X

زنجیره‌ای بی‌انتها

زنجیره‌ای بی‌انتها -
امتياز: 3.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
الگوی مصرفِ نظام سرمایه‌داری
رابطه‌ی فروشگاه‌های زنجیره‌ای با الگوی مصرفِ هماهنگ با نظام سرمایه‌داری

تازه به تهران منتقل شده‌ام و برای اولین بار می‌خواهم به خرید بروم. مقداری ماهی لازم داریم؛ یکی‌دو متر سفره و البته یک عدد پیراهن خنک که گرمای تابستان را دو برابر نکند و یک جفت کفش ورزشی.

پس از کلی سؤال از دوستان تهرانی در مورد بازار ماهی و لباس و غیره این اطلاعات را به‌دست می‌آورم: باید به محض اتمام طرح ترافیک حرکت کنم. راسته‌ی ماهی‌فروش‌ها در خیابان شهید سید مصطفی خمینی قرار دارد. اول می‌روم ماهی می‌خرم و بعد از آن در خیابان مولوی سری به سفره‌فروشی‌ها می‌زنم و با مراجعه به لباس‌فروشی‌های مردانه در خیابان جمهوری اسلامی پیراهن می‌خرم؛ اما با یک محاسبه‌ی ساده می‌فهمم که همین چند خرید، تا ساعت ده شب طول می‌کشد. پس کفش ورزشی چه می‌شود؟ فکر رفتن به میدان منیریه آن هم در ساعت ده شب برای خرید کفش ورزشی مضحک است. بنابراین اولاً امروز از کفش خبری نیست. ثانیاً باید مهمانی امشب که به مناسبت انتقال من به تهران در منزل دوست هم‌دانشگاهیم برگزار می‌شود را لغو کنم. چون تنها وقت نسبتاً خالی من برای خرید، همین امشب است.

وارد خیابان که شدم، علی (پسر صاحب‌خانه که ظرف همین چند روزه با او رفیق شده‌ام) را دیدم. موضوع را با علی که مطرح می‌کنم شروع به خندیدن می‌کند. تمسخر شدید و البته نگاهی که حکایت از مواجه‌شدن او با انسانی از عصر حجر دارد. پس از اتمام خنده‌هایش تنها با یک اشاره به تابلوی بالای فروشگاه زنجیره‌ای مقابل منزلمان به من می‌فهماند که اولاً لازم نبود صبر کنم تا طرح ترافیک تمام شود و ثانیاً تنها فایده‌ی حساب و کتاب زمانی‌که تا به الان در ذهن من صورت گرفته، تقویت ریاضیم بوده است. پس با کلی خوشحالی نسبت به این‌که اولاً مشکلم حل شد و ثانیاً می‌توانم علاوه بر رفتن به مهمانی، بخشی از زمان خودم را برای درس‌خواندن پس‌انداز کنم، تصمیم گرفتم خریدهایم را همگی و به‌طور یکجا از فروشگاه زنجیره‌ای انجام دهم.

با خودم فکر می‌کنم که شاید ایده‌ی راه‌اندازی فروشگاه زنجیره‌ای، کمی پس از عصر حجر و در نتیجه‌ی بروز مشکلی شبیه آنچه که برای من پیش آمد، برای یک فرد خلاق، آغاز شده‌است. پس از کلی دعا و طلب آمرزش برای آن فرد خلاق از خیابان رد شدم و پس از ورود به فروشگاه با همراهی یکی از سبدهای چرخ‌دار وارد قسمت فروش شدم.

از بخش مواد خوراکی شروع کردم. در اولین راهرو چای، قهوه، نسکافه، و بسته‌های نوشیدنی‌های گرم را گذاشته بودند. کککاپپویچی؟ انگلیسی نوشته بود. به سختی خواندم. کاپوچینو. بد نیست امتحان کنم. یک بسته برداشتم. راهرو را ادامه دادم. عجب علم امروز پیشرفت کرده است. بقالی سرکوچه تو شهرستان از این چیزها نداشت. شکلات صبحانه، پنیر پیتزا، نان پیتزا و لازانیا از چیزهای دیگری بود که در راهرو دوم تصمیم گرفتم آن‌ها را بردارم. زرق و برق اجناس چشمم را پر کرده بود. با خودم گفتم نکند این زرق و برق برای من که تازه از شهرستان آمده‌ام تازگی دارد. اما با نگاهی به سبدهای خرید سایر مردمی که در فروشگاه خرید می‌کردند، فهمیدم که تصورم اشتباه است. از همه طیفی بودند: از مردان کراواتی ریش پرفسوری و زنان سانتی‌مانتال گرفته تا برادرانی که شاید به احترام فضای مقدس فروشگاه چفیه‌ی خود را بر زمین گذاشته‌اند. در خرید از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و دست از پا نمی‌شناختند. مست رنگ و روی اجناس بودند. مردمی که همچون فردی که با نوشیدن یکی دو گیلاس مست و بی‌خود شده و بی‌اختیار با دیدن تنوع اجناس مشغول به پر‌کردن سبدهایشان هستند. با همان حالت راهم را ادامه دادم تا به راهروهای بعد رسیدم. فقط برمی‌داشتم و در سبد می‌ریختم. هنوز به راهرو کفش نرسیده بودم که ناگهان از بلندگوی فروشگاه اعلام کردند ساعت ٢٣ است و لازم است فروشگاه را ترک کنیم. به خودم آمدم. نمازم در حال قضا شدن است. موبایلم را که نگاه می‌کنم نوشته‌است ٣٣ تماس از دست رفته از خانه. با سرعت به انتهای صف صندوق مراجعه کردم و پس از ده دقیقه معطل ماندن نوبت به من رسید. برگه‌ی خرید را که دیدم رنگ از رخسارم پرید. ۵٢۵٠٠٠٠ ریال. چشم‌های منتظر افرادی که در صف پشت سر من قرار گرفته ‌بودند اجازه‌ی تعجب بیشتر را به من نداد. کارت را کشیدم و پولی را که برای مخارج ماه آینده ذخیره کرده بودم به‌طور یک‌جا به حساب فروشگاه منتقل کردم. به سرعت خودم را به خانه رساندم. چشمان نگران توأم با خشم همسرم، نرفتن به مهمانی که امشب دعوت بودیم را به یادم انداخت و احساس دردی که در کف پاهایم شروع شد...

هنگام انتخاب و ریختن اجناس در سبد هنگام قدم زدن در راهروهای فروشگاه‌های زنجیره‌ای، علی‌رغم خوردن برچسب قیمت بر روی اجناس، افراد معمولاً تصوری واقعی و ملموس از میزان پولی که برای هرکدام از اجناس پرداخت می‌کنند ندارند. اما فاجعه در جایی به اوج خود می‌رسد که در بسیاری از موارد فرد حتی در هنگام کشیدن کارت از پوزهای موجود در فروشگاه نیز متوجه حجم پرداخت خود نمی‌شود

شاید بتوانید رویداد فوق و یا حداقل بخشی از آن را با مروری در خاطرات خود یا اطرافیانتان ببینید. در این رویداد نکاتی وجود دارد که در ادامه تلاش می‌کنم به شرح آن‌ها بپردازم.

 

  یک:

مشاغل در زمانی شکل می‌گیرند که از مجرای پاسخ‌گویی به نیازهای افراد، منفعتی از جنس سود اقتصادی را برای صاحبان آن‌ها فراهم کند. هرکسی که مدت زمانی اندک در شهری بزرگ زندگی کند درمی‌یابد که خرید لوازم زندگی از میادین مختلف شهر مدت زمان زیادی از وقت افراد را به خود اختصاص می‌دهد. بنابراین صرفه‌جویی در زمان، یک نیاز فرد شهرنشین است و او حاضر است حتی در ازای رفع این نیاز مبلغی را پرداخت کند. در پاسخ‌گویی به این نیاز فرد، ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای ایده‌ای بسیار مطلوب به‌نظر می‌رسد. لذا فروشگاه‌های زنجیره‌ای شکل می‌گیرند. این فروشگاه‌ها با یک‌جا نمودن محل تأمین لوازم زندگی فرد، به او امکان می‌دهند در مدت زمان بسیار اندکی خریدهای خود را انجام دهد و البته در ازای این خدمت، درصدی بیش از قیمت آنچه در بازار می‌تواند تهیه کند را بپردازد که البته در شرایط عادی، باید مبلغی بیش از آن را خرج رفت‌وآمد به میادین مختلف بازار کند. اگر هزینه فرصت (یعنی هزینه‌ی زمانی ‌که باید صرف این کار کند) را نیز در نظر بگیریم، به‌طور کلی درمی‌یابیم که خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای به‌صرفه‌تر از خرید از میادین مختلف است.

در استدلال فوق که شاید با اندکی تفاوت در الفاظ بتوان آن را استدلال صاحبان فروشگاه‌های زنجیره‌ای برای راه‌اندازی این فروشگاه‌ها دانست، چند ادعا نهفته است.

الف: فروشگاه‌های زنجیره‌ای، لوازم زندگی افراد را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد.

ب: فروشگاه‌های زنجیره‌ای موجب صرفه‌جویی در زمان افراد می‌شوند.

ج: خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای صرفه‌ی اقتصادی دارد.

اما به‌واقع چند درصد از کالاهایی که در فروشگاه‌های زنجیره‌ای عرضه می‌شوند از لوازم زندگی افراد هستند؟ بسیاری از این کالاها، کالاهایی هستند که برای اولین بار در اینگونه فروشگاه‌ها مشاهده می‌شوند و پیش از این فرد به هیچ‌وجه آن را از لوازم زندگی خود نمی‌داند و اگر اینگونه کالاها را در اینجا نبیند، شاید تا آخر عمر نیز آن‌ها را از لوازم زندگی خود محسوب نکند.

در پاسخ به این مطلب، عرضه‌کننده‌ی کالاهای اینچنینی، بیان می‌کند که هدفش ایجاد رفاه برای افراد است. ممکن است فرد جهت افزایش سطح رفاه خود در واقع به کالاهایی نیاز داشته ‌باشد اما از وجود آن‌ها خبر نداشته‌باشد. به‌عنوان مثال، خوردن کاپوچینو موجب رفع خستگی روزانه‌ی افراد می‌شود و آمادگی ذهنی آن‌ها را افزایش می‌دهد. در تأیید این ادعا، آوردن نسخه‌ی چند پزشک نسبتاً حاذق نیز کار شاقی نیست. گذشته از صحت یا عدم صحت ادعای این افراد در تأثیر مثبت رفاهی این اجناس، باید نکاتی را متذکر شد که این نکات فراتر از مبحث یک فروشگاه زنجیره‌ای است و نگاهی تمدنی را یادآور می‌شود:

الف: شلوغی شهرها، وجود ترافیک، به‌هدر‌رفتن وقت افراد در مراجعه به نقاط مختلف شهر و کاهش ساعات مفید زندگی انسان‌ها در شهرهای بزرگ محصول چه عاملی است؟ بدون شک زندگی شهرنشینی که ترویج آن به سال‌های اولیه‌ی پس از انقلاب دریانوردی باز می‌گردد، اولین نطفه‌ی زندگی مدرن است. شهرنشینی، اولویت شهرنشینان، تخصصی‌شدن مشاغل، انقلاب صنعتی و نهضت روشنفکری را می‌توان محصولات این تحول عظیم در زندگی مغرب‌زمینیان دانست. شهرنشینی و متمزکز‌سازی جمعیت در ساختمان‌هایی که به‌طور عمودی رشد می‌کند مقتضیاتی دارد که سبک زندگی مدرن را به دنبال خود دارد.

تکثر، شاه‌بیت ابزار دنیای مدرن در فعال‌سازی این قواست که از آن به عنوان اکسیر شیرین «تنوع» تعبیر می‌شود که موهبت آزادی انتخاب را به مردم عرضه می‌دارد. یکی از محل‌های نمایش تنوع و عرضه‌ی تکثر در این دنیا، فروشگاه‌های زنجیره‌ای است

ب: آیا سبک زندگی سنتی به واقع پاسخ‌گوی این نیازها نبوده ‌است؟ این تصور که پیشینیان انسان‌هایی بودند که همواره در سختی زندگی می‌کردند و آرامش نداشتند که گاهی اوقات از شیوه‌ی زندگی آن‌ها به زندگانی عصر حجری نیز تعبیر می‌شود، تصوری است که رواج آن، تکنیک‌زدگی امروز را به‌دنبال داشته ‌است. پرداخت بیشتر به این موضوع نیازمند مجالی دیگر است.

ج: انسان باید تا چه اندازه به‌دنبال رفاه باشد؟‌فراموش نشود که این سؤال با پذیرش این نکته مطرح می‌شود که اجناسی که با بهانه‌ی افزایش رفاه به مردم عرضه می‌شوند واقعاً اثر رفاهی دارند.

د: انسان باید در ازای به‌دست آوردن رفاه تا چه حد پول پرداخت کند؟ تکثر محصولات مدرن تا جایی است که اگر یک خانواده در صدد رفع نیازهای به‌ظاهر رفاهی تنها یکی ار اعضای خود باشد، بایستی هرآنچه از دارایی که تصور می‌کند را صرف او نماید و به قول علم اقتصاد، تنها مانع، خط بودجه‌ی خانواده است. برای نمونه به بازار سیسمونی خیابان ولی عصر مراجعه کنید تا دریابید که برای طفلی که تا همین یکی دو دهه‌ی گذشته کل هزینه‌ی زندگی او برای خانواده کهنه‌های معدودی بود که پس از هر بار استفاده شسته می‌شدند، با چه تنوعی محصول عرضه شده‌است و هزینه‌ی یک سیسمونی متوسط بچه برای خانواده‌ی او تا چه حد بالا رفته‌است. امروه تنها هزینه‌ی پوشک هر طفل، روزانه نزدیک به دو هزار تومان است. یعنی معادل هزینه‌ی یک ساله‌ی کهنه‌ی بچه.

ه: تا چندی پیش از این، همه‌ی لوازم زندگی یک خانواده توسط بقالی محل تأمین می‌شد. هنوز در کشور روستاهایی وجود دارند که مراجعه به آن‌ها مؤید این امر است. از صابون و گل سرشور و حنا گرفته تا تخم‌مرغ و پنیر و ماست و دوغ و البسه و اطعمه و اشربه، از هرگونه که مردم تصور می‌کردند (نه کاپوچینو و پودر کاستر و گالینابلانکا که حتی الان هم در تصور بسیاری از مردم نمی‌گنجند.) کم‌ترین زمان خرید برای مردم محلی معنا داشت که با یک مراجعه‌ی ساده به بقال سرکوچه، همه‌ی نیازهای خود را تأمین می‌کردند، نه برای افرادی که مراجعه به فروشگاه‌های زنجیره‌ای علاوه بر خرید برای آن‌ها، حکم تماشای شوی اجناس را نیز دارد.

 

  دو:

موتور محرکه و عامل سرزندگی اقتصادی که مطابق با آموزه‌های زندگی مدرن طراحی شده‌است، تبدیل انسان‌ها به ماشین مصرف می‌باشد. انسان اقتصادی فردی است که با فعال‌سازی تمامی قوای شهوانی خود، حداکثر تلاش را برای ارضای آن‌ها از طریق پر کردن شکم شهوات با علوفه‌ی اجناس مصرفی دنیای مدرن انجام دهد. در این راستا هر چه مصرف بیشتر باشد بهتر است و به قول خود آن‌ها «themoreisbetter». لذا تحریک قوای شهوانی انسان‌ها از راهکارهای مختلف دنبال می‌شود. تکثر، شاه‌بیت ابزار دنیای مدرن در فعال‌سازی این قواست که از آن به عنوان اکسیر شیرین «تنوع» تعبیر می‌شود که موهبت آزادی انتخاب را به مردم عرضه می‌دارد. یکی از محل‌های نمایش تنوع و عرضه‌ی تکثر در این دنیا، فروشگاه‌های زنجیره‌ای است. هر جنس مصرفی متصور و متناسب با هرکدام از قوای انسان از هاضمه تا عاطفه در این فروشگاه‌ها یافت می‌شود و مهم نیست از اهالی کدام اقلیم و از اعضای کدام تفکر باشی. تنوع موجود در میان اجناس این فروشگاه‌ها گاه چنان چشمگیر است که هر بیننده‌ای عنان از کف می‌دهد و مبهوت آن‌ها می‌شود. این بهت، سرچشمه‌ی فعال شدن قوای فوق است. آزادی در برداشتن اجناس از قفسه‌های مختلف و حتی در طراحی یخچال‌های بدون در نیز دیده می‌شود. این آزادی در واقع آزادی و حکمرانی شهوات را نتیجه می‌دهد. با فعال شدن هر کدام از امیال، مابه‌ازای خارجی آن پیش روست. لذا اجناس مختلف با این توجیه که هرکدام از لوازم زندگی هستند انتخاب شده و در سبد خرید جای می‌گیرند. بنابراین روند مصرف‌زده‌سازی از این‌گونه مجاری به مصرف‌زدگی مردم منجر می‌شود.

 

  سه:

هنگام انتخاب و ریختن اجناس در سبد هنگام قدم‌زدن در راهروهای فروشگاه‌های زنجیره‌ای، علی‌رغم خوردن برچسب قیمت بر روی اجناس، افراد معمولاً تصوری واقعی و ملموس از میزان پولی که برای هرکدام از اجناس پرداخت می‌کنند ندارند. اما فاجعه در جایی به اوج خود می‌رسد که در بسیاری از موارد فرد حتی در هنگام کشیدن کارت از پوزهای موجود در فروشگاه نیز متوجه حجم پرداخت خود نمی‌شود. پرداخت الکترونیک، پرداختی جمعی و بدون تفکیک است و فرد را نسبت به ابعاد مختلف خرید اجناس آگاه نمی‌سازد. این در حالی است که اگر فرد مجبور بود برای خرید هرکدام از اجناس، کیف پول خود را باز کرده و پس از شمارش مبلغ مورد نظر آن را به فروشنده بپردازد، درک ملموس‌تری از میزان پرداختی خود داشت. چراکه جایگاه هرکدام از اجناس را مستقلاً در بودجه‌ی خود می‌سنجید و دخل و خرج خود را به‌گونه‌ای متناسب‌تر تنظیم می‌کرد.

 

  چهار:

خرید به سبک فوق نیازهای دیگری را در زندگی افراد ایجاد می‌کند. نیازهایی چون یخچال‌های وجه‌به‌وجه(شاید معادل مناسبی برای همان ساید بای ساید باشد) یا یخچال‌های دوقلو، مایکروفر یا مایکروویو، پلوپزهای برقی، تستر و اسنک‌زن و غیره که امروزه در لیست جهازیه‌ی اغلب دختران دیده می‌شود، از این قبیل است که شاید تا چندی پیش داشتن این‌چنین وسایلی حتی در مخیله‌ی آن‌ها هم نمی‌گنجید. اما نبود وقت، نیاز به فست‌فود را ایجاد می‌کند که پختن آن نیازمند مراجعه به فروشگاه‌های مدرن و خرید لوازم آن است. تأثیر این خورد و خوراک‌ها بر سلامتی را نیز می‌توان با نشستن پای صحبت‌های انواع پزشک (اعم از سنتی و مدرن) دریافت.

 

 

پینوشت:  

  • دانشجوی دوره دکتری علوم اقتصادی

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی