X

آرامش یا خطرپذیری

آرامش یا خطرپذیری -
امتياز: 4.8 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
حضور محرم
چگونه باید در محرم حاضر شد؟

پرسش از این‌که چگونه باید در محرم حاضر شد، پرسشی است که باید ما را به تکاپو انداخته و دچار نگرانی کند. حتی باید آن‌که را که پرسیده است در معرض اتهام قرار دهد. وقتی از چیزی پرسش می‌شود، یعنی آن چیز در وضع پرسش قرار گرفته است و هر آن‌چه در وضع پرسش قرار بگیرد، یعنی به خطر افتاده است. به همین جهت می‌توان با آن نگرانی و این اتهام هم‌دل شد؛ صحبت از در خطر افتادن محرم و عاشوراست.

دویست سال پیش مردم با رسیدن محرم سیاه‌پوش می‌شدند و عزاداری می‌کردند و هیچ کس نمی‌پرسید که چگونه باید عزاداری کرد و چگونه باید در محرم حاضر شد؛ اما امروز مگر همه‌ی ما تا به حال بارها این پرسش را طرح نکرده‌ایم! این را گفتم تا بگویم، پرسش از محرم و عزای سیدالشهداء، پرسشی نیست که کسی مثل من و شما آن را طرح کرده باشد، تا او را متهم کنیم که چرا چنین کرده است و قدر مقدسات را ندانسته است. این پرسش بر زبان همه‌ی ما آمده است و این یعنی این‌که این پرسش از آنِ من و شما نیست. این پرسش از آنِ خود محرم و وضع محرم است. کمی به حرف‌هایمان در این روزها دقت کنیم؛ صحبت از سبک سنتی مداحی یا سبک جدید است؛ صحبت از استفاده از شعرهای قدیمی و یا ترانه‌های جدید است؛ صحبت از درصد شور و شعور مجالس است؛ صحبت از نحوه‌ی عزاداری کردن است؛ و اخیراً صحبت از سیاسی شدن مجلس عزا و یا اجتناب از آلوده کردن مجلس امام حسین(علیه‌السلام) به این‌گونه موضوعات است. همه‌ در قبال این بحث‌ها موضعی می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا از اصالت محرم صیانت کنند. طرح این همه بحث و مجادله و تلاش برای حفاظت از محرم و عاشورا، آیا معنایی جز این دارد که محرم در خطر افتاده است! مگر همه‌ی ما که این قبیل مباحث را در مورد محرم و مجلس عزا طرح می‌کنیم، در حقیقت محرم را به پرسش نگرفته‌ایم و با پرسش‌هایمان خواسته یا ناخواسته در خطر افتادن محرم را نشان نداده‌ایم. پس از این دیگر نباید اجازه داد چیز آشکار شده پنهان شود و تخدیر غفلت ما را دررباید. یعنی باید با روی باز با این پرسش خطیر روبه‌رو شد و خطرات اجتناب‌ناپذیر آن را پذیرفت.

اجازه دهید به پرسش آغازین خود برگردیم و ببینیم چه به ما می‌گوید. پرسش این بود که چگونه باید در محرم حاضر شد. پرسش از کیفیت حضور ما در ماه محرم است؛ حضور ما در ماهی که هر سال به ما می‌رسد و ما را در خود فرومی‌برد. دیروز می‌شنیدم که پس از مجلس عزایی، یکی می‌گفت که چرا این‌قدر روضه‌خوانی را طولانی می‌کنند! آدم را افسرده و دل‌مرده می‌کند؛ اما دوستش که موافق او نبود و تلاش می‌کرد از مجلس روضه‌ی امام حسین(علیه‌السلام) صیانت کند، در پاسخ با استناد به پژوهش یک محقق فرانسوی به او می‌خواست بفهماند که اتفاقاً عزاداران پس از مجلس شادتر و خوشحال‌ترند؛ چرا که با روضه‌خوانی و گریه از فشارها خالی شده و به آرامش می‌رسند. امروز برای ما این دفاعیه آشناست و به نظر من تا حد زیادی هم درست است. رسیدن به آرامش‌ خاطر و فرار از فشارها در مجلسی به سبک و سیاق هیئت‌های امروزیِ ما به خوبی تامین می‌شود؛ همه‌ی آدم‌های یک‌جور در مجلسی جمع می‌شوند و هم‌دیگر را پیدا می‌کنند؛ بعضاً حتی به طرز یکسانی لباس می‌پوشند و به طرز یکسانی عزاداری می‌کنند و در گوشه‌ای (مثلاً در یک اتاق کوچک و یا یک زیرزمین) مجلس خود را تشکیل می‌دهند؛ در مورد چیزهای مختلف حرف می‌زنند و به تحلیلی یکسان می‌رسند؛ به شیوه‌ای یکسان از وضع جامعه شکوه می‌کنند؛ و البته در میانه‌ی همه‌ی این کارها برای خود پناهگاهی امن برای سکونت و آرامش درست می‌کنند. این‌گونه است که مجلس عزا خواستنی شده و تبدیل به گریزگاهی امن می‌گردد. طلب آرامش در جهان ما و در این وضع پررنجی که انسان در آن افتاده است، نه تنها طلبی بی‌جا نیست، که بسیار فهمیدنی و قابل انتظار و از قضا همه‌جایی است. یعنی هر گروهی در قبال این رنج به نحوی فرار می‌کند و به نحوی پناهگاه می‌سازد. در زمانه‌ای که همه چیز رنگ مصرف و خرید گرفته است و ارزش و معنایی نمانده است و مسیر آفرینش معنا نیز مسدود شده است، باید که انسان در رنج بیفتد و تلاش کند از وضع حقیقیِ خود که همان نیهیلیسم است، بگریزد و پناهگاهی با مصالحی که نیهیلیسم به دست او می‌دهد، برای خود بسازد. این آرامش چیزی نیست جز فرار از وضع حقیقی که ما را در خطر انداخته است و تمام داشته‌هایمان را از دست‌مان گرفته است. آن کس که نمی‌تواند در میدان خطر بایستد، از آن می‌گریزد و چون می‌بیند که باز در همان‌جایی است که از آن گریخته بود، خود را سرگرم می‌کند. تصور کنید کسی را که در وسط میدان جنگ بر زمین نشسته است و به دقت با خاک‌ها بازی می‌کند. کسی که طلب آرامش می‌کند از خطر ترسیده است. ترس از خطر او را فراری کرده است. آن کس که در مجلس عزای سیدالشهدا(علیه‌السلام) حاضر می‌شود، باید تکلیف خود را روشن کند. باید در کار خود فرو رود و دوباره آن را بیابد. ببیند که برای چه عزاداری می‌کند و چرا انتظار محرم و عاشورا می‌کشد. او باید متوجه خطری باشد که در کار او افتاده است. اگر این خطر را دریابد، شاید کار برای او سخت شود و محرم و عاشورایش با تشویش و اضطراب و نگرانی برپا شود. یعنی حیران شود و نداند که چه کاری است، آن کار که او باید انجام دهد؛ چه عزاداری است، آن عزاداری که او باید انجام دهد. کسی در میدان خطر، به محرم و عاشورا می‌رسد، سرگردان می‌شود و نمی‌داند که باید چه کند. در میان همه‌ی این نگرانی‌ها و تشویش‌ها او فقط یک چیز را می‌داند و آن این‌که دیگر جایی برای آرامش خاطر و فرار نیست. او از خطر نهراسیده است؛ او وسط خطر ایستاده است. آن‌که این‌گونه درخطرافتاده، در محرم حاضر می‌شود، خطر عاشورای امام حسین(علیه‌السلام) را آشکار می‌کند. مگر عاشورا صحنه‌ی بلا و ابتلا نبود و مگر این‌که گفته‌اند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نشان از آن ندارد که زمان عاشورا و زمین کربلا همواره هست از آن‌جا که خطر همواره هست. کربلا خود به ما می‌گوید که میدان خطر است و هر کس در آن حاضر شود و یا نشود، را به خطر انداخته است. در زمانه‌ی ما التفات به این خطر، در خطر افتاده است. آن‌که تمنای آرامش دارد و به این جهت هیئتی شده است، خطر عاشورا را پنهان می‌کند و در محرم حاضر نمی‌شود و آن‌که با اضطراب و ایستادن در میدان خطر رو به مجلس عزای سیدالشهداء(علیه‌السلام) می‌آورد، محرم و عاشورا را آشکار کرده است. درباره‌ی این خطر زیاد نمی‌توان و نباید سخن گفت؛ بیش‌تر باید آن را شنید. حالا ما مانده‌ایم با پرسش دشواری که پیش روی‌مان افتاده است؛ چگونه باید در محرم حاضر شد و چگونه است وضع عزادار سیاه‌پوشی که در خطر افتاده است!

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

مطالب مرتبط:

ابتلاء عظیم عاشورا

گشودگی و عسرت حُسن

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

آئین سوک

اظهار ظاهر

نمایشی شدن عزاداری

تاریخ اشک

موسیقیای عزاداری، از دیروز تا امروز

هیأت کهف حصین ماست

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی