X

آیا چشم‌انداز داشتن ضروری است؟

آیا چشم‌انداز داشتن ضروری است؟ -
امتياز: 4.0 از 5 - رای دهندگان: 10 نفر
 
چشم‌انداز
نقد و بررسی جایگاه تصویر شده از چشم‌انداز در برنامه‌ریزی

چشم‌انداز از جمله موضوعات مرتبط با مدیریت استراتژیك است كه در سال‌های اخیر به شكل جدی مورد توجه مدیران و فعالان در عرصه‌های مختلف قرار گرفته است. از چشم‌انداز بیست ساله برای كشور شروع كنید، با یك بررسی كوچك به وزارت‌خانه‌هایی می‌رسید كه چشم‌انداز دارند؛ بعد با سازمان‌های بزرگ اقتصادی روبه‌رو می‌شوید و این سیر تا امام‌زاده‌ها و مساجد هم ادامه پیدا می‌كند. فكر می‌كنم بررسی این موضوع كه چرا چشم‌انداز تا این حد با ذائقه‌ی ما ایرانی‌ها جور شده است، به خودی خود موضوعی قابل مطالعه است. اما واجب‌تر از چنین مطالعه‌ای، بررسی واقعیت‌های پیرامون مفهوم چشم‌انداز است. واقعیت‌هایی كه پشتِ پرده‌ی بزرگی از تبلیغات پنهان شده‌اند. در این نوشتار، چند سؤال كلیدی در زمینه‌ی چشم‌انداز را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

آیا تدوین آینده‌ی مطلوب، جزء طبیعی، بدیهی و عقلانی هر برنامه‌ریزی‌ای است؟

یكی از جملاتی كه حتماً شما هم آن را شنیده‌اید، این است كه برای انجام هر فعالیتی، شما باید نقطه‌ی ابتدا و انتها را بشناسید و چشم‌اندازی از جایی كه می‌خواهید به آن برسید، داشته باشید. پس واضح است كه برنامه‌ریزی بدون این‌كه بدانیم وضع مطلوب ما كجاست، كاری بیهوده است. با همین استدلال ساده، همه می‌پذیریم كه در ابتدای هر فرآیند برنامه‌ریزی باید وضع مطلوب را شناسایی كرد و برنامه را برای حركت به سمت آن نوشت. این استدلال چند نقطه ضعف ساده دارد كه معمولاً به آن‌ها اشاره نمی‌شود:

ما معمولاً تصور مشخصی از آینده‌ای كه چشم‌انداز می‌خواهد در آن واقع شود نداریم؛ یا این آینده را مثل امروز فرض می‌كنیم كه خودمان هم می‌دانیم اشتباه است یا آن را پیش‌بینی می‌كنیم كه تقریباً امروزه همگان پذیرفته‌اند حتی نمی‌توانند روی پیش‌بینی‌های پنج‌ساله حساب باز كنند. در دوره‌ای كه پیش‌بینی‌های 1 ساله با چالش جدی مواجه می‌شوند و معمولاً در پایان سال مجبور به اصلاح آن‌ها هستیم، صحبت كردن از پیش‌بینی میان‌مدت و بلندمدت شجاعت زیادی می‌خواهد.

اگر كتب نظریه‌پردازان اصلی مدیریت استراتژیك كه عمده‌ی نظریات برنامه‌ریزی از نظرات آن‌ها نشأت گرفته است را مطالعه كنیم، تقریباً هیچ جایگاه مشخصی برای تدوین چشم‌انداز نخواهیم یافت. نهایتاً می‌توانیم اشاراتی در مورد لزوم در نظر گرفتن ارزش‌های ذی‌نفعان در برنامه‌ریزی‌ها پیدا كنیم. در مقابل، امروزه نظریات مبتنی بر مسئله و نه مبتنی بر آینده، حرف اول را در نظام‌های برنامه‌ریزی می‌زنند. پس چگونه می‌توانیم ادعا كنیم كه تدوین آینده‌ی مطلوب كه آن را در چارچوب چشم‌انداز بازتعریف می‌كنیم، جزء بدیهی تدوین برنامه‌ها است؟

هم‌چنین اصولاً تا به حال روش‌شناسی علمی و مورد قبولی برای تبدیل محتوای چشم‌انداز به سطوح دیگر در برنامه‌های استراتژیك طراحی نشده است. پس چگونه ادعا می‌كنیم كه تدوین چشم‌انداز مرحله‌ی اول تدوین برنامه‌ها است در حالی‌كه چشم‌انداز از سایر حوزه‌های تدوین استراتژی منقطع است. بررسی تجربه‌ی شركت‌های بزرگ نیز نشان می‌دهد كه در اكثر آن‌ها چیزی به نام چشم‌انداز تعریف نشده بوده است و برنامه‌ریزی مراحل دیگری را طی كرده است.

اما فارغ از موارد فوق، چه اشكالی دارد كه سازمان چشم‌انداز داشته باشد؟

داشتن چشم‌انداز برای سازمان‌ها عیب نیست. در حقیقت چشم‌انداز یكی از ابزارهای رهبری در سازمان‌ها است كه باعث می‌شود كاركنان سازمان حول یك محور واحد جمع شوند. اما نباید جایگاه آن را اشتباه گرفت و آن را از كارویژه‌ی رهبری به كارویژه‌ی برنامه‌ریزی منتقل كرد. چنین اشتباهی، تبعات خاص خود را به دنبال خواهد داشت. مهم‌ترین مشكل، برنامه‌ریزی مبتنی بر آینده‌ی مطلوب به جای برنامه‌ریزی مبتنی بر تقویت و توسعه‌ی جایگاه موجود است. معمولا برنامه‌ریزی مبتنی بر آینده‌ی مطلوب، منجر به این می‌شود كه سازمان‌ها، فارغ از مسائل و نقاط ضعفی كه با آن‌ها مواجه هستند، ابتدا آینده‌ی مطلوبی را طراحی ‌كنند و بعد از خود می‌پرسند كه چگونه می‌توانند به آن‌جا برسند. معمولاً در این مسیر نقاط ضعف و تهدیدها برطرف نمی‌شود و صرفاً دست‌یابی به شاخص‌های موفقیت در كسب اهداف آینده است كه مرجع ارزیابی قرار می‌گیرد. اغلب این سازمان‌ها، نه به آینده‌ی مطلوب خود می‌رسند و نه وضع موجود بهتری پیدا می‌كنند. در حقیقت این مسیری گمراه‌كننده برای سازمان‌ها است.

برای روشن‌تر شدن فضا باید از مثالی استفاده كنم. آیا فكر می‌كنید كه یك بازیكن شطرنج در هنگام آغاز بازی برای خود چشم‌اندازی تعریف كرده است؟ حالا مسابقاتی را در ذهن‌تان تصور كنید كه اساتید شطرنج با جمع زیادی از رقبا برگزار می‌كنند. آیا واقعاً وجود این همه چشم‌انداز امكان‌پذیر است؟ مطالعات گسترده‌ی انجام شده در این حوزه نشان می‌دهد كه اساتید شطرنج، معمولا آینده‌ی مشخصی را برای خود طراحی نمی‌كنند تا برای دست‌یابی به آن تلاش كنند. در عوض، آن‌ها مستمراً در حال ارزیابی جایگاه خود در رقابت هستند و هر جا نقطه‌ی ضعفی را احساس كنند، سعی می‌كنند آن را پوشش دهند تا از آن‌جا ضربه نخورند و هر جا فرصتی ببینند سعی می‌كنند با استفاده از آن، جایگاه خود را در بازی تقویت كنند. مشاهدات ما و تجربیات جهانی، وجود چنین روندی را در بازار كسب‌وكار نیز تأیید می‌كند.

دومین آسیب جدی كه در اكثر سازمان‌های تدوین‌كننده‌ی چشم‌انداز به چشم می‌خورد، چیزی است كه به اختصار آن را تلاش برای اول بودن می‌نامیم. احتمالاً در اكثر چشم‌اندازها دیده‌اید كه سازمان تدوین‌كننده‌ی چشم‌انداز می‌خواهد سازمان اول یا دوم در حوزه‌ی خود باشد. تلاش برای اول بودن باعث می‌شود تا سازمان‌ها به جای این‌كه به دنبال یافتن جایگاه‌هایی با بازده بیش‌تر باشند، برای كسب سود، به رقابت شدیدتر و تقلید گسترده‌تر از هم روی آورند كه باعث تخریب بازار و سودآوری همه‌ی آن‌ها خواهد شد. این در حالی است كه الزاماً اول بودن در بازار به معنای سودآوری بیش‌تر نیست كه سازمان‌ها بخواهند این همه برای آن تلاش كنند. به جای آن به سازمان‌ها توصیه می‌شود به جای این‌كه به فكر اول شدن در یك بازار باشند، به فكر حضور در یك بازار با بازده بیش‌تر و رقیب كم‌تر باشند و اصطلاحاً نمودار عرضه و تقاضا را جابه‌جا كنند. تلاش برای اول بودن، پیامد مستقیم تدوین چشم‌انداز در اكثر سازمان‌ها است.

اگر فایده‌ی تدوین چشم‌انداز در سازمان‌های اقتصادی را نفی می‌كنیم، آیا در سازمان‌های غیراقتصادی هم چنین ایرادهایی بر تدوین چشم‌انداز وارد است؟

پاسخ من به این سؤال كمی ریشه‌ای‌تر است. از ابتدای این نوشتار مشخص كرده‌ام كه منظور من از تدوین استراتژی، انجام فعالیتی تحلیلی است كه مبتنی بر مبانی اقتصاد خرد صورت می‌گیرد و سازمان‌ها را به انتخاب بهتر در محیط قادر می‌سازد. تقریبا هر جا اثری از تحلیل در فضای مدیریت استراتژیك مشاهده كنیم، ریشه‌ای اقتصادی به دنبال خود دارد. از این‌رو، استفاده از این ابزارها در سازمان‌های غیراقتصادی محل شك فراوان است. از سوی دیگر، مشابه سازمان‌های اقتصادی، بهره‌گیری از چشم‌انداز در همه‌ی سازمان‌ها، اگر در معنای رهبری آن صورت گیرد، امری بلااشكال و حتی مفید است؛ اما اگر قرار است چشم‌انداز مبنای تصمیم‌سازی در سایر سطوح باشد، امری اشتباه است.

آیا انتقادی به تدوین چشم‌انداز در سطح ملی وجود دارد؟

اگرچه به این امر اعتقاد دارم كه وقتی یك سند سیاستی در كشور ابلاغ می‌گردد، تبعیت آن برای همه لازم است و از این‌رو تلاش برای تحقق چشم‌انداز بیست‌ساله را جزو مأموریت‌های همه‌ی دلبسته‌گان به نظام می‌دانم، اما از جهت بسته‌نشدن باب نقد علمی در راستای بهبود سیاست‌های آتی و با توجه به این‌كه تدوین چشم‌انداز بیست‌ساله باعث مشروعیت‌بخشی و توجیه تدوین چشم‌انداز شده است، نكاتی را معروض می‌دارم:

مبانی مدیریت استراتژیك در سطح بنگاه‌ها را اقتصاد خرد و اقتصاد بنگاه‌های صنعتی شكل داده است و توجیهی برای بهره‌برداری از آن‌ها در سطح ملی وجود ندارد. هم‌چنین نظریات حوزه‌ی خط‌مشی‌گذاری اشاره‌ی مستقیمی به بهره‌گیری از چشم‌انداز در برنامه‌ریزی‌ها ندارند. و با توجه به ماهیت رفتاری چشم‌انداز، امكان تلفیق آن به‌عنوان سند بالادستی با سایر برنامه‌های ملی وجود ندارد و نباید آن را ملاك ارزیابی توفیق یا عدم توفیق برنامه‌ها قرار داد.

اما حتی اگر همه انتقادات فوق به چشم‌انداز را نیز ندیده بگیریم، نباید فراموش كرد كه ماهیت خط‌مشی‌گذاری در مدیریت دولتی ماهیتی متكثر است كه بر تعامل گسترده با گروه‌های مختلف ذی‌نفعان استوار است؛ از این‌رو، قطعاً سازوكارهای تدوین چشم‌انداز در سطح ملی باید تفاوت قابل ملاحظه‌ای با سطح سازمانی كه مالكیت سازمان نقش ذی‌نفع اصلی را بازی می‌كند، داشته باشد كه چنین چیزی در ادبیات علمی تعریف نشده است.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

چشم‌انداز تمدنی

آیا چشم‌انداز، آینده‌ی ما را خواهد ساخت؟

چشم‌انداز، رمانتیسم و رئالیسم سیاه

تقدیر تکنولوژیک ایران آینده

آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی