X

یادبازی بی‌منطق با شب‌های روشن

یادبازی بی‌منطق با شب‌های روشن -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 5 نفر
 
خداحافظی طولانی
درباره‌ی «خداحافظی طولانی» فیلمی از فرزاد مؤتمن

خداحافظی طولانی فیلم بد رو به بی‌ارزشی است. نیم‌ستاره؛ آن‌هم به خاطر کوشش در بیان مسئله‌ای. مسئله‌ای واقعی و اجتماعی. کوششی که به درستی به استفاده از بازیگران ناچهره رسیده و همین کوشش و مسئله است که آقاخانی را به بازی خوب و باقاعده رساند. ولی این بازی، با همه‌ی مکث‌ها و کارگربازی‌هایش نمی‌تواند فیلم بسازد. چون فیلم از مسئله داشتن جلوتر نیامده و دردسر فیلم از ایده‌ی یک خطی قصه‌اش آغاز می‌شود. و هر چه فیلم جلوتر می‌رود، توضیح فیلم در بیان همه‌ی رفتارهای آدم‌های فیلم عقب‌افتاده‌ نشان داده می‌شود. این‌که چرا همه از یحیی می‌ترسند؟ چرا یحیی‌ای که از 15 سالگی در جایی کار می‌کرده، برای هیچ کس شناخته شده نیست؟‌ و حتی چرا یحیی خودش را هم نمی‌شناسد؟ و فیلم نمی‌تواند چگونگی پاسخ به این پرسش‌ها را با تصاویر بدهد. چرا که فیلم خود انبانی از تصاویر متناقض و چاله‌های منطقی است.

مؤتمن تجربه مضحک «پوپک و مش ماشالله» را دوباره در قالب تلخ‌نما مثلا اجتماعی بازتولید کرده تا یادی کند از درخشش شب‌های روشن. ولی درخششی در کار نیست؛ حاصل، نور زودگذری است که روشن‌نشده خاموش می‌شود؛ تنها ازش دود می‌ماند. فیلم هیچ لحظه‌ی پرفروغی ندارد و بیش‌تر نماها فرسایشی و ترحم‌برانگیزاند؛ از آن جهت که نماها، زبانی نارسا و الکن دارند و شخصیّت‌پردازی‌ها ناقص است.

فیلم یک پلان مهم و گره‌گشا دارد. آن پلان گره‌گشا، بدترین و بی‌منطق‌ترین پلان فیلم است. وقتی در بیمارستان، یحیی نگرانِ‌ حال خانمش است، مانند فیلم ضدِّ‌ عشقِ‌ هانکه، ناگهان همه‌ی آن خاطره‌ها و یادهای عاشقانه‌ی با همسرش را کنار می‌گذارد و لوله‌ی اکسیژن را می‌کشد. بی‌آن‌که ما حتّی یک دعوا، حتّی یک دادوبی‌داد عادی بین این زن‌وشوهر را دیده باشیم، این پلان فاجعه، بی‌منطق و پرداخت نشده، همه‌ی کوشش‌های کارگردان برای تبرئه‌ی یحیی را نابود می‌کند و تناقضی در منظومه‌ی فیلم می‌آفریند که از قضاء بنای فیلم بر آن است. شل‌ترین و بی‌اساس‌ترین پلان فیلم. چیزهایی به این یکی دو پلان اضافه می‌شوند که کار را فاجعه‌بارتر می‌کنند؛ اضافه کنید پلان برگشتِ‌ اشتباه دوربین از داخل‌ِ اتاق را و برگشتنِ‌ بی‌منطق‌تر ملاقات‌شوندگان را. همه‌ی این‌ها نشان دهنده‌ی فرار از حوادثِ فیلم توسط کارگردان است. و کارگردانی که از مهم‌ترین پلان فیلمش می‌هراسد، لطفا کمی با خودش خلوت کند.

دوباره صحنه را مرور می‌کنیم:‌ کارگردان دوربین را می‌کارد روی صورت یحیی ـ که معلوم است گریمور رویش خیلی کار کرده ـ و بعد دستانش که لوله را می‌کشد و بعدتر آمدنِ‌ ناگهانی پرستار را نشان می‌دهد و بلافاصله جا زدنِ مضحکِ‌ لوله و ناگهان فرار دوربین از مهم‌ترین موقعیت فیلم و ادامه‌دار شدنِ بلاتکلیفی فیلم و فضا و شخصیت.

فیلم شکافِ نسل‌ها و این را که نسلِ‌ مؤتمن از نسلِ ما دهه‌ی 60ی‌ها بهتر بوده‌اند درست در نیاورده.  پدر طلعت لال است و «حرفی ندارد» و طلعت معلوم نیست روی چه حسابی بله می‌گوید و این قابلیت را هم دارد که خارج از رفتارهای محجوب‌نمایش در خلوتِ خیابان، در کارخانه، جلوی چشمِ همه!‍ موقع ناهار و سبزی خوردن، لمپن‌نما هم شود و دهانش را کج کند.

فیلم کولاژی از تصاویر بی‌منطق است؛ مانند محمد که عصبی‌نمای کاریکاتور است با دعواها و زدوخوردهای خنده‌دار و خارج از قاعده و آن دزدی که از همه بدتر بود. مانند لطفی که مثلا می‌خواهد دنبال زن خوش‌ آب‌ورنگ باشد و ناگهان زن خوش‌ آب‌ورنگی را می‌هلد برای یحیی. مانند دعوای مینی‌بوس‌نشین‌ها با یحیی. مانند دعوای مینی‌بوس‌نشین‌ها با هم در کارگاه که نه سر داشت، نه ته، نه آغاز، نه پایان. گویی باید دعوایی می‌شد تا دعوایی شده باشد. بارانِ‌ فیلم، رد شدنِ‌ قطارها، صدای ضبط، نشان دهنده‌ی یادبازی مؤتمن است. و اگر مؤتمن می‌خواهد یادبازی کند، چرا فیلم می‌سازد؟‌ سینما جای هر چه باشد، جای یادبازی الکن و بی‌منطق نیست. 

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

تخدیر

موش‌کشی سرانجامی برای خودکشی

تظاهر و فریب

تلخی‌ بی‌پایان

قلاده‌های نقره‌ای

زندگی بدون حماسه

رقابت برای نمایش شجاعت

25 خرداد

جوزانی و حوالت ایران برگر

من مقصرم یا افخمی؟

قبل از پیش!

طنز سست سیاسی

سایه‌ی سایه‌روشن

بحران هویت خانواده

یک اتّفاق ساده

ژست فیلم‌سازی

گازهای گل‌خانه‌ای خطرناک‌ند آقای کارگردان

هجده، سیزده نمی‌شود.

مِمِنتو بدتر است یا Inception؟

دوربین چرخنده، منطق لغزان

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی