شما اینجا هستید: صفحه اصلی
پرونده
بسیجی بهمثابه انسان انقلاب اسلامی
صورت آرمانی تشکیلات، بیتشکیلاتی است



تشکیلات در تاریخ ما برای ما معنایی نداشته است؛ مثلاً آیا در صدر اسلام تشکیلات معنایی داشته است؟ در صدر اسلام، یک روح بلند نبوی با جان مردم سخن گفته است و هیچ خلائینیست که با تشکیلات پر شود. تعهد ما نسبت به همین روح، همهی کارها را پیش میبرد.
این جمله که در چند دههی پیش، از زبان بزرگان مطرح شده است که «پلیس هرکس، وجدان اوست» و میخواهند آن را جای تشکیلات جدید بگذارند، تنها برای صدر اسلام درست است. این بزرگان نگاه به آن دوره میکنند و برای دورهی کنونی ما تجویز میکنند. اما این حرف در عمل جواب نداده است. اگر میخواهیم بدانیم تشکیلات چیست و چگونه تشکیلاتی آرمانی ایجاد کنیم، باید به شرایط کنونی خود توجه کنیم. تشکیلات عبارت است از روحی که جمعی بدان متعهد باشند برای اهدافی مقدس؛ با این تعریف، نهایت تشکیلات، بیتشکیلاتی میشود. البته توجه داشته باشید که این حالت آرمانی است. زمانی در حوزه گفته میشد که نظم روحانی در بینظمی است و جواب هم میداد؛ البته نه به این معنا که با این واژهها جواب میداد؛ چنانچه حضرت امام(ره) فرمودند که این حرف شیطانی است. در دورهای از تاریخ، حیات ما و ارتباطات ما یک نوع خاصی بود که زندگیمان عین تشکیلات بود، اما نه به شکل امروزی آن؛ به این معنا که گروهی دور هم جمع شوند و اهدافی را پیگیری کنند. در آن دورهی تاریخی خلأ تشکیلات حس نمیشد. اما تاریخ که پیشتر آمد، خلأ تشکیلات حس شد. امروز نمیتوانیم بگوییم که تشکیلات نمیخواهیم.
یک تشکیلات به معنای سیاسی آن است که محل بحث نیست؛ بسیج بهعنوان یک تشکیلات فرهنگی نباید سیاسی باشد. دینی که عین سیاست است، باید تشکیلات فرهنگی یا دینی داشته باشد و در پرتو آن، نگاه سیاسی وجود داشته باشد. حضرت امام(ره) ـ به ادلهای که تاریخ نشان میدهد ـ یک آدم تشکیلاتی بودند؛ اما تشکیلاتی که جنس آن سیاسی نیست. تشکیلات سیاسی نباید در حیطهی فرهنگی جایگاهی داشته باشد. اما باید بدان پرسشها پاسخ داد که تشکیلات فرهنگی در تاریخ امروز یعنی چه و تشکیلات آرمانی در تاریخ ما یعنی چه؟
ما هنوز با مذهبیها مشکل داریم؛ چرا که بسیاری از آنها ضرورت تشکیلات را نمیفهند. آنهایی هم که میفهمند، خود تشکیلات را نمیفهمند؛ یعنی تشکیلاتی را میفهمند که جنس تشکیلات غرب است؛ یعنی تشکیلاتی سیاسی با رنگ و لعاب مذهبی. مذهبیها نمیفهمند که صورت آرمانیشان در تاریخ موجود محقق نمیشود مگر اینکه تشکیلاتی داشته باشند که این تشکیلات روحی داشته باشد که در پرتو آن روح وضع موجود را بشناسند و نسبت به وضع آرمانی غفلت نکنند.
ما هنوز نمیدانیم که وقتی بچههای مذهبی میگویند تشکیلات، چه چیزی در ذهنشان است. حرکت تشکیلاتی امام خمینی(ره) پرتو دارد. پرتو امام خمینی(ره) بسیجیان هستند که تلاش میکنند خود را نسبت به حضور تاریخی امام(ره) عقب نبینند. بچههای مذهبی باید بفهمند که تشکیلات در حال حاظر یعنی فهم تنگناهای تاریخ موجود؛ ما باید ببینیم در این تنگناهایی که قرار داریم، چهقدر خود را میتوانیم آزاد کنیم تا به اهداف آرمانی برسیم.
یک زمانی بچههای خوب و مذهبی در اصفهان، در خیابانها نسبت به مردانی که زنانشان بیحجاب بود، برمیآشفتند. امروز ما میفهمیم که این کار جواب نمیدهد. در آن زمان اینها نمیفهمیدند که تاریخ ما با این جنس فعالیت پیش نمیرود. باید توجه داشته باشیم که معنای تاریخ جدیدمان بسیار سخت به دست میآید و تا این به دست نیاید، تشکیلاتی که بتواند مطابق با این تاریخ، تنگناها را بشناسد و عبور کند، کار مشکلی است. برای شناخت تنگناها باید شعور تاریخی داشته باشیم و نگاه تاریخی پیدا کنیم. آن بچهها که چنان کاری میکردند، تنگناهای تاریخی را نمیشناختند.
به نظر بنده با حرکت امام خمینی(ره) این آگاهی تاریخی آغاز شده است و با سلوک ما ذیل شخصیت ایشان امکان استمرار پیدا میکند. ما باید حساس بشویم که تاریخ پدیدهها را بفهمیم و از تاریخ پدیدهها و حادثهها غافل نشویم. تا روحی را که باید دنبال کنیم، در سازوکار امروز نشناسیم، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. تشکیلات اگر نتواند نشان دهد که افقی هست که باید از وضع موجود عبور کند تا بدان برسد و صرفاً مشغول فعالیتهای مشهور و مرسوم فرهنگی امروزه شود، به جایی نمیرسد. کار یک تشکیلات بصیر این است که به جامعه کمک کند تا نسبت به آرمانهایشان، از تنگناها عبور کنند.
باید یک روح فرهنگی از جنس روح ائمه معصوم(سلاماللهعلیهم) به صورت تشکیلاتی، نه به معنای تشکیلات عرفی، ظاهر کنیم و طبق موضوعی که بر مبنای شناخت تنگناهای تاریخی بدان رسیدهایم، دور هم جمع شویم. مثلاً در دوران دفاع مقدس که موضوع ما جنگ بود، شکل خاصی دور هم جمع شدیم. اگر طبق این موضوع دور هم جمع شویم، تشکیلات شکل گرفته است.
ما باید موضوع خود را بشناسیم و این نیاز به تفکر دارد. مشکل ما بیفکری است. بیفکری با الگو گرفتن از معصوم و قرار گرفتن ذیل شخصیت امام خمینی(ره) حل میشود. توجه داشته باشیم که روح فرهنگی، تشکیلات خاص خود را میطلبد و کاری که ما باید بکنیم این است که ضرورت تشکیلات همجنس این موضوع را متذکر شویم. نهایتاً باید بگویم که تشکیلات فرهنگی یک قالب مشخص ندارد. همانگونه که بیان شد، صورت آرمانی تشکیلات، بیتشکیلاتی است و شکل متعینی ندارد و نباید از بنده توقع داشت که یک فکر منظم تشکیلاتی ارائه کنم.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
بسیج چگونه میتواند بسیج باشد؟
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.