وقتی به واژهی بسیج در گذر زمان توجه میکنیم، در ابتدا شهدای دفاع مقدس را به یاد میآوریم و بسیجیانی که در دفاع مقدس هویتی عالی و آرمانی از خود بروز داده و ترسیم کردند. جلوتر که میآییم، بسیج با مانور و حضور در گردانها و گشت شبانه و ایست بازرسی و احیاناً برخورد امنیتی و اطلاعاتی و از این قبیل کارها به ذهن متبادر میشود. اما اکنون دربارهی ذهنیت یک نوجوان و کسی که تازه پا به عرصهی اجتماع گذاشته دربارهی بسیج چه میتوانیم بگوییم و این ذهنیت واقعاً چگونه است؟
آیا میتوان از یک نوجوان معمولی دربارهی بسیج پرسید؟ البته شاید با این پرسش، یادوارهی شهدا یا نمایشگاههای مناسبتی مثل دفاع مقدس و یا بسیج دانشآموزی در ذهن او بیاید؛ اما هیچ تصویر واضح و مشخصی از بسیج نمیتواند تصور کند. البته این ذهنیت افراد عادی است و به این کاری نداریم که در نظر بعضی شاید بسیجیان صرفاً متحجرین و چریکهای جنگجویی هستند که شستوشوی مغزی شدهاند و با امتیازاتی که دریافت میکنند جیرهبگیر دولت شده و از ضوابط و چارچوب خاصی هم تبعیت نمیکنند!
چه اتفاقی برای بسیج، این «مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل برای سربلند کردن کشور و ملت» افتاده که نگرشها دربارهی آن اینگونه شده؟ آیا بسیج مختص به جنگ است و در زمان حاضر جایگاهی ندارد؟ آیا ارزشهای بسیج امروزه جذابیت لازم را خصوصاً در نسل جدید ندارد؟
چند سالی است که با وجود امتیازاتی که به بسیج داده میشود، اعم از سهمیهی کنکور دانشگاه آزاد و کسر خدمت سربازی (که دو غول بزرگ بر سر راه هر جوان ایرانی هستند) و امکانات رفاهی و غیره، اما مردم و جوانان گرایش زیادی به بسیج ندارند. و بسیج مجبور شده خود را به سمت اقشار مختلف جامعه بکشاند و سر از ادارهها و ارگانها و سازمانها درآورد و در قالب بسیج کارمندی و بسیج هنرمندان و بسیج مهندسان و بسیج قهرمانان و بسیج مداحان و انواع مختلف دیگر بسیج، سعی در احیای هویت خود و بازسازی خود کند. اما به نظر میرسد این امتیازات و شعبات مختلف، خود مانعی بر سر حفظ هویت و احیای بسیج باشند؛ بسیج که باید بهصورت خودجوش و مردمی باشد، تحت نظارت و هدایت ارگان خاصی قرار گرفته و با ساختار و چارچوبی که آن ارگان مشخص میکند، شبیه به یک پادگان نظامی حرکت میکند و این آفتی شده است برای این «موج و حرکت عظیم ملت ایران». بحث و بررسی این موضوع که شاید بهتر باشد تقسیمبندی دیگری برای پایگاههای بسیج صورت پذیرد که مختص بسیج باشد و اینکه ساختار موجود که شبیه پادگان است و از یک فرمانده، جانشین فرمانده، تدارکات، نیروی انسانی، پشتیبانی، حفاظت اطلاعات، تربیتبدنی و... تشکیل شده برای بسیج مناسب نیست و با مراسمهایی شبیه شامگاه که ماهیتی نظامی دارند خودِ اعضا هم باور میکنند که نیرویی نظامی یا شبهنظامی هستند و در رفتار و مأموریت آنها تأثیر میگذارد، در این مقال نمیگنجد و نیاز به مباحث گستردهای دارد. اما میتوان به این فکر کرد که بسیج در کجای زندگی امروز ما حاضر است و چه جایگاهی دارد و چرا در حال کمرنگ شدن از اذهان است.
برخی بر این باورند که در شرایطی که مخاطبان جوان نهاد بسیج در ایران امروز از اقشار تحصیلکرده هستند، برای ارتباط با این مخاطب باید به ابزار علمی روز و با ابزارهای مدرن ارتباط داشت و شاهدیم که مثلاً در مساجد به جای مکبر از دستگاه ویدئو پروژکتور استفاده کرده و مناسک مذهبی را با پاورپوینت مدیریت میکنند؛ یا در شبستان مسجد مودم وایرلس تعبیه کردهاند که جوانان بتوانند بعد از نماز از آن استفاده کنند. برخی دیگر نیز معتقدند بسیج باید از جریانات سیاسی، جناح بندیها، تعصبات مذهبی و... فاصله بگیرد و در صحنه حضور داشته باشد تا بتواند به آن هویت خالص گذشتهی خود دست پیدا کند. اما واقعاً بسیج چگونه میتواند بسیج باشد؟ حضور بسیج در اجتماع چگونه و در کجای آن باید باشد؟
به یاد دارم در شهرهای جنگزدهی جنوب کشور با مردم که صحبت میکردم، دلِ خوشی از بازدیدکنندگان مناطق جنگی و راهیان نور نداشتند، اما میگفتند یک عده جوان به اینجا میآیند و در کارهای بازسازی و آموزشی و علمی و فرهنگی کمک میکنند و به اصطلاح «اردوی جهادی» میآیند، و مردم آنجا شیفتهی آنها بودند. وقتی از آنها دربارهی خصوصیات این افراد و اخلاقیات و مشخصات آنها میپرسیدم، پاسخ روشنی نمیتوانستند بدهند و تنها به این جمله بسنده میکردند که این افراد «بسیجی» هستند. آری بسیج باید در خدمت انقلاب باشد و هر جا وظیفهای باشد، انسان بسیجی باید در میدان آن وظیفه حاضر شود. بسیج یعنی حضور در میدانهایی که نظام اسلامی، وظیفهی انسانی و الهی و نیازهای کشور، حضور او را در آن میدانها لازم میداند و او را به آنها فرا میخواند. حال تفاوتی نمیکند که این میدان، میدان جنگ باشد یا هر میدان دیگری. بسیجی پیشرو و در خدمت انقلاب است.
* کارشناس ارشد تاریخ
پینوشت:
سخنان حضرت آیتالله خامنهای، 29/7/79
سخنان حضرت آیتالله خامنهای، 2/6/84
سخنان حضرت آیتالله خامنهای، 27/8/71
سخنان حضرت آیتالله خامنهای، 7/9/84
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
صورت آرمانی تشکیلات، بیتشکیلاتی است
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.