X

هنر شهر را پس می‌گیرد

هنر شهر را پس می‌گیرد -
امتياز: 3.3 از 5 - رای دهندگان: 8 نفر
 
دیدگاه هِنری لفور در باب نسبت هنر و زندگی روزمره
بررسی اجمالی دیدگاه هِنری لفور در باب نسبت هنر و زندگی روزمره
اشــــاره اگر کسی بخواهد به‌جای تفسیر جهان به تغییر آن بپردازد، این تغییر را باید از کجا آغاز کند؟ معمولاً تا اسم تغییر می‌آید اذهان به‌سمت حکومت و سیاستمداران و نظامات اجتماعی و سیاسی متوجه می‌شود و انگار باید حتماً سیاستمداری برود و سیاستمداری دیگر بیاید یا نظامی برود و نظامی دیگر بیاید تا وضعیت تغییر کند. اگرچه نظامات اجتماعی امکان نوع خاصی از زندگی را پدید می‌آورند، اما این به‌معنی این نیست که نظامات جبراً بر زندگی ما حاکمند، و به‌بیان صحیح‌تر، اصلاً شیوه‌ی زندگی ما و نظامات اجتماعی دو امر مجزا نیستند. از همین روست که می‌بینیم نظریات نئومارکسیستی کانون تغییر را به متن زندگی روزمره کشانده‌اند و در این میان برخی از آنان به هنر برای این تغییر امید ویژه‌ای بسته‌اند.

مقدمه

نسبت مارکسیسم با هنر، از زوایای متعددی قابل بررسی است. در طیف گستردهی نظریات مارکسیستی مواد تغذیهی فراوانی برای هنر فراهم شده است. از ادبیات کارگری در شوروی سابق و انواع هنر مارکسیسم ارتدوکس تا هنر انتزاعیتر، از رمانهای ماکسیم گورکی تا ماکت بنای انترناسیونال سوم، از رمانهای کافکا گرفته تا میلان کوندرا و قرائت‌های کوبیستی و سورئالیستی، همگی نسبتی سلبی یا ایجابی، یا گاهی متناقض و متضاد با اندیشههای مارکسیستی برقرار کردهاند.

در شوروی سابق، هنر به‌مثابه ابزاری در خدمت طبقهی کارگر و در راستای اهداف جهانی این طبقه مدنظر بوده است. همگام با سایر جریانهای مدرن آن دوره، هنرمندان شوروی نیز راههای مختلفی را آزمودند. در معماری، با فاصله‌گرفتن از ماهیت هنری، معماران روس خود را تکنسینهایی خواندند که میخواهند به مدد تکنولوژیِ معماری را به ابزاری رهایی‌بخش برای طبقهی کارگر مبدل کنند و در نقاشی، به انتزاعی‌شدن رو آوردند. بعد از جنگ جهانی اول و با نگاهی فردگراتر، برخی از هنرمندان متأثر از مارکسیسم به جهان شخصی رو آوردند و همراه با دیگر جریانهای آوانگارد، از هنر تودهای فاصله گرفتند. «تغییر جهان» به‌مثابه آرمان مدرن، و نسبت مارکسیسم با این آرمان، برگرفته از قرائتهای مختلف، چراغ راه هنرمندان و متفکران نزدیک به مارکسیسم بود. محصولات هنری این اندیشه نیز مسیرهای مختلفی را پیمود و در سیری تاریخی پخته تر و کاملتر شد.

در فاصلهی دو جنگ جهانی و پس از جنگ، متفکران نظریهی انتقادی با قرائتهای انسانگرایانه2 از نظرات مارکس، به‌صورتی جدیدتر به نسبت میان هنر و زندگی پرداختند. جملهی معروف آدورنو که «دیگر پس از آشویتس شاعری ممکن نیست» جایگاه قابل توجهی در بیان این نسبت دارد. گره‌زدن یک فاجعهی تاریخیِ برگرفته از مدرنیسم با هنر و به‌صورت خاص شعر، در این نسبت قابل ردیابی است. این جمله، به تنهایی نشانمیدهد که آدورنو هنر را در ارتباط با وقایع تاریخی و در نسبتبا حیات جمعی انسانی طرح میکند. آدورنو با بسط رابطهی انتقادی بین هنر مدرن و مشکلات مدرنیته، بنیامین با پرداختن به بازتولیدپذیری تکنیکی اثر هنری در دورهی مدرن، و مارکوزه با نقد زیبایی‌شناسی مارکسیسم ارتدوکس، به‌صورتی دقیق‌تر رابطهی هنر و جامعه را پیگیری کردند و مفهوم هنر به‌مثابه کنش انتقادی را بسط دادند. (احمدی، 1388) در این میان، نظرات بنیامین این امکان را در خود داشت تا بعدها با نظریات پسامدرن پیوند قویتری برقرار کند. شخصیت پرسهزن که بنیامین آن را بسط داد، در جهان مدرن غوطه میخورد و با اثرات فرهنگی مدرنیته پیوند دوگانه‌ی عشق و نفرت همزمان ایجاد میکند. پرسهزن با «زیست کردن»ِ پاساژ و آوردنِ این زندگی در متن، اتفاق جدیدی را موجب میشود که بعدها مورد توجه جریانهای هنری قرار میگیرد.

اما به‌عنوان یک نقطهی بحرانی در پیوند میان هنر و مارکسیسم، میتوان روی هنری لفور (HenriLefebvre) تمرکز کرد. ویژگی نظریهی لفور تکیه بر خلاقیت و ارتباط هنری به‌عنوان غایتی در زندگی شهری است. همبستگی شهر، زندگی روزمره و امر هنری از دیگر ویژگیهای نوشتههای لفور است. در ادامهی این مطلب، به مارکسیسم انسانگرای مطرح شده در نظریهی لفور و ارتباط آن با هنر پرداخته خواهد شد.

 

چرا لفور؟

اهمیت لفور در سنت مارکسیستی بیش‌تر به این دلیل است که رابطهی زیربنا و روبنا را از شکل ارتدوکسی آن فراتر برد و تحلیلی ارائه داد که راه‌گشاییِ بیش‌تری داشت. لفور به مفهوم «کار» عمق و گستردگی بیش‌تری بخشید و آن را با کار هنری و خلاقیت مرتبط ساخت. او تعریف بیگانگی را نیز دستخوش تغییر کرد. مهمتر از همهی موارد فوق، او به بازشناسی شیوهی بازتولید سرمایه‌داری در شهر پسامدرن و چگونگی رسوخ آن در عرصهی زندگی روزمره پرداخت و شیوههای پیکار با آن را در متن زندگی روزمره جاگذاری کرد. امروز در حالی که کلانشهرهای جهانی در دورهی اقتصاد نئولیبرالیستی3 به‌سر میبرند، نظریات لفور دوباره مورد توجه قرار گرفته است. با این حال این اندیشمند در جامعهی ما کم‌تر شناخته شده و همراه با موج جهانی بازخوانی لفور در قالب ترجمه به محافل فکری ایرانی راه پیدا کرده است.

 

طرح نظریهی انتقادی لفور در باب زندگی روزمره

در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا دهه‌های 60 و 70، شهرهای مدرن در حال تجربهی اقتصاد فوردیستی4 بودند. این دوره افزایش دستمزد و کاهش ساعت‌های کار نیروهای انسانی و مرخصیهای بیش‌تر را همراه خود داشت که به تقویت امنیت اقتصادی و به‌وجود آمدن وقت بیش‌تری برای افراد جامعه منجر شد. بازسازی‌های پس از جنگ تکمیل شد. فضاهای شهری جدید ایجاد شد و تقسیم بندی «کار-سکونت-فراغت» به‌صورتی عینی در شهرها اعمال شد. مجموعهی تغییرات تا اندازهای بود که پدیدهی شهرِ فوردیستی را به‌صورت تعادلی فضایی،حاصل برهمکنش این سه عرصه آشکار ساخت. این تقسیمبندی بعدها به‌شدت مورد این انتقاد قرار گرفت که پیامدهای ناگواری در زندگی مدرن ایجاد کرده است. در همین دوران بود که لفور نظریه‏ی انتقادی خود را در باب زندگی روزمره صورت‌بندی کرد.

«لفور معتقد است، هرگونه نظریه‌پردازی، باید از زندگی روزمره کار خود را آغاز کند. به عبارت دیگر زندگی روزمره نزد لفور همان شأنی را دارد که سوژه نزد دکارت. به دست دادن کلیت زندگی روزمره در متن سرمایه‌داری پسین، مهم‌ترین وظیفه‌ای ا‌ست که لفور بر عهده‌ی نظریه‌پرداز می‌گذارد.» (لاجوردی 1384).

اگر نظامهای کلان سیاسی، اقتصادی، نهادها و چارچوبهای حقوقی و به‌طور خلاصه «نظم دور» با اعمال قدرت و به‌صورتی یک‌طرفه و آمرانه شهر را در انحصار خود گرفته و آن را به عرصههای مختلف تقسیم کرده، لفور با نظریهای چند وجهی به ترسیم بازپسگیری شهر توسط «نظم نزدیک» میپردازد. تولید فضای شهری به‌عنوان یک اثر هنری فردی/جمعی در حکم یکی از شیوههای این بازپسگیری است

زندگی روزمره ویژگیهایی دارد که آن را منحصربهفرد میکند. زندگی روزمره عرصهی برنامههای یکنواخت و تجارب تکرارشونده است. تأکید وسیعی بر «اکنونیت» و زمان حال وجود دارد. همنشینی افراد جامعه با همدیگر در فعالیتهای مشترک خودانگیخته و تأکید بر دانش ناهمگن از دیگر خصوصیات عرصهای است که آن را زندگی روزمره مینامیم. در پرداختن به زندگی روزمره، لفور ابتدا واقعیت موجود جامعه را به سه لایه تقسیم میکند. اولین لایه را «نظم نزدیک» مینامد که زندگی روزمره آن را احاطه کرده است. لایه‌ی دیگر «نظم دور» نام دارد. اتوریتهی سیاسی و سازمانهای قدرتمند که جامعه را سازماندهی و تعدیل میکنند این دسته را تشکیل میدهند. لایهای در میان این دولایه وجود دارد که در نقش میانجی ظاهر میشود. این لایه «شهر» است. (Ronneberger, k. 2008). شهر محل مواجههی نظم نزدیک و نظم دور واقع میشود. لفور نشان میدهد نظم دور در دورهی اقتصاد فوردیستی چگونه خود را به شکل شهر تحمیل میکند و جامعه را به سوی اجتماع‌سازیِ5 خاص دورهی فوردیسم پیش میبرد. تا جایی که جدایی عملکردی کار، سکونت و فراغت بر فضاهای محلی هم سلطه‌گر میشود. ویژگی خاص این اجتماع‌سازی از بین رفتن کل و تجزیهی کل به حاصل جمع افراد است. لفور معتقد است زندگی روزمره در پروژهی فوردیستیسازی به روزمرگی تبدیل میشود. لفور بازتولید روزمرگی در زندگی مدرن را نیز در یک سهگانه تشریح میکند:

1- توتالیزه‌کردن جامعه؛

2- فردیت‌سازی بی‌نهایت6 که سرانجام به اختصاصی‌سازی7 منجر میشود؛

3- تبدیل‌شدن مردم به مصرفکننده‌هایی منزوی ( Ronneberger, k. 2008).

طبق نظریه لفور، گسترش فردیت و از خودبیگانگی در پروژهی فوردیستی‌سازی اجتماع موجب تقاضا برای حفظ درجه‌ای از تمرکز و کلیت میشود. به بیان دیگر موجب تلاش برای حفظ آن بخش از جامعه می‌شود که فراتر از حاصل جمع افراد است و در تجزیهی اجتماع ندیده گرفته می‌شود و از بین می‌رود. لفور این امر را در برداشت خود از خواست حق‌داشتن افراد نسبت به شهر، یعنی حق نسبت به اجتماع و تمرکز در تصمیم‌های گسترده‌تر، نمایان می‌کند؛ درخواست درجهای از تمرکز در جوامع که از نابودی جامعه جلوگیری کند.

در مارکسیسم پیش از لفور، شهر محصول ساختارهای اقتصادی کلان در نظر گرفته میشد. فضای شهری نیز ظرفی قلمداد میشد که پراکسیس در آن رخ میداد. اما در نظریهی لفور شهر یک میانجی است. این میانجی همانگونه که قابلیت شکلپذیری از اقتصاد کلان و دیگر عوامل نظم دور را دارد، این ظرفیت را نیز دارد که مقاومتهای زندگی روزمره را در خود سازماندهی کند. شهر از یک ظرف به یک صحنه ارتقاء مییابد. صحنهای با قابلیتهای خاص زیستی و قابل تغییر توسط هر دو نظم دور و نزدیک. صحنهای که همزمان بر محتوای جریان اثر میگذارد و از آن اثر میپذیرد. در پروژهی انتقادی لفور فضا تنها انعکاس روابط طبقاتی و عامل تسهیل‌کنندهی بهرهکشی نیست و درجهای از شکلدهندگی به فضا محول میشود. بدین‌ترتیب فضا و آنچه وابسته به آن است در روند زندگی روزمره میتواند بهرهکشی را تسهیل کند یا آن را به تعویق بیندازد.

آشکارنمودن واقعیت زندگی روزمره، این امکان را به لفور میدهد که نشان دهد ضرورتهای زندگی روزانه چگونه ایجاد میشوند و بایدها و نبایدها با تکیه بر کدام عقلانیت، زندگی روزمره را کنترل میکنند. او علیه این ضرورتها طرح اتهام میکند و استبداد حاکم بر آن‌ها را نشان میدهد. او معتقد است زندگی روزمره در پروژهی فوردیستیسازی به روزمرگی تبدیل میشود.

 

هنر و نظریهی زندگی روزمره

باز ارزشگذاری سوبژکتیویته در فضای زندگی روزمره و تلاش برای فضاهایی که به افراد اجازه دهند خودشان، وضعیت را سازماندهی کنند و آزادی لازم برای درجهای از خلاقیت را در اختیار عموم قرار دهند به‌عنوان غایتی برای پروژهی انتقادی زندگی روزمره در نظر گرفته میشود.

نسبت بین مارکسیسمِ لفور و هنر آنجا مشخص میشود که برای ترسیم وضع بهتر، از «هنر» استفاده میشود. در نظرات لفور مفهومِ شهر به‌مثابه یک اثر هنری8 نقش کلیدی دارد. استعارهی شهر به‌عنوان اثر هنری درون خود چند مضمون دیگر را حمل میکند. یکی، فردی‌بودن هنر، پیوند میان هنر و درون فرد، نقش فرد در شکل‌دهی به فرم اثر و ایجاد و خلق آن؛ دیگر، جمعهای کوچکی که افراد عضو آنها هستند. جمعهایی مانند فامیل و اعضای خانواده که فضایی از آنِ خود میسازند (Stanek, l. 2011). جامعه، از همین جمعهای کوچک به گروههای بزرگ نزدیک و تبدیل میشود و بر همین اساس است که لفور صحبت از شکل‌دادن به شهر توسط شهروندان و تبدیل شهر به یک اثر هنری جمعی میکند؛ شکل‌دادن به شهر به‌مثابه یک فضای هنری، و شکل دادنِ فردیِ این فضایِ شهری که با همان روابط بین فرد و هنر تبیین میشود. در واقع، نسبت بین هنر و هنرمند را به نسبت بین شهر و شهروند نزدیک می‎‎شود و با کمک‌گرفتن از این مفهوم است که شکلدهی به شهر توسط ساکنان و زیستکنندگان آن مطرح میشود. مفهوم oeuvreدر خود «کار» را هم جا داده است. کار به‌مثابه امری که مارکسیسم همواره بر آن تأکید کرده و خواستار استقلال آن از سرمایه بوده است. کار در اینجا به‌مثابه مفهومی که فرد را ارتقاء میدهد و توانهای انسانیاش را بالفعل میکند، به‌مثابه مفهومی که با سرکوب‌شدن توسط سرمایه به ازخودبیگانگی پیوند میخورد، مطرح میشود. oeuvreبه‌عنوان کارِ هنری که همزمان فردی و جمعی است، شکلی آرمانی به خود میگیرد، کاری خلاقانه و انسانی برای اعتلای شهر.

بنابراین، در تبیین نظریهی لفور و نسبت آن با هنر، باید از مفاهیمی چون شهر، فضای اجتماعی، فضای شهری، تجربهی جمعی، تجربهی فردی و حضور افراد در اجتماع سخن گفت. تمامی این مفاهیم نه به‌صورت عمودی، که همبسته با هم و در یک دستگاه نظری با کار هنری گره میخورند و شهر به‌مثابه اثر هنری به‌عنوان محصول این فرآیند شناخته میشود.

نسبت بین مارکسیسمِ لفور و هنر آنجا مشخص میشود که برای ترسیم وضع بهتر، از «هنر» استفاده میشود. در نظرات لفور مفهومِ شهر به‌مثابه یک اثر هنری نقش کلیدی دارد

از دیگر مواردی که در این نظریه و نسبت آن با هنر میتوان برجسته کرد تأکید بر «خلاقیت» است. فضای شهری، به‌عنوان اصلیترین فضای زندگی روزمره، بخش مهمی از عرصهی عمومی را به خود اختصاص داده است. فضای شهری‌ای که خلاقیت محور باشد و میزانی از آزادی را به همه عرضه دهد تا بتوانند در آن کنش خلاقانه انجام دهند، به‌عنوان فضای خلاقانه شناخته میشود. تکثرپذیری فضای شهری، اینکه فضای شهری تا چه میزان افراد و گروهها را در خود میپذیرد و به آنها فضا میدهد، اینکه یک فضای شهری تا چه میزان توسط کاربرانش سازماندهی میشود. میزان حضورپذیری اقشار گوناگون سنی، جنسیتها و میزان نقش افراد در نظمدهی به فضا، از عواملی هستند که در زندگی روزمره میتوانند فضای شهری را به بستری خلاق یا منفعل تبدیل کنند.

در نهایت، به‌صورتی خلاصه میتوان گفت اگر نظامهای کلان سیاسی، اقتصادی، نهادها و چارچوبهای حقوقی و به‌طور خلاصه «نظم دور» با اعمال قدرت و به‌صورتی یک‌طرفه و آمرانه شهر را در انحصار خود گرفته و آن را به عرصههای مختلف تقسیم کرده، لفور با نظریهای چند وجهی به ترسیم بازپسگیری شهر توسط «نظم نزدیک» میپردازد. تولید فضای شهری به‌عنوان یک اثر هنریِ فردی/جمعی در حکم یکی از شیوههای این بازپسگیری است.

 

سخن پایانی

در این نوشته تلاش شد تا چارچوب نظری لفور به‌صورت مختصر تشریح شود. تسلط بر نظریات لفور بدون مطالعهی چندوجهی افکار او امکان‌پذیر نخواهد بود. افکاری که به‌صورت همزمان در نظریاتی همچون «تولید فضا»، «زندگی روزمره» و «حق شهر» و به‌صورتی همبسته با هم قابل طرح هستند. در جهان امروز، گروههای متعددی در تلاشند تا با تمرکز و بازخوانی نظرات لفور و بسط آنها، این نظریات را کاربردیتر کنند. خوشبختانه، این پتانسیل در نوشتههای لفور وجود دارد که از شکل اتوپیایی فراتر رود و قابل کاربردی‌شدن در جهان امروز باشد. بر همین مبنا، نظریات لفور دربارهی «حقِ شهر» در مجمع جهانی سکونتِ سازمان ملل مطرح شده است. چارترِ «حقِ شهر» به تدوین سیاستها و استراتژیهایی پرداخته است که میتواند گامی به سمت نزدیکتر‌شدن شهر به یک اثر هنری باشد. دیوید هاروی نیز به‌عنوان یک متفکرِ مارکسیستِ معاصر به تشریح، نقد و تکمیل نظرات لفور پرداخته است. همینطور در رشتههای هنری معماری و طراحی شهری و در رویکردهای اجتماعی در شهرسازی، گروههای پژوهشی آکادمیک در حال کار بر نظرات لفور هستند و به‌نظر میرسد در چند سال آینده تجربههای بیش‌تری در این باب پیش روی علاقه‌مندان این نحلهی فکری قرار بگیرد.

 

 

    منابع:  

- نظریه‌های زندگی روزمره. هاله لاجوردی. نشریه نامه علوم اجتماعی. دوره 26. شماره 26، زمستان 1384

- تروریسم و زندگی روزمره. هانری لفور. ترجمه امیرهوشنگ افتخاری راد. تهران: فرهنگ صبا. 1387

- زندگی روزمره در ایران مدرن با تأمل بر سینمای ایران. هاله لاجوردی. تهران: نشر ثالث. 1388

- حقیقت و زیبایی، درسهای فلسفه هنر. بابک احمدی. تهران: نشر مرکز. 1388

- Ronneberger, k. (2008). Space, Difference, Everyday Life: Reading Hanry Lefebvre. New york: Routledge.

- Stanek, l. (2011). Henry Lefebvre on Space Architecture, Urban Research, and the Production of Theory. London: University of minnesota press.

 

    پینوشت:  

1- دانشجوی طراحی شهری، دانشگاه هنر اصفهان.

2- شاخه از مارکسیسم که بر دست نوشتههای اولیهی مارکس، به‌خصوص یادداشت های اقتصادی و فلسفی 1844 تمرکز کرده است. مفهموم «ازخودبیگانگی» بنمایهی اصلی مطالعات مارکسیسم انسانگرا را تشکیل داده است. در این گرایش «فرهنگ» نقشی محوری دارد و نسبت روبنا و زیربنا که به موجب آن اقتصاد زیربنا و فرهنگ و هنر روبنا انگاشته میشدند دگرگون شده است. لوکاچ، بلوخ، فروم، گرامشی، بنیامین، مارکوزه، لفور، برمن و... مارکسیست انسان‌گرا معرفی شدهاند.

3- نئولیبرالیسم در وهلهی نخست نظریه‌ای در مورد شیوههایی در اقتصاد سیاسی است که بر اساس آنها با گشودن راه برای تحقق آزادیهای کارآفرینانه و مهارتهای فردی در چارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، میتوان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. نقش دولت ایجاد و حفظ یک چارچوب نهادی مناسب برای عملکرد آن شیوهها است. مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. به‌علاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی و قانونی لازم برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به زور تضمین کند. از آن گذشته، اگر بازارهایی وجود نداشته باشند آنوقت اگر لازم باشد دولت باید آنها را ایجاد کند. ولی نباید بیش از این در امور مداخله کند. مداخله‌ی دولت در بازارها باید در سطح بسیار محدود نگهداشته شود ...از دهه 1970 به بعد چرخشی آشکار در شیوههای اقتصادی-سیاسی به سوی نئولیبرالیسم وجود داشته است. مقررات‌زدایی، خصوصیسازی و کنارهگیری دولت از بسیاری از حوزههای تأمین اجتماعی امور بسیار متداول بودهاند. تقریباً تمام دولتها، از دولت‌های جدیدالتأسیس پس از فروپاشی شوروی تا دولتهای سوسیالیستی به سبک قدیم و دولتهای رفاه نظیر زلاندنو و سوئد، گاه داوطلبانه و در مواردی در واکنش به فشارهای جبری، گونه‌ای از نظریه‌ی نئولیبرالی را پذیرفته اند... (تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، دیویدهاروری، ترجمه‌ی دکتر محمود عبدالله زاده، نشر اختران–مقدمه، صفحه 8 )

4- اصطلاح فوردیسم که مارکسیست برجستهی ایتالیایی، آنتونیو گرامشی ابداع کرده ناظر بر نحوهی ادارهی صنایع اتومبیل‌سازی توسط هانری فورد است. از دیدگاه اقتصاد خرد، فوردیسم همان نظام مدیریت به اصطلاح علمی تیلوری به اضافهی ماشینیسم است... فیلم کلاسیک چارلی چاپلین «عصر جدید» تصویر درخشانی از این شیوهی جدید ادارهی بنگاه های تولیدیست که بر مدیریتی سلسله‌مراتبی و عمودی استوار است.

گرامشی اما به بعد اقتصاد کلان فوردیسم توجه داشت. شعار هانری فورد دایر بر «پنج دلار برای هر روز کار» در شرایطی که حداقل دستمزد کارگر غیر ماهر 5/2 دلار در روز بود، متضمن افزایش حقوق کارگران اتومبیل‌سازی به دو برابر میزان رایج در بازار کار بود. فورد با دو برابر کردن حقوق مزدبگیران، انگیزهی آنان را برای افزایش محصولات تقویت میکرد و بدین‌سان طبقه‌ی مزدبگیر را در تقویت سلطه‌ی سرمایه ذی‌نفع می‌ساخت. گرامشی این روش متقاعدکردن یا راضی‌کردن طبقه‌ی مزدبگیر توسط طبقهی کارفرما و سرمایه‌دار را یکی از دو عنصر پایه‌ای احراز هژمونی (سرکردگی) می‌دانست که باید نه‌تنها با توانایی اعمال حاکمیت یا کنترل ابزارهای قهریه احراز می‌شد بلکه همچنین می‌باید از حمایت و توافق طبقه‌ی کارگر برخوردار می‌گردید. تضمین شغلی، ایجاد تأمین و بیمه‌های اجتماعی و نیز افزایش دستمزدها متناسب با رشد بارآوردی کار موجد افزایش مصرف توده‌ای اکثریت مزد و حقوق بگیران برای محصولات مصرفی با دوام نظیر وسایل الکتریکی خانگی، اتومبیل و نیز مسکن بود. (از نظام فوردی تا مدل نئولیبرال یا آمریکایی، سایت آفتاب)

5- societalization

6- extreme individualization

7- particularization

8- City as an oeuvre(work of art)

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی