X

هنوز زنده است آنچه رخداده است

هنوز زنده است آنچه رخداده است -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
مروری بر تقابل‌های شعر و تاریخ در تاریخ اندیشه‌ی غرب

دوره‌ی یونان

در یافتن منشأ تاریخ، همواره باید به تنش میان تاریخ و شعر توجه کرد. این تنش را می‌توان به دوران یونان باستان رساند؛ آنجا که حماسه‌های یونانی مدعی گونه‌ای روایت تاریخ و انتقال سرگذشت گذشتگان از این طریق شدند. 

هنگامی که هردوت و توکیدوس کوشیدند تاریخ بنویسند بیش از هرچیز بر این امر توجه کردند که امر واقع را بازنمایی کنند. توکیدوس توصیفی درباره‌ی جنگ بین پولوپونیس و آتن را روایت کرد و هرودت کوشید انسان دنیایی و عمل انسانی و رخدادها را بنویسد. اما دو چهره‌ی شاخص دیگر در یونان، یعنی هومر و هزیود کوشیدند تاریخ را از خلال اسطوره ببیند. در واقع هرودت و توکیدوس هرکدام کوشیدند تاریخ بنویسند اما تاریخی که هردو نوشتند ابعاد گوناگون و متنوعی را در بر می‌گرفت که مهم‌ترین وجه آن پرداختن به امور دنیوی و انسانی بود؛ به‌ویژه ترسیم گذشته و عمل انسانی و رخداداهایی که در فرم جنگ‌های ملی خود را ظهور می‌داد. اما دو چهره‌ی شاخص دیگر در یونان، یعنی هومر و هزیود در بستر اسطوره سیر می‌کردند؛ هرچند که این اسطوره‌ها هم ابعادی این جهانی داشتند. آنچه هردوت می‌نوشت در فرم ادبی بود و آنچه که توکیدوس می‌نوشت بیشتر درباره جنگ‌ها بود. آن‌ها انگیزه‌ی عملی برای تاریخ یا هستوریا داشتند؛ از این رو با حماسه و اسطوره خود را درگیر کردند. مهم‌ترین مسئله اینجا انگیزه «حضور» و «یادآوری» بود. هر دو تاریخ‌نویس بر این دومفهوم تمرکز داشتند که امر حافظه و امر حضور را در آثار خود ارائه دهند و از این طریق بر امر «فراموشی» فایق آیند. بدینسان به این حکم رسیدند که «تاریخ فرهنگی، چنان یادآوری است که علیه فراموشی می‌جنگد». اینجا مسئله‌ی تبیین و انتظاری که درباره‌ی مسئله‌ی حقیقت وجود دارد خود را نشان می‌دهد: چگونه می‌توان بین امر متقدم و متأخر رابطه‌ای برقرار کرد و حقیقت را چگونه می‌توان درک کرد و آن را به‌طور ضروری و معنادار و خردمندانه بیان کرد؟ این مطلب در دوسطح یعنی در تاریخ و در هنر به‌ویژه شعر خود را نشان می‌دهد.

 در گام نخست این مطلب برای هرودت اهمیت داشت که بر چه پایه‌ای دو طرف جنگ با هم می‌جنگند. تاریخ باید تبیین کند که چگونه امر متقدم با متأخر در هم تنیده می‌شوند، و تبیین تاریخی یعنی اینکه چگونه منشأها و زمان در ارتباط با هم قرار می‌گیرند. اما آنچه هرودت و توکیدوس را در چالش با هم قرار می‌داد، مسئله‌ی حقیقت بود؛ یعنی تفکیک امر تاریخ با اسطوره و اعتقادات عامه. در مقابل، اعتبار سنتی اسطوره با وهم و خیال شاعرانه و افسانه‌سرایی مورد تأیید قرار می‌گرفت. اکنون باید دانست حقیقت کدام است و چگونه می‌شود درباره‌ی حقیقت پژوهش کرد؛ چراکه پژوهش در امر حقیقت نیازمند رعایت قاعده‌هایی سرسخت است تا با موشکافی در منشأ منابع و شواهد، درستی تحقیق را گزارش دهد و جهت‌گیریِ مطمئنی را برای ارائه‌ی داده‌ها پیدا کند. خلاصه‌ی کلام اینکه مسئله‌ی واقعیت و امر واقع، مسئله‌ی مهم تحقیق تاریخی است؛ از این رو می‌باید به‌طور جدی از شعر و افسانه‌ها در امر تاریخ فاصله گرفت. این آغازی بر روند تسلط عقلگرایی در تاریخ غرب است. این دوری از اسطوره و احیای عقل، امری بود که در دوران جدید و روشنگری بیش از همه مورد تأکید قرار گرفت، که با شعار «حرکت از میتوس به لوگوس» معروف شده است. دوران روشنگری بیش از هرچیز بر ضوابط عقلانی تاکید داشت و می‌کوشید تا از همه‌ی امور، و از جمله از تاریخ، اسطوره‌زدایی کند. از این رو همواره نسبت تاریخ و عقل مورد پرسش بوده است تا بتواند روند تاریخ را به‌طور عقلانی و با تکیه بر خرد، صورتبندی کند.

 

 دوره‌ی روشنگری

کانت و فیشته بسترهای لازم را فراهم آورند تا هگل بنیادهای فلسفیِ تاریخ نویسی را به‌مثابه بنیان متافیزیکی در دستگاه منسجمی از مفاهیم پی‌ریزی کند. اما گوته با درکی که از طبیعت داشت با درک تاریخی هگل به‌مخالفت پرداخت. گوته مسیر جهان را چون فیضان طبیعت می‌داند که خود خرد است. از زمان هگل بود که «تاریخ جهان» دقیقاً همان چیزی بود که شخص ندیده و تجربه نکرده است. هگل در درسگفتارهای درباره‌ی فلسفه‌ی تاریخ، پیشروی در آشکارشدن روح به‌سمت آزادی را پیشروی در رهایی از انقیاد طبیعت می‌دانست. در فلسفه‌ی تاریخ هگل، طبیعت بستر تاریخ جهان نیست بلکه فقط قلمرو جغرافیای آن است. به‌باور هگل، تاریخِ جهانِ زندگی روزمره‌ی آدمی فاقد معنای جوهری است. این درست است که هر فردی واجد ارزشی مستقل از تاریخ جهان است اما تاریخ در سطحی بالاتر از زندگی روزمره حرکت می‌کند. به‌نظر هگل، افراد ارزشمند فقط کسانی هستند که تاریخی شمرده می‌شوند و مقاصد کلی و بزرگ تاریخ جهان را نمایندگی می‌کنند. فلسفه‌ی تاریخ هگل طرحی تئولوژیک‌گونه از تاریخ است که بر مبنای ایده‌ی پیشرفت برای تحقق غایتی در پایان زمان طراحی شده است و می‌توان گفت این طراحی با واقعیت ملموس زندگی تطابق ندارد. در این طراحی جایی برای رنج انسان و انسان‌ها وجود ندارد.

خودبودن یک چیز است و خود را فهمیدن چیز دیگر؛ یعنی نزدیک‌ترین امر برای شناسایی، خودِ انسان است. این امر مستلزم گونه‌ای فرایند فاصله‌گیری است که در آن خود با بازسازی دیگری، خود را از دیگری متمایز می‌کند. اینجا آگاهیِ تاریخی به‌گونه‌ی نظروزانه شکل نمی‌گیرد، بلکه خود را با آگاهی روح از خود تکمیل می‌کند

گوته به‌مثابه شاعر درکی بسیار متفاوت  از تاریخ داشت. او تاریخ جهان را بی‌واسطه‌تر از هگل می‌دید. گوته درباره‌ی بمباران جنگ به‌موضوع به‌ظاهر پیش‌پاافتاده‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: «در این لحظات که هیچ‌کس چیزی برای خوردن ندارد، تکه‌ای نان از آنچه که در اوایل امروز به‌دست آوردم می‌خواهم.» در بحبوبه‌ی جنگ، او شیوه‌های زندگی انسانی را توصیف می‌کند و می‌کوشد تا فواصل بین خطر، محرومیت و ترس و دلهره را با تفریح و خوشی پر کند. او کل مسیر زندگی واقعی انسان‌ها را در بحبوبه‌ی اغتشاش جنگ توصیف می‌کند. گوته از آن پیش‌داوریِ انتزاعی که بدون توجه به واقعیت زندگی انسان صورت می‌گیرد، دوری می‌کند. او روح‌های ملی را همچون تجسم مطلق «اصول» پی‌ریزی نکرد، بلکه به‌طور آشکار بیان می‌کند که چگونه هنگام بمباران جنگ تمایل به‌خوردن داشته است. توجه به رنج انسان‌ها، دلهره‌ها و ترس‌های آدمی موضوعاتی است که علاقه‌ی گوته را به‌خود جلب کرد. در این رابطه گوته نوشت: «حتی اگر شما می‌توانستید تمام منابع را مطالعه و بررسی کنید چه چیزی می‌یافتید؟ هیچ‌چیز جز این حقیقت بزرگ که انسان‌ها در تمامی سرزمین‌ها و اعصار بدبخت بوده‌اند وجود ندارد. حقیقتی که مدت‌هاست می‌دانیم و برای آن لازم نیست راه دوری برویم. انسان‌ها همیشه دچار مشکل و نگرانی بوده‌اند. همیشه شکنجه شده و یکدیگر را شهید کرده‌اند. آنان زندگی کوتاهشان را برای خود و یکدیگر تلخ کرده‌اند.» گوته به‌جای صدور روح جهانی از یک اصل و ایده، به کنش و واکنش انسان‌ها پرداخت که تاریخ جهان را در بر می‌گیرد. این گوته که چنین تلخ و گزنده نابسندگی‌های مطالعه‌ی تاریخی را بیان می‌کند، شیوه‌ی جدیدی در قلمرو تاریخ گشود. وی تاریخ را همچون جدال فرد با تجارب بی‌واسطه و سنت باواسطه درک می‌کرد، چراکه در نهایت، این فرد است که خود را در معرض طبیعت و سنتی فراگیر قرار می‌دهد. گوته در طرح‌واره‌ای نشان می‌دهد که چگونه حتی با هنر نیز می‌توان از لحاظ تاریخی و از دیدگاه انسانی برخورد کرد. او در کتاب شعر و حقیقت نشان می‌دهد که انسان در بند کنش و واکنش محیط تاریخی خود به انسانی تکامل می‌یابد که زندگی‌اش برای تمام جهان اهمیت دارد. بدینسان با گوته، شعر و تاریخ در هم گره می‌خورند. اگر در هگل تاریخ دولت و پیشرفت با رسانه‌ی مفهوم و تفکر مفهومی بیان می‌شود، دغدغه‌ی گوته این است که رنج، عسرت، تباهی و بدبختی بشر چگونه بیان می‌شود.

برای درک معنای رنج و تجربه‌ی رنج باید به امر تجربه با ابعادی گسترده‌تر نگریست و همچنین توجه کرد که فلسفه، به‌ویژه فلسفه‌ی تاریخ، که متکی به تفکر مفهومی است عجز خود را در بیان رنج و عسرت آدمی نشان داده است. اگر به سورن کیرکگارد رجوع کنیم در خواهیم یافت که چگونه فلسفه‌ی تاریخ هگل به این رنج و عسرت فرد بی توجه بوده است، اما رسانه‌ای که می‌تواند رنج و عسرت و فلاکت را بیان کند چیزی جز کنش شعری نیست. در این فرمِ ارائه است که رنج و عسرت انسان به‌امری در تجربه‌ی درونی منتهی می‌شود. این تأکید بر امر درونی که خاص شعر است از طریق ایجاد پیوند بین امر درونی و کنش شعری مدعی گونه‌ای ارائه‌ی حقیقت انسانی است که با حقیقت تاریخی فاصله بسیار دارد. اکنون که برای رسیدن به حقیقت انسانی ناگزیر از مفهوم، که مهم‌ترین رسانه‌ی خرد است فاصله می‌گیریم باید درک خود را نسبت به تجربه دقیق‌تر کرده و به نقطه‌ای که تجربه‌ی عینی از تجربه‌ی درونی یا زیست‌شده تفکیک می‌شود توجه کنیم. این تفکیک از طریق تفاوت Erlebnisکه به‌معنای تجربه‌ی زیست‌شده و Erfahruhgکه همان تجربه‌ی عینی است بیان می‌شود. شعر و ادبیات است که می‌تواند این تجربه‌ی زیست شده را بیان کند؛ از این رو حقیقتی که ناشی از این تجربه است را به‌بهترین فرم ارائه می‌دهد.

دیلتای که در حلقه‌ی بازلی‌ها قرار داشت به‌نقد طرح هگل پرداخت و کوشید ایده‌آل کانت را در سنجش خرد ناب به حوزه‌ی تاریخ تسری دهد و «سنجش خرد تاریخی» بنویسد. او بیش از پیش بر روی مفهوم Erlebenتمرکز کرد. این لغات که تاریخ خاص خود را در زبان آلمانی دارد به‌تعبیر درست به‌این معناست که «هنوز زنده است چیزی که رخداده است». دیلتای در میسر کوشش خود برای ایجاد گونه‌های دیگر از تاریخ‌نویسی، کتاب معروف تجربه‌ی دورنی و شعر را نوشت. این کتاب که در سال 1877 نوشته شده، با تمرکز روی مقالاتی از گوته در واقع یک بیوگرافی از او است. دیلتای در این کتاب بیش از هرچیز به تجربه‌ی درونی یا زیسته پرداخته است. او گوته و روسو را مقایسه کرده و بیان می‌کند که روسو نوع خاصی از شعر را تجربه کرده است. در این کتاب با مفهوم تجربه‌ی درونی و با عنایت به تجربه‌ی روسو، عقلانیت دوره‌ی روشنگری مورد نقد و سنجش قرار گرفته است.

بر این اساس بود که دیلتای تفکیک علوم طبیعی و علوم روحی را وجه نظر خود قرار داد. او با درکی از علوم انسانی و هسته‌ی آن یعنی تاریخ، دریافته بود که برای دست‌یافتن به‌این مهم باید از الگوی علوم طبیعی خارج شود و به شعر و ادبیات به‌مثابه مواد جدیدی در تاریخ‌نویسی بنگرد. این اهمیت‌دادن به شعر، ریشه در سنت رمانتیک‌ها داشت که اینک دیلتای می‌خواست بر پایه‌ی مبانی آن گونه‌ای دیگر از تاریخ‌نویسی را احیا کند که بیشتر به نبض زندگی نزدیک باشد. برای او این پرسش مطرح نبود که آیا آگاهیِ تاریخی وجود دارد یا نه، بلکه نظر او با این ایده‌آل تطابق داشت که پدیدارهای تاریخ جهانی انسان تنها به‌مثابه برابرایستاهایی صدق می‌کنند که انسان در آن روح خودش را به‌طور عمیق می‌شناسد. او چنین استدلال کرد که «خودبودن» یک چیز است و «خود را فهمیدن» چیز دیگر؛ یعنی نزدیک‌ترین امر برای شناسایی، خودِ انسان است. اما این با «در خود فرورفتن» متفاوت است و مستلزم گونه‌ای فرایند فاصله‌گیری است که در روند این فرایند خود با «بازسازی دیگری» خود را از دیگری متمایز می‌کند. اینجا آگاهیِ تاریخی به‌گونه‌ی نظروزانه شکل نمی‌گیرد، بلکه خود را با «آگاهی روح از خود» تکمیل می‌کند. دیلتای بدین شکل می‌کوشد از متافیزیک عبور کند و در این مسیر او از یک‌سو متکی به کار شاعران بزرگ است و از سوی دیگر به روش یا رویکرد هرمونوتیک در علوم انسانی به‌ویژه تاریخ. بی‌جهت نبود که دیلتای پیشنهاد کرد که اگر بخواهیم علوم انسانی جدی داشته باشیم باید بیش از هرچیز آثار ادبی و شعرهای شاعران را جمع‌آوری کرده و بر روی آن‌ها تحقیق و تأمل کنیم؛ چراکه اگر علوم انسانی به‌این آثار بی‌توجه باشد نمی‌تواند به نبض زندگی نزدیک شود. از این رو دانش به‌طور بنیادین از آگاهیِ تاریخی فاصله دارد و باید این فاصله را کم کرد، که آن مستلزم توجه به ادبیات و شعر و رمان در تاریخ‌نویسی است.

 

 

  پینوشت: 

1-  دکتری فلسفه از دانشگاه برلین آلمان.

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی