X

سیستم، تحمل آرمان را ندارد

سیستم، تحمل آرمان را ندارد -
امتياز: 4.6 از 5 - رای دهندگان: 26 نفر
 
بسیج را چگونه باید فهمید؟
بسیج را چگونه باید فهمید؟
اشــــاره بسیاری از دست‌اندرکاران سازمان بسیج، بی‌توجه به این نکته که مبادا بسیج را از بسیج بودن خارج کنند، تعاریفی من‌عندی را بر بسیج حمل می‌کنند و با همین تعریف، مناسبات خود را با بسیج رقم زده و بسیج را اداره می‌کنند. بسیج نیروی زیردست دست‌اندرکاران سازمان بسیج نیست؛ بلکه آنان با فهم بسیج باید با بسیجیان همراه شوند. آنان باید به این سؤال توجه کنند که «معنای بسیج را چگونه باید فهمید؟».

مدیر یکی از نهادهای علمی ـ نظامی در توصیف بسیج این‌گونه می‌گوید: «بسیج امتداد مردمی نهادهای حاکمیتی نظام است». این جمله را مکرر و از جمله در یکی از مصاحبه‌هایش با خبرنگار صداوسیما تکرار می‌کند. معنای این گفته چیست و چه دلالت‌هایی دارد؟ یا به عبارتی چه تلقی و تصوری از بسیج ما را به این‌گونه اندیشیدنی می‌رساند؟

در مواجهه با هر پدیده‌ای به یک اعتبار می‌توان دو گونه برخورد داشت. می‌توان آن پدیده را ذیل یک چارچوب مشخص فهم کرد. این چارچوب می‌تواند یک چارچوب فکری، سیاسی، ایدئولوژیک و... باشد. در این‌گونه فهمیدن، مختصات پدیده در آینه‌ی چارچوبِ اعمال‌شده دیده خواهد شد و بدان‌سان هم فهم خواهد شد. در واقع مجرای فهم آن پدیده، چارچوب اختیاری یا تحمیلی به‌کارگرفته‌شده است. اقتضاء این نوع فهم، ترجمه کردن موضوع یا پدیده‌ی مورد توجه به قالب یا چارچوب از پیش معیّن ماست. نوع دیگری از فهم، ما را به خودِ پدیده رهنمون می‌شود؛ در این معنا ما نه به‌واسطه‌ی چارچوب‌های از پیش مقرر، بلکه با همراهی و همدلی با خودِ پدیده، آن را به فهم می‌آوریم. برخلاف نوع اول مواجهه، در این نحوه‌ ما درصدد چارچوب‌بندیِ پدیده‌ی موردنظر نیستیم، بلکه تلاش داریم با خودِ آن پدیده مواجه شویم و نه با ترجمه‌ی آن به زبان چارچوب‌های تحلیلی. اما کجا می‌توان پدیده را سراغ گرفت و آن را به دید آورد؟ در واقع اگر پدیده و خصوصاً پدیده‌های انسانی شکل متعیّن و متشکّل ندارند، چگونه باید آن‌ها را دید و در کجا صید کرد؟

پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی به جهت تغیّر و تبدّل مدام‌شان، به‌سختی در تور مفاهیم نظری به دام می‌افتند. به عبارتی امور حیات ما به جهت تاریخی بودن‌شان در نسبت با قبل و بعدشان قوام یافته‌اند و معنی پیدا کرده‌اند. امور و پدیده‌ها را نمی‌توان بریده و منقطع از تاریخ‌شان فهم کرد؛ در واقع فارغ از تاریخ‌شان فهم چندانی از آن‌ها عاید نخواهد شد. به این جهت برای فهم واقعیت یا پدیده‌ای باید با تاریخ آن هم‌راه و هم‌دل شد؛ شاید از این هم‌دلی، راهی به فهم پدیده گشوده شود.

امر فرهنگی و اجتماعی در بستر شکل‌گیری و تکوین آن فهمیده می‌شود؛ لذا برای فهم آن باید به سراغ تاریخش رفت. تاریخ آن بیش از هر چیز دیگری خودش را معرفی می‌کند. البته این احتیاط لازم است که در این مواجهه نیز از تحمیل چارچوب‌های پیشینی احتراز شود. لازمه‌ی چنین کاری بیش از هر چیز، محترم دانستن موضوع فهم است.

چند صباحی است که تحت تأثیر ادبیات روشن‌فکری بر فضای فکری جامعه، تلاش‌هایی مبنی بر تعریف کردن بسیج ذیل چارچوب‌های تئوریک ـ‌سطحی و تخصصی‌ـ صورت می‌گیرد. برای مثال سعی شده است بسیج به‌مثابه جامعه‌ی مدنی، توده‌، سازمانِ مردم‌نهاد و... تحلیل شود. اگرچه این‌گونه تلاش‌ها غالبا با دغدغه‌‌ی انقلابی صورت می‌گیرد، با این حال پیامدهای خوش‌آیند نظری و حتی عملی نخواهد داشت. در سطح نظری این‌گونه مواجهه پیدا کردن با بسیج، راه را بر فهم بسیج می‌بندد. به‌عبارتی اجازه نخواهد داد که بسیج در معنای خودش آشکار شود. این‌گونه مواجهات بیش از آن‌که فهمی عمیق‌ از بسیج عاید ما کند، به پوشیده نگه داشتن و حتی تحریف معنای واقعی بسیج استمرار خواهند بخشید.

مسئله‌ی مورد بحث، محدود به تنگنای فهم نظری ماجرا نیست؛ بلکه در نحوه مواجهه‌ی ما با واقعیتِ جدی حیات انقلاب اسلامی یعنی بسیج نیز تأثیرگذار است. برای مثال کسی که در تحلیل بسیج به چارچوب تحلیلی «جامعه‌ی مدنی» روی می‌آورد و بسیج را معادل جامعه‌ی مدنی در مختصات فرهنگی ایران می‌داند، بسیج را از بسیج بودن انداخته است. او در مواجهه با بسیج، چیزی تحت عنوان بسیج نمی‌بیند، بلکه او بیش و پیش از هر چیزِ دیگری با امری به نام جامعه‌ی مدنی ـ‌البته به شکل کاریکاتوری آن‌ـ مواجه است و همه‌ی ماجرا برای او به لباس جامعه‌ی مدنی ملبّس است. این‌گونه دیدن بسیج الزامات و اقتضائات خاص خودش را دارد؛ موجد منظر خاصی به بسیج می‌شود؛ انتظارات خاصی ایجاد می‌کند؛ برخوردهای متفاوتی در پی دارد و اساسا تداوم تاریخی واقعیت بسیج را مانع می‌شود. 

نقل قول ابتدایی متن حاضر یکی از همین نگاه‌های ناواقعی به بسیج است؛ پرواضح است که در گفته‌ی این شخص ـ‌که مسئولیتی سازمانی در نسبت با بسیجیان داردـ هویت بسیج در پیوند با نهادهای موجود جمهوری اسلامی تعریف شده است. البته در پیوند بسیج و جمهوری اسلامی تردیدی وجود ندارد؛ بلکه آن‌چه محل تردید جدی است، این است که بسیج به‌مثابه یک نهاد مردمی، استمرار سازمان‌های رسمی دیده شود. روشن است که این نگاه به بسیج انتظارات از آن را کاملا متفاوت از تاریخ آن تعریف خواهد کرد. براساس این نگاه، بسیج بازوی اجرایی و عملیاتی و... سازمان‌های رسمی موجود است. محافظه‌کارترین، منفعلانه‌ترین و محتاطانه‌ترین تعریف از بسیج را می‌توان در امتداد این نگاه دید.

نگاه به بسیج به‌مثابه بازوی اجرایی نهادهای رسمی، یک نگاه شایع در بین بسیاری از متولیان سازمان‌های رسمی است. این نگاه که بسیج و بسیجیان را ذیل سیستم‌ها و کلان‌سیستم‌های سیاسی تعریف می‌کند، پیش‌رو و پیش‌گام بودن بسیج در حرکت انقلاب را نظراً و عملاً به محاق می‌برد. در این معنا و منظر نسبت بسیج با واقعیت تاریخی‌اش منقطع است؛ بسیج از حقیقت خودش دور خواهد بود و هویت اصیل خود را از دست خواهد داد. چراکه پایدار ماندن ویژگی‌های برجسته‌ی بسیج در گرو اصیل بودن آن است و اصیل بودن بسیج نیز متضمن استقلال آن. 

هویت بسیج صرفا در پیوند با انقلاب اسلامی تعریف‌شدنی است و نه در نسبت با موالید آن. به یک معنا سازمان‌های رسمی جمهوری اسلامی و اساسا خودِ جمهوری اسلامی برآمده از بسیج و شورانگیزی‌ها، شوق‌طلبی‌ها و افق‌گشایی‌های آن است. بسیج در مسیر حیات خودش تعیّنات بسیاری داشته است. یکی از آن تعیّنات، دفاع مقدس است، دیگری جهاد سازندگی است، دیگری کمیته‌ی امداد است، دیگری بنیاد شهید و.... بسیج همه‌ی این موارد بوده است و در عین حال هیچ‌یک نبوده است. یعنی هر یک از این تعیّنات جلوه‌ای از صیرورت بسیج است؛ ولی بسیج هیچ‌گاه در تعیّنات خودش گرفتار نیامده است. با این حال برخی نگاه‌های موجود نسبت به بسیج، پتانسیل آن را دارند که هویت بسیج را به تعیّناتش گره بزند و آن را از حرکت و پویایی و ابتکار بازدارد. دل‌انگیزی شوریده‌گی‌های بسیج بیش از هر چیز در پویایی مستمر آن و تحت قالب در نیامدنش است و آن‌گاه که تلاش می‌شود این واقعیت بی‌بدیل انقلاب اسلامی ذیل سیستم‌های نامتحرک معنادار شود، از هویت اصیل خودش دور شده و تقلیل شأن پیدا خواهد کرد.

نگارش بسیج به این سیاق و تعریف کردن آن ذیل سیستم‌های موجود و البته بعضا معیوب، آن را از هویت خودش بی‌گانه می‌کند و کم‌ترین پیامد چنین کاری سیستمیزه کردن بسیج است و البته کوچک کردن آن. هویت بسیج با آرمان‌گرایی آن پیوندی وثیق دارد؛ و البته این پیوند، پیوندی اتفاقی و تصنّعی نیست؛ بلکه از وجود حقیقی آن برمی‌خیزد؛ در تاریخ بسیج، آرمان‌طلبی با ساختار هم‌سازند و البته مقوم یک‌دیگر. آرمان، شعار نیست؛ آرمان در ساختار تجلی دارد. و البته سیستم تحمل آرمان را ندارد؛ بلکه سیستم لازم دارد که نقطه‌‌ی ثبات و بهینگی داشته باشد و نقطه‌‌ی ثبات داشتن، نسبتی ماهوی با آرمان‌گرایی ندارد.

این‌گونه است که رخصت «بسیج بودن» از بسیج گرفته خواهد شد و بسیج که قرار بوده است گشایش‌گر امکان‌های جدید انقلاب اسلامی باشد، خود، سر در یکی از این امکان‌ها فرو می‌برد و از رسالت حقیقی خویش فاصله می‌گیرد. این امر پیامد نحوه‌ی نگاه ناصواب ما به بسیج است.  برای فهم بسیج باید با تاریخ آن هم‌دل شد. تاریخ بسیج نمایش‌گری ـ‌هرچند ناکامل‌ـ مناسب است برای فهم معنای بسیج.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

بسیجی خمینی

تصویری که از بسیج داریم

صورت آرمانی تشکیلات، بی‌تشکیلاتی است

بسیج غربی، بسیج انقلاب اسلامی

بسیج چگونه می‌تواند بسیج باشد؟

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی