X

گفت‌وگو با اندیشه‌ی دیگری

گفت‌وگو با اندیشه‌ی دیگری -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 3 نفر
 
فقه شیعی
سیره‌ی فقهای سلف امامیه و ماجرای تکفیر

1- دو نگرش عمده در تفکر و فرهنگ اسلامی ـ مکتب اهل بیت و مکتب خلفا ـ مربوط به امروز نیست و ریشه در ماجرایی دارد که عمرش با عمر نهضت اسلامی برابری می‌کند. فی‌الواقع برخلاف آنچه گاه تحت عنوان اختلافات «سیاسی ـ اجتماعی» تبیین می‌شود ـ و البته نباید آن را نادیده گرفت ـ اختلافات دو نگرش ریشه‌های علمی و شبهعلمی، فرهنگی و شبهفرهنگی نیز دارد. اگرچه برخی وقایع سال‌های نخستین رحلت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله و پس از آن را باید سیاسی ـ اجتماعی توصیف کرد، ولی بهطور طبیعی قدرت حاکمه همواره و در هر شرایطی خود را تئوریزه می‌کند و به همین دلیل شاید با گذشت کم‌تر از صد سال از رحلت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله نزاع‌های علمی ـ فرهنگی جدی‌ترین نزاع‌های جامعه‌ی اسلامی است. پدیده‌ی دیگری نیز بر آتش این ماجرا دمیده است و آن را برافروخته‌تر نموده است: مواجهه با فرهنگ‌ها، اندیشه‌ها و تمدن‌های دیگر، خصوصاً روم و یونان. این مواجهه خود را در ذیل آنچه امروزه آن را نهضت ترجمه می‌نامیم، خودنمایی نمود و بی‌تردید همان ماجرای تئوریزه کردن قدرت نیز نقش به‌سزایی در تقویت و گرم نگاه داشتن تنور این قصه بازی کرده است.

2- برخلاف آنچه گاه در نوشتهها و گفتهها به نظر میآید، جریان منتسب به مکتب اهل بیت هیچگاه اقلیتی مطلق و ناتوان نبوده است و در تمام دوران پس از رحلت نبی اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله نقش فعال و سازنده داشته است. جریان غالب هیچگاه نتوانسته آن را ندیده بگیرد و علت این امر را باید در اسباب گوناگونی جست‌وجو کرد که عمده‌ی آن انتساب این جریان با اندیشه‌ی اصیل نبوی است و سفارش‌های پیاپی خود حضرتصلی‌الله‌علیه‌وآله بر لزوم توجه به عترت. ماجرای بیعت با علیعلیه‌السلام که نشان از نوعی حسرت نسبت به سال‌های از دست رفته است و سرخوشی و امید برای آینده صرفاً نمی‌تواند ناشی از ناامیدی از دیگران باشد، بلکه ریشه در این واقعیت دارد که مسلمانان علیعلیه‌السلام را می‌شناختند و سفارش‌های پیاپی پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله درباره‌ی او را به یاد داشتند و حال پس از گذشت حدود چهل سال از هجرت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله حکمت آن توصیه‌ها را دریافته بودند و به تجربه علت آن اصرارها را متوجه شده بودند؛ اگرچه پس از آن نیز به دلیل تغییر ذائقه دیگر تحمل سیره‌ی علیعلیه‌السلام را نیز نداشتند و «جری ماجری علیه و علیهم». پس از آن نیز جریان اندیشه‌ی اهل بیت را کسی نتوانست نادیده بگیرد یا خاموش کند و این نکته را در فشار عجیب و باورنکردنی قدرت حاکمه بر تک‌تک اعضای این خاندان و آنان که منتسب به آن‌ها بودند، می‌توان دید؛ فشاری که از تحریم آغاز می‌شود و به قتل و جنایت منتهی؛ ولی هیچگاه آن جریان را خاموش نمی‌سازد بلکه بر کثرت آن روزبه‌روز می‌افزاید. نکته‌ی جالب و طنز تاریخ آن است که قدرت حاکمه‌ای که بیش از پانصد سال در مبازه با این جریان کوشید (بنی‌العباس) با شعار حمایت از همین جریان، قدرت را در دست گرفت و این خود البته سببی بود برای اینکه این جریان زنده‌تر از گذشته به زندگی خود ادامه دهد. تا آنجا که در قرن چهارم و پنجم قدرت حاکمه‌ی سیاسی نیز برای اولین بار دستخوش تغییراتی به نفع این جریان می‌شود تا آنجا پیش می‌رود که خلیفه‌ی عباسی که نماینده‌ی قدرت جریان مقابل است را نیز قدرت سیاسی منتسب به جریان اهل بیت تعیین کند (آل بویه). 

3-  سال‌های پایانی قرن چهارم و آغازین قرن پنجم را باید زمان اوج تقابل دو جریان فکری بهمثابه دو جریان زنده‌ی صاحب قدرت که هم پایگاه فرهنگی اجتماعی لازم را دارند و هم پایگاه سیاسی، تلقی کرد. بررسی رفتار «سیاسی ـ اجتماعی» و «علمی ـ فرهنگی» علما و فقهای امامیه در این عصر برای مواجهه با تقابل مذکور موضوع و مسئله‌ی محوری این وجیزه است. در اینجا می‌خواهیم بر این نکته تکیه کنیم که با وجود همه‌ی اختلافات عمیق فکری و عملی میان دو جبهه، فقهای امامیه متمسک به رویکرد تکفیر و تفرقه نشدند و رویکردی دیگر را برگزیدند.

4- شیخ مفید رَحِمَهالله را شاید باید از بنیانگذاران رویکردی نوین در فقه تلقی کرد که میتوان آن را فقه مقایسه‌ای یا تطبیقی نامید. شیعه در آن روزگار جماعتی بود برخوردار از موقعیت اجتماعی و اقتصادی؛ برای مثال آن‌ها صاحب محله‌ای در بغداد مرکز خلافت عباسی بودند. نزاع‌های فیزیکی و شبه نظامی میان جماعت غیرِشیعه و شیعه را بسیاری از تاریخ‌نویسان آن روزگار نقل کرده‌اند. یک نمونه‌ی آن آتش زدن مصحف منتسب به عبد الله بن مسعود (صحابی پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله) به فتوای یکی از فقهای غیرِشیعه است که مواجهه‌ای سهمگین میان دو گروه را فراهم آورد که سبب تحریق و تخریب بسیاری از منازل شیعه شد.[i] در چنین وضعی شیخ مفید رویکرد مقایسه و تطبیق را برمیگزیند و به تنقیح روش استنباط احکام روی میآورد و کتب گوناگون و متعدد کلامی مینویسد که شاید به جرأت در هیچ کدام از آن‌ها طرف مقابل تکفیر نشده است؛ بلکه ادله‌ی طرفین به بحث و بررسی گذاشته شده است. شیخ مفید نه از موضع خویش بی‌دلیل عقب نشسته است و نه بر طرف مقابل تعریض یا تعرّضی داشته است.

5- شاگردان شیخ مفید رحمه‌الله نیز همان مسیر را پیموده‌اند. اوج این روش را در نوشته‌های دو بزرگ فقهای سلف امامیه یعنی سید مرتضی و شیخ طوسی رضی‌الله‌عنهما می‌یابیم.

سید مرتضی (436-355 ه.ق) شاگرد شیخ مفید و بزرگ شیعه پس از اوست. او کتابی دارد به نام «الانتصار» که از مقدمه‌ی آن برمی‌آید که آن را به درخواست برخی از بزرگان دولت آل‌بویه نوشته است. شاید باید این نکته را مغتنم دانست که قدرت حاکمه در مواجهه با تنازعات سیاسی ـ اجتماعی روزگار چگونه به اندیشمندان تمسک کرده است و اندیشمندان آن روزگار چگونه از چنین فرصتی استفاده کرده‌اند. سید در مقدمه‌ی «انتصار» می‌فرماید: «من امری را که مقام عالی وزارت ترسیم کرده است امتثال نموده‌ام، امر به بیان مسائل فقهیه‌ای که به واسطه‌ی آن‌ها بر شیعه ایراد گرفته شده است و ادعای مخالفت شیعه با اجماع امت اسلامی شده است در حالی که بیش‌تر این مسائل مورد موافقت همه‌ی علمای شیعه و غیرِشیعه‌ی گذشته و حال است... ».[ii] از خلال بیان سید در این فقرات و ادامه‌ی آن چند نکته‌ی مهم قابل اخذ است:

اول: وحدت امت اسلامی نه به‌مثابه یک تاکتیک بلکه بهمثابه یک ارزش و البته به عنوان یک استراتژی مد نظر او بوده است؛ زیرا از عبارت او چنین برمی‌آید که ادعای مخالفت شیعه با اجماع ایرادی است که باید نشان داد وجود ندارد و اگر این مخالفت با اجماع را ضد فضیلتی تلقی نمی‌کرد به جبران آن بر‌نمی‌آمد. این در حالی است که توجه به این نکته موجب عقب‌نشینی از مواضع نبوده است؛ بلکه او تلاش کرد تا ابتدا نشان دهد اساساً چنین چیزی نسبت به فقه شیعه‌ی امامیه قاعده نیست و از طرف دیگر در مواردی هم که چنین مخالفتی وجود دارد، دلیل متقن برای دفاع از رویکرد شیعه در آن حکم می‌توان نشان داد که عدم موافقت با اکثریت ضد فضیلت و ایرادی بر آن تلقی نخواهد شد: «و ما لیس لهم فیه موافق من غیرهم فعلیه من الأدله‌ی الواضحه‌ی و الحجج اللائحه‌ی ما یغنی عن وفاق الموافق، و لا یوحش معه خلاف المخالف، و أن أبین ذلك و افصله و أزیل‌ الشبهه‌ی المعترضه‌ی فیه». این عبارت به‌خوبی نشان می‌دهد فقهای سلف امامیه در مقام تبیین موارد خلاف و در مواجهه با «اندیشه‌ی دیگری» روشی را برگزیده‌اند که نه تنها در آن اثری از تکفیر نیست، بلکه تلاش تام می‌نموده است بر ایجاد وفاق با رعایت اصول و بنیان‌های راسخ اندیشه‌ی صحیح اهل بیتعلیهم‌السلام. این رویکر نشان می‌دهد آن‌ها نه در پی تفوق سیاسی بر طرف مقابل بوده‌اند بدون اینکه اقناع فکری نموده باشند و نه تفرقه را روشی پسندیده قلمداد نموده‌اند. سیاق عبارت سید در مقدمه‌ی این کتاب به‌خوبی نشان می‌دهد که در عین توجه به اختلافات تلاش شده است تا کثرت جامعه‌ی اسلامی را در وحدتش جست‌وجو کنند، بدون اینکه از مواضع مستحکم اندیشه‌ی خود بازگشت کرده باشند یا طرف مقابل را به سنگ اتهام کفر و نفاق رانده باشند.

همین مواجه را سید در کتاب «ناصریات» که شرح برخی مطالب کتابی که نوشته‌ی یکی از اجداد اوست پی گرفته است. ناصر نام یکی از اجداد سید مرتضی است که ظاهراً زیدی بوده است و کتابی فقهی براساس مبانی اندیشه‌ی زیدی داشته است. ادبیات سید در مقدمه‌ی این کتاب سراسر احترام و تکریم از نویسنده‌ی متن اصلی است[iii] در عین اینکه در متن کتاب و در پایان آن به تفاوتهای ریشهای میان اندیشه‌ی امامیه‌ی اثنی عشری و زیدی به‌صراحت تأکید دارد.[iv] او در پایان این کتاب و پس از بحث و بررسی بر سر مسائل مورد اختلاف و استدلال بر نظر خویش به واسطه‌ی همان ادله‌ای که طرف مقابل قبول دارد، به این نکته توجه می‌دهد که ابزار استدلالی مورد انتخاب او صرفاً برای این است که طرف مقابل به آن ابزار اعتماد دارد. با این حال او تلاش می‌کند به نحو جدلی نشان دهد مقبولات و مسلمات طرف مقابل هم نتیجه‌ای مشابه همان چیزی خواهد داشت که او بهعنوان فقهی امامی و براساس مبانی استدلالی فقه امامیه‌ی اثنی عشری نتیجه می‌گیرد. به این طریق در عین توجه به اختلافات، بر آتش کینه و نفرت میان امت اسلامی نمی‌دمد و نه تکفیر می‌کند و نه کسی را بیش از آنکه باید می‌ستاید.

6- دیگر فقیهی که روش مواجهه‌ی او با موارد اختلاف میتواند الگوی روزگار ما باشد شیخ الطائفه محمد بن الحسن الطوسی (460-385 ه.ق) است. شیخ طوسی نیز شاگرد شیخ مفید است و طبیعتاً در همان فضای سیاسی ـ اجتماعی‌ای زندگی می‌کند که او و دیگر شاگردش سید مرتضی رحمه‌الله. شیخ نیز همان راه را پیموده است. ادبیات شیخ طوسی در کتب مختلفش از دو زاویه قابل توجه است: اول، تبیین قابلیت‌های فقه شیعه برای پاسخگویی و دوم، تبیین شیوه‌ی استدلال فقهی شیعه. اما در طی این مسیر او همواره به این نکته نیز توجه داشته است تا در عین تبیین تفکر شیعی، نقد‌های وارده بر اندیشه‌ی دیگری را نیز بیان کند. اما آنچه در این بین بسیار مهم‌تر است، تلاش شیخ برای یافتن زبانی مشترک میان اندیشه‌ی خود و اندیشه‌ی دیگری است. زبانی که نشان می‌دهد می‌توان با وجود همه‌ی اختلافات اما با طرف دیگر سخن گفت و در عین دیگری بودن ما بود. نه از مواضع خود بی‌دلیل عقب نشست و نه دیگری را به سنگ تکفیر از خود راند و احترام جان و مال و ناموسش را نادیده گرفت.

            شیخ طوسی کتابی دارد به نام «المبسوط». این کتاب یک دوره‌ی فقه است اما به بیانی نوین که پیش از آن در میان فقها نمونه‌ی مشابهی برایش نداریم و ادبیات فقهی پس از خود را نیز تحت تأثیر قرار داده است. شیخ در مقدمه‌ی این کتاب هدف خود از تألیف کتاب را چنین بیان می‌کند که مخالفین ما فقه اصحاب امامیه‌ی ما را حقیر و مسائل آن را کم می‌دانند و علت آن را هم تکیه‌ی فقهای امامیه بر نص و انکار حجیت قیاس می‌دانند. او این ایراد را ناشی از جهل به مذهب امامیه و اصول تفکر آن و عدم مطالعه‌ی اخبار و روایات وارده از پیامبر و اهل بیتعلیهم السلام می‌داند.[v] همچنین او تلاش می‌کند نشان دهد که تنها راه علاج در مقام مواجهه با مسائل جدید تمسک به قیاس نیست و راه‌های دیگری نیز وجود دارد که براساس منطق صحیح و روش درست تفکر مبنای اندیشه‌ی فقهی امامیه قرار گرفته‌اند. در این کتاب او متعرض اقوال فقهای دیگر نیز می‌شود و صحت و سقم آن‌ها را متذکر می‌شود.

کتاب دیگری که شیخ در همین راستا نوشته است «کتاب الخلاف» نام دارد. هدف اصلی از تألیف این کتاب را ـ آن طور که در مقدمه‌ی آن نوشته است ـ تبیین مسائل اختلافی میان فقه امامیه و اندیشه‌ی دیگری می‌داند.[vi] شیوه‌ی کار شیخ در این کتاب این است که او ابتدا مسئله را طبق بیانی که درست می‌داند، تقریر می‌کند و سپس نظرات مخالف و موافق دیگر فقهای غیرِامامیه را نقل می‌کند. پس از آن دلیل فقهای امامیه را برای آن مسئله طرح می‌کند. در اغلب موارد در ابتدای استدلال برای نظری که خود برگزیده است او به اجماع فقهای امامیه تمسک میکند. تمسک به اجماع تقریباً در تمام مسائل این کتاب حاوی نکته‌ی بسیار مهمی است. باید توجه داشت که دلیل بودن اجماع در سبک استدلال فقهی امامیه تقریباً تا زمان شیخ طوسی پذیرفته نبوده است. اجماع، تاریخی دارد که نشان می‌دهد منشأ و منبع آن چیزی است که فقیه امامیه بدواً نمی‌تواند پذیرنده‌ی آن باشد. به علاوه اجماع از آن حیث که صرفا توافق نظر فقها درباره‌ی یک مطلب است نمی‌تواند دلالتی بر نظر شارع مقدس داشته باشد؛ زیرا فقها شارع نیستند. بنابراین اتفاق نظر آنها بیان حکم شرعی نمی‌تواند باشد. مگر اینکه از این اتفاق نظر یقین کنیم نظر شارع مقدس نیز چنین بوده است. چنین استنتاجی مبتنی بر روش‌های گوناگون در اصول فقه از شیخ طوسی به بعد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اما در فقه غیرِامامیه اجماع همواره دلیل محسوب می‌شده است و البته نکته‌ای سیاسی در این مسئله نهفته است که این نوشته در مقام بیان آن نیست. در هر صورت فضای غالب استدلال فقهی در زمان شیخ طوسی عدم پذیرش اجماع بهعنوان یک دلیل فقهی است. پس باید از شیخ سؤال کرد چرا چنین گسترده به اجماع در این کتاب تمسک کرده است. پاسخ این است که شیخ در جست‌وجوی راهی برای یافتن زبانی مشترک برای گفت‌وگو با اندیشه‌ی دیگری به اجماع تمسک کرده است. روشن است که اجماع دلیلی است که طرف مقابل پذیرفته است و اگر بتوان به شکل مفهوم قابل قبولی برای چنین اصطلاحی در فقه امامیه هم یافت زبان استدلالی مشترک فراهم شده است؛ شیخ در این کتاب چنین می‌کند. به علاوه او تلاش کرده است تا حد ممکن در این کتاب به احادیث پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآلهکه مورد قبول طرف دیگر نیز هست، تمسک کند.

            نکته‌ی مهم در شیوه‌ی کار شیخ در این کتاب این است که او نه کسی را تکفیر می‌کند و نه او را بر می‌آشوبد. برعکس کاری که او می‌کند تلاش برای یافتن راهی است که بتوان به نحو قابل قبولی با اندیشه‌ی دیگری به گفت‌وگو نشست.

7- به نظر می‌رسد سیره‌ی فقهای سلف امامیه تکیه بر مشترکات برای تبیین موارد اختلاف برای طرف مقابل (اندیشه‌ی دیگری) بوده است. این شیوه گمشده‌ی دوران ماست. باید بر آن تکیه کرد و آن را بازآموزی نمود. این همان شیوه‌ای است که توانسته اندیشه‌ی صحیح اسلامی را که بنابر فرمایش رسول اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآلهباید مبتنی بر قرآن و عترت باشد، به دستان ما برساند و بر رهروان آن بیفزاید.

*مدرس حوزه و دانشگاه

 


[i]البدایة و النهایة، ج‏11، ص339

[ii]الانتصار فی انفرادات الإمامیة، ص76‌

 

[iii]المسائل الناصریات، ص62‌

[iv]المسائل الناصریات، ص445‌

[v]المبسوط، ج1، ص14

[vi]الخلاف، ج‌1، ص45‌

 

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

مسئله‌ی وحدت اسلامی

بازار داغ تبری!

ناسیونالیسم، ایدئولوژی وحدت و تفرقه

وحدت، زندگی است

نگاه اهل‌بیت به وحدت

«ما»ی خاورمیانه

ما و مسئله‌ی شیعیانِ غیرانقلابی

آیا وحدت دروغ است؟

صفوی و عثمانی

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی