه هیچ نهایتی ندارد و توسعه مسیری بی‌‌پایان است که هر گام آن نسبت به گام قبل بهتر است. بدون چنین نگاهی به تاریخ و رشد، تحقق توسعه غیرممکن است.

  توسعه، ترقی، تصرف، تمتع

تحقق توسعه در گرو ظهور انسانی است که قصد تصرف در همه‌ی عالم را دارد، و مفروض او این است که این تصرف هیچ حد و نهایتی ندارد. تصرف روی دیگر سکه‌ی تمتع است. برای تمتع باید تصرف کرد و البته تمتع این انسان، خود از جنس تصرف است. به هر روی ظهور چنین نگرش و طلبی است که عالم توسعه‌یافته را پدید آورده است. اگر تمتع انسان از جنس تصرف نباشد و اگر حدی برای تصرف و تمتع مفروض باشد، امکان توسعه منتفی است. تمتع انواعی دارد و تمتع تصرفی، مصرف است.

انسان متعلق به توسعه مصرف می‌کند. مصرف گونه‌ای از تمتع است که مصرف‌کننده تعلقی به مصرف‌شونده ندارد و مصرف‌شونده غیر از آنکه مصرف می‌شود حیثیتی ندارد. برای همین به‌راحتی برای تمتع بیش‌تر و لذت بیش‌تر آنچه را مصرف می‌کند رها می‌کند و به سراغ مصرف‌شونده‌ی بعدی که لذت‌بخش‌تر است می‌رود و البته این مسیر که همان مسیر تصرف است بی‌نهایت تصور شده است. در این مسیر انسان غربی با حقیقت و شئون مختلف پدیده‌ها و امور نسبتی برقرار نمی‌کند و صرفاً آن‌ها را مصرف می‌کند و از مصرف آن‌ها لذت می‌برد و به تمتع دست‌ می‌یابد. به‌عنوان مثال او وقتی با طبیعت زیبا و درختان سبز و گل‌های معطر مواجه می‌شود، زیبایی‌ها را می‌بیند و بوها را استشمام می‌کند و لذت می‌برد و می‌گذرد، بدون اینکه حیثیت و واقعیتی دیگر برای طبیعت و زیبایی‌های آن قائل باشد. نمونه‌ی بارزتر آن را در ازدواج انسان غربی می‌توان دید؛ طرف مقابل فردی زیبا است که برای تأمین عواطف و نیازهای جنسی با او رابطه برقرار می‌شود و به تعبیر دقیق‌تر مصرف می‌شود. در چنین رابطه‌ای همسر به‌عنوان یک انسان که در کل نظام هستی دارای احترام و کرامت است، دیده نمی‌شود و البته چنین ازدواجی به‌راحتی به طلاق می‌انجامد، اما در اینجا تفاوتی نمی‌کند که احترام طرف مقابل رعایت شود یا خیر، و یا ازدواج به طلاق بینجامد یا خیر. حتی اگر به همسر بی‌احترامی نشود و حتی اگر طلاقی اتفاق نیفتد، نوع رابطه یک رابطه‌ی مصرفی است.

مصرف، نسبت انسانی با اشیاء و افراد دیگر است که در مقام تصرف قرار گرفته است، انسانی که برای خود امکان تعرضی ابدی و بی‌نهایت را مفروض گرفته است. تصرف بنیاد ترقی‌خواهی و پیشرفت مدرن است. این وضع و حال توسعه، ترقی و انسان غربی است.

  ترقی‌خواهی ایرانی و امتناع تمتع

در کشوری مثل ایران و برای انسان‌هایی که اکنون در آن زیست می‌کنند وضعیت به‌گونه‌ای دیگر است. ایرانی‌ها نگاه ترقی‌خواهانه را از غرب گرفتند و در زندگی خود طالب هر روز نوبه‌نو شدن همه‌ی مظاهر زندگی شدند و یکسان بودن هر کالایی را بین امروز و دیروز نشانه‌ی عقب‌ماندگی دانستند. و از سوی دیگر این عقب نماندن و پیشرفت کردن و دست‌یابی هرچه بیش‌تر را دست‌مایه‌ی تفاخر و رقابت با دیگران قرار دادند. از این‌رو انسان ایرانی اکنونی دست‌یابی به پیشرفت را برای پیشی‌گرفتن از دیگران و احساس تفوق و موفقیت می‌خواهد و نه برای تمتع بیش‌تر. انسان غربی اگرچه امکان بهره‌مندی را در حد تمتع و لذت تقلیل داده است اما به هرحال از آنچه مصرف می‌کند لذتی را در حد مصرف ‌کردن کسب می‌کند. اما ما اساساً برای لذت و تمتع طالب پیشرفت و مظاهر آن نیستیم؛ بلکه برای آنکه خود را پیشرفته‌تر و بالاتر ببینیم و نشان دهیم، خواهان دست‌یابی بیش‌تر و سریع‌تر به مظاهر رشد و ترقی هستیم. از این‌رو ما از لذتی که مصرف‌کننده‌ی غربی از مصرف می‌برد، محرومیم.

در مصرف نمایشی که غربی‌ها نیز مطرح کرده‌اند باز هم تمتع موضوعیت دارد هرچند استفاده‌ی نمایشی نیز اتفاق می‌افتد. اما ما از ابتدا تمتع و لذت بیش‌تر را طلب نکرده بودیم که با تمتع از هر کالا به فکر کالای لذت‌بخش‌تر بعدی باشیم، بلکه ما می‌خواستیم داشته باشیم و مصرف کنیم تا به خود و دیگران نشان بدهیم که ما عقب نیستیم و پیشرفته و بالاتر از دیگران هستیم.

مصرف، نسبت انسانی با اشیاء و افراد دیگر است که در مقام تصرف قرار گرفته است؛ انسانی که برای خود امکان تعرضی ابدی و بی‌نهایت را مفروض گرفته است

از همین‌رو نوع طلب و جمع‌آوری و داشتن و دست‌یابی ما به‌گونه‌ای است که تناسب چندانی با لذت و تمتع ندارد و در مواردی نیز متناقض است. و باز به همین دلیل است که ما همه‌ی داشتنی‌ها و خواستنی‌هایی که نشانه‌ی پیشرفته‌بودن است را با هم می‌خواهیم؛ یعنی تحصیلات، مناصب، ثروت، رفاه، امکانات خوش‌گذرانی، زیبایی و... در بالاترین سطح، و همه را با هم می‌خواهیم بی‌آنکه امکان تحقق آن و نیز امکان بهره‌مندی یا تمتع و لذت از آن را بسنجیم یا داشته باشیم یا به آن فکر کنیم؛ چراکه اساساً ما این موارد را برای تمتع نمی‌خواهیم.

یکی از دوستان پسرش را برای مشاوره و انتخاب رشته پیش من آورده بود، از او سؤال کردم که آیا مطمئن هستی که نمی‌خواهی مشغول کار شوی و می‌خواهی به تحصیل و کار علمی اشتغال داشته باشی؟ و او با قاطعیت پاسخ مثبت داد، از او پرسیدم به چه نوع مباحث علمی علاقه‌مند هستی؟ او با تعجب بسیار به من نگاه می‌کرد که گویا اصلا متوجه سؤال من نمی‌شد؛ از نظر او سؤال من بسیار بی‌معنی بود، از نظر او روشن و مسلم بود که من باید رشته‌ای تحصیلی را به او معرفی کنم که از پرستیژ و آینده‌ی شغلی بالایی برخوردار باشد. تحصیلات مخصوصاً تحصیلات تکمیلی در سراسر جهان مخصوص افراد خاصی است که از نظر شخصیتی و نگرشی تیپ خاصی دارند و به‌اصطلاح شخصیت‌های علمی دارند. برای همین درصد افراد در تحصیلات دانشگاهی از حد محدودی فراتر نمی‌رود، اما در ایران از جمعیت 75 میلیونی پنج میلیون نفر مشغول تحصیلات دانشگاهی هستند. افراد بسیاری را در مقاطع تحصیلات تکمیلی مشاهده می‌کنیم که اساساً تیپ شخصیتی‌شان تناسبی با فضای علمی ندارد و صرفاً برای داشتن تحصیلات و عقب نماندن از دیگران مشغول تحصیل شده‌اند. طبیعی است چنین افرادی حتی در بهره‌مندی مادی از دانش نیز ناتوان باشند.

شاید یکی از علل آشفتگی در زندگی کنونی ما همین نکته باشد. چرا ما با حرکت به سمت مظاهر پیشرفت و توسعه به‌صورت مضاعف بر رنجمان افزوده می‌شود؟ شاید به این علت که ما نمی‌توانیم از داشته‌ها لذت ببریم. چراکه حتی امور را برای لذت و تمتع نیز نخواسته‌ایم.

در کشوری مثل آمریکا جمعیت بسیاری هستند که سطح پایینی از رفاه و امکانات را به نسبت سایر اقشار دارند، اما این افراد هیچ‌گاه آرزوی گذراندن یک شب را در سوئیت رویال در هتل پلازای نیویورک در ذهن خطور نمی‌دهند؛ یعنی طلب و آرزویی نیز نسبت به آنچه برایشان دست‌یافتنی نیست، ندارند. چون می‌دانند که نمی‌توانند سی هزار دلار برای یک شب هزینه کنند.

انقلاب جسارت انقلابی را در ایرانی‌ها احیا کرد. در چنین سرزمینی دیگر نمی‌توان انتظار داشت که مردم زندگی معمول خود را داشته باشند و خواسته‌های بزرگ را کنار بگذارند. بعد از انقلاب، آرمان‌خواهی و عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی و تبعیض‌گریزی، معطوف به توسعه و مصرف شد

مردم فقیر کشوری مثل هند نیز چنین هستند و حسرت آنچه را به‌صورت واقعی برایشان دست‌یافتنی نیست، نمی‌خورند و آنچه را دارند مصرف می‌کنند. یک فرد ثروتمند نیز که به هتل پلازا می‌رود یا پورشه سوار می‌شود برای لذت بردن چنین هزینه‌ای پرداخت می‌کند. اما یک ایرانی، خواه فقیر و خواه غنی چنین آرزوهایی دارد، نه برای لذت و تمتع که برای دست‌یابی و مقایسه‌ی خود با دیگران. در ایران بسیار طبیعی است که وقتی یک نفر وارد اداره‌ یا شرکتی می‌شود، سعی کند از میزان حقوق دیگران باخبر شود و خود را با آنان مقایسه کند، و هرچه سریع‌تر این کار را انجام دهد او را زرنگ‌تر می‌دانند، در حالی که چنین افرادی در کشورهای دیگر به‌عنوان بیمار شناخته می‌شوند.

ما از مقایسه‌ی خود با دیگران لذت می‌بریم یعنی نفس جلوتر بودن را می‌خواهیم. اساساً من در یک سازمان یا شرکت جایگاه خود را بر اساس مقایسه‌ی حقوق و سایر مزایا و امکانات دریافتی خود با دیگران می‌سنجم. پاسخ اینکه من کیستم در این است که من از چه کسانی بیش‌تر حقوق می‌گیرم و از چه کسانی کم‌تر، اتاق من از اتاق چه کسانی بزرگ‌تر است و از اتاق چه کسانی کوچک‌تر و... در چنین نگرشی انسان در نظام هستی دارای انحطاط یا کمالی وجودی و انفسی و واقعی دیده نمی‌شود.

چندی پیش شام مهمان خانه‌ای بودم که بیش‌تر شبیه به قلعه بود. خانه‌ای بسیار بزرگ و مجلل که فقط قسمت بنای ساختمان سه طبقه به مساحت تقریبی هشتصد متر بود و در یک طبقه‌ی آن یک استخر بزرگ قرار داشت. هنگام شام خانم صاحب‌خانه با حسرت از گذشته یاد می‌کرد: حسین یک موتور داشت و من را پشت موتور سوار می‌کرد و با هم این‌ طرف و آن طرف می‌رفتیم و چه لذتی از زندگی خود در آپارتمان هشتاد متری اجاره‌ای می‌بردیم، اما حالا در این خانه که فقط چند ماشین سوپرلوکس و چند ماشین دم‌دستی داریم، خبری از آن خوشی‌های زندگی نیست.

چرا؟ آیا دست‌یابی به امکانات مانع لذت و خوشی است؟ روشن است که با امکانات بیش‌تر زمینه برای بهره‌مندی و لذت فراوان‌تر است اما چنین افرادی در ایران از زندگی خود چندان لذتی نمی‌برند زیرا اولاً آنان اساساً برای لذت و خوشی و تمتع بیش‌تر به سراغ امکانات و پیشرفت بیش‌تر نرفته‌اند، بلکه برای اینکه در مقایسه‌ی خود با دیگران خود را بالاتر ببینند تلاش کرده‌اند؛ در نتیجه به هر قیمتی حاضر شده‌اند به پیشرفت برسند حتی اگر این قیمت نوعی از زندگی باشد که بهره‌مندی از همه‌ی امکانات را منتفی سازد، ثانیاً چنین نگرشی باعث شده است که رنج و حسرت دست‌یابی به مراحل بالاتر مانع بهره‌مندی از داشته‌ها شود و ثالثاً وقتی که فردی مثل نمونه‌ی فوق به پایان مسیر می‌رسد و همه‌ی هم‌رده‌های خود را پشت سر می‌گذارد و به گذشته نگاه می‌کند، احساس پوچی به او دست می‌دهد چراکه می‌بیند از هیچ‌یک از داشته‌ها بهره‌ای نبرده است و همواره در سودای زندگی بهتری بوده است.

نمونه‌ی دیگر زوج جوانی بودند که هر دو دانشجویان من بودند و برای مشورت پیش من آمده بودند. وقتی از خانم پرسیدم که چه چیزی باعث شد که شوهر خود را بپسندی گفت: وقتی به رستوران رفتیم با تعجب دیدم که او میزهای دیگر را نگاه نمی‌کند.

ما وقتی به رستوران هم می‌رویم به‌جای لذت بردن از غذای خود از مقایسه‌ی غذای خود با دیگران لذت می‌بریم‌ یا رنج می‌کشیم. حتی بسیاری ملاک‌های زیبایی و ظاهری که جوان‌ها هنگام ازدواج بر روی آن تأکید دارند برای آن نیست که خودشان آن خصوصیت ظاهری را دوست دارند؛

پس از انقلاب آرمان‌‌گرایی ناظر به توسعه گشت و عدالت‌ تنها به‌معنای عدالت در مصرف دیده شد. طبیعی است که در چنین شرایطی نمی‌توان از انسان‌ها انتظار داشت که آنچه را دارند مصرف کنند و از مصرف آن لذت ببرند و برای مصرف و لذت بیش‌تر، بیش‌تر کار کنند

بلکه خوشایند آنان تابعی است از مقایسه با دیگران؛ یعنی زن می‌خواهد مردی داشته باشد که در مقایسه با سایر مردان خوش‌هیکل‌تر باشد یا مرد می‌خواهد زنی داشته باشد که در مقایسه با سایر زنان زیباتر باشد. یعنی نفس زیبایی همسر به‌خودی خود موضوعیتی ندارد.

مردها یا زن‌هایی نیز که برای زیباتر شدن و خوش‌هیکل شدن حاضر هستند هر راهی را تجربه کنند، چنین دیدگاهی دارند. حتی این امر باعث شده است که افراد به سمت یک چهره‌ی واحد بروند. مثلاً بینی‌ها یا ابروها باید یک شکل داشته باشد صرف‌نظر از اینکه اصلاً این بینی یا ابرو با این صورت و چشم تناسبی دارد یا خیر. به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که افزون‌خواهی مقایسه‌ای و پیشرفت‌طلبی مقایسه‌ای مانعی جدی برای بهره‌مندی و لذت بردن ما از هر امر لذت‌آوری شده است.

  ریشه‌ها

ما ایرانی‌ها از تحولی که در وجود بشر غربی اتفاق افتاده بود بی‌خبر بودیم و صرفاً رفاه و تمتع و تکنولوژی و پیشرفت لحظه‌ای غرب را می‌دیدیم و از آن حیرت‌زده بودیم. ما نیز هوای پیشرفت را در سر می‌پروراندیم بی‌آنکه تناسبی میان خودمان و آن لازم بدانیم. تلاش‌ها برای به دست آوردن و در اختیار گرفتن دستاوردهای غربی آغاز شد و مسابقه‌ای در میان ایرانیان برای دست‌یابی به سطوح بالاتر پیشرفت درگرفت. مسابقه‌ای که مؤلفه‌های آن حاصل التقاط مختصات ایرانی دوره‌ی قاجار با ویژگی‌های غرب مدرن بود. از یک‌سو اشرافیت و فخرفروشی قجری و از سوی دیگر مصرف و افزون‌طلبی روزافزون غربی و از یک‌سو پیوندها و روابط انسانی میان ایرانیان و از سوی دیگر پیشرفت خیره‌کننده‌ی علم و تکنولوژی غربی و... با هم آمیخت و صورت کنونی زندگی را برای ایرانیان رقم زد.

آنچه درباره‌ی خصوصیات ترقی‌خواهی ایرانی گفته می‌شود به‌معنای ارزش‌گذاری منفی یا مثبت نیست، به‌خصوص که در برخی موارد منشأ وضعیت را در اوصافی ممدوح می‌یابیم. به‌عنوان مثال در روحیه‌ی ایرانی‌ها نوعی بلندهمتی وجود داشته است که تبدیل به بلندپروازی شده است. همچنین ابعاد وضعیت کنونی ایرانیان را نمی‌توان به صرف حالات روان‌شناختی و خصوصیات فردی اخلاقی محدود ساخت، همان‌طور که نمی‌توان مردم فقیر آمریکا یا هند را از نظر اخلاقی دارای فضیلت قناعت یا زهد دانست؛ بلکه آن‌ها اصولاً اهل خواسته‌های بزرگ نیستند.

مردم ایران از نظر تاریخی همتی بلند داشته‌اند و اکنون این همت بلند برای تلاش بیش‌تر تبدیل به بلندپروازی شده است، برای همین همه، همه‌چیز را در بالاترین سطح آن می‌خواهند و از نداشتن آن رنج می‌کشند و حسرت می‌خورند. آنچه این وضعیت را تشدید کرده است روحیه‌ای است که با انقلاب اسلامی در مردم احیا شده است. مردم ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با رجوع به حقیقت انسانی و ایمانی خود در برابر نظام جهانی قیام کردند و با دست ‌خالی همه‌ی ارزش‌ها، قدرت‌ها و ساختارهای مدرن را به چالش کشیدند و تحقیر کردند و بر آن فائق آمدند.

انقلاب و جنگ و ایستادن در برابر تمام دنیا و پیروز شدن بر آن، جسارت انقلابی را، حتی در بی‌گانه‌ترین ایرانی‌ها با این مفاهیم، احیا کرد. در چنین سرزمینی دیگر نمی‌توان انتظار داشت که مردم زندگی معمول خود را داشته باشند و خواسته‌های بزرگ را کنار بگذارند. به‌خصوص اینکه مردمی که اهل آرمان شده بودند یکی از آرمان‌هایشان عدالت بود. بعد از انقلاب و به‌خصوص پس از پایان جنگ، آرمان‌خواهی و عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی و تبعیض‌گریزی، همگی معطوف به توسعه و مصرف شد. آرمان‌‌گرایی ناظر به توسعه گشت و عدالت‌ تنها به‌معنای عدالت در مصرف دیده شد. طبیعی است که در چنین شرایطی نمی‌توان از انسان‌ها انتظار داشت که آنچه را دارند مصرف کنند و از مصرف آن لذت ببرند و برای مصرف و لذت بیش‌تر، بیش‌تر کار کنند.

از سوی دیگر نظام‌های اجتماعی شرافت و شرارت اجتماعی را متناسب با همان نگاه ترقی‌خواهانه شکل می‌دهند. به‌تعبیر دیگر همه‌ی ارزش‌ها مبتنی بر مراحل توسعه سنجیده می‌شود. به‌عنوان مثال ارزشمندی تحصیلات بالا ناشی از ارزش علم نیست بلکه تطابق تحصیلات بیش‌تر با توسعه‌یافتگی بیش‌تر است که آن را ارزشمند ساخته است. و یا از آنجا که تکنولوژی برتر و جدیدتر متعلق به مراحل توسعه‌یافته‌تر است، کسی که بهره‌مند از تکنولوژی برتری باشد، شرافت بیش‌تری دارد. و یا از آنجا که روستا متعلق به دوره‌ی قبل از توسعه بوده است و شهرها و سپس کلان‌شهرهای امروزی قرابت و تطابق بیش‌تری با توسعه دارند، ارزش کلان شهر و سکونت و اشتغال در آن بالاتر از شهر، و در شهر بالاتر از روستا است. در حالی که حتی در کشورهای توسعه‌یافته نیز نظام شرافت و شرارت به این شدت و غلظت بر ارزش‌های توسعه مبتنی نیست. روستایی بودن در آمریکا بار منفی شدیدی ندارد آنچنان که در ایران یک توهین و ناسزا محسوب می‌شود. نظام شرافت و شرارت در ایران مبتنی بر همان بنیادهایی که برشمردیم، به‌گونه‌ای است که بهره‌مندی از امکانات و مظاهر توسعه صرفاً بهره‌مندتر بودن و رفاه بیش‌تر داشتن نیست بلکه به‌معنای برتری در شخصیت و شرافت است. از این‌رو افراد به میزان عدم دسترسی به مظاهر رفاه و توسعه، احساس حقارت و بی‌ارزشی شخصیتی و انسانی دارند. 

 

*عضو هیئت مدیره‌ی سازمان مدیریت صنعتی

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی