X

آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست

آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست -
امتياز: 4.6 از 5 - رای دهندگان: 11 نفر
 
دکتر رضا داوری اردکانی
جایگاه آینده‌پژوهی و آینده‌نگری در تأسیس آیند‌ه‌ی ایران
اشــــاره آن‌چه می‌خوانید تأملی است درباره‌ی سکه‌ی رایج روزگار ما در عرصه‌ی مدیریت کشور، یعنی آینده‌پژوهی و آینده‌نگری. آن چیزی که ما با آن تمنای تأسیس آینده‌ی دیگری داریم. متن حاضر خلاصه‌ای از دیدگاه‌های دکتر رضا داوری اردکانی درباره‌ی نسبت ما و آینده و آینده‌نگری است که پیش از این در قالب مجموعه‌ای تحت عنوان فلسفه و آینده‌نگری منتشر شده است.

آینده‌نگری مسبوق به قصد تغییر و اصلاح و تعیّن بخشیدن به آینده است و عجیب نیست که در این اواخر آن را با استراتژی خلط کرده‌اند. اما باید توجه کرد که گرچه سیاست‌ها در تاریخ بی‌تأثیر نیستند، اما راهبردهایی شبیه به آینده‌نگری همواره به همان نتایجی که سیاست‌گذاران در نظر داشتند، نمی‌رسد. گذشتگان اگر از آینده چیزی می‌گفتند برنامه‌ای برای تحقق آینده نداشتند. شاید سابقه‌ی آینده‌نگری به‌طور کلی به زمانی برسد که یونانیان طرح تربیت را در نسبت با سیاست و پرورش سیاسی درانداختند.

درانداختن این طرح با پدید آمدن شک و تردید در اعتبار مطلق سنن و آداب قومی مقارن بود. این شک و تردید به قصد رد و ترک سنت نبود؛ زیرا بدون سنت، فکر و عمل مورد و معنی ندارد. اما آینده‌نگری به معنای درست آن در رنسانس و با پدید آمدن اندیشه‌ی تکنیک به وجود آمد. ابتدا اوتوپی‌نویسان و ادیبان و شاعران در آثارشان آینده‌ای متفاوت از قرون وسطی و وضع موجود را وصف کردند. در قرن هجدهم نظامی از زندگی در نظر آمد که در آن عقل کارپرداز و دگرگون‌ساز حکومت می‌کرد. اما در پایان قرن نوزدهم بحران در این نظم به وجود آمد و مخصوصاً با تفوق اقتصاد بر سیاست، تعارض‌های درونی تجدد آشکار شد و از همین زمان فکر برنامه‌ریزی و آینده‌نگری در کار آمد.

در قرن نوزدهم نویسندگان بزرگ به خصوص در روسیه نگران آینده بودند. مارکس انقلاب پرولتری را پیش‌بینی می‌کرد و نیچه آینده‌ی اروپا را صحنه‌ی گسترش برهوت نیست‌انگاری دانست. اما وقتی آینده‌نگری به حوزه و قلمرو سیاست و اقتصاد اختصاص یافت، صورت کم‌وبیش علمی به خود گرفت. برنامه‌ریزی در توسعه‌ی اقتصادی و تکنولوژیک را بلشویک‌ها آغاز کردند. در بیرون از حوزه‌ی مارکسیسم هم اقتصاددانی مثل مینارد کینز و شومپیتر و... که به آینده‌ی سرمایه‌داری چندان خوش‌بین نبودند، کم‌وبیش به درمان فکر می‌کردند. تا این‌که بعد از جنگ همه‌ی کشورها و حتی امریکا برنامه‌ریزی را کم‌وبیش در سیاست و اقتصاد وارد کرد. اکنون همه‌ی کشورها، برنامه‌های پنجاه ساله و بیست ساله و ده ساله و پنج ساله دارند و کشورهای در حال توسعه بدون برنامه نمی‌توانند به توسعه برسند. این‌ها به آینده‌نگری بیش‌تر نیاز دارند؛ اما این کار برایشان آسان نیست و با این‌که مدل توسعه و تحول غربی را پیش‌ رو دارند، در قیاس با جهان توسعه‌یافته در کار آینده‌نگری و برنامه‌ریزی غالباً ناتوان‌ند. این ناتوانی وقتی بیش‌تر مشکل‌ساز می‌شود که در خودآگاهی مردمان توانایی به حساب آید؛ یعنی کسانی که به کار برنامه‌ریزی می‌پردازند، مشکل را بازنشناسند و ندانند که چه کار دشواری را بر عهده گرفته‌اند تا زمانی که این ندانستن به خودآگاهی نرسد، آینده‌نگری و برنامه‌ریزی، حرف و لفاظی است.

سخن گفتن از آینده نه فقط در شرایط کنونی بلکه در هیچ وضعی آسان نیست. نیچه در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم سخن از تاریخ دویست‌ساله‌ی نیست‌انگاری گفته بود؛ ولی نمی‌دانیم آیا در نیمه‌ی دوم قرن بیست و یکم تاریخ نیست‌انگاری به سر می‌رسد و اگر می‌رسد این به سر رسیدن چگونه است و پس از آن چه تاریخی آغاز می‌شود. متفکران زمان‌شناس ما درباره‌ی آینده چیزی جز این نگفته‌اند که تاریخ غربی هم مثل همه‌ی تاریخ‌های دیگر دورانی دارد که به سر می‌آید و هم اکنون در پایان این تاریخ (نه پایان تاریخ) قرار داریم. پست‌مدرن‌ها هم بی‌آن‌که مخالفتی با تجدد داشته باشند، رؤیای قرن هجده (که چیزهایی از آن در غرب توسعه‌یافته متحقق شده است) را پایان‌یافته می‌دانند. مردم دیگر مناطق جهان هم چیزی از این رؤیا شنیده‌اند و به آن امید بسته‌اند. امید آن‌ها بیش‌تر امید به پیشرفت علمی ـ تکنیکی است که در غرب  و در جهان متجدد تحقق یافته است. وقتی ما به آینده‌ی کشور خود می‌اندیشیم، می‌توانیم دریابیم که اولاً آینده‌ی ما از آینده‌ی جهان و تجدد قابل تفکیک نیست؛ ثانیاً با این‌که مدرنیزاسیون وجهی از تکرار تاریخ توسعه است، نمی‌توان تاریخ آینده را سیر در راه طی شده دانست؛ ثالثاً آینده و تفکر به هم وابسته‌اند و راه آینده‌ی ما نیز در آثار متفکران‌مان گشوده و آشکار می‌شود و البته هیچ فیلسوف اروپایی هر که باشد درباره‌ی آینده ما نمی‌تواند چیزی به ما بگوید؛ مگر این‌که ما آینده‌نگری او را در تأملی که برای آینده‌ی خود می‌کنیم، لحاظ ‌کنیم. آینده با تفکر صورت می‌گیرد. درباره‌ی آینده با احتیاط باید سخن گفت. درباره‌ی آینده‌ی خودمان، اگر طالب پیشرفت و توسعه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی و تکنولوژیک هستیم، در حقیقت داریم در راه تجدد یا تجددمآبی سیر می‌کنیم و به این جهت آینده‌ی ما مرحله‌ای از تاریخ تجدد است که شاید در جای دیگر متحقق شده باشد. اما گمان نمی‌کنم که تاریخ تجدد، دائم و پایان‌ناپذیر باشد.

ما می‌توانیم به دو آینده بیندیشیم؛ یکی آینده‌ی کل جهان کنونی که به قول رنه شار، شاعر فرانسوی، مردمش بر بام زرادخانه‌های اتمی و هیدروژنی خانه ساخته‌اند و می‌سازند و دیگر آینده‌ی کشور خودمان. در هر دو مورد ما نیاز داریم که از وضع جهان آگاه باشیم و بدانیم که این دو از هم جدا نمی‌شوند و یکی مستقل از دیگری نیست. اگر صاحب‌نظری درباره‌ی آینده‌ی جهان نظری دارد، قهراً آینده‌ی کشور خویش را نیز در نسبت با آن می‌بیند و می‌یابد. توجه کنیم که در هر صورت آینده با تقلید ساخته نمی‌شود. تقلید در بهترین حالت، دوام لحظات اکنون است و این تکرار اکنون عین انحطاط است؛ زیرا اکنون در تکرار هر بار تهی و تهی‌تر می‌شود. جهان متجدد هنوز به مرحله‌ی انحطاط نرسیده است؛ اما شاید بتوان وضع کنونی تاریخ تجدد را وضع تقلید از گذشته‌ی خود دانست. اکنون غرب از خود تقلید می‌کند و بقیه‌ی جهان در سودای راه طی شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی غرب‌ند. به این تقلید که اکنون دیگر تقلید از مقلد است، باید اندیشید. پس معنی سخن من این نیست که جهان غربی موجود به زودی از هم می‌پاشد و مردم جهان خیلی آسان به راهنمایی بعضی فیلسوفان، تاریخ دیگری را آغاز می‌کنند و خدا را شکر که چنین نیست که اگر بود، ما که نسبت‌مان با فلسفه بسیار آشفته است، بیش‌تر سرگردان و پریشان می‌شدیم. اما ما دو نوع آینده‌نگری داریم: یکی آینده‌نگری به‌صورت برنامه‌ریزی و دیگر طرح آینده به‌صورتی که در آغاز تاریخ جدید در آثار نویسندگان و شاعران و فیلسوفان ظاهر شده است. ما در جهان در حال توسعه‌، دو وجه آینده‌نگری داریم. گویی دو آینده وجود دارد؛ یکی آینده‌ای است که در جاهای دیگر متحقق شده است و همه‌ی کشورهای در حال توسعه آن را می‌طلبند. این آینده، گذشته‌ی جهان توسعه‌یافته و متجدد است. یعنی جهان توسعه‌یافته طالب وضعی است که اکنون در جهان توسعه‌یافته وجود دارد و راه خود را راه طی شده‌ی تاریخ غربی می‌داند. در این صورت تقلید یک امر طبیعی و موجه جلوه می‌کند. مگر نه این است که توسعه یعنی رسیدن به وضع موجود جامعه‌ی مدرن و این کار هم در جهان توسعه‌نیافته با برنامه‌ریزی توسعه صورت می‌گیرد. آینده‌ی همه‌ی جهان توسعه‌یافته به‌نحوی گذشته‌ی غرب است و هنوز طرحی از آینده به جز طرح غربی در هیچ جای جهان وجود ندارد. باید چشم به راه بود که متفکران و هنرمندان و در صدر آن شاعران، چشم ما را به روی آینده بگشایند. در حقیقت آینده‌بینی اصلی، آینده‌بینی هنرمندان و فیلسوفان است.

آینده‌ی توسعه که با برنامه‌ریزی معنی و تحقق پیدا می‌کند و آینده‌ی جهانی جدید و عصر و عهدی که شاید پس از آن بیاید، بر عهده‌ی شاعران و متفکران است. درباره‌ی مورد اول، با شناخت زمان توسعه (شناخت شرایط امکان‌ها و تناسب‌ها و نسبت‌ها) می‌توان برنامه‌ی آن را تدوین کرد. این برنامه در درون تاریخ تجدد صورت می‌گیرد؛ اما درباره‌ی آینده‌ی تجدد و این‌که چه بر سر عالم کنونی می‌آید یا این عالم به کجا می‌رود و اگر قرار است پایان یابد، چه عهد و زمانی جای آن را می‌گیرد، چه حکمی می‌توان کرد؟ سخن گفتن از فردا و پس‌فردایی که مثلاً بنیاد آن بر متافیزیک نباشد، آسان است. همه این است که بدانیم چه چیزها در پس فردا هست و دایره‌ی امکان‌های آدمی در عالم پس‌فردا چه وسعتی دارد. فلسفه دیگر نمی‌تواند طراح آینده باشد اما شاید فلسفه و مخصوصاً شعر در این زمان بتوانند گروه‌هایی از مردم را مهیای آینده کنند. توقع ما از فیلسوفان باید این باشد که به ما رموز تفکر را بیاموزند تا خود بتوانیم به آینده بیندیشیم. راه آینده را در جایی که ایستاده‌ایم باید بگشاییم.

متفکران فرزندان زمان‌ند و تفکر از سنخ زمان است؛ به همین جهت متفکران که تعلقی به آینده دارند، طرحی از آن در زبان پدید می‌آورند. همه‌ی آدمیان با زمان نسبت دارند اما شاعران و هنرمندان و فیلسوفان این نسبت را درمی‌یابند؛ پس طبیعی است که آینده‌نگری اصلی نیز با آن‌ها باشد. آینده‌نگری‌های دیگر اگر بر آینده‌نگری‌ متفکران مبتنی نباشد، آینده‌نگری نیست و شاید مردمان را فریب دهد. محاسبه و علم، امور گران‌بهایند، اما به همه چیز با محاسبه و حتی علم نمی‌توان رسید. علم وابسته به تفکر است و تفکر در زبان و زمان قوام پیدا می‌کند. اگر زبان علیل باشد و اگر قومی شعر و هنر نداشته باشد، هیچ چیز ندارد. کسانی می‌گویند که این‌ها اوهام و خیالات است و برای رسیدن به رفاه و آسایش باید از آن‌ها بیرون آمد. شعر و تفکر پایه‌ی همه‌چیز و گشاینده‌ی همه‌ی راه‌ها و درهای بسته است. به تاریخ که نگاه می‌کنید، می‌بینید هروقت و هرجا شعر و هنر بوده، نظم و ثبات هم بوده است. این دو با هم هستند. نباید به آینده‌نگری و آینده‌بینی و آینده‌پژوهی با نظر مکانیکی بنگریم. آینده‌نگری‌ موکول به این است که بدانیم در کجا ایستاده‌ایم و از چه موضعی نگاه می‌کنیم. آینده‌ی ما، آینده‌ی اکنون ماست. آینده یک امر انتزاعی نیست. آینده‌ی همه‌کس و هر قوم و مردمی آینده‌ای است که از پی و پس امروزشان می‌آید. اکنون و امروز را برای فردا دریابیم.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

چشم‌انداز تمدنی

آیا چشم‌انداز، آینده‌ی ما را خواهد ساخت؟

چشم‌انداز، رمانتیسم و رئالیسم سیاه

تقدیر تکنولوژیک ایران آینده

آیا چشم‌انداز داشتن ضروری است؟

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی