X

چشم‌انداز تمدنی

چشم‌انداز تمدنی -
امتياز: 4.8 از 5 - رای دهندگان: 13 نفر
 
چشم‌انداز تمدنی
تمدن ایران اسلامی و نفی بنیادهای رشد اقتصادی، تکنولوژی و نظامی

هر تمدنی ناگزیر است برای اینکه بماند و بالنده باشد، دورنما و یا چشم‌اندازی برای خود داشته باشد تا بتواند درراستای این دورنما و چشم‌انداز با دیدی روشن و شفاف حرکت کرده و تمدن خود را بازسازی کند. اگر تمدنی نتواند این دورنما و چشم‌انداز را تدوین کند و آن را اندیشه‌ی راهنما در حرکت خود قرار ندهد، آن تمدن زوال می‌یابد.

تمدن مسیحی–یهودی–رومی–یونانی، که ما به‌طور ساده به آن تمدن غربی می‌گوییم، در طی قرون و اعصار متمادی توانست بنیان‌های محکم و مستحکم استوار کند. تمدن غربی این چهار سنت را در بطن قرون وسطی در هم تناورده کرد و با پی‌ریزی علمی خاص که به آن تئولوژی گفت، این چهار سنت اصلی را صورتی منطقی بخشید. با تجدید نظر مداوم در مبانی، گام به گام خود را متناسب با زمان نو کرد تا به دوران جدید رسید. این تمدن که از دل قرون و اعصار و با تکیه بر آن سنت‌های تاریخی شکل گرفت، به رنسانس و روشنگری رسید. در عصر روشنگری نسبت دیگری با طبیعت برقرار کرد تا علم جدید و از دل علم، تکنولوژی جدید شکل گرفت. این تکنولوژی که کوشید با طبیعت به مبارزه برخیزد، در یک هم پیوندی جدی با میلیتریزم یا نظامی‌گری قرار داشت. گالیله و اویلر، که پدران مهندسی جدید هستند، برای پروژه‌های نظامی کار می‌کردند. در اینجا پیوندی بین علم، تکنولوژی و سرمایه‌ی نظامی شکل گرفت که به‌طور ساده به آن کاپیتالیسم می‌گویند. این کاپیتالیسم خود را تکامل داد و به امپریالیسم دگردیسی یافت و با سازوکاری معین توانست جهان را به‌طور همه‌جانبه به تسخیر در آورد.

در مقابل این ترکتازی، جنبش‌هائی شکل گرفت که نهایتاً به انقلاب اکتبر منجر شد و اولین دولت سوسیالیستی در روسیه ایجاد شد که آن را اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی لقب دادند. اگرچه این کشور می‌خواست با نظام کاپیتالیستی به مبارزه برخیزد، اما مؤلفه‌های اصلی کاپیتالیسم را جداً قبول داشت. مثلاً چگونه می‌توان تکنولوژی را رشد داد، چگونه می‌توان به رشد اقتصادی رسید و چگونه می‌توان بیش‌ترین امنیت نظامی را داشت. این نظام سوسیالیستی جدید به منظور مقابله با کاپیتالیسم، بیش‌ترین انرژی خود را در عرصه‌ی نظامی و اقتصادی مصروف کرد. این ایده‌ها که با تکیه بر مبانی خاصی در غرب شکل گرفت و واجد یک منطق درونی بود، به‌مثابه الگو نزد کشورهای دیگر، مخصوصاً خاورمیانه و خاور دور، پذیرفته شدند. این ایده‌ها در خارومیانه خود را در فرم ناسیونالیسم عربی بروز دادند و جنبش‌های بعثی در عراق و سوریه این اندیشه‌ی راهنما را دنبال می‌کردند و در مصر ناصریسم در این چارچوب عمل می‌کرد. این‌ها از آنجا که به پایه‌ی تمدنی خود توجه نداشتند، بیش‌تر در فرم سیاسی باقی ماندند و نتوانستند مبنای تمدنی پیدا کنند. جنبش‌های اسلامی هم که شکل گرفتند، بیش‌تر خود را در چارچوب سیاسی تعریف کردند و می‌کنند و کم‌تر می‌کوشند به مبانی تمدنی ارجاع دهند. آن‌ها نیز همان الگوهای گذشته، یعنی سه مؤلفه‌ی رشد اقتصادی، رشد تکنولوژیک و امنیت نظامی را نصب‌العین خود قرار داده‌اند و می‌کوشند با همین مؤلفه‌ها جوامع این منطقه را ساماندهی کنند. از آنجا که این سه مؤلفه، مهم‌ترین مؤلفه‌های دوران روشنگری هستند، نمی‌توانند به‌خودی خود به مبنایی برای تمدن‌سازی در این منطقه تبدیل شوند.

هایدگر در مهم‌ترین کتاب خود، «هستی و زمان»، با نقد مبانی متافیزیک غربی، مبانی روشنگری را نیز به‌صورت جدی مورد انتقاد قرار داد و متزلزل کرد. در این کتاب، مؤلفه‌های اصلی کاپیتالیسم، یعنی رشد اقتصادی، رشد تکنولوژی و بالطبع امنیت نظامی مورد نقد جدی واقع شد. چرا که در بنیانِ درکی که در روشنگری شکل گرفت، و ریشه‌های آن در تئولوژی مسیحی و منطق ارسطوئی بود، گونه‌ای درگیری و سلطه بر طبیعت نهفته بود. از منظر هایدگر، اکنون باید دانشی بنیان نهاد که در–جهان–بودن را رقم زند؛ از این‌رو، می‌توان گفت که کتاب «هستی و زمان» کتابی در باب محیط زیست است و بنیان دانشی است که می‌خواهد با طبیعت تعامل کند. در این کتاب سعی بر این است که دانشی ساماندهی شود که در تعامل جدی با طبیعت، فرهنگ و زندگی باشد. از این‌رو، غربیان در صددند تا بار دیگر تمدن خود را در هماهنگی با اسطوره، فرهنگ، زندگی و طبیعت بازسازی کنند. اما این دانشِ نقاد دوهزار سال سلطه‌ی متافیزیک ارسطوئی، دانشی نونهال است که در کرانه‌های تمدن غربی در حال شکل‌گیری است.

 ایران واجد دو دوره‌ی تمدنی، یعنی تمدن ایران و تمدن ایران دوره‌ی اسلامی بوده است و این دو دوره، نیازمند تدوامی تاریخی است. اما از زمان مواجهه‌ی ایران با تمدن غرب در دوره‌ی جدید و مخصوصاً از جنگ چالدران ما ذبا یک پرسش جدی در نسبت با غرب مواجه شدیم؛ عباس میرزا که پرسید «ای فرانسوی چرا ما همواره شکست می‌خوریم»، پرسشی را مطرح کرد که سرنوشت جدیدی را برای تمدن‌های ایرانی و ایران دوره‌ی اسلامی رقم زد. این پرسش این بود که چگونه باید دولتی مقتدر به وجود آورد و این دولت مقتدر چگونه می‌تواند از جنبه‌های تکنولوژیک و نظامی و اقتصادی تجهیز بشود. این فکر از سوی دیگران دنبال شد و دورنما و چشم‌انداز تمدنی ما دولت مرکزی مقتدر شد. دولتی‌ که بیش از هر چیز خود را در عرصه‌ی نظامی ساماندهی می‌کند تا رشد اقتصادی را به پیش برد. از این‌رو در عرصه سیاسی، نظامیان دست بالا را داشته‌اند. در واقع مدرنیسم ایرانی که در دولت رضا شاه متجلی شد، می‌خواست تمدن ایرانی را بازسازی کند و می کوشید به تمدن ایران قبل از اسلام رجوع کند؛ اما در عمل بیش‌تر متکی به سازمان‌های نظامی بود. از این‌رو، دولت مرکزی نسبت سه قلمروی ایران، یعنی عشایر، روستا و شهر را در یک تعادل رقم نزد، بلکه وضعیت جدید را با تخریب عشایر و روستاهاو گسترش شهر‌ها ایجاد کرد. زندگی شهری بر دیگر قلمرو‌ها حاکم شد و در این رهگذر بود که تخریب محیط زیست ایران آغاز شد. با دنبال کردن همان ایده از سوی محمد رضا شاه، این روند به‌طور جدی و با شدت بیش‌تر در راستای رشد اقتصادی، رشد تکنولوژیک و تجهیز نظامی پیش می‌رفت.

در این بستر بود که انقلاب اسلامی شکل گرفت و انتظار این بود تا که بنیادی دیگر پی‌ریزی شود و اساس و بنیان جدیدی در بازسازی تمدنی شکل بگیرد؛ اما همان ایده‌ی مرکزی، یعنی رشد تکنولوژی، رشد اقتصادی و تجهیز نظامی اساس کار قرار گرفت. این کار گرچه با فرم و ظاهر دیگر، ولی با محتوای مشابه دنبال شد. از این‌رو جنگل‌ها تخریب شدند، آب‌های رودخانه‌ها خشکیدند و دریاچه‌های ایران با بحران کم آبی و خشگیدگی مواجه شدند. بانک‌ها با عنوان‌های اسلامی گسترش یافتند و مصرف‌گرایی و پول اندیشه‌ی رهنما شد و در عرصه‌ی نظامی ایران پیشرفت‌های بسیاری کرد. چرا که آن اندیشه‌ی راهنما که از دوران عباس میرزا پایه گذاشته شده بود و رضا شاه و پسرش در دوره‌ی بعد دنبال کردند، متأسفانه کم‌وبیش در دوران بعد از انقلاب از سوی دولت‌مردان و برنامه‌ریزان به‌طور جدی دنبال شد. بدین شکل که این سه محور یعنی رشد اقتصادی، رشد تکنولوژیک و نظامی‌گری پایه‌های جدی و اصلی برای چشم‌انداز ایران شدند. اکنون پرسش این است که با این مؤلفه‌ها چگونه می‌توان تمدن ایران و ایران دوران اسلامی را بازسازی کرد؟ آیا این مؤلفه‌ها از بطن تمدن ایران و ایران دوره‌ی اسلامی استتناج شده است؟ بدون شک نمی‌توان در این دوران ماند، اما چگونه می‌توان تمدنی را بنیان گذاشت که ریشه در محیط جغرافیائی این منطقه داشته باشد؟ این امر نیازمند به تجدید نظر در مبانی است و البته این از تجدید نظر از سنخ مباحث فلسفی است. اگرچه این نیاز همواره به‌طور اساسی احساس می‌شده است، اما فرصت‌های بسیار از دست رفتند و ما به جای پرداختن به فلسفه در اتمسفر ایدئولوژی تنفس می‌کردیم و می‌کنیم. با ایدئولوژی نمی‌توان چشم‌اندازی برای تمدن طراحی کرد. چرا که ایدئولوژی خانه‌ای بر آب است و ستون‌های آن مانند تارهای عنکبوت است؛ با وزش بادها می‌لرزد و نمی‌تواند استوار بماند.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

چشم‌انداز، رمانتیسم و رئالیسم سیاه

آیا چشم‌انداز، آینده‌ی ما را خواهد ساخت؟

تقدیر تکنولوژیک ایران آینده

آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست

آیا چشم‌انداز داشتن ضروری است؟

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی