X

غرب با تخفیف چند؟

غرب با تخفیف چند؟ -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 1 نفر
 
رابطه‌ی چگونه خریدن و چگونه زیستن ما
اشــــاره شاید بی‌وجه نباشد اگر کسی بگوید: خریدن ما عین زندگی ماست، البته این حکم برای دوران کنونی می‌تواند صادق باشد و اما نه برای هر دوره‌ای. مراکز خرید و رفتار ما در آن مراکز، آینه‌ای است که شاید به‌خوبی بازتاب مختصات زندگی خود را در آن بیابیم. و مهم‌تر اینکه چه شده است که کل فضای زندگی ما همجنس مراکز تجاری است؟

  تجارت همهجایی

به‌سبک جمله‌ی جنسیت در همه‌جا هست الا در خود عمل جنسی، می‌توان گفت: تجارت در همه‌جا هست الا در خود تجارت. اما باید کمی در «در همه‌جا» و «الا در خود» دقت کرد. انصافاً این معنی که تجارت در همه‌جا هست اغراق‌آمیز نیست. کافی است محاورات یومیه‌یمان را کمی مرور کنیم تا ببینیم که چقدر کاسبکارانه تکلم می‌کنیم، و پرواضح است که این ادبیات سودانگارانه حکایت از تفکری سودانگارانه می‌کند و بل عین آن تفکر است. اینکه تجارت «همه‌جایی» شده است و شهر یک فروشگاه و خریدگاه معظم است و ما کاسبان و مشتریان این بازاریم را با کمی تلاش می‌توان نشان داد، اما درک اینکه تجارتی در تجارت نیست چندان آسان نیست. اما حقیقتاً مسئله این نیست، بلکه مسئله آن است که با همه‌جایی‌شدن تجارت، دیگر تجارتی باقی نمی‌ماند.

 

بیمعنایی تجارت

تجارت وقتی تجارت بود که بی‌طمع با هم سلام‌وعلیک می‌کردیم و مدام چرتکه نمی‌انداختیم که ما برای فلانی چه کرده‌ایم و او برای ما چه. شاید کسی تا اینجای کار نتیجه بگیرد که بررسی نظری خریدکردن و شرایط و امکان‌ها و مبادی و غایاتش کار عبثی است، چون تجارت معنای خود را از دست داده است. اگرچه تجارت از معنایش تهی شده است (و چه چیز از معنایش تهی نشده است؟) اما معنی این حرف این نیست که نسبت و ارتباط تجارت و سایر عرصه‌های حیات بالکل منحل شده است. این نسبت و ارتباط امری دیرپاتر از خود این امور است و همچنان امید است که تلاش برای درک ارتباط تجارت و سایر حوزه‌های زیست ما، ما را به درکی از کلیت حیاتمان نائل کند.

 

  ما چگونه خرید/ زندگی میکنیم؟

همه‌جای شهر یک فروشگاه است، فقط باید ببینیم ویترین درونی و بیرونی‌اش کجاست، انبارش کجاست، فروشنده و خریدارش کیست، اجناسش چیست و از کجا می‌آید، قیمتش چند است و چقدر تخفبف دارد و کی حراج می‌زند و... که البته این چندان کار آسانی نیست. پس از امور آشنا آغاز می‌کنیم: ما در هنگام خرید چه می‌کنیم؟ این «ما» خیلی کلی است، آنقدر کلی که شاید بی‌معنی جلوه کند. اما اگر به رفتارهایمان در هنگام خرید نظر بیندازیم، به تشابه رفتاری زیادی میان افراد مختلف برمی‌خوریم که شاید این رفتار قابل تعمیم به «مشتری نوعی ایرانی در دوران حاضر» (و حتی انسان ایرانی در دوران حاضر) باشد.

خارجی خریدن نه منحصر به تجارت؛ بلکه عارضه ای بر کل حیات ماست

  کجایی است؟

چرا اینقدر برای ما مهم است که بدانیم جنسی که می‌خریم کجایی است؟ معمولاً گفته می‌شود برای مرغوبیت (یا اصطلاحاً کیفیت). اما در اکثر موارد ما اصلاً نمی‌دانیم مرغوبیت برای جنسی که می‌خواهیم بخریم چیست و جنس مرغوب چه ویژگی‌هایی دارد. مثلاً آیا بادوام‌بودن برای هر کالایی نشانه‌ی مرغوبیت آن است؟ ما بیشتر برای این می‌پرسیم کجایی است که می‌خواهیم «خارجی» بخریم. خارجی، خود همان «کیفیت»ی از جنس است که ما در پی آنیم و به‌همین دلیل مثلاً جنس چینی هرقدر هم که باکیفیت (مرغوب) باشد برای ما خارجی نیست! سریع هم نگویید مسئله «فرهنگی» است و باید فرهنگ «ما می‌توانیم» را رواج دهیم و آثار تحقیر تاریخی استعمار را بزداییم و روحیه‌ی خودباوری را در ملت تقویت کنیم. باید به این اندیشید که خارج و خارجی‌خریدن چیست و چرا ما خارجی‌پسند و خارجی‌خر شده‌ایم؟ خارجی‌خریدن نه منحصر به تجارت بلکه عارضه‌ای بر کل حیات ماست و ما می‌خواهیم همه‌جا خارجی بخریم.

 

  مصرفیشدن و خارجیخریدن

مصرفی‌شدن و نگاه مصرفی زمینه‌ی خارجی‌خریدن است. اقتضای مصرفی‌شدن این است که ابتدا باید «وضعیتی دیگر» را که قصد تقرب به آن را داریم با تنگ‌چشمی به میوه‌هایش محدود کنیم و از بوستانی که این میوه‌ها در آن‌ها پرورانده شده‌اند چشم بپوشیم، سپس این میوه‌ها را با نازل‌ترین قیمت ممکن (به قسمت تخفیف نگاه کنید) به‌چنگ آوریم و آن را مصرف کنیم. در این راه حتی انسان و روابط انسانی نیز باید به کالاهای قابل مصرف تبدیل شوند. به‌عنوان نمونه می‌توان به شیوه‌ی کنونی ازدواج و مراسم خواستگاری اشاره کرد. اهمیت‌یافتن فوق‌العاده‌ی ویژگی‌های فیزیکی و جسمی و رواج انواع دستکاری‌های پزشکی، «چانه‌زدن» بر سر مهریه، گسترش انواع «بنگاه»های ازدواج و دلالان همسر و... همه می‌تواند نشانه‌ای باشد بر کالایی‌شدن زندگی مشترک و مصرف همسر.

در عرصه‌ی اداره‌ی جامعه نیز این نگاه مصرفی به‌شدت خودنمایی می‌کند که نمونه‌ی آن تصور صداوسیما از مخاطب کلی (مردم) به‌عنوان اشیای قابل‌مصرف‌کردن است. اما صداوسیما چگونه مردم را مصرف می‌کند؟ گزارش‌های اخبار تلوزیون بهترین مثال برای این مسئله است. اگر ربات‌های انسان‌نمایی به شکل‌های مختلف وجود داشت که قابلیت ضبط و پخش جملات انسان را داشت زحمت دوستان در واحد مرکزی خبر برای تهیه گزارش بسیار کم می‌شد!

 

  چگونه غرب مصرف میشود؟

مصرف‌کردن اشیا می‌تواند طریقی برای تقرب به عالمی باشد که این اشیا در آن پدید آمده‌اند و خارجی‌خریدن راهی است که ما برای تقرب به عالم خارج خود (که روزی فقط یک دولت متجاوز بود، روز دیگر کل تمدن غرب و امروز یک جهان) برگزیده‌ایم. ما می‌توانستیم محصولات غربی را بخریم و مصرف کنیم، بدون آنکه نیازی به غربی‌شدن (از فرق سر تا نوک پا) باشد؛ کمااینکه ما سال‌ها کالاهای شرقی را که از طریق جاده‌ی ابریشم به ایران منتقل می‌شد مصرف کردیم ولی مثلاً در تمدن چینی هضم نشدیم. ما غرب را به محصولاتش تقلیل می‌دهیم تا بتوانیم با مصرف محصولات غربی، غربی شویم. به‌بیان دیگر غرب را مصرف می‌کنیم چون راهی دیگر به این تمدن نیافته‌ایم.

تخفیف‌خواهی در جاهای دیگر نیز خود را نشان می‌دهد که بارزترین آن عجله در کارهاست. عجله تخفیف‌خواهی در وقت است. ما «دیر» با تمدن غرب آشنا شدیم و لذا از ابتدای آشنایی‌مان با غرب، برای غربی‌شدن عجله داشتیم

به‌غیر از خریدن و مصرف‌کردن محصولات یک تمدن، روش‌های دیگری نیز برای تقرب (متصرفانه یا منفعلانه) به آن وجود دارد. نزدیکی فیزیکی اولین صورت نزدیکی است. انواع مهاجرت‌های فردی و گروهی را می‌توان از این سنخ نزدیکی به‌حساب آورد. این طریق نزدیک‌شدن به یک عالم با خریدن و مصرف‌کردن محصولات آن بسیار شبیه است و شاید بتوان گفت تلاشی است برای خریدن یک‌جای کل محصولات یک تمدن به بهای گزافی چون ترک خانه. اما راه دیگری نیز برای نزدیک‌شدن و «کنارآمدن» با یک تمدن دیگر وجود دارد و آن «نفوذ علمی» در آن است. نافذ صفت علم است و عالم با علمش در چیزها نفود می‌کند و به اسّ و اساس آن‌ها اشراف می‌یابد. این دشوارترین راه تقرب به یک تمدن است، زیرا نفوذ در پدیده‌ی تاریخمندی چون تأسیس و رشد و زوال یک تمدن «راسخون» در علم می‌خواهد و ما از ابتدای آشنایی‌یمان با تمدن غرب، از پیمودن چنین راه صعبی انصراف دادیم و راه‌های سهل‌الوصول‌تر ذکرشده را برگزیدیم.

 

  چقدر تخفیف دارد؟

ما مرده‌ی حراج و تخفیفیم. البته معنای حراج و تخفیف برای ما با آنچه در غرب به این اسم وجود دارد متفاوت است. تخفیف برای ما مکانیسمی برای افزایش فروش کالا و سودآوری فروشنده نیست که اگر چنین بود ما همیشه انتظار تخفیف نداشتیم و فروشنده‌ها همیشه جایی برای تخفیف باقی نمی‌گذاشتند. ما دنبال تخفیفیم چون نمی‌خواهیم بهای تقرب را پرداخت کنیم و یا لااقل می‌خواهیم اینگونه تصور کنیم که نپرداخته صاحب شده‌ایم. مدت‌ها است که وزارت بهداشت تأکید می‌کند که اجناس دست‌دوم خارجی عامل انتقال انواع بیماری‌های است، اما همچنان فروشگاه‌های این لباس‌ها به‌تعداد زیاد در شهر مشغول فعالیت هستند، فقط چون اجناس خارجی را با قیمتی نازل می‌فروشند و طالبان بسیاری دارند.

این تخفیف‌خواهی در جاهای دیگر نیز خود را نشان می‌دهد که بارزترین آن عجله در کارهاست. عجله تخفیف‌خواهی در وقت است. ما «دیر» با تمدن غرب آشنا شدیم و لذا از ابتدای آشنایی‌یمان با غرب، برای غربی‌شدن عجله داشتیم و نمی‌توانستیم صبر کنیم که «وقت» آن فرا برسد؛ لذا به ورطه‌ی ظاهربینی و تقلید افتادیم. ما در همه‌ی کارهایمان شتابانیم و مدام می‌پرسیم سریع‌ترین راه کدام است و اگر کسی بپرسد سریع‌ترین راه به‌کجا، آشفته می‌شویم و ادعا می‌کنیم او دارد وقت ما را تلف می‌کند! ما از زمانه و روزگار تخفیف می‌خواهیم و منتظریم حراجش آغاز شود تا ما خود را به «قافله‌ی تمدن»، که احساس می‌کنیم از آن جامانده‌ایم برسانیم.

اگر هم حاضر شویم بهایی برای آنچه می‌خواهیم داشته باشیم (و آنچه می‌خواهیم باشیم) پرداخت کنیم، سعی می‌کنیم نوع بهای معامله را عوض کنیم و تا جایی که ممکن است آن را از «جان»مان نپردازیم؛ شاید چون هنوز این طلب از جانمان برنیامده است. اگر دلبر مال بخواهد ما تخفیف می‌خواهیم، اگر فکر بخواهد پول می‌دهیم، و اگر خون بخواهد ما تفکر می‌کنیم! اگر هم ببینیم وصل دوست به این راحتی‌ها ممکن نیست، جد و جهد را کنار گذاشته و همه‌چیز را به تقدیر حواله می‌کنیم: «قومی به جد و جهد گرفتند وصل دوست/ قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند.»

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی