X

انگیزه‌ی تملک و غیبت معنویت

انگیزه‌ی تملک و غیبت معنویت -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
انگیزه‌ی تملک و غیبت معنویت
تأملی در نسبت انسان، کار و معنا

با عنایت به اینکه نمی‌توان تاریخ را به نسل آینده منتقل نکرد، چراکه هرگونه توصیه‌ی اجتماعی اگر تاریخ افرادی را که ظاهراً در آن جامعه زندگی کرده‌اند در نظر نگیرد، محکوم به ناکامی است؛ فرانسه‌ی نوینِ بعد از جنگ جهانی، نمی‌توانست جامعه‌ی کارگری را دوباره بر مبنای الگوی سوسیالیست یا کاپیتالیست سازماندهی کند. راهکارهای متعددی از سوی نظریه‌پردازان ارائه شدند.

از جمله‌ی این پیشنهادها به‌طور مثال «منسوخ شدن کارخانه‌های بزرگ» بود؛ یا توصیه به تعلق یافتن «ماشین‌های بزرگ به کارگاه‌های کوچک‌تر» و نیز اختصاص دادن یک خانه و کمی «زمین» به هر کارگر مزرعه. ایده‌ی واگذاری زمین به کارگر از آنجا ناشی می‌شد که بنا بر معیار معنوی، کننده‌ی هر کاری باید احساس تملک مقداری از آنچه را که کاری روی آن انجام می‌دهد داشته باشد. این طرح در نوع خود انقلابی بود که سمت‌وسوی آن بر اساس فرمولی که امروزه به هر نوعی سعی می‌کند مصرف‌گرایی را به مد -فرمولی که جز مادیات را نمی‌بیند-  بدل کند نبود، بلکه شأن و شرافتِ انسان در کار -یکی از ارزش‌های معنوی- راستا و مبنای هدفش بود. الگوی شورویایی نتوانسته بود در انقلابش که هدف آن تنها محظوظ شدن از برخورداری از راه‌های تولید بود، جز جنبه‌ی مادی را به حساب آورد ولی این یکی، نمونه‌ای از معنویت بود، برخورداری از عزت در کار.

شأن، عزت و شرافتِ کاری در نیل به جامعه‌ی پیشرفته از اموری است که در مکاتب مختلف مورد بحث قرار گرفته است. بعد از گذشت یکی دو قرن از انقلاب فرانسه برخی اندیشمندان غربی لزوم یادآوری تکالیف فردی و انسانی و معنویت‌محوری جامعه را متذکر شدند؛ لزوم مراجعه و وفاداری به گذشته‌ای اصیل، ریشه بستن و شناسایی نیازهای معنوی انسان و تأمین آن‌ها در جهت حصول به جامعه‌ای مدرن و پیشرفته (اینجا توفیق یا عدم توفیق این متفکران مورد بحث نیست، بل تنها توجه به آن‌ها در جامعه‌ای است که درهای خود را به روی هرگونه لوازم، ادوات و ماشین‌های تکنولوژیک جوامع مدرن، به امید استفاده از آن‌ها در جهت پیشرفت گشوده است). اصول اولیه‌ای که سرچشمه‌ی آن به شرق باز می‌گردد. در مرکز این معنویت، کارِ فیزیکی از آنجاکه منبع عالی تغذیه‌ی فرد به شمار می‌رود، جایگاهی محوری پیدا می‌کند. نوع نگرش به گذشته، استقرار، آموزش و انتقالِ آنچه که موجب فراموشی گنجینه‌های گذشته بود، مورد نقد قرار گرفت. در این بحث میراث معنوی و وفاداری به گذشته را، که لزوم آن در مبحث تاریخ این شماره‌ی نشریه طرح شده است، تکرار نخواهیم کرد. خواننده‌ی محترم در صورت تمایل می‌تواند به یادداشت مورد نظر مراجعه کند.

پروژه‌ی هدایت کارگران به کمپ‌های کار و عموماً به سوی آلمان، که توسط مارشال پتن طرح شد و شعار نظام حکومت ویشی یعنی: «کار، خانواده، میهن»، به قصد تولید انبوه و ترویج مصرف بود و کارگران را در نخستین گام و به‌عنوان اولین عارضه، از نظر جغرافیایی ریشه‌زدایی می‌کرد؛ این طرحی بود مبنی بر تقدم ثروت بر شرف. نظام فاشیست که توسط انسان و به منظور اداره کردن انسانی دیگر بنا شده است دم از حقوق انسان‌ها می‌زند، حقوقی که توسط انسان در جامعه وضع می‌شوند و فاقد جوهر معنوی‌اند. انسانی که در کشوری دیگر تنها به قصد اندوختن ثروت مشغول به کار است، معنا از زندگی‌اش رنگ می‌بازد تا جایی که حتی خورد و خوابش تنها بر همین هدف معطوف است؛ و اگر این روند طولانی شود چه‌بسا حتی به بی‌ارزش شدن پول نیز منجر شود.

میهن، فرهنگ، تمدن، محیط اجتماعی مرتبط با انسان، همگی می‌بایست مجموعه‌ی عواملی را که انسان به آن‌ها تعلق دارد (اعم از مادی یا معنوی) و از آن‌ها تغذیه می‌کند، شکل دهند. همانطور که می‌توان حدس زد گروه‌های متعددی پیرامون انسان وجود دارند که می‌توان آن‌ها را جمع یا جامعه‌ی مشترک نامید: خانواده، محل کار، شهر، روستا و دست آخر کشور. در عین حال محیط تمام و کمال مشترک موجود اجتماعی را «امت» شکل می‌دهد. و اینک پرسشِ به‌جا این است که ریشه‌ی انسان کجاست؟ ریشه‌ای که او را به این محیط پیوند می‌دهد یا او را از آن می‌کَنَد؟

آنچه که به انسانِ اجتماعی محکم‌ترین رشته‌ی ارتباطی، ریشه، هویت، هستی و زند‌گی می‌دهد کار است. هویت انسان امری انتزاعی و در عین حال متعدد است. «انسان نیاز به ریشه‌های متعددی دارد، نیاز دارد تمام آن‌ها را از زندگی اخلاقی، فکری و معنوی و از طریق محیط‌هایی که طبیعتاً به آن‌ها تعلق دارد دریافت کند».[1] اما اصولاً کار، از بنیادی‌ترین منابعی است که برای تغذیه‌ی روح انسان انکارناپذیر است. آنچه مسلم است اینکه قدمای فلسفه‌ی غرب و من‌جمله ارسطو، کار را برای زندگی شهری غیرِقابل اجتناب می‌شمردند، اما آنان، -آنچنان که برخی از متفکران اسلامی و فتیان- ارزش معنوی برای کار قائل نبودند.

اجتماعی بودن هرچیز با کارکرد آن در جامعه تعریف می‌شود. و در نتیجه کار، جایگاهی بزرگ در جوهره‌ی موجود اجتماعی دارد. سویه‌ی اجتماعی انسان از سویه‌ی فردی انسانی (یا شاید بهتر است بگوییم حیوانی) یا ابتدایی‌اش متفاوت است. کار از انسان ابتدایی یک موجود اجتماعی می‌سازد به‌طوری که تنها در قبال خودش مسئول نیست، بلکه در قبال دیگران نیز تکالیفی دارد. چنانکه روسو می‌گوید انسان در یک جامعه‌ی اولیه آزاد است، به چیزی جز ارضای نیازهای جسمی خودش نیاز ندارد. در عین حال کار در یک جامعه، موقعیتی کاملاً متفاوت را موجب می‌شود. روسو در مباحثی بر مبنا و بنیادهای نابرابری در میان انسان‌ها می‌نویسد:

«مادامی‌که انسان‌ها به کلبه‌های روستایی‌شان بسنده می‌کنند، مادامی‌که خود را به دوختن لباس‌های پوستین با سوزنی که از تیغ ماهی به دست آمده راضی می‌کنند، مادامی‌که با پَر و صدف از خود دفاع می‌کنند، با رنگ‌های مختلف بدن‌هاشان را نقاشی یا کمان‌هاشان را ارتقا و تیرهاشان را زینت می‌دهند، تا وقتی با سنگ‌های برّنده قایق‌های ماهی‌گیری یا سازهای زمخت موسیقی می‌سازند، در یک کلمه: مادامی‌که مشغول خلق آثاری هستند که فرد به‌تنهایی قادر است بسازد، و به هنرهایی که به رقابت دست‌های متفاوت نیازی ندارد مشغولند، تا جایی ‌که طبیعتشان اجازه می‌دهد، آزاد، سالم، خوب و سعادتمند زندگی خواهند کرد و به خرسندی‌های ناشی از حلاوتِ یک تجارت مستقل بین خود ادامه خواهند داد. اما به محض اینکه انسان به کمک یکی دیگر نیاز پیدا کرد، به محض اینکه متوجه شد آینده‌نگری برای دو نفر، به حال یک نفر مفید است، برابری رنگ می‌بازد، مالکیت جلوه می‌کند، کار ضرورت می‌یابد و جنگل‌های وسیع به دشت‌های لبخند بر لبی که باید با شیره‌ی جان انسان‌ها آبیاری شوند بَدَل می‌شوند که در آن‌ها شاهد بردگی و فقر و سر به فلک کشیدن انبوه محصولات خواهیم بود.»[2]

نظام آموزشی و تربیتی در تمام زمینه‌های خود باید شرایطی را فراهم کنند تا انسان‌ها از طریق کار، به وقوع پیوندند، شکل دهند و شکل گیرند و با تحقق بخشیدن به تحقق برسند. این همجوشی تفکر و عمل یعنی تفکر در حین کار و کار در حین تفکر، ضروری است. این مثالی از تعبیر شهری یونانی است، مأخوذ از گذشته‌ای دور که در آن منظور از علم، هدفی کاملاً متفاوت بود. با ریشه داشتن تاریخی، بشر می‌تواند از طریق کارِ جسمی، در مسیر صعودی الهی تربیت یابد که به این ترتیب تغذیه‌ی معنوی مورد نیاز برای تعیین هدف و مسیر نیک را دریافت می‌کند. هدفی که قدرت نیست، بل پوششی از روابط اجتماعی است که اجازه می‌دهد انسان به تعهدات خود نسبت به موجودات دیگر و همه‌چیز، احترام گذاشته و آن‌ها را به‌ جا آورد.

به نظر می‌رسد از دیگر عوامل غیبت معنویت در کار، سبقت گرفتن انگیزه‌ی تملک بر انگیزه‌ی کارآمدی کالا یا نیاز به کالای مورد نظر باشد. اما این انگیزه در جوامع غیراروپایی و غیرانگلوامریکایی عمومیت فراگیر یافته است (تبلیغات، ارتباطات و رسانه‌ها نقش بنیادینی ایفا می‌کنند از آنجاکه، بازار بسیاری از کالاهای تولیدشده را صرفاً جوامع سابق‌الذکر تأمین می‌کنند، به ‌طوری که ملاک خریدن کالا نه ضرورت آن، نه مرغوبیت و یا حتی باب سلیقه بودنش، بل غالباً ارزان بودن قیمت آن نسبت به روز یا هفته‌ی گذشته یا آینده است). برنامه‌ریزی و جهت‌بخشی به امور، از دوره‌ای که نوجوان وارد دوره‌ی متوسطه‌ی آموزش می‌شود، چه در ذهن خود او و چه در ذهن اطرافیان، بر مبنای رسیدن به جایی است که هرچه کم ‌دردسرتر (اگر سریع‌تر هم بود که فبهاالمراد) در موقعیت اَبَرتوانایی تملک بر کالاها قرار گیرد؛ دیدگاهی صرفاً مادی. انگیزه‌های معنوی رنگ باخته، تمایلات فردی و شخصیتی کاملاً انکار شده‌اند. به‌گونه‌ای که وقتی حتی در موارد نادر، جوانی خواهان دنبال کردن علاقه و کشش معنوی خود است، خانواده مانعی در راه است زیرا به اعتقاد خود «صلاح» کار فرزند را بهتر از خودش تشخیص می‌دهند! حاصل اینکه کاری که در آن فاعل یا هنرمند، سَرور تمام‌عیار تمام زوایای هنرش است و به‌موجب آن آسایشی فراخ، شوق مطبوع سازندگی و رضایت انجام اثری مفید برای جامعه را می‌یابد، مگر در مواردی انگشت‌شمار که شامل افراد خاص می‌شود، از بین رفته است. زمانی اجداد ما به نان و قاتق شبِ خود و فرزندان قناعت می‌کردند اما حاضر نبودند مِلکِ آن سوی حیاط خانه را به اجاره بسپارند، چراکه معتقد بودند نانی که بی‌زحمت و بی‌عرق جبین به دست آید بی‌برکت است. کاری که در مقام نیرو و حس درونی بشر شناسایی می‌شود، بدون لحاظ شدن در سویه‌ی معنوی و عدم ارضای آن، کاستی فردی است و عمومیت یافتن این امر در جوامع غیرِ مدرن و در حال پیشرفت، مانع بنیادی جامعه‌ی در راه توسعه است و از آن جامعه‌ای صرفاً مصرف‌کننده خواهد ساخت.

به‌ نظر می‌رسد این انگیزه به‌تدریج و از زمانی آغاز شده است که انسان خود را بی‌نیاز از گذشته دیده و تنها پیشروی به سوی آینده را در چشم‌انداز جهان‌بینی‌اش قرار داده است. زمانی که بشر به علم رو آورد و در گسترش آن کوشید نمی‌دانست چه پیامدهایی را نه‌تنها بر معنای زندگی بل بر سیستم اکولوژی در آینده رقم می‌زند. نتیجه این است که ارزش‌های اخلاقی و معنوی رنگ خواهند باخت و افراد جامعه در تکاپوی تأمین هزینه‌های لازم برای گرم کردن بازار تولیدات غربی، هزینه‌های گزاف خواهند پرداخت. جامعه‌ی پرخاشگر، فردمحور و بی‌رحم در روابط انسانی حاصل این فرآیند است.   

 


[1]-   Simone Weil, L’enracinement, Prélude àune déclaration des devoirs envers l’être humain, Paris, Gallimard, 1949, p. 61.

 

[2]-  Rousseau, Jean Jacques. Discours sur l’origine et les fondements de l’inégalitéparmi leshommes

http://cg.ensmp.fr/~chauvet/Html/902.html:.قابل دسترسی در

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی